یکی از وقایع مهم دوره سلطنت محمدرضاشاه و به عبارتی بهتر، برجستهترین رویداد اقتصادی دهه آخر حکومت پهلوی دوم، صعود ناگهانی قیمت نفت و به دنبالِ آن افزایشِ درآمد اقتصادی کشور بود که تقریباً به مدت نیم دهه (1348-1353ش) تداوم یافت. یکی از پیامدهای این عایدات هنگفتِ بادآورده، سوءاستفاده مسئولان حکومت سلطنتی پهلوی از این منبع مالی و فساد اقتصادی سردمداران آن رژیم بود. یکی از جوانبِ برجسته این فساد اقتصادی را میتوان در استفاده نابجا و غیرقانونی شخص اول حکومت از این منبع درآمد ملّی کشور در تفریحات و لهو و لعب خود و خانوادهاش مشاهده نمود.
یکی از وجوه بارزِ این ثروت ملّی کشور، خرید املاک مسکونی و ویلا در برخی مناطقِ توریستی خارج از کشور و سفرهای تفریحی مکرّر به آن مکانها بود. سوئیس در قلب اروپا و، به عبارتی دقیقتر، شهر کوهستانی سنتموریتس در این کشور، یکی از نقاط دائمی برای تفریحِ محمدرضا پهلوی و خانوادهاش در خارج از ایران محسوب میشد. پهلوی در دوره اوجِ رونق درآمد نفتی (1348-1353ش)، یک ویلای گرانقیمت را در آن نقطه از اروپا خریداری نمود و به تجهیز کامل آن همّت گماشت. وی در حدود دو ماه از هر سال را در آنجا سپری میکرد، تا آنجا که حتی برخی، از اصطلاح «پایتخت زمستانی شاه» برای این شهر زیبای سوئیس استفاده کردند.
شهر کوچک سنت موریتس با وسعت تقریبا 29 کیلومتر مربع، در جنوب شرقی کشور سوئیس واقع است. این شهر در زمره شهرهای ایالت «گراوبوندِن» (Graubünden) این کشور است و در منطقه «مالوجا» (Maloja) قرار دارد. جمعیت این شهر توریستی که در ارتفاع 1822متری از سطح دریا واقع گردیده، تا پایان سال 2011م فقط 5200 نفر بوده است. مرتفعترین نقطه رشته کوه آلپ، یعنی «پیز بِرنینا» (Piz Bernina) با فاصله کمی در جنوب این شهر قرار دارد. ازینرو، شهر سنت موریتس ناحیهای بسیار مناسب برای اسکی و ورزشهای زمستانی محسوب میشود، بهطوریکه دو دوره از بازیهای المپیک زمستانی در سالهای 1928 و 1948م به میزبانی این شهر برگزار گردید.
سنت موریتس که ناحیهای مطبوع با مناظرِ طبیعی بسیار زیبا و دارای آبهوای آلپی، یعنی زمستانهای سرد با ریزش برف ملایم و تابستانهای معتدلِ مرطوب است، یکی از مکانهای گردشگری بسیار معروف و البته پرهزینه بهشمار میآید و مقصد تفریحی بسیاری از افراد برجسته سیاسی و هنری و طبقات مرفّه و ثروتمند سراسر نقاط جهان است. جاذبه طبیعی منطقه یادشده برای این افراد، به اندازهای بود که حتی برخی از آنان ازجمله آخرین شاه ایران و همچنین ملکحسین، پادشاه اردن، به خرید مِلک در آن منطقه نیز مبادرت ورزیدند، چنانکه بنابر روایت اسدالله علم، مورخ دی 1354ش «نامهای از ملکحسین را تقدیم شاه کردم که دارد مِلکی در سنموریتس خریداری میکند. شاه که بهوضوح تعجب کرده بود پرسید: آخر پولش را از کجا آورده؟ من گفتم همین چند سال پیش بود که سعودیها 12 میلیون لیره به او دادند».1
