در این 20 سال که به درست دوره اختناق ایران و دین به شمار میرفت همه دیدید و دیدیم که بالاتر هدف رضاخان علما بودند و آنقدر که او با آنها بد بود با دیگران نبود؛ چون میدانست اگر گلوی اینها را به سختی فشار ندهد و زبان آنها را در هر گوشه با زور سرنیزه نبندد تنها کسی که با مقاصد مسموم او طرفیت کند و با رویههائی که میخواست برخلاف نفع مملکت و صلاح دین اتخاذ کند مخالفت نماید، آنها هستند...
«در این 20 سال که به درست دوره اختناق ایران و دین به شمار میرفت همه دیدید و دیدیم که بالاتر هدف رضاخان علما بودند و آنقدر که او با آنها بد بود با دیگران نبود؛ چون میدانست اگر گلوی اینها را به سختی فشار ندهد و زبان آنها را در هر گوشه با زور سرنیزه نبندد تنها کسی که با مقاصد مسموم او طرفیت کند و با رویههائی که میخواست برخلاف نفع مملکت و صلاح دین اتخاذ کند مخالفت نماید، آنها هستند و زمامداران آنروز یا نوکرهای خاص او بودند و با مقاصد او همراه بودند و یا ضعیفالنفس و ترسو بودند و با یک هو از میدان در میرفتند. او با مرحوم مدرس روزگاری گذراند و تماس خصوصی داشت و فهمید که با هیچ چیز نمیتوان او را قانع کرد؛ نه با تطمیع و نه با تهدید و نه با قوّه منطق؛ از او حال علمای دیگر را سنجید و تکلیف خود را برای اجرا کردن نقشههای اربابهای خود فهمید.»1
پی نوشت:
1. روحالله خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران (۱۲۸۰-۱۳۶۸)، کشفالاسرار، [بیجا: بینا، ۱۳؟]، ص9.