تشکیل حکومت رضاشاه به عنوان ماحصل مبارزات قدرت در دوران بحرانی مشروطه، آغازگر دوران نوینی در تاریخ سیاسی ایران بود. نطفه اولیه حکومت پهلوی و قدرتیابی رضاشاه با کودتای سوم اسفند 1299 شکل گرفت. در باب این کودتا و نحوه شکلگیری آن دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. برخی آن را ماحصل برنامهریزی انگلیس میدانند، برخی تنها به نقش زمینهسازی و فراهم آوردن شرایط توسط انگلیسها اشاره دارند و در دیدگاه سوم که البته گروهی اندک هستند، نقش انگلیس در این ماجرا انکار شده است. نگارنده با توجه به این دیدگاهها و بر اساس مستندات تاریخی معتقد است نقش انگلیس در این ماجرا کاملاً پررنگ و حیاتی بوده است. بر این اساس، ضمن تشریح هر سه دیدگاه، به دیدگاه اصلی این نوشته یعنی نقش انگلیس در کودتا پرداخته میشود.
شکست مشروطهطلبان و کودتای 1299
با پیروزی نهضت مشروطه، گرچه مشروطهطلبان توانستند با تدوین قانون اساسی به روند قانونی و امن شدن امور کمک کنند، اما با تضعیف سلطه حکومت مرکزی، بهتدریج دستجات عشایر، حکام و قدرتهای محلی، با ادعای استقلال از حکومت مرکزی درصدد اعمال قدرت بر مناطق تحت نفوذ خود برآمدند. به گونهای که در «سیستان و بلوچستان، بلوچها در خراسان کلنل محمدتقی پسیانی، در اطراف شهرهای خراسان دستجات ترکمن، در شمال جنگلیها، در آذربایجان مرحوم شیخ محمدخیابانی ....در جنوب کشور بختیاریها، خمسهها و... »1 هر کدام داعیه قدرت و فرمانروایی داشتند. در این شرایط که هرج و مرج کشور را فرا گرفته و خطر سقوط حکومت مرکزی استقلال کشور را تهدید میکرد همه به دنبال یک منجی بودند که بتواند کشور را از خطر سقوط نجات دهد. این منجی در قامت یک دیکتاتور که بعدها خود عامل خفقان کشور گردید به منصه قدرت رسید. این دیکتاتور، رضاخان میرپنج بود که از طریق کودتای 1299 قدرت را تصاحب نمود و انقلاب مشروطه را عامل هرج و مرج و ناامنی اعلام کرد. در باب قدرتیابی رضاخان و نحوه کودتای وی نقش انگلیس و حامیانش بسیار پررنگ بود، با این حال برخی منکر این نقش بوده و یا آن را ناچیز و غیرمستقیم میدانند.
انگلیس نقشی در کودتای 1299 نداشت
بهرغم آنکه طبق مستندات تاریخی فراوان نقش انگلیس در کودتا مشهود و آشکار است؛ اما برخی طی پژوهشهای جدید تلاش نمودهاند تا آن را انکار کنند. این پژوهشگران بنا به دلایل مختلف، معتقدند که رضاخان یک نظامی لایق و ماهر بود که توانست با تکیه بر اراده نظامی خود قدرت را به دست گیرد. این گروه بر حس ناسیونالیستی رضاخان و تلاش او در جلوگیری از تجزیه ایران تأکید دارند. حامیان این دیدگاه که بسیار کم و انگشتشمار هستند، کسانی چون محمدعلی کاتوزیان و پیتر آوری را شامل میشوند.
