اوضاع نابسامان امور اداری ایران و فساد حاکم در گذشته موجب ارائه پیشنهادهای اصلاحی توسط بعضی از افراد میشد از جمله، کسانی که به خارج از کشور سفر مینمودند و پس از بازگشت سعی بر ایجاد تغییراتی سطحی یا ریشهای و اساسی در داخل ایران داشتند، غافل از اینکه این تغییرات یا با ساختار جامعه آن زمان هماهنگی...
اوضاع نابسامان امور اداری ایران و فساد حاکم در گذشته موجب ارائه پیشنهادهای اصلاحی توسط بعضی از افراد میشد از جمله، کسانی که به خارج از کشور سفر مینمودند و پس از بازگشت سعی بر ایجاد تغییراتی سطحی یا ریشهای و اساسی در داخل ایران داشتند، غافل از اینکه این تغییرات یا با ساختار جامعه آن زمان هماهنگی نداشت و یا با اعتقادات مذهبی مردم در تضاد بود و حتی جامعه را از نظر ساختاری رو به اضمحلال سوق میداد. چنانکه در طول دوره قاجار و پهلوی این تضادها در جریانهای تاریخی و اوضاع سیاسی، اجتماعی و جریانهای فکری کاملاً مشهود است.
اسناد منتخب متعلق به مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران است، که توسط محمود الطباطبایی خطاب به شاه نوشته شده است، نامبرده اظهار تأسف از عدم یادآوری وضعیت گذشته ایران میکند و از مثل آوردن مردم فرنگ به عنوان الگو ابراز دلتنگی میکند.
نامبرده وجود طلا و نقره را ناشی از تجارت با کشورهای خارجی و فروش کالاهایی به خارج از کشور میداند، وی توصیه به عدم اخذ مالیات از کالاهای داخلی و صادراتی مینماید، اقدام دولت روسیه درمورد حذف گمرک از صادرات نمک را یادآوری میکند که خود موجب عدم واردات نمک و ورود پول بیشتری به خزینه دولت روسیه شد.
شرح چگونگی نقشه کشی برای ساختمان در کشورهای خارجی و پیشنهاد تهیه نقشه برای راهسازی و برآورد هزینه آن قبل از شروع کار، تا عملیات راهسازی با توقف روبه رو نشده و از کالاهای داخلی نیز جهت تأمین مخارج راههای گمرک دریافت نشود.
رؤسای دین و علما تحت نظم و قواعد خاصی زیر نظر دولت، جهت ترویج اعتقادات مذهبی انتخاب شده و اختیارات و نفوذ شخصی آنان را محدود نمایند. مانند روسیه که ابتدا مجلس مذهبی ریاست خلیفه بزرگ را در پترزبورگ انتخاب مینماید بعد به حکم امپراطوری برای انجام امورات مذهبی به مناطق دیگر اعزام میشود. و اینطور نیست که مثلاً در استانبول یا بغداد و اصفهان تحصیل کنند و بدون امتحان درجه اجتهاد، به امور دینی بپردازند .
کارشناسان خارجی را برای تدریس بر اساس نظم و قاعدهای استخدام کنند و از واگذاری مسئولیت کامل و انتخاب آنان به عنوان رئیس یا تحویلدار نقد و جنس باید خودداری و حقوق آنها به طور ماهانه پرداخت شود . هر کس را باید در جایگاه شغلی خود قرار داد. با توجه به برقراری روابط با کشورهای دیگر، برای مقابله با آنان باید علوم و فنون جنگی را آموخت و اداراتی مانند آنان تأسیس نمود و برای هر ادارهای مسئولی تعیین کرد که قواعد لازم را با فروعات شرعیه و احکام ترکیب نموده تا مخالفت در بین زیردستان از بین برود و دولت از اختلاف و مفاسد ایمن شود .