با وجود اینکه سنتموریتس، محل تفریحی بسیار لوکس و پرهزینهای در سطح جهان است، اما دربارِ سلطنتی پهلوی، که درآمد سرشار نفت را کاملاً در اختیار خود میدید، این محل را در بین پیستهای اسکی مختلفِ سوئیس، برای تفریح و اقامت انتخاب کرد؛2 منطقهای که همسر پهلوی دوم در خاطراتش، با افتخار و غرور خاصی، بدینصورت از آن یاد نمود: «من در زمان دانشجویی در فرانسه یک بار به سوئیس رفته بودم و دانشجوی سادهای بودم که در بِرن قدم میزدم؛ هرگز به فکرم خطور نمیکردکه بهزودی در منطقهای به اسکی و ورزشهای زمستانی خواهم پرداخت که منطقه ویژه مولتی میلیاردرهای جهان و ثروتمندترین خانوادههای اروپایی و امریکایی است».3 بنابر روایتها، پس از حضور مداوم و درازمدتِ شاه و خانواده سلطنتی ایران در آنجا، بهتدریج حضور ایرانیان و به عبارتی بهتر، وابستگان حکومت پهلوی در منطقه سنتموریتس بهشدت افزایش یافت، تا آنجا که «شکل و شمایل یک منطقه ایرانی را پیدا کرد».4
سنتموریتس، که قبل از دهه چهل 1340ش نیز بعضاً مقصد تفریحی دومین شاه سلسله پهلوی بود، از اوایل این دهه، بهتدریج، مهمترین اقامتگاه تفریحی محمدرضا پهلوی، خانواده او، و حتی افراد وابسته به دربار سلطنت گردید، بهطوریکه آنها چند ماه از سال را در آنجا سپری میکردند. مطابق روایت یکی از نزدیکان فرح دیبا، «شاه و درباریان همهساله از حدود 20 ژانویه برای اسکی و سایر تفریحات به سوئیس میآمدند و بعد در ماه مارس به ایران باز میگشتند تا تعطیلات بهاری خود را در ویلاهای کرانه دریای خزر بگذرانند».5 گفته میشود طی مدتی که شاه برای اسکی در سوئیس اقامت داشت، دو هتل برای اسکان همراهانش اجاره میشد و دولت سوئیس یکی دو میلیون دلار درآمد بهدست میآورد.6 محمدرضا پهلوی عمدتاً در ماههای بهمن و اسفند به آنجا میرفت، اما اعضای خانواده او، علاوه بر این، در مقاطع زمانی دیگر بهویژه تابستان نیز به این کار مبادرت میورزیدند،7 برای مثال براساس گزارشی از ساواک، «علیاحضرت شهبانو دیروز مورخ 1350/4/15 از سفر 18روزه خود به کشورهای کانادا، فرانسه و سوئیس بازگشتند... والاحضرت ولیعهد و والاحضرتها فرحناز، علیرضا و لیلا به اتفاق فریده دیبا در سنموریتس اقامت دارند و تعطیلات را میگذرانند».8
تا قبل از برپایی تظاهراتِ ضدِّ شاه در مقابل هتل «دولدِر» زوریخ در 1347ش، پهلوی دوم هنگام سفر به سنتموریس در هتل سُووِرتا اقامت مینمود، اما پس از این تاریخ، بنابر دستور شاه مبنی بر خریدِ یک ویلای مجلّل، ویلای سُووِرِتا بهصورت مِلک شخصی و محل اقامت محمدرضا پهلوی و خانوادهاش در سفرهای تفریحی سوئیس درآمد.9 این ویلای پهلوی در سال 1348ش با قیمت یکمیلیونوهشتصدهزار فرانک سوئیس خریده شد10 و بنابر ادعای فرح دیبا «یکی ازگرانبهاترین املاک موجود در سوئیس و بلکه دنیا» بهشمار میآمد.11
به روایتی، بهرغم تکاپوی فراوان به منظور یافتن مکانی مناسب برای اقامت محمدرضاشاه و خانوادهاش در سنتموریتس، سفیر و اعضای سفارت ایران در سوئیس نتوانستند جایی بهتر از ویلای سوورتا پیدا کنند. این ویلا با سنگ گرانیت و سالنهای بزرگِ خود، از زیباترین و مجلّلترین ویلاهای سنتموریتس محسوب میشد. آنان بلافاصله اطلاعات و عکسهایی در مورد این ویلا جمعآوری و آن را برای دربار پهلوی در تهران ارسال نمودند و وقتی با نظر مثبت «ملوکانه» مواجه شدند، به منظور خریدنِ آن وارد معامله گردیدند، سپس با انجام دادن تعمیرات و نوسازیهای لازم، این ویلا را برای سفر زمستانی سال 1349ش آماده کردند.
