رهبران انقلابی، جذابیت انقلاب را با توانایی رهبری، تقبیح فضای موجود و ترسیم فضای مطلوب تقویت میکنند. از سوی دیگر، عاملان و کارگزاران انقلابی به عنوان حاملان ایدئولوژی انقلابی، هم وظیفه انتقال و ترجمه مفاهیم انقلابی مدنظر رهبر برای تودههای مردم را به عهده دارند و هم با استفاده از تواناییهای خود به فربه ساختن این مفاهیم میپردازند. انقلاب اسلامی ایران هم در این دایره میگنجد. بهویژه اینکه با تکیه بر آموزههای دینی و مفاهیم انقلابی مذهب تشیع، ویژگی فرامرزی نیز یافته بود. از این رو چه در دوران اوج و چه پس از پیروزی و استقرار نظام جدید، الهامبخش شخصیتهای انقلابی در سراسر جهان شد.
آیتالله محمدباقر صدر (1359-1313 ه.ش) در زمره همین چهرههای انقلابی است. تألیف آثار پرتعداد و موثر به ویژه در دو موضوع مهم آن روزگار یعنی «اقتصاد اسلامی» و «فلسفه اسلامی» و کرسی تدریس پر رونق در حوزه علمیه نجف، از او چهرهای فاضل و متبحر در میان حوزویان ایران و عراق ساخته بود، امّا او علاوه بر این فعالیتهای علمی، از مهمترین شخصیتهای سیاسی جهان اسلام در سالهای دهه40 و50 نیز محسوب میشد.
مردی که در سیاست اهل تشکیلات سیاسی بود
در سالهایی که امامخمینی به عنوان پیشوای انقلابی مردم ایران و سرسختترین مخالف رژیم پهلوی در نجف حضور داشت، آیتالله صدر نیز اصول مبارزه با رژیم بعث عراق و چارچوب تشکیل یک نظام اسلامی را در سر میپروراند. امامخمینی در سالهای پایانی دهه 1340 و نیمه اول دهه 50 شمسی در جلسات درس خود در نجف، شاکله نظام سیاسی مبتنی بر «ولایت فقیه» را تدوین میکرد. آیتالله صدر نیز که پیش از این در قالب «حزب الدعوه الاسلامیه» وارد فعالیت سیاسی شده بود، با توجه به قرابت فکری و سیاسی و علاقهای که به شخصیت امامخمینی داشت به موازات آراء ایشان، نظریه حکومت اسلامی خود را با محوریت مرجع شیعه مطرح کرد.
«حزبالدعوه الاسلامیه» عراق سالها پیش از این، در واکنش به رشد ملیگرایی، سکولاریسم و تبلیغات کمونیستها شکل گرفت. گروهی از علما، از اواخر سال 1957م (1336ه.ش) برای مقابله با این روند رو به گسترش، جلساتی را در خانه «محمدباقر صدر» که در آن زمان یک روحانی23 ساله امّا پرشور و علاقهمند به سیاست بود برگزار کردند. آنها معتقد بودند که جوانان باید هویت فکری ـ مذهبی خود را تقویت کرده و از خطرات نفوذ خارجی آگاه باشند. در این میان محمدباقر صدر «اصل اجتهاد» را محور اصلی مواجهه با این خطرات و دارای نقشی سازنده میدانست.1 او در مقالهای برای «صوت الدعوه» علت انتخاب این نام برای این حزب سیاسی را این گونه توضیح میدهد: «الدعوه دقیقاً بیانگر مأموریت این گروه برای دعوت مردم به اسلام و راهنمایی بیشترین تعداد ممکن از مسلمانان به اسلام است». صدر همچنین محافل علمی را بخشی از مرحله اول دعوت به اسلام توصیف کرد که دو هدف اول در این مرحله عبارت بودند از آماده سازی مومنین و بسیج علماء از نظر روحی و فکری.2
با روی کار آمدن حزب بعث در سال 1347ه.ش، سیاستهای ضداسلامی دولت عراق سبب شد تا بخش عمدهای از مخالفان شیعه، در قالب «حزبالدعوه» در تظاهرات خشونتبار علیه رژیم بعث عراق شرکت کنند. تبعید امامخمینی به نجف و رفت و آمد انقلابیون ایرانی در این شهر به این فضای انقلابی دامن میزد. در محرم سال1397ق (1355ه.ش) وقتی نیروهای امنیتی سعی کردند در مراسم عزاداری شیعیان در نیمه راه نجف به کربلا دخالت کنند، تحرکات «حزبالدعوه» به اوج رسید. شیعیان خشمگین به یک ایستگاه پلیس حمله کرده و شعارهای ضد رژیم سر دادند. در پی این حوادث، دولت به دستگیریهای گسترده در بین شیعیان دست زده و عدهای را نیز اعدام یا زندانی کرد.3
قرابت فکری خمینی ایران و خمینی عراق
در هنگام ورود امامخمینی به نجف، آیتالله صدر که هم وزنه علمی و فقهی قابل توجهی در این شهر بود و هم سابقه کار سیاسی و تشکیلاتی داشت، به ایشان اعلام کرد که از هیچ کمکی دریغ نخواهد کرد. همچنین از آنجایی که احساس میکرد غربت امام ممکن است برای ایشان سخت و سنگین باشد به شاگردان و حلقه برجسته درس خود تأکید داشت که دروس امام را از دست ندهند. علاوه بر این، آیتالله صدر وجود امام را فرصتی مغتنم میدانست که باید از وجوه مختلف شخصیتی او بهره برد.4
با نگاهی به آثار علمی آیتالله صدر در این دوران و در آستانه پیروزی انقلاب، افکار سیاسی ایشان را میتوان به این شرح خلاصه کرد:
- خدا منبع اصلی حاکمیت، قدرت و ثروت است. این اصل انسان را از بندگی و استثمار انسانهای دیگر رها میسازد.