آوری معتقد است که سیدضیا تلاش میکرد تا طرح کودتا را از انگلیسیها پنهان دارد و سید از اینکه ناگزیر به این اقدام بود، بسیار رنج میبرد؛ آشکارا به نظر میرسد که سید مایل نبود طرح کودتا را با دخالت انگلستان به مخاطره اندازد.2 این دیدگاه آوری به طور ضمنی متضمن ناآگاهی انگلیس از ماجرای کودتا و به تبع آن نقش نداشتن این کشور است. کاتوزیان هم در کتاب "مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران" با تردید عنوان میکند شاید بتوان کودتا را اقدامی به جبران شکست لرد کرزن در پیشبرد قرارداد 1919 دانست،... اما در اسناد موجود بریتانیا شاهدی دال بر این نکته وجود ندارد.»3 کاتوزیان بعدها در کتاب "دولت و جامعه در ایران: انقراض قاجار و استقرار پهلوی" از این فرضیه با قاطعیت حمایت کرد.
نقش انگلیس غیرمستقیم بود
بر اساس این نظریه برخی معتقدند که انگلیس نقش چندانی در کودتای 1299 نداشت. از جمله افراد حامی این نظریه میتوان به مستشرقانی چون نیکی کدی و جان فوران اشاره نمود. کدی بر این باور است که انگلیسیها نقش مستقیم در طراحی کودتا نداشتهاند و تنها نقش آنها اخراج افسران بریگاد قزاق بود. به عبارتی آنها تنها با واداشتن احمدشاه به اخراج افسران بریگاد قزاق، در اکتبر 1920 (مهر 1299) غیرمستقیم راه را برای کودتاگران هموار کردند. کدی نقش انگلیسیها در این کودتا را کوچکتر از تصور عمومی و البته واقعبینانه ایرانیان میداند. فوران هم معتقد است که وزارت خارجه انگلیس نقش مستقیمی در کودتا نداشت؛ اما وی برخلاف کدی بر این باور است که حداقل مقامات بریتانیا در ایران، از وقوع کودتا مطلع بوده و در آن دخالت داشتهاند: «شواهد موجود مؤید آن است که وزارت خارجه بریتانیا نقش چندانی در کودتا نداشت و درواقع در این موقع حساس سیاست بریتانیا در مورد ایران روشن نبود؛ اما مقامات برجسته نظامی پرسنل سفارتخانه بریتانیا در ایران در تدارک کودتا نقش تعیینکنندهای داشتهاند».4
بسیاری معتقدند که انگلیس به دلیل شکست در اجرای قرارداد 1919 درصدد بود با اجرای کودتا به مطامع سیاسی و اقتصادی خود دست یابد. بنابراین انگلیس هم از وقوع کودتا باخبر بود و هم در اجرا و طراحی آن نقش داشت.
انگلیس عامل اصلی کودتای 1299
محتملترین و قویترین دیدگاه در رابطه با نقش انگلیس در کودتای 1299، همدستی و نقش پررنگ این کشور با کودتاگران است. طبق بسیاری از اسناد به جامانده، کودتا توسط رضاخان و با همدستی سیدضیاءالدین طباطبایی و برنامهریزی افسر انگلیسی آیرونساید طراحی گردید. درخصوص انتخاب رضاخان برای فرماندهی نظامی کودتا اردشیر ریپورتر، عامل و جاسوس انگلیس در ایران نقش مهمی داشت. وی که از مدتها قبل از کودتا رضاخان را میشناخت او را به آیرونساید معرفی نمود.5
شخص سید ضیاء در رابطه با طرح کودتا و هدف کودتاگران عنوان نموده دو روز پیش از کودتا به همراه رضاخان، و چند نفر دیگر در شاهآباد جلسهای جهت قبضه قدرت تشکیل داده و قسم میخورند که به ایران خدمت کنند.6 با اینحال فارغ از این جلسات، در اصل بنابر پیشنهاد آیرون ساید (ژنرال انگلیسی و فرمانده سپاهیان بریتانیا) رضاخان به عنوان فرمانده لشکر قزاق گردید و در آستانه تصرف تهران سفارت انگلیس با ژاندارمری و گروههای مسلح تماس گرفت که در مقابل تصرف تهران مقاومت نکنند «... نورمان سفیر انگلیس ضمن ملاقات با شاه و دادن خبر کودتا ضرورت آن را برای برقراری امنیت یادآور شده بود».7