به روایت همین شخص، خرید ویلا همراه اصلاحات و تغییرات دکوراسیون داخلیاش که به وسیله طرّاحان برجستة فرانسوی و دانمارکی انجام شد، در مجموع، تقریباً سه میلیون پوند هزینه به همراه داشت.12 فرح دیبا صراحتاً اظهار نموده است که در هر سال، دکوراسیون داخلی ویلا را با کمک معماران فرانسوی و دانمارکی تغییر میداد، فقط بدینخاطر که «از یکنواختی بیرون بیاید».13 توصیفی که رئیسجمهورِ وقتِ فرانسه (ژیسکاردستن) از این ویلا ارائه کرده است نیز در نوع خود جالب است. او که یکبار شخصا در این مکان حاضر شده و با شاه دیدار نموده، اینطور دقیق و ریزبینانه، ویلای سوورتا را ترسیم کرده است: «این مِلک محصور ایرانی که در قلب سوئیس قرار گرفته، یک خانه اشرافی با نمای سنگهای خاکستری است که کموبیش سبک معماری آلمانی در آن به کار رفته است... اطاقی که ما در آن نشستهایم اطاق طویلی است که تختهکوبیهای ماشینی روی آن شبیه کارهای چوبی است که در ویلاهای اشراف بارونهای منطقه رور دیده میشود».14
طی چند سال، مطابق دستور شاه و همسرش، بر امکاناتِ این ویلای مجلّل و عظیم، که 33 اتاق داشت، افزوده شد. بهدلیل آنکه پهلوی دوم و همسرش عمدتاً در فصل زمستان به سنتموریتس میرفتند، و ازآنجاکه در آن برهه زمانی از سال، در نتیجه بارش برف و برودت شدید هوا، امکان انجامِ ورزش دیگری غیر از اسکی در فضای آزاد نبود، دستور ساخت سالن سرپوشیده داده شد که اگر «اعلیحضرت و همراهانش از اسکی خسته شده و قصد ورزش دیگری را داشتند» به بازیهایی همچون تنیس، والیبال و... بپردازند. هزینهای که برای ساختِ این سالن برآورد گردید، به ارزش پول ایران در آن زمان، یک میلیون و 950هزار تومان (معادل 760هزار فرانک سوئیس) بود.15 بدین ترتیب بود که در دی 1350ش، یک بنای جدید در محوطه پشتِ هتل به عنوان ورزشگاه اختصاصی محمدرضا و فرح پهلوی بنا گردید.16 گفته شده است در این سالن، بهترین و مدرنترین وسایل ورزشی وجود داشت.17 این ویلا، در مواقعی که شاه و درباریانش در آنجا نبودند، توسط یک خانم سوئیسی به نام مارگارت پِدرینی اداره میشد.
خرید ویلا همراه اصلاحات و تغییرات دکوراسیون داخلیاش که به وسیله طرّاحان برجستة فرانسوی و دانمارکی انجام شد، در مجموع، تقریباً سهمیلیون پوند هزینه به همراه داشت. فرح دیبا صراحتاً اظهار نموده است که در هر سال، دکوراسیون داخلی ویلا را با کمک معماران فرانسوی و دانمارکی تغییر میداد، فقط بدینخاطر که «از یکنواختی بیرون بیاید».
از سال 1353ش بود که حضور شاه و خانوادهاش در این منطقه بهتدریج کمرنگ گردید. در این زمان پهلوی دوم به دلایل امنیتی و تشدیدِ خطر جانی از سوی مخالفان، از رفتن به این شهر کوهستانی سوئیس امتناع ورزید: «شاهنشاه ایران برنامه مرخصی زمستانی خود را در آسایشگاه محبوب خویش در سنتموریتس لغو کردند. دلیل رسمی لغو این مرخصی، کار زیاد عنوان گردید، ولی شایعاتی رواج دارد که علت واقعی آن، ترس از اقدامات تروریستی بوده است»،18 اما افزون بر او، سعی شد از حضور اعضای خانوادهاش در آنجا نیز ممانعت به عمل آید، و برخی عناصر حکومت، درصدد منصرف نمودنِ فرح دیبا از رفتن به سوئیس برآمدند، چنانکه به روایت اسدالله عَلَم مورخ دی 1354ش، «با اعلیحضرت تماس گرفتم و عرض کردم که در ملاقات دیروز با شهبانو توانستم او را متقاعد کنم که برای تعطیلاتشان به سنتموریتس نرود و در عوض به جایی در فرانسه تشریففرما شوند. شاهنشاه نیز این ترتیبات را تأیید کردند».19