امت، نماینده خداوند بر روی زمین است. امت در قبال خدا مسئول است که امانت او را برای همیشه به دوش بکشد.
شرع اسلام، منبع قانونگذاری و قانون اساسی است.
مرجعیت صحیح، بیان و تجلی قانون اسلام و بزرگترین مرجع، نایب عام یا نماینده امام غایب است. در این مقام، تمامی وظایف مهم زیر به مرجع محول شده است:
الف. مرجع عالیترین نماینده حکومت و فرمانده کل نیروهای مسلح است.
ب. او قانونی بودن قانون اساسی را بر اساس شرع اسلامی مشخص میکند و در مورد تطابق قوانین مصوبه مجمع قانونگذار (اهل حل و عقد) با شرع، تصمیمگیری میکند.
ج. تعیین نامزدهای انتخابات را به عنوان رئیس قوه مجریه تصویب میکند.
د. یک دادگاه عالی برای جلوگیری از انحراف، یک شورای شکایات برای رسیدگی به اعمال غیرعادلانه و یک شورای صدنفره از علمای روحانی، وعاظ، روشنفکران مذهبی برای هدایت کار مرجعیت تعیین میکند.5
چند هفته پس از پیروزی انقلاب، «همسر ایشان به ایران آمده و پانزده رساله درباره موضوعات و مشکلات حکومتی و راه حلهای فقهی حکومتی را تقدیم امامخمینی و آیتالله بهشتی میکند. مسئولان نظام نوپای جمهوری اسلامی نیز لیست بلندی از موضوعات مهم حکومتی تهیه کرده و برای وی به نجف میفرستند.
از این دیدگاه، «گرچه مرجع معصوم نیست، امّا باید برای نیکوکاری و درستی تلاش کند. نوشتههایش بازتاب تعهد و وفاداری صریح ایدئولوژیک او به حکومت اسلامی و محافظت از آن باشد. او همچنین باید ازحمایت وسیع روحانیت، دانشجویان علوم دینی، وعاظ و متفکران مذهبی برخوردار باشد. سرانجام هرکاندیدای مرجعیت باید توسط شورای مرجعیت مشخص شود و در صورتی که چند فرد لایق برای مرجعیت نامزد شوند یکی از آنها از طریق آراء عمومی به عنوان مرجع اعلای مشخص خواهد شد».6
شباهت دیدگاه آیتالله صدر و امامخمینی در نظریه حکومت اسلامی و شیوه انقلابی هر دو در مواجه با دولتهای وقت ایران و عراق، حساسیت رژیم بعث را برانگیخت. با این حال برخی از انقلابیون ایرانی ساکن نجف از عدم همراهی مستقیم آیتالله «محمدباقرصدر» با مخالفان شاه ایران انتقاد کرده و او را مبلغ شیوه غیرانقلابی استادش «آیتالله العظمی خویی» میدانستند. امّا «امامخمینی از این اعتراضها علیه آیتالله صدر عصبانی شد، به گونه ای که وقتی خبر این مخالفتها به گوش ایشان رسید، بر زانوی خود زده و بسیار ناراحت شدند».7
با پیروزی انقلاب اسلامی، محمد باقرصدر که پیش از این با کتابهای « اقتصادنا» و «فلسفتنا» به چهرهای شناخته شده در محافل حوزوی و علمی تبدیل شده بود، این بار حاصل تفکرات سیاسی خود را نیز در قالب سندی سیاسی در اختیار امامخمینی و انقلابیون ایران گذاشت. چند هفته پس از پیروزی انقلاب، «همسر ایشان به ایران آمده و پانزده رساله درباره موضوعات و مشکلات حکومتی و راه حلهای فقهی حکومتی را تقدیم امامخمینی و آیتالله بهشتی میکند. مسئولان نظام نوپای جمهوری اسلامی نیز لیست بلندی از موضوعات مهم حکومتی تهیه کرده و برای وی به نجف میفرستند تا از آنها گرهگشایی کند. مراوداتی که حساسیت رژیم صدام و اعمال محدودیت برای آیتالله صدر را در پی دارد».8
پیشنهادهای نظری و سیاسی صدر، تقویت موقعیت مسلط امامخمینی به عنوان« ولی فقیه حکومت اسلامی» را به دنبال داشت. بهگونهای که میتوان گفت «از لحاظ تئوری و عمل «حکومت مرجع» محمدباقر صدر و «ولایت فقیه» امامخمینی با هم مترادف هستند»9 و حتی از او به عنوان یکی از پدرخواندههای فکری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز یاد میشود.10
انقلاب ایران، الگویی برای آیتالله صدر
با استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران، تلاش آیتالله صدر بر الگوبرداری از این نظام و سرنگونی رژیم بعث عراق قرار گرفت. ایشان به صورت رسمی حمایت کامل خود را از انقلاب اسلامی ایران اعلام کرد و شیعیان عراق را به اطاعت و حمایت از امامخمینی فرا میخواند. توصیه معروف ایشان به شاگردان و اطرافیان که در «خمینی ذوب شوید همانطورکه او در اسلام ذوب شده است» مصداق کامل این همراهی و همدلی است.