توصیه به تدوین چاپ قوانین و مقررات به زبان فارسی پس از تأیید مجلس مذهبی و امضای شاه، تعیین هر منصب و شرح وظایف آن در قانون، ترویج اتفاق و همدلی به جای نفاق، انتصاب افراد بر حسب قواعد و قوانین و شایستگی آنان به دور از هر گونه اغراض شخصی و ادا نمودن حق محرومان مینماید. با تعیین دستورالعمل برای حکام مرزی، میتوان از استبداد موجود در سرحدات جلوگیری نمود.
تصدقت شوم
بنده به کسی میمانم دور از وطن مدتها بود گویا مرده بودم و حالا زنده شده نظر به وضع حالیه کرده و به زمان ماضی نسبت میدهم حیرت عظیم و تعجب غریبی به فدوی رو میدهد چرا مردم فرنگستان را نظیر در مثل میآرند چرا از وضع گذشته خودمان یاد نمیکنند حقیقتاً محال به نظر میآید که این وضع و طورها در آخر مایه پریشانی عامه و اسباب کدورت خاطر مهر ذخایر سرکار اعلیحضرت اقدس شهریار همایونی روحی فداه نباشد. بندگان اجل شاید بفرمایند تو تازه آمده چنان نیست که ما اینها را ندانیم عیبجوئی و ایراد گرفتن آسان است، بگو ببینم چه باید کرد! بنده بعرض چاره از آنچه می داند حاضر است لکن اولا باید دانست آیا اولیای دولت علیه به... و فساد در وجود کلیه امور دولت معتقد هستند یا نه؟ اگر نیستید اول لازم است از صلاح و فساد کار بطور یقین مثل اینکه آفتاب را نمیبیند یقین حاصل فرمایند، در صورتیکه دیدند در مریض و مرض اختلافی نیست در آنصورت چگونه رواست وقتی که یک وزیر محترم و یا یک دعاگوی دولت مریض شد اطباء حاذق را به بالین او جمع کرده بتوجه تمام و اهتمام بالاکملهمبه سقم و شفای آن میپردازند ولی دولت و ملکی که همه وزرا و اولیای دولت برای حراست اوست و نه بالعکس ابدا اطبا برای مداوا و معالجه او جمع نمیکنند این بنده را فرض بفرمایند یک معلم نحوی است ولی در مجمعی که مستمعین از لغات و کلمات عرب که اسم است و فعل است حرف جز حرفی نداننداگربخواهد اعمال افعال ناقصه را بیان نماید آیا جز اینکه دردسری به مستعمین بدهد فایده حاصل خواهد گردید؟ با وجود این باز بعرض صلاح و چاره حاضراست لکن بیش از بیان علاج چند مختصر مطلبی میخواهند خاطر نشان جناب بندگان اجل بنمایند، آیا بندگان اجل در نظر دارید که این جزوی نقره و طلا که در مملکت است از کجاست البته جای حرفی و شبه نیست که محفل از برکت تجارت جزئی است که با خارجه است و از امتعه قلیلی است که به خارج برده فروش میشود و درعوض آن نقره و طلا میآید، خیلی خوب هر کس رشته قناتی که دارد او را منبع کار کرده میخواهند آبش را زیاد نماید چطور شده است معدن و ممر چنین قنات، طلا ونقره آورد! اولیای دولت علیه تنقیه نمیکند، هیچ تصور میتوان کرد در یک مملکتی مثل ایران یک رشته راه تجارت نباشد هیچ ممکن است در خود داخله آنقدر از امتعه داخله منال دیوانی گرفته شود وقتی که به مملکت خارج رسد در جزو امتعه آنجا مستهلک بوده و به قیمت نرود، خواهید فرمود ما راهیخواستیم بسازیم گران تمام شد و مسافتی هم ساخته شد ناقص مانده و عیوبات دیگر پیدا کرده است و از آنطرف چگونه یک مبلغ معین را که به اسم گمرک از امتعه داخله حالا شده میگیریم موقوف نمایم عوض او از کجا برسد.