بااینحال، تلاشِ وزیر دربار وقتِ رژیم پهلوی، یعنی اسدالله علم، در این زمینه، بینتیجه بود و بهرغم آنکه محمدرضا پهلوی به سنتموریتس نرفت، فرح دیبا و فرزندانش تقریبا سه هفته از سال 1354ش را در آنجا سپری نمودند، بهطوریکه بر اساسِ تلگرافی مورخ مهر 1354ش از سوی رئیس تشریفات کلِّ شاهنشاهی (هرمز قریب) به سفیر ایران در سوئیس (محمود اسفندیاری) آمده است:
«موکب مبارک علیاحضرت شهبانوی ایران روز پنجشنبه 25دیماه برابر با پانزده ژانویه از پاریس به زوریخ تشریففرما خواهند بود و روز هجدهم ژانویه به سوی سنموریتس عزیمت خواهند فرمود... ضمنا به خانم پدرینی نیز اطلاع فرمایید آماده پذیرایی از تاریخ هجدهم ژانویه تا نهم فوریه باشد. موکب مبارک والاحضرت همایون ولایتعهد و والاحضرتهای دیگر نیز روز پانزده ژانویه تشریف فرما خواهند شد. خواهشمند است همهگونه پیشبینیهای لازم را معمول فرمایید».20
بنابراین، خانواده شاه نیز برای آخرین بار، در سال 1354ش، در سنتموریتس بهعنوان تفرّجگاه سلطنتی اقامت گزیدند و از آن سال به بعد، ویلای سوورتا در طی زمستان، خالی از سکنه بود و فقط سرایدار استخدامی سوئیسی خانواده پهلوی در آنجا اقامت داشت. عَلَم در خاطراتش، که مربوط به شهریور 1354ش است، اینطور عنوان کرده است: «به شاه گزارش دادم که سنتموریتس دارد جای خطرناکی میشود، دو روز پیش در زوریخ، رئیس پلیس سوئیس پرونده ضخیمی را به من نشان داد که پُر از گزارشهایی از افرادی بود که به توطئه برای قتل شاه مظنون بودند... شاه خیلی جا خورد و گفت اگر واقعاً اوضاع این طوری است سفر سال آینده را لغو خواهد کرد».21
بنابر روایت روزنامه انگلیسی «دیلی میل» در سال 1356ش، در ابتدا، مقامات حکومت پهلوی از دولت سوئیس خواستند تدابیر امنیّتی ویژه و شدیدی برای حفظ جان شاه ایران تدارک ببینند، اما وقتی سوئیسیها با این خواسته موافقت ننمودند و آن را در تضاد با اصول قانون اساسی خود تلقی کردند، پهلوی اقامتگاه خود را در سنتموریتس تعطیل کرد و محل تفریحی دیگری را برای خود اندیشید: «در ایالت کلرادو ایالات متحده، قطعه زمینی به ارزش یک میلیون پوند خریداری کرد تا از سال آینده برای تعطیلات زمستانی آنجا برود».22
بعد از انقلاب اسلامی و درحالیکه شاه و خانوادهاش آواره و سرگردان بودند، بنابر پیشنهاد فرح دیبا، تصمیم گرفته شد که شاه مخلوع ایران همراه خاندانش به سوئیس برود و در ویلای سنتموریتس اقامت گزیند، اما با اولین تماس تلفنی اردشیر زاهدی با وزارت امورخارجه سوئیس، «سوئیسیها گفتند که از پذیرش پناهندگان سیاسی و یا تبعیدیهای تحت تعقیب معذورند و نمیخواهند با پذیرش این پیشنهاد، بیطرفی خود را نقض کنند».23
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، سران حکومت انقلابی ایران درصدد برآمدند اموال شاه مخلوع را که از راه بیتالمال مردم ایران گردآوری شده بود، پس بگیرند؛ ازهمینرو، به ضبطِ ویلای سوورتا که ارزش پولی آن در این مقطع زمانی بیش از پنجمیلیون دلار بود، توجه نمودند، اما بنابر گزارش روزنامه «بریان تایمز» مورخ ژانویه 1981م، مقامات دولت سوئیس اعلام کردند که هرگونه اقدامی در این زمینه باید از طریق دادگاه سوئیس انجام شود؛ ازاینرو، در مَسندِ قضاوت برای صحّت ادّعای طرفین منازعه، یعنی انقلابیون ایران و اعضای خانواده آخرین شاه ایران نشستند. در همین زمان، درحالیکه ارزش واقعی ویلا بیش از پنجمیلیون دلار بود، حکومت سوئیس در اقدامی عجیب، ارزش مالی آن را فقط یکمیلیون دلار تعیین نمود. مارگارت پدرینی، سرایدار ویلا نیز درصدد گواهی به نفع وارثان شاه مخلوع برآمد. او همچنین در اظهاراتی عنوان نمود که فرح دیبا بسیار علاقه دارد به ویلای سوورتا برود و تمایل دارد در آنجا اقامت گزیند. او سنتموریتس را دوست دارد و عاشق اسکی است، اما آنجا برایش تداعیگر خاطراتی است که سبب رنجیدگی خاطر او میگردد.24
