نمایندگان مجلس نیز متملّقانه به تمجیدوستایش از قرارداد نفتی سنتموریتس برآمدند. برای نمونه، یکی از نمایندگان مجلس شورای ملی(زرّینپور) در نطق پیش از دستورِ جلسة102 از دورة 23 مجلس، به مبالغهگویی در مورد همین قرارداد نفتی برآمد. او، رویداد مذکور را یکی از موفقیتهای بزرگ کشور که همة جهان شاهد آن بود، عنوان نموده و مدعی گردید که «بدون شک نظیر آن در تاریخ کهن این مرزوبوم کمتر روی داده است».
محمدرضا پهلوی که طی نیمه دهه چهل تا اواسط دهه پنجاه شمسی برای سیاحت و تفریح عازم سوئیس شده، بیش از یک ماه را در منطقه کوهستانی سنتموریتس واقع در قلب اروپا سپری مینمود. در کنار این تفرّج و عیشونوش، مبادرت به انعقاد قراردادهایی به منظور فروش نفت ایران نیز مینمود. در مقاله پیشرو، به این بُعد از حضورِ پهلوی دوّم در سنتموریتس توجّه خواهد شد. فعالیتهای محمدرضاشاه در این زمینه را میتوان به سه قسمت تفکیک نمود: «قرارداد سنتموریتس»، مذاکرات و تعهّداتِ نفتی مجزّایی که پهلوی دوم با شرکتهای انگلیسی منعقد نمود، و در نهایت نیز تکاپوهای سایر شرکتهای نفتی جهان برای معامله اقتصادی با ایران، که طی حضور شاه در سنتموریتس انجام گردید.
برجستهترین معامله نفتی که توسط محمدرضا پهلوی در زمان اقامتش در سنتموریتس انجام گردید، معاهدهای نفتی موسوم به «قرارداد سنتموریتس» بود،1 که در سال 1352ش منعقد گردید. با نظر به ادّعای برخی افراد مبنی بر اینکه، برخلاف مصدّق که معتقد به تحوّل اساسی و یک تغییر انقلابی در صنعت نفت ایران بوده، شاه و اطرافیانش نیز طی همان زمان یعنی دهة1320ش درصدد تحوّل و تغییر در صنعت نفت به سود ایران، منتها با روشی تدریجی و با رویکرد همسویی نسبی با غربیها بودند.2 شاید بتوان زمینة شکلگیری قرارداد سنتموریتس را از نیمة دوم دهة1340ش دانست، هنگامیکه پهلوی دوّم به طور ضمنی، نارضایتی خود را نسبت به قیمت نفت ایران ابراز نموده، و در پی آن، چالش میان ایران و شرکتهای نفتی عضو کنسرسیوم آغاز گردید.بنابر روایت عَلَم در خاطراتش مورخ بهمن1347ش: «امروز سر دنیس رایت سفیر انگلیس به دیدنم آمد، وی از رویدادهای زوریخ ناراحت است، زیرا که نمایندگان کنسرسیوم نفت ضمن ملاقات پُرتنش و غیردوستانه با شاه حاضر نشدند تضمین کنند که درآمد ما یک میلیارد دلار در سال باشد».3
گویا بعد از این واقعه، برخی از کشورهای صنعتی، خطر را در زمینة تأمین انرژی احساس نمودند، چرا که دقیقاً چند روز بعد از این رویداد، سفیر وقتِ امریکا در تهران(هنری مییر)، طی ملاقات با یکی از مقامات عالیرتبة ایرانی، از ترسِ خود مبنی بر احتمالِ مبادرت ایران به اقدامی یکجانبه و تأسّی دیگر کشورهای نفتخیزِ خاورمیانه از ایران صحبت به میان آورد.4سفیر وقتِ ایران در واشنگتن (هوشنگ انصاری) نیز در تلگرافی به تهران، از نگرانی شرکتهای نفتی غرب به خاطر اینکه مبادا محمدرضاشاه به وضع قانونی جدید در ایران مبادرت ورزیده و نصف تولید آنان را در دست بگیرد، سخن به میان آورد.5 در این میان، سفرای وقتِ امریکا (مییر) و انگلیس (دنیس رایت)، در راستای جلب نظر نسبیِ سردمداران حکومت پهلوی و کاستن از توقعّات آنان در این زمینه، رویکرد انعطافپذیری را در دستور کار قرار داده، اظهار نمودند که از موضع ایران حمایت کرده و خواستار افزایش قیمت نفت هستند.6 آنان در حالی مدّعی همسویی با ایران در موضوع مذکور بودند که طرفِ منازعة ایران در این چالش اقتصادی، عمدتاً شرکتهای نفتی امریکایی و انگلیسی محسوب میشدند.