با اجازه بندگان اجل عرض میکند که دولت روس گمرک نمک داخله را که شانزده ملیون منات بود موقوف المطالبه نموده بخشید و در عوض آن که از خارج همه ساله نمکی که به روسیه از خارج میآید و مبلغ پنجاه ملیون پول شده به خارج میرفت حالا دیگر نمک از خارج نمیآرند زیرا که دیدند صرفه ندارد و دولت اگر امتعه زیاد بی گمرک به خارج بفرستد همه خوب بفروش رفته پول میشود میآید و بطریق عدیده وجه آن به خزینه دولت میریزد و در مملکت قحطی پول باعث نقصان مایه رعیت نمیشود که نتواند اسباب زراعت خریده و به صنایع دیگر رواج بدهد و نفع به دولت برساند.
و همچنین لازم است چنانکه در فرنگ هم رسم است وقتیکه میخواهند خانه یا بنایی بسازند اولا در روی کاغذ او را به تکوین آورده خلق میکنند به طوری که صاحب عمارت میداند بنای خانه چطور است و داخل خانه پول و راه را از آن مقدم بر همه چیز کرده که هیچ امر و هیچ ذاهب بیراهه به جایی نمیرسد و بی پول کاری از پیش نمیبرد، غفلت از این نکته ندارد که این کارها مثل لوکوموتیو است که آلات او به هم دیگرکمال اتصال را دارد حرکت یک چرخ حرکت چرخ دیگر را لازم داشته است اول بیاید لوقوموتیو برای اداره ممکلت ساخت تا همه چیز را بنظم و ترتیب انداخته مودی به نتیجه و مثمر آبادی باشد و فراغت و آسودگی برای عامه حاصل شود، شخصی کتاب علمی در زبان یونان به نزد عمر آورد و توصیف و تعریف نمود، عمر گفت: آیا چیزی در او هست که در قرآن نیست؟ اگر اینطور است ما نمیخواهیم اگر هرچه در او هست در قرآن هم هست دیگر چیز دیگر ما را لازم نیست معنی این حرف عمر را کمتر کسی فهمید و حمل فقط بعبادت و تقوی و زهد نمود، لیکن مقصود او این بود اگر به احکامات قرآن اطاعت شود و اوامر او را اجری نمایند در مملکت فراغت حاصل بوده، مردم با نیت هم در فکر دنیا میشوند و هم در آخرت، و چون وجود انسانی بواسطه علاقه با فیوضات ربانی خود به خود خالق و مخترع است. همه علوم را با عنایت همدیگر اختراع میکنند چنان که در فرنگستان یکی بخار را اختراع کرده و دیگری کشتی و راه آهن و غیره را، تا کار بجایی رسید که محتاج به ذکر نیست.
از فرمایشات اجداد طاهرین صع برهانی نیاورد بعلت آن که برای آنها بجز احترامات رسمی که خلق صلوات و تحیه بفرستند و بهیچ فرموده و احکام آنها اطاعت نکنند چیزی نمانده است.
روزی از احکام شریعت عرفی مطهره خیلی توصیف میکردم یکی از هموطنان گفت: فرنگی که شریعت را قبول ندارد فدوی جواب داده به طوری که در شریعت مقرر است و آدابش معین اگر سستی(؟)سر بزند فرنگی چیزی نمیگوید ولی هزار رحم و عفو و اغماض فرمایند که موافق احکامات شرعیه نباشد در نظرشان پسندیده نمیآمد.