بر این اساس انگلیسیها با ایجاد فضای رعب و وحشت و ضرورت کودتا برای برقراری امنیت به زمینهسازی کودتا اقدام نمودند. علاوه بر این، انگلیس در اقدامی عملی و مهم، بسیاری از افسران روسی را جهت انجام کودتا مسلح نمودند و برخی از آنان را نیز اخراج کردند. چنانچه گفته میشود «در اواسط ماه ژانویه 1921 قسمتی از نیروهای قزاق به علت نرسیدن اسلحه و مهمات و حقوق از جبهه گیلان در حال عقبنشینی بودند به حومه قزوین رسیدند. در قزوین طی مذاکراتی میان ژنرال آیرونساید فرمانده انگلیسی با رضاخان و سیدضیاالدین طباطبائی قرار شد انگلیسیها قوای قزاق را مسلح و آماده حمله به تهران و کودتا نمایند».8 بدین ترتیب با برکناری فرمانده روسی نیروهای قزاق، مدیریت این نیرو ابتدا به دست فرماندهان انگلیسی و سپس شخص رضاشاه واگذار گردید.
گذشته از این موارد که خود به خوبی گویای تمام واقعیات هستند بسیاری معتقدند که انگلیس به دلیل شکست در اجرای قرارداد 1919 درصدد بود با اجرای کودتا به مطامع سیاسی و اقتصادی خود دست یابد. بنابراین انگلیس هم از وقوع کودتا باخبر بود و هم در اجرا و طراحی آن نقش داشت. هر چند بعد از کودتا رضاخان تلاش نمود خود را به تنهایی عامل اجرای آن معرفی نماید؛ اما همانطور که عبدالله مستوفی به نقل از شهید مدرس گفته است، این حربه ابزاری جهت مصون نمودن انگلیس از اقدامات مداخلهگرایانه در آینده و مخدوش شدن چهرهاش در میان مردم بود: «در یکی از همین روزها به دیدار سید حسن مدرس رفته بودم. سید مخصوصاً از این شرایط خیلی عصبی بود و میگفت انگلیسها حاضر بودند دو ملیون خرج کنند تا این وصله (کودتا) را از خود بکنند. این مرد به رایگان تمامی این گناهان را به گردن گرفت و آنها را در این مخمصه بینالمللی فارغ کرد که در آینده دولت ایران نتواند گله گذاری در این زمینه بنماید».9
سخن نهایی
بررسی نقش انگلیس در کودتای 1299 و دیدگاههای متفاوت در این زمینه نشان داد که اولاً دیدگاههایی که ناظر بر عدم مداخله انگلیس در کودتا هستند بسیار اندک بوده و حتی آن دیدگاهها نیز به طور ضمنی به نقش غیرمستقیم انگلیس اذعان دارند. در ثانی مطامع سیاسی و اقتصادی انگلیس در آن شرایط بهخوبی بیانگر مداخله این کشور در کودتا است. انگلیس بعد از ناکامی در کسب امتیازات سیاسی و اقتصادی به خصوص شکست در قرارداد 1919، کودتا را بهترین و مهمترین ابزار مداخلهجویی سیاسی و اقتصادی میدانست. از این رو ضمن طراحی و برنامهریزی در روش و نحوه کودتا، با اقداماتی چون اخراج فرمانده روسی قزاق، مسلح نمودن برخی از قزاقها و... عملاً زمینه کودتا را نیز فراهم نمود. همچنین بر اساس کتاب "خاطرات سری آیرونساید" تردیدی در نقش انگلستان در کودتای 1299 باقی نمیماند.
رضاخان میرپنج (سرتیپ)، فرمانده تیپ مختلط همدان، در میان افسران و فرماندهان روسی و ایرانی قزاقخانه، یک روز قبل از کودتای 1299
شماره آرشیو: 1793-1ع