در زمانی که نبرد حقوقی میان حکومت جمهوری اسلامی با خانواده سلطنتی بر سر ویلای سوورتا، بیش از یکونیم دهه (یعنی سالهای 1980-1995م) ادامه داشت و هنوز مشخص نبود که چه کسی مالکیتِ اصلی ویلا را در اختیار خواهد گرفت، ویلای یادشده از سوی سوئیسیها در اختیار یکی از سیاستمداران بانفوذ و بسیار ثروتمند ایتالیایی، یعنی سیلویو برلوسکونی، قرار گرفت، تا آنکه سرانجام در اواسط دهه 1990م، دادگاه مرکزی سوئیس، این ویلا را به وارثانِ آخرین شاه ایران واگذار نمود و آنان نیز مدتی بعد، در حالیکه ارزش ویلا به دهمیلیون دلار رسیده بود، آن را به شخص دیگری فروختند.25
فریده دیبا به اتفاق شهرزاد افشار و تعدادی دیگر در سنت موریتس
شماره آرشیو: 1-1014-113ق
پی نوشت:
1. اسدالله علم، گفتگوی من با شاه، ج2، ترجمه گروه مترجمان انتشارات طرح نو، تهران: طرح نو، 1371ش، ص 733.
2. مینو صمیمی، پشت پرده تخت طاووس، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران: انتشارات اطلاعات،1370ش، ص 99.
3. ابوالفضل آتابای، اسرار زندگی شاه و فرح (خاطرات فرح پهلوی)، تهران: راه ظفر، 1382ش، ص 219.
4. همان، ص 221.
5. مینو صمیمی، همان، ص 99.
6. ابوالفضل آتابای، 25 سال در کنار شاه (خاطرات اردشیر زاهدی)، تهران: عطایی، 1381ش، ص 197.
7. علینقی عالیخانی، یادداشتهای امیر اسدالله علم، ج 1-4، تهران: انتشارات مازیار و معین، 1377-1380ش، صفحات متعدد.
8. زنان دربار به روایت اسناد (فرح پهلوی)، ج 2، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1387ش، ص 265.
9. ابوالفضل آتابای، اسرار زندگی شاه و فرح (خاطرات فرح پهلوی)، همان، ص 219.
10. زنان دربار به روایت اسناد (فرح پهلوی)، ج 1، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1387ش، ص 290.
11. حسین میرحیدر و اسماعیل شهبازی، از تیول تا انقلاب ارضی، تهران: مرکز تحقیقات، 2535 شاهنشاهی، ص 29.
12. مینو صمیمی، همان، ص 100؛ بهرام افراسیابی، آخرین ملکه، بیجا: روایت، 1375ش، صص 266-269.
13. همانجا.
14. ابوالفضل آتابای، همان، ص 225.
15. والری ژیسکار دستن، قدرت و زندگی، ترجمه محمود طلوعی، تهران: پیک ترجمه و نشر، 1368ش، ص 88.
16. زنان دربار به روایت اسناد (فرح پهلوی)، ج 1، همان، ص 232.
17. مینو صمیمی، همان، ص 115.
18. زنان دربار به روایت اسناد (فرح پهلوی)، ج 2، همان، ص 278.
19. اسدالله علم، گفتگوهای من با شاه، ج 2، ص 731.
20. آرشیو اسناد موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، شماره راهنما 12-954-145د.
21. اسدالله علم، همان، ص 690.
22. زنان دربار به روایت اسناد (فرح پهلوی)، ج 2، همان، ص 289.
23. ابوالفضل آتابای، 25 سال در کنار شاه (خاطرات اردشیر زاهدی)، ص 189.
24. http://news.google.com/newspapers?nid=799&dat=19810114&id=WMNPAAAAIBAJ&sjid=BFIDAAAAIBAJ&pg=6541,9896
25. http://www.apnewsarchive.com/1995/Shah-s-Heirs-Win-in-Swiss-Court-Dispute-with-Iran-over-Villa/id-9f3750f46727ae138ca0d4749186a6c0