این نکته هم در نظر فوت نشود که امروز برای اداره مملکت اگر همه اسباب لازم را فراهم فرموده و احکامات و قوانین نوشته مهیا نمایند ولی مادامیکه به نظم و ترتیب یک سلسه اقدام نکردهاند در موقع اجرای قوانین و کار موانع غریبی و عظیمی در پیش دیده خواهد شد و آن سلسله کرده روسای دین است، چون احکام دینی و دنیوی با هم مخلوط و اتصال دارد، لابد نوع علما را چنانکه داخل در کارند نمیتوان خارج نمود و لیکن تسلطهای شخصی آنها را به کلی باید تحت قاعده و نظم انداخت چنانکه این امر عظیم را وقتی که پتر کبیر در روسیه فیصل داد سایر کارهای مملکتی به مانع و منکر باطنی و ظاهری روز به روز رو به ترقی و نظم گذاشت، بطوری که حالا به هر مملکتی از روسیه وقتی که میخواهند خلیفه بفرستند اول مجلس مذهبی ریاست خلیفه بزرگ در پترزبورگ انتخاب نموده بعد به حکم امپراتوری مامور به فلان مملکت و اجرای امورات مذهبی از اعمال عبادات و اوقاف و نظم سایر کشیشها میشوند، نه چنین است که کسی در اسلامبول و بغداد و اصفهان خود به خود تحصیل کرده آمده وارد مملکت شده بدون دادن امتحان درجه اجتهاد در مملکت مشغول ترویج اعتقادات مذهبی شده و وقتی دارای چنان اعتبار و نفوذ فوقالعاده بشود که حکومت محل از عهده او نتواند برآید چون در این کتابچه مقصود و تفصیل نگاری نیست، و فقط به عرض رئوس مسائل میپردازد. درثانی البته اکر مشاهده شود که به عرایض این چاکر که از روی تجربیات است قیمتی نهاده شد مشروحتر و مبسوطتر میتواند عرض نماید.
لهذا به عرض مقدمات علاج بطور اختصار علی العجاله میپردازد اول چیزی که لازم است باید صبر و تحمل را مجبوراً به پیش نظر گرفت و معتقد نشد که کسی پیدا شود به اسم اعظمی بخواند و هرگونه مقاصد فورا درآورد و تسبیحی ساخت تطبیق نمود تا مخالفت از میان نوکریان و غیره برداشته شود پارهی حرفهای لغو از قبیل اهل ظلمه و غیره از میانه برچیده شده طرق دخل تازه هر روز به روی دولت باز شده و از اختلاف و پارهی مفاسد ایمن بشود.
شاید بفرمایند ما منتظر بودیم تو قانون بیان خواهی کرد باز چیزی شرح ندادی، اگر حضرت اجل عطف نظر بعرایض فوق بنده بفرمایند خواهند دید که آنجا از معلم نحوی مثلی آورد تصور بفرمایند کتابی در قانون نوشتم مثل جوامع الکلم آیا همه مستمعین را به حاصل بشود یا کسی پیدا بشود وجودش مثل میرفندرسکی باشد که به هر چیزی که دست زد کیمیا نماید، لابد به حکم حکمت لم یزلی نه ماه و نه روز و چند [3] ساعت و دقیقه باید صبر نمود و منتظر شد تا یک نطفه پاکی، انسانی شود و پا به دنیا بگذارد و اگر نه در بیحزمی و عجله اسباب سقط فراهم آمده زحمات هدر میرود. و آنگهی صبر هم اگر اولیای دولت جاوید آیت بخواهند بفرمایند امروز و امسال هم مثل دیروز و پارسال خواهد گذشت و خواهند دید چنانکه در عرض چندین سالها نتوانستند اختراعی نمایند که فوری الثمر باشد، باز هم پیدا نخواهند کرد و خواهند دید لابد ناچار هستند تخم نظم و ترتیباتی را در شخم ملک دولت بکارند و به مرور ثمر او را قدری خود و معاصرین بچینند و بخورند منبعی را بگذارند آیندگان چیده و خورده و اولیای دولت علیه را رحمت و دعا نیکویی زیاد نمایند، مقدم تر از همه لازم است فرنگی ها را برای تعلیم و تدریس میآرند راه بردن آنها را تحت قرار و قاعده بیندازند و از آنها جز معماری و معلمی چیزی نخواهند