اگرچه این کشاکش بین سردمداران حکومت وقتِ ایران با شرکتهای کنسرسیوم، در کوتاهمدّت به نتیجه خاصّی منجر نگردیده، و تا اوایل دهة1350ش تداوم یافت، بااینحال، حوادث دیگری در این برهه زمانی روی داد که به تدریج، صبغة این چالش را پُررنگتر نمود. از یکسو، وقوع برخی رویدادهای مهمِّ منطقهای و بینالمللی، بهخصوص جنگ اعراب ـ اسرائیل و در پی آن نیز تحریم نفت از سوی اعراب برای کشورهای غربی، اهمیتِ منابع انرژی ایران را بهطور محسوسی در نگاه کشورهای صنعتی افزایش داد.7 از طرف دیگر، شایعاتی مبنی بر تصمیمِ پهلوی دوم برای تمایل نداشتن به ادامة همکاری با شرکتهای عضو کنسرسیوم بعد از پایان مدتِ مقرّر یعنی 25 سال منتشر شد، و اینکه اگر شرکتهای موردنظر حاضر به تجدیدنظر اساسی در شرایط قرارداد1333ش نشدند، ایران نیز از سال1358ش، کنترل کامل صنایع نفت خود را از شرکتهای مذکور بازپس خواهد گرفت، و حاضر به تمدید قرارداد نخواهد گردید.8 اگرچه بعید بود محمدرضا پهلوی، با توجّه به وابستگی شدید خود به غرب، چنین جسارتی از خود نشان دهد، با اینحال، این عامل نیز سراسیمگی کمپانیهای عضو کنسرسیوم و حتی خشمِ امریکا و انگلیس را به همراه داشت.9
موضوع مذکور به اندازهای جدّی گردید که بنابر روایت، محمدرضاشاه، بهرغم سرسپردگی به غربیها و فرمانبرداری از آنان، در کنگره بزرگداشتِ دهمین سال «انقلاب شاه و ملت» در اوایل بهمن1351ش، ضمن سخنرانی خود، با گزافهگویی عنوان کرد، وقتی که قرارداد کنسرسیوم در سال1333ش را پذیرفته و امضا کرد، بهترین کاری بود که میتوانست در آن برهة زمانی انجام دهد. او سپس مدعی شد که بعد از گذشتِ دو دهه از آن واقعه، و در حالی که شرایط بینالمللی دچار تغییراتی شد، این قرارداد نیز اعتبار خود را به تدریج از دست داده است.10همچنین محمدرضاشاه متوهّمانه عنوان نمود، ایران از بُعد سیاسی، اقتصادی و نظامی، در زمرة قدرت اولِ منطقة خاورمیانه قرار داشته، توانایی حفظِ منافع ملّیاش را به طور کامل دارا است، و از اینرو، حتی میتواند به تنهایی و بدون کمکِ نیروهای متخصّصِ اجنبی و مشارکتِ کمپانیهای خارجی، صنعت نفت خود را مدیریت نماید.11
قرارداد نفتی سنتموریتس
اندکی بعد از این سخنرانی، پهلوی دوم بهمنظور سپرینمودنِ سفر زمستانه، راهی سنتموریتس شد. شرکتهای خارجی عضو کنسرسیوم نفت، که از صحبتهای شاه ایران در تهران، راجع به نفت مطّلع شده بودند، در اواخر بهمن1351ش، نمایندگانی را به اقامتگاه زمستانیش فرستادند. بعد از چند جلسه مذاکره پهلوی دوّم با نمایندگان کمپانیهای نفتی خارجی، راجع به تجدیدنظر در قرارداد کنسرسیوم، در نهایت، طی اوایل اسفند همان سال، نتیجة مذاکرات، بهصورت مکتوب تنظیم گردید تا در جلسات آینده، بهعنوان مبنای گفتگو میان دو طرف، راجع به مسئله نفت قرار بگیرد.12
