هرچند حضرت امام (ره) کتاب کشفالاسرار را در پاسخ به جزوه اسرار هزار ساله تألیف کرد ولی مباحث مطرح شده در این کتاب طوری تدوین شده است که مخاطب را با نگاه فلسفی و عمیق امام آشنا میسازد. ایشان علاوه بر پاسخگویی به حکمیزاده، بررسی مختصری از فلسفه یونان، فلسفه اسلامی و فلاسفه معاصر غرب داشته و حقانیت مذهب تشیع را با نگاهی فلسفیمحور مورد بررسی قرار میدهد.
خروج رضاشاه از ایران در سال 1320 و روی کار آمدن شاه جوان، از چند منظر قابل تأمل است؛ منجمله دهه 1320 را باید دوران دموکراسی ناقص و اوج فعالیت گروهها و احزاب مختلف در ایران دوران پهلوی به حساب آوریم. علاوه بر این، در این دوران فضا برای طرح مسائل مختلف سیاسی، فرهنگی و البته مذهبی فراهم شده بود. در همین خصوص، روحانی به نام علیاکبر حکمیزاده کتابی با عنوان «اسرار هزار ساله» در سال 1322 منتشر کرد که در آن زمان تألیف این کتاب بسیار عجیب و خاص محسوب میشد. این کتاب به ظاهر برای حذف خرافات از دین اسلام و مطرح کردن مسائل جدیدی در این حوزه به چاپ رسید ولی باید مدعی شد که حاکمیت و در رأس آنها، دربار نقش مهمی در فراهم نمودن فضای مناسب برای انتشار این کتاب ایجاد کرد.
نویسنده کتاب که از روحانیون بنام شهر قم محسوب میشد و به واسطه شهرت پدرش نیز کاملا شناخته شده بود، تلاش کرد با طرح سؤالاتی از مراجع تقلید، خود را به عنوان یک مصلح دینی و البته اجتماعی به حساب آورد. این در حالی است که وی بر اثر علاقه و گرایش به آراء احمد کسروی، مورد حمایت حکومت پهلوی قرار داشت. حضرت امام که در آن زمان طلبه نسبتا جوانی محسوب میشد، دقیقا یک سال پس از انتشار کتاب اسرار هزار ساله، اقدام به تألیف کتاب «کشفالاسرار» نمود که این کتاب به عنوان نخستین حرکت انقلابی و اعتراضی ایشان علیه حکومت پهلوی و انحرافات دینی محسوب میشود. در این یادداشت برآنیم تبیین مختصری از این کتاب به دست آوریم.
زمینههای تدوین کتاب «کشفالاسرار»
شروع حکومت پهلوی دوم را باید دوران اجتماع اندیشههای متفاوت و البته متضاد در ایران دانست. در این دوران شاهد حضور و البته تقابل گرایشهای مختلفی در خصوص مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و البته مذهبی هستیم. نسل جدیدی که به واسطه تحصیل در فرنگ، با عنوان تجددخواه شناخته میشدند، عقاید متفاوتی داشتند. در این میان اکثر این افراد به عنوان مصلح اجتماعی محسوب میشدند ولی برخی همچون احمد کسروی خود را فراتر از یک نویسنده و تجددخواه مطرح کردند و با طرح مباحث انحرافی در حوزه دین اسلام و البته مذهب تشیع، به دنبال تأسیس یک فرقه کاملا گمراه برآمدند که البته در این مسیر، مورد حمایت حکومت نیز قرار داشتند.1 کسروی که در ابتدا خود نیز روحانی بود، پس از تحصیل علوم جدید در مدرسه آمریکایی، بهکلی تغییر موضوع داد و پس از به کنار نهادن لباس روحانیت، به شدت ملیگرا و ناسیونالیست شد. وی تنها راه برون رفت ایران از شرایط عقبماندگی و حرکت در مسیر توسعه را ملیگرایی، کنار گذاشتن اعتقادات مذهبی و بهخصوص شیعهگری و مبارزه با خرافات اعلام کرد. در کنار وی، روحانیون دیگری از جمله «شریعت سنگلجی» و البته «علیاکبر حکمیزاده» که هر دو این افراد نیز از روحانیون بنام بودند، تحت تأثیر نظرات کسروی قرار گرفتند.