آنها را رئیس کارها قرار ندهند تحویلدار نقد و جنس نکنند جلو را به آنها بطوری سست نگیرند تا در هنگام... نتوانند آن ها را ضبط و نگاه بدارند، مواجب و مقرری آنها را ماه به ماه بدهند مهربانیها بی ضرر بکنند، زیرا که غریبه البته مهربانی و امتیازی نبیند ترک مملکت خودشانرا نمیکنند لکن به طوری که آنها را آن محبتها مست ننموده و گمراه ننماید، این ترتیبات چون درست شده و یقین حاصل شد به هر وزیر و اداره یک معلمی بدهند چون بنظر عالی پوشیده نیست، وقتی که ساعتی عیب کرد ساعت سازها را جمع نمود بساختن او وامیدارند نه آهنگر نه مرا، آگر چه هر دو در سر آهن کار میکنند، و دندان که افتاد مسیو انبط را آورده ساختن دندان را ازاو میخواهند نه از استادسلمانی را، نقشه محلی را که میخواهند بکشند آیا مهندسی باین کار مامور میشود یا یک نفر منشی و مستوفی، سایر کارها را نیز از این قرار باید قیاس کرد، حالا رشته قدیم ما از دست رفته است و ابواب خانههای ما را که بی حضور بیگانه برای خود بسته و نشسته بودیم بیگانه بخصوصیت و خواه بخصومت باز کرده داخل شده و به ما مخلوط گشته است و آمده با ما همسایه نزدیک هم شده است برای رفع شر او چنانکه باید اسبابی را که او در میدان جنگ استعمال میکند ما هم داشته و علم استعمال آنها را یاد گرفته باشیم، همینطور ترتیباتی که در روز صلح دارد و اداراتی براه انداخته و وضع نهاده است، ما هم در مقابل او باید داشته باشیم و وضع بنماییم زیرا که هرروز منبعی بر تسلط مهمانهای ناخوانده ما میافزاید و برای خودمان که صاحب خانه هستیم هر دم و هر ساعت فتوری و پریشانی تازه رو میدهد آن ها همیشه در پیش آمدن و یا در عقب کشیدن آخرالامر باید بحالی قرار و از قرار خود اطمینانی حاصل نمود، این هم نمیشود مگر اینکه بهر اداره معلمی دانا از فرنگ آورد و به اتفاق این معلمین قواعد لازمه ترتیب داد و این ترتیبات را با فروعات شرعیه و احکامات آن که مثل درر متفرق است به رشته ادارک آن مطالب مستعد میدانید یقیناً در آن اعتقاد نیستید که هر کسی که ملاحظه فرموده و دیدید کاغذ فارس مینویسد مستعد و سزاوار بدانید که در دیوانخانهجات عدلیه بنشیند و قضاوت نمایند.
جناب بندگان اجل چندین نفر نوکر دارید با وجود اینکه همه هرروز خدمات یومیه را میبینند آیا همه آنها فرداً فرد ذوق و آن هوش را دارد که تربیب کارها را بدانند یا باز محتاج هستند یکی بالای سر آن ها ایستاده تمشیت داده و معماری نماید و باقی زیر دست آنها مشغول کارهای خود باشند و آنگهی احتیاج به زحمت جدید نیست جمیع قوانین نوشته شده است، اول باید معلمین را حاضر بوده و داخل ادارات دولتی شده به ترتیب دفتر خانه آن ها مشغول شوند و در این ضمن گروهی هم مشغول نوشتن تکالیف هر طبقه بفارسی باشند که بعد از اینکه به تصدیق مجلس مذهبی و بمحک و اصلاح آنها رسید و از امضای مبارک سرکار اعلیحضرت اقدس شهریاری روحی فداه گذشت امر به چاپ آنقوانین و قواعد شود تا اینکه آنچه که به هر دایره متعلق است بر آن دایره بفرستند و چرخها تنفیه و گرنه تسوید اوراق و زحمتافزایی و اشتغال خاطر بندگان اجل بی جهت چه ثمر دارد باید هر منصب معنی خود را داشته باشد و هر کس دستورالعمل معین داشته و از آن تجاوز نکند و جمیع ادارات کار را کار دولت بدانند و نفاق از میان آنها برون رود وبه الاتفاق مبدل شود.