کمتر از دو هفته بعد از ملاقات نمایندگانِ شرکتهای نفتی عضو کنسرسیوم با محمدرضا پهلوی، دور جدید گفتگوها میان شرکت ملی نفت ایران با شرکتهای خارجی، از اواسط اسفند1351ش آغاز شد. مسئولیت مذاکره از سوی ایرانیها، برعهدة رضا فلّاح (معاون شرکت ملی نفت) بود، ضمن آنکه، تعدادی کارشناس فنّی، مالی و حقوقی از ایران نیز او را در این مذاکرات، همراهی میکردند.13 این رایزنیها در پنج مقطع زمانی (از اسفند1351ش تا خرداد1352ش) و بهطور متناوب در دو شهر تهران و لندن انجام گردید.14 تا آنکه، متن قرارداد جدید که مدتِ آن بیست سال بود، با موافقت طرفین در اواسط تیر1352ش تهیه و تدوین شد. قرارداد جدید در اواخر تیرماه توسط هیئت دولت، در اوایل مرداد بهوسیلة مجلس شورای ملّی و سِنا، و در اواسط همان ماه نیز از سوی شاه امضاء گردید و بدینترتیب، شکل قانونی به خود گرفت.15بعد از عقد قرارداد سنتموریتس، افراد صاحبمنصب در درون حکومت پهلوی، سعی در بزرگنمایی و اغراق آن معاهده، بهعنوان یک اقدام بسیار پَراهمیت در راستای منافع ملی، در نزد افکار عمومی برآمدند. هویدا در هنگام ارائة متن قرارداد به مجلس شورای ملی، در راستای تصویب آن از سوی مجلس، بهطور مفصّل، به تبیین امتیازاتِ معاهده نفتی سنتموریتس برای ایران پرداخت، و حتی مدّعی شد که بر مبنای قرارداد جدید، شرکت ملی نفت ایران قادر خواهد بود تا مدیریت و کنترل کامل عملیات نفتی را بهدست بگیرد.16
در آن سو، نمایندگان مجلس نیز متملّقانه به تمجیدوستایش از این اقدام برآمدند. برای نمونه، یکی از نمایندگان مجلس شورای ملی(زرّینپور) در نطق پیش از دستورِ جلسة102 از دورة 23 مجلس، به مبالغهگویی در مورد همین قرارداد نفتی برآمد. او، رویداد مذکور را یکی از موفقیتهای بزرگ کشور که همة جهان شاهد آن بود، عنوان نموده و مدعی گردید که «بدون شک نظیر آن در تاریخ کهن این مرزوبوم کمتر روی داده است». این شخص، در ادامه سخنانش، با لحنی متملّقانه، علتِ این موفقیت را «در اثر رهبریهای مدبّرانه و افکار بلند شاهانه آریامهر» دانست، که «فصلی دیگر بر تاریخ پرافتخار ایران افزود، و آرزویی که سالیان دراز در قلب هر فرد ناسیونالیست و وطنپرست» بوده را جامة عمل پوشاند. این شخص در پایان صحبتهایش ادعا کرد که گروهی از دانشجویان ناسیونالیستِ ایرانی در خارج از کشور، برای او، نامههای متعدّدی فرستاده و «از موقعیت کم نظیری که ایران در زمینه منابع و تأسیسات نفتی خود کسب کرده است، اظهار خوشوقتی نمودهاند».17
علت عدم نتیجهگیریِ قابلتوجّه ایران از قرارداد سنتموریتس را باید در این مسئله دانست که اگرچه از یکسو، حکومت پهلوی خواستار افزایش سهم خود از درآمدهای نفتی و بهدستآوردنِ اختیارات بیشتر در قرارداد کنسرسیوم بود، اما در طرف مقابل، قرارداشتنِ ایران در سایة کشورهای کاپیتالیست بلوک غرب، و وابستگی شدیدِ سیاسی و نظامی پهلوی به غربیها، موجب شد تا قدرت مانور نمایندگان رژیم پهلوی در مذاکره با شرکتهای عضو کنسرسیوم محدود باشد.