حکمیزاده که به واسطه شهرت پدرش در حوزه علمیه قم، شخصیت نسبتا شناخته شدهای در میان روحانیون محسوب میشد، به واسطه نزدیک شدن به کسروی و مطالعه آثار وی، کاملا تحت تأثیر او قرار گرفت. این تأثیر در نهایت خود را در قالب جزوهای با عنوان «اسرار هزار ساله» نمایان ساخت. نویسنده جزوه اسرار هزار ساله که در ابتدا شخصیت بسیار مقید و البته متعصبی نیز بود، هدف اصلی تدوین این کتاب را زدودن خرافات از دین عنوان کرد. این جزوه در واقع شرح تفصیلی 13 پرسشی است که در آغاز سال 1322 ه.ش برای روحانیون و اهل مطالعه فرستاده شده است. البته حکمیزاده در انتهای جزوه از مراجع تقلید درخواست پاسخ به این پرسشها را دارد. در واقع باید گفت هدف اصلی حکمیزاده بیش از آنکه زدودن انحرافات و خرافات از دین باشد، ایجاد تفرقه و نفاق و البته زیر سؤال بردن اصل دین اسلام بوده است.2
سؤالات 13 گانه حکمیزاده طوری طرحریزی شده است که از منظر خواننده موضوعات مهم و قابل تأملی محسوب میشود ولی با مطالعه دقیق این جزوه، مشخص میشود که طرح این سؤالات تنها برای گمراهی بوده است زیرا در جای جای این جزوه، شاهد توهین به دین اسلام و به خصوص مذهب تشیع و ترویج فرقه وهابیت هستیم.
سؤالات 13 گانه حکمی زاده طوری طرحریزی شده است که از منظر خواننده موضوعات مهم و قابل تأملی محسوب میشود ولی با مطالعه دقیق این جزوه، مشخص میشود که طرح این سؤالات تنها برای گمراهی بوده است زیرا در جای جای این جزوه، شاهد توهین به دین اسلام و به خصوص مذهب تشیع و ترویج فرقه وهابیت هستیم. همین مسئله باعث شد که حکومت پهلوی پس از انتشار کتاب، حکمیزاده و البته کسروی را مورد حمایت جدی خود قرار دهد. دقیقا یک سال پس از انتشار این جزوه از سوی حکمیزاده و در شرایطی که تقریبا هیچگونه پاسخ روشنی از سوی مراجع و علما به سؤالات مطرح شده در این کتاب داده نشده بود، امامخمینی اقدام به تألیف کتاب «کشفالاسرار» نمود. این کتاب در سال 1323 و برای پاسخدهی به شبهات مطرح شده از سوی حکمی زاده منتشر شد و به طور کلی در شش گفتار مهم شامل: توحید، امامت، روحانی، حکومت، قانون و حدیث و در مدت زمان شصت روز به رشته تحریر درآمد.
تبیین کتاب «کشفالاسرار»
هرچند کتاب کشفالاسرار در پاسخ به جزوه اسرار هزار ساله تألیف شد ولی مباحث مطرح شده در این کتاب طوری تدوین شده است که مخاطب را با نگاه فلسفی و عمیق امام آشنا میسازد. ایشان علاوه بر پاسخگویی به حکمیزاده، بررسی مختصری از فلسفه یونان، فلسفه اسلامی و فلاسفه معاصر غرب داشته و حقانیت مذهب تشیع را با نگاهی فلسفیمحور مورد بررسی قرار میدهد. در این کتاب برای نخستین بار اندیشه تشکیل حکومت اسلامی بر پایه ولایت فقیه مطرح میشود، از این رو باید گفت که این کتاب از چند منظر قابل تأمل است: نخست اینکه هدف اصلی کتاب پاسخ به شبهات مطرح شده از سوی نویسنده کتاب اسرار هزار ساله است و به طور مبسوط به دفاع از مذهب تشیع و دین اسلام میپردازد. مسئله مهم دیگر طرح مسائلی از قبیل تشکیل حکومت اسلامی و ولایت فقیه است. در واقع باید گفت مبارزه سیاسی امام با حکومت پهلوی از سال 1342 و همزمان با ماجرای کاپیتولاسیون صورت نگرفته، بلکه ایشان از نخستین سالهای حکومت محمدرضا پهلوی مبارزه انقلابی خود را شروع کردهاند. هرچند این مبارزه در ابتدا در قالب نظریهپردازی صورت گرفته است. مسئله مهم دیگری که در این کتاب نهفته است، عمق نگاه حضرت امام به فلسفه و اندیشه سیاسی اسلام است. در واقع باید گفت ایشان نه تنها یک مبارز انقلابی و یک مجتهد اسلامی هستند بلکه از همان ابتدای جوانی به عنوان یک نظریهپرداز در جهان اسلام شناخته میشوند. دیگر ویژگی این کتاب این است که، این اثر به عنوان اولین تألیف سیاسی حضرت امام محسوب میشود.3