و اینها هم نمیشود مگر بعد از حضور معلمین و تعیین قواعد و قوانین و اجرای آنها تا هر طبقه لباس خود را بپوشد و هرکس به جای خود فهمیده بنشیند و هر کس از روی قاعده و قراری معین و به رتبه و مرحمتی نایل بشود که اسباب حسد بی دلیل و جهت هم چشم آن نشود و هیچ یک از روسا بواسطه اغراض شخصانی نتواند حق ادنی نوکری را پامال نماید، و ارزاق در دقت خود بصیغه معینه برسد و به ظالم عفو نشود و مظلوم بی انتقام نماندو میزان ترازویی ساخته شود که در آخر سال اعمال حسنه و قلبیه جمع گردد و خشم سنجیده شود و هرکس به سزا و جزای خود برسد، همه اینها بسته به لوکوموتیوی است که برای اداره کلیه ساخته خواهد شد و قواعد او در هر زبان نوشته شده حاضر است که به همت و صبر اولیای دولت جاوید آیت موافق طبیعت مملکت و مطابق شریعت مطهره هنگام حضور و فراهم آمدن اسباب کار به عرض خواهد رسید.
چون دستورالعمل برای مباشرین امور در اداره مملکتی کاملا معین نیست تا حاکم و محکوم و رعیت تکلیف و وظیفه خود را بدانندبلکه امر بعهده کفایت آنها محول شده، لهذا درپاره ولایات که لزوما به بعضی از احکام قدری تقویت و توجه بیشتر میشود، علیالخصوص در ممالک سرحدیه بطوری به استبداد رای و نخوت و سخت گیری خود میافزایند که سرکار اعلیحضرت اقدس شهریار همایونی روحی فداه که رحمت محض و سایه الطاف خداوندی هستند و برای خوشبختی و دعاگویی و رضای عامه سالی مبلغی مواجب و منصب و لقب به مردم داده نظر رحمت بر عامه میاندازند تمام مقاصد همایونی را بفوت داده ونعمتهای شیرین ظل اللهی را در کام مردم تلخ نموده و به هدر میدهند که مردم تمام بستوه و امان میآیند و مرگ میطلبند و بعض دیگر از احکام بسکه صدمه خورده بیکاری کشیده و بر حسب الاتفاق باز به حکومت رسیدهاند، از ترس بنحوی به سست عناصری و رذالت راه میروند که نظم آن مملکت از هم میپاشد، لیکن اگر برای حکام دستورالعمل کلیه تام و تمام و درست بوده حقوق خود را بدانند و غیر از خود سایر نوکران قلمرو خودشان را هم نوکر دولت بدانند بر رعیت پادشاه بقدر گوسفند دقع و قیمت بگذارند و بدانند که آن ها برای حراست گوسفندان فرستاده شده است نه آن که گوسفندان برای آنها بوده است و در آخر سال میزان و ترازویی هست از صواب و خطا از روی دفتر و سند سوالی شده جوابی خواسته خواهد شد و به مقالات و سوال و جواب قولی اکتفا دیگر نمیشود، البته مقاصد محترمه و بزرگانه سرکار اقدس شهریار همایونی روحی فداه بعمل آمده از آفاق و انفس، از دور و نزدیک و از بیگانه و یگانه صدای دعا و تحسین و تشکر بگوش اولیای دولت علیه خواهد رسید و رعایای دولت علیه از بیکاری و بیعاری در وطن خار و از وطن گروهی آواره نمیشود. بندگان اجل فرنگستان را دیدهاید کدام پادشاه است مثل حضرت ظل اللهی اینقدر کار ببیند و کدام مملکت است جمیع زحمات و امورات آن فقط بعهده نفس مبارک همایونی بماند انصاف را آخر نصف دین شمردهاند، میگویند اگر حضرت رسول صلواتالله علیه را مثل حضرت علی ص ع عضدی نبود ماموریت آن حضرت پیش نمیرفت کی در دنیا مثلها کاری از پیش برده است، عضد برکنار میخواهد جسارتی بکند، کسانی که ادراک مقاصد حسنه همایونی را نموده ذوق و قوه اجرا و اداره کارها داشته و از ته دل به جانسوزی اوقات خود را بصرف خدمات دولتی صرف نماید خیلی لازم است اگر هستند باید قدر آن ها را دانست و اگر نیستند باید پیدا کرد و گر نه جای قابل و آنگه نصیحت قابل.
الامر الاجل مطاع محمود الطباطبایی
1163 تا 1173ق