نه تنها دستاندرکاران رژیم پهلوی، در راستای تملّقِ محمدرضاشاه و همچنین حفظ منافع خود در درون ساختار این نظام سیاسی، به اغراق در موضوع مذکور مبادرت ورزیدند، بلکه حتی خودِ پهلوی دوم نیز دچار توهّم شده و این تصوّر به ذهنش خطور نمود که با عقد قرارداد مذکور، اختیاراتِ مقامات ایرانی در این زمینه، افزایش چشمگیری یافته و عناصر پهلوی، نقش قاطع و بسیار تعیینکنندهای در مسائل نفت ایران ایفا خواهند کرد. برای نمونه، در جلسه شورای اقتصاد که در اسفند1352 و با حضور شاه برگزار گردید، محمدرضاشاه در قسمتی از سخنانش به اعضای دولت چنین عنوان کرد:«...اگر ژاپن این روش را ادامه دهد در صورت لزوم به کنسرسیوم خواهیم گفت که اصلا از ایران به ژاپن نفت صادر نشود و حال آنکه40-50درصد نفت ژاپن از ایران تامین میشود. سپس شاهنشاه به نخست وزیر فرمودند حتی در مورد آلمانها نیز اگر بخواهند از آنچه در سنتموریتس گفتیم عدول کنند همین رفتار را خواهیم کرد؛ فعلا در مذاکره با آنها بگویید که ایران50-50 را میپذیرید و بر عکس آنچه که در سابق میگفتیم همه را شما بسازید و بعد از 15سال مستهلک کنید و به ایران بدهید حالا میگوییم از روز اول همه را به حساب ایران بسازید؛ زیرا اگر تمام سرمایهگذاری را خودِ آلمان بکند اول سرمایهاش را مستهلک خواهد نمود و بعد منافع را تقسیم خواهد کرد و این برای ما که پول کافی داریم درست نیست...».18
نتایج حاصله از قرارداد نفتی سنتموریتس برای ایران
با تمام این اوصاف، قرارداد سنت موریتس دچار عیوب و نارساییهایی نیز بود. با توجه به مقرّرات تعیین شده در قرارداد، کمپانیهایی که کنسرسیوم جدید را تشکیل داده، دقیقاً اعضای کنسرسیوم سابق و با همان میزانِ سهامِ قبلی بودند، از اینرو، تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا خطمشی سابقِ خود را در قالب قرارداد جدید پیاده کنند، چنانکه، بهرغم قرارداد منعقدة جدید، بازهم در واقع، حقِّ آزادی عمل در قیمتگذاری نفت، در اختیارِ شرکت نفت ایران نبود، و از طرفی دیگر، تولید نفتِ ایران، بستگی به میزان نیازهای نفتی کنسرسیوم داشت.19
علت عدم نتیجهگیریِ قابلتوجّه ایران از قرارداد سنتموریتس را باید در این مسئله دانست که اگرچه از یکسو، حکومت پهلوی خواستار افزایش سهم خود از درآمدهای نفتی و بهدستآوردنِ اختیارات بیشتر در قرارداد کنسرسیوم بود، اما در طرف مقابل، قرارداشتنِ ایران در سایة کشورهای کاپیتالیست بلوک غرب، و وابستگی شدیدِ سیاسی و نظامی پهلوی به غربیها، موجب شد تا قدرت مانور نمایندگان رژیم پهلوی در مذاکره با شرکتهای عضو کنسرسیوم محدود باشد. بهطوریکه در اولین گفتگوها میان طرفین، که نمایندگان کنسرسیوم به سنتموریتس رفته و با محمدرضاشاه در دو جلسه دیدار نمودند، شاه مخلوع ایران، اگرچه خواستارِ افزایش سهم ایران بوده، و بهرغمِ مخالفت با روش پیشین که بر اساسِ قرارداد کنسرسیوم در سال1333ش، منافع دو طرف از فروش نفت بهصورت پنجاه-پنجاه محاسبه میشد، بااینحال، اصرار چندانی به کاهش جدّی و قابلتوجّه میزان منافع شرکتهای عضو کنسرسیوم از نفت ایران نداشت.
شاه، در واقع، در پی ایجاد انگیزة بیشتر در شرکتهای کنسرسیوم، برای افزایش سطح تولید و در نتیجة آن، افزایش سطح درآمدهای نفتی ایران بود. او حتی حاضر گردید تا در برابر افزایش سهمِ خود، به تمدید طولانیمدتِ قرارداد هم مبادرت ورزد، چنانکه در نهایت هم، چنین اتفاقی افتاد و مدتِ اعتبار معاهدة نفتی سنتموریتس تا سال1993م تعیین گردید.20 اگرچه تا حدودی بر میزان اختیارات شرکت ملی نفت ایران افزوده شد،21 ولی باز هم، بیشترِ اختیارات در دست شرکتهای خارجی بوده و حتی بخش مهمّی چون صدور و فروش نفت، بهوسیلة کنسرسیوم اداره میگردید.22
علاوه بر اینکه انگلستان از طریق شرکت نفت ایران-انگلیس، در پیمان نفتی کنسرسیوم23و به دنبال آن نیز قرارداد سنتموریتس، در زمینة معاملة نفتی با ایران فعّال بود، در سوی دیگر، مقامات انگلیسی بعضاً بهصورت مستقل و جدای از کنسرسیوم هم به مبادلة نفتی با ایران مبادرت میورزیدند، که یکی از نمونههای برجستة آن نیز معاهدة طرفین در سنتموریتس مورخ1352ش بود. دقیقاً چند ماه بعد از شروع جنگ رمضان در سال1352ش، که به تیرگی مناسبات کشورهای عربی با غرب، و در نهایت، قطع ارسال نفت از سوی اعراب به کشورهای غربی منجر گردید، انگلیسیها برای یافتن راهحلّی مناسب، به تکاپو افتادند. بهترین و سودمندترین راه چاره برای آنان، معامله با ایران بود، ازینرو، هنگامی که محمدرضا پهلوی در بهمن همان سال، در اقامتگاه زمستانی خود در سوئیس بهسر میبرد، دولت انگلستان، نمایندگانی را برای دیدار با او فرستاد، که در نهایت، موافقتنامهای به امضای طرفین رسید. بر مبنای آن، ایرانیها متعهّد شدند که طی سالهای1353-1354ش، پنج میلیون تُن نفت بیشتر از میزان توافق در قراردادهای پیشین، به انگلستان بفروشند.
بیانیهای که در پایان مذاکرات سنتموریتس از سوی اتاق بازرگانیوصنایع انگلیس منتشر گردید، چنین اعلام شد که با این افزایش پنج میلیون تُنی نفت، ایران، 25درصد وارداتِ انگلیس در زمینة این انرژی سوختی بسیار ارزشمند را تامین میکند، چرا که تا قبل از این، میزان نفت صادراتی ایران به این کشور غربی، بالغ بر 20میلیون تُن در سال بود، و با توافقنامة مذکور، این مقدار به25میلیون تُن رسید.24
مقامات انگلیسی، ضمن اعلام اینکه نفت خریداری شده از ایران، بهوسیلة بزرگترین و معتبرترین کمپانی نفتی انگلیس یعنی بریتیش پترولیوم، به نمایندگی از دولت این کشور خریداری خواهد شد،25 قیمت نفت صادراتی مورد نظر را تقریباً بشکهای هشت دلار اعلام کردند، در حالیکه در همان زمان، دولتهای عربی، در جریان تحریم نفتی جهان غرب، بهای هر بشکه نفت را از4 دلار، ابتدا به13 و سپس27 دلار رساندند. علاوه بر اینها، هیئت اقتصادی انگلیس در سنتموریتس، از مقامات رژیم پهلوی خواستند تا به موازات افزایش صادرات نفتی ایران به کشورشان، سپردههای پولی خود در بانکهای لندن را نیز افزایش دهند، که با موافقتِ ضمنیِ صاحبمنصبان حکومت وقتِ ایران روبهرو شد.26
در این میان، نکته مهم و قابلتوجهی که به چشم میآید، نقش شاپور ریپورتر در انعقاد قراردادِ مذکور بین مقامات ایرانی و انگلیسی است، چنانکه اسناد متعدّد مربوط به همان برهة زمانی اوایل دهه1350ش، حاکی از نقش تأثیرگذارِ او در این توافقنامه میباشد. شخصِ شاپور ریپورتر در نامهای خصوصی به همسرش، این موضوع را اذعان نمود: «آسیه عزیز من اخیرا با مسئولان شرکت نفتی در راه بازگشتشان به سنتموریتس ملاقات کردم و این موضوع که مأموریت من صددرصد موفقیتآمیز بوده، مورد تأیید قرار گرفت...».27
همچنین اسناد دیگری موجود است که حاوی نامههایی از سوی افراد و شرکتهای انگلیسی، در راستای قدردانی از تلاشهای شاپور برای انجامِ موفقیتآمیزِ مذاکرات نمایندگان اقتصادی انگلیس با محمدرضاشاه در سنتموریتس میباشد.28 برای درکِ کاملِ رابطة تنگاتنگِ این دلّال ایرانی با انگلیسیها در زمینة قرارداد نفتی، و میزانِ اهمیتی که تکاپوهای توام با دلّالی شاپور ریپورتر، برای منافع انگلیسیها داشت، عبارات زیر که در قالب یک نامه، از سوی رئیس یکی از شرکتهای نفتی انگلیس برای ریپورتر ارسال گردید، سودمند است:«سِرشاپور ریپورتر عزیز، پیرو مذاکرات اخیرمان به منظور تأکید بر تمایل و خواست شرکت نفت بریتانیا مبنی بر استفاده از خدمات شما به عنوان مشاور ویژه این شرکت در ایران، این نامه را به شما مینویسم. مدت این قرارداد 5 سال است که از اول آوریل1973م شروع میشود. کارمزد سالانه شما مبلغ ده هزار پوند است...مبلغ فوق به اقساط ماهانه و در پایان هر ماه به حساب بانکی شما واریز خواهد شد.. خدمات شما شامل مشاوره یا اقدامات ویژه بنا به خواست شرکت نفت بریتانیا در جهت مصالح و منافع ما در ایران میباشد».29
علاوه بر انگلیسیها و همچنین شرکتهای عضو کنسرسیوم، که توانستند امتیازاتی را در زمینة نفت، از محمدرضاشاه در اقامتگاه زمستانیش یعنی سنتموریتس دریافت نمایند، کمپانیهای نفتی دیگری از سراسر جهان نیز، درصدد استفاده از موقعیت برآمده و افرادی را به عنوان نمایندة خود، به سوئیس روانه میکردند تا نظرِ شاه ایران را برای انجام یک معاملة نفتی جلب کنند. بر اساس اظهار یکی از مقامات عالیرتبة شرکت نفت ایران در آن برهة زمانی: «...به محض اینکه شاه تشریف میبردند به سنتموریتس، تعداد زیادی از شرکتهای عمده امریکایی و یا آسیایی و ژاپنی از طریق یک مُشت واسطه و دلال که همه دنبال استفادههای مالی بودند راه میافتادند میرفتند به سنتموریتس، طرحهای عجیبوغریبی آنجا ارائه میشد».30
این شرکتهای نفتی که عمدتاً با واسطة دلّالهای خود و از طریق پرداختِ رشوه به برخی مقامات عالیرتبة حکومت پهلوی وارد عمل میشدند، بر آن بودند تا با فریب پهلوی دوم، سود هنگفتی را از معاملة نفتی با ایران به جیب بزنند. یک نمونة برجسته و مبرهن آن، شرکت نفت اِشلَند بود. رؤسای این کمپانی امریکایی، با رایزنیهای سودجویانة عناصر ایرانی خود، که بر روی تعدادی از صاحبمنصبان پهلوی نفوذ داشتند، با ارائة طرحی، درصدد مشارکت با شرکت ملی نفت ایران برآمدند. طرح مورد نظر آنان بدینصورت بود که ایران، پالایشگاه شرکت مذکور را در شهر بوفالو31 خریداری نماید، اما در آنسو، اداره این پالایشگاه زیر نظر کادر مدیریتی تعیینشده از سوی اشلند باشد، و همچنین، فروش فراوردههای نفتی پالایشگاه بوفالو نیز در بازار امریکا وتحت نظارت مدیران شرکت اشلند باشد. گویا مشاوران و، به عبارتی بهتر، دلّالان این کمپانی، در میان اطرافیان محمدرضاشاه، نفوذ قابلتوجهی داشتند، زیرا با آنکه هیئت کارشناسی امور بینالملل شرکت نفت ایران، قاطعانه به بیفایده بودن و حتی زیانِ این قرارداد، برای ایران رأی داده بودند، با اینحال، شاه حاضر به پذیرش آن نبود و بررسی پروندة مورد نظر، تقریباً یکسال به طول انجامید، تا آنکه در