همانطور که گفته شد، کتاب کشفالاسرار در شش گفتار تألیف شده است. نکته قابل تأمل در این خصوص درایت امامخمینی است، زیرا در هر کدام از این گفتارها علاوه بر پاسخگویی به سؤالات مطرح شده از سوی حکمیزاده، از منظر فلسفی و البته سیاسی نیز حقانیت اسلام و تشیع را اثبات میکند. به طور مثال، گفتار نخست کتاب در باب توحید است. در این باب از منظر فقهی و فلسفی به شاکله فکری حکمیزاده که همان اندیشههای وهابیت است حمله میکند و به طور مبسوط حقانیت توحید در اسلام را اثبات میکند. گفتار دوم کتاب به موضوع «امامت» که مشخصه بارز تشیع است پرداخته است. در این گفتار با استناد به قرآن و آوردن 5 دلیل فقهی و البته فلسفی امامت را اصل اساسی در دین اسلام و مذهب تشیع میداند و بر حقانیت تشیع به عنوان تنها مذهب بهحق تأکید میکند.
گفتار سوم به موضوع «روحانی» اختصاص دارد. در این گفتار به طور کاملا مشخص اندیشههای ولایت فقیه مطرح میشود و با استنادات فقهی و فلسفی، لزوم رهبری مجتهد در دوران غیبت را ضروری میداند. درواقع ایشان در این گفتار علاوه بر تأکید بر رهبری مجتهد بر مسلمانان در دوران غیبت، لزوم تشکیل حکومت اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه را نیز بررسی میکند. گفتار چهارم کتاب کشفالاسرار به موضوع «حکومت» و بر حق نبودن حکومت پادشاهان در دوران غیبت اشاره دارد. در این گفتار نه تنها حکومت به شیوه غربی را نفی میکند بلکه حکومت پادشاهان را نیز ظلم دانسته و تنها حکومت ولایت فقیه را بهترین شیوه حکومت در دوران غیبت میداند. باب پنجم کتاب به مسئله «قانون» در حکومت اسلامی اشاره دارد. در این باب به جایگاه قاضی و البته نقش مردم در حکومت پرداخته و برابری تمامی افراد در مقابل قانون را به عنوان اصل اساسی حکومت میداند. در واقع جنبه مردمسالاری بودن حکومت اسلامی در همین باب قابل مشاهده است.
آخرین گفتار موجود در کتاب کشفالاسرار، موضوع «حدیث» است. در این بخش به طور شفاف به نویسنده کتاب اسرار هزار ساله پاسخ میدهد که نسخ در احکام اسلامی اصلا راه ندارد. در واقع این بخش از کتاب کشفالاسرار ماهیت اثر حکمیزاده را زیر سؤال میبرد زیرا کتاب اسرار هزار ساله به ظاهر در راستای زدودن خرافات از اسلام تدوین شده است در حالیکه از منظر حضرت امام، آیین و اصول اسلامی به گونهای است که امکان خرافاتی شدن و نسخ آنها اصلا وجود ندارد. البته در این بخش دلایل کمتوجهی مردم به دین مورد بررسی قرار میگیرد و صراحتا اعلام میشود این مسئله نه به خاطر اصل دین بلکه به واسطه نوع عملکرد حکومت اتفاق افتاده است.4
امامخمینی در کنار برخی دوستان و همدرسان خویش در دوران طلبگی در قم
پی نوشت:
1.حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج2، تهران، 1373، نشر اطلاعات، ص43-44.
2.ناصر جمالزاده و میثم آقادادی، جایگاه و تأثیر کتاب «کشفالاسرار» امام خمینی (ره) در تحولات سیاسی تاریخ معاصر، فصلنامه رهیافت انقلاب اسلامی، سال سوم، شماه 9، 1388، ص84-85.
3.حمید انصاری، حدیث بیداری (نگاهی به زندگینامهی آرمانی، علمی و سیاسی امام خمینی از تولد تا رحلت)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص210-230.
4. ناصر جمالزاده و میثم آقادادی، همان، ص88-89.