با تظاهرات گستردهای که در خرداد سال1358 با عنوان «انتفاضه ماه رجب» در شهرهای نجف، کربلا و کوفه با مشارکت جمع زیادی از دانشگاهیان،کارگران،کشاورزان و طلاب به وقوع پیوست، رژیم صدام متوجه قدرت نفوذ آیتالله صدر شد. در واکنش به این حرکت، رژیم عراق تعدادی از روحانیون و مبارزان شیعه را اعدام و اخراج کرد که به صدور اعلامیهای از جانب آیتالله صدر با این محتوا همراه شد: «در حال حاضر اسلام به انقلاب احتیاج دارد نه رفورم... تنها راه، اقدام موفق در تغییر حاکمان است. بنابراین دعوت ما از این پس انقلابی است و خواهان خیزش برای نجات امت از این وضعیت منحط است».11
این رویکرد، واکنش تند حکومت عراق را در پی داشت. پس از اینکه آیتالله صدر درخواست رژیم صدام مبنی بر اعلام برائت از امامخمینی و همکاری با حکومت عراق را رد کرد، به همراه خواهرش «بنت الهدی صدر» دستگیر و پس از شکنجه فراوان در نوزدهم فرووردین ماه سال 1359 به شهادت رسید.
امامخمینی با اعلام سه روز عزای عمومی، در پیامی که پس از شهادت وی صادر نمود او را «شخصیتی علمی و مجاهد و از مفاخر حوزههاى علمیه و از مراجع دینى و متفکران اسلامی» معرفی کرد و از «ملتهاى اسلامى و خصوصاً ملت شریف عراق و عشایر دجله و فرات و جوانان غیور دانشگاهها و سایر جوانان عزیز عراق خواست که از کنار این مصائب بزرگ بیتفاوت نگذرند».12
فرجام سخن
امامخمینی و آیتالله صدر در یک همزمانی تاریخی، الگوی سازشناپذیری با حکومتهای ضداسلامی بودند. آیتالله صدر با بهرهگیری از نظریه ولایت فقیه و ترکیب آن با نظریات سیاسی خود در پی سرنگونی نظام بعث عراق و ایجاد یک نظام ایدهآل با محوریت مرجعیت دینی بود. از این رو با قاطعیت، درخواستهای مکرر صدام برای همکاری و دوری گزیدن از جمهوری اسلامی ایران را رد کرد چرا که همکاری با رژیم را به دلیل ماهیت غیرمذهبی و سرکوبگرانهاش بر طبق شرع اسلام حرام میدانست. بیدلیل نیست که «آیتالله محمدباقر صدر» به خمینی عراق معروف شد چرا که سالها نظریه جامع انقلاب اجتماعی و سیاسی مختص استقرار یک جامعه اسلامی را ترویج کرده بود که در نظام برآمده از انقلاب اسلامی ایران به رهبری امامخمینی محقق شد.
شهید آیتالله سیدمحمدباقر صدر درکنار پسر عموی خود امامموسی صدر در بیروت
پی نوشت:
1.منوچهر محمدی، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،1385، ص146.
2.سیدحسین سیفزاده، عراق؛ ساختارهاو فرایند گرایشهای سیاسی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص224.
3.هرایر دکمجیان، جنبشهای اسلامی در جهان عرب،ترجمه حمید احمدی، تهران،کیهان،1383،ص230.
4. «همصدا با امام»، گفت وگو با سید محمود دعایی درباره فعالیتهای سیاسی شهید صدر، مهرنامه، سال هشتم، شماره 52،تیرماه 1396، ص152.
5.دکمجیان،همان، ص234.
6.همان، ص235.
7.سیدهادی طباطبایی، «در سودای حکومت اسلامی»، مهرنامه، همان،ص149.
8.همان
9.دکمجیان، همان، ص235.
10.همان، ص232.
11.محمدی، همان، ص149.
12.صحیفه امام،جلد 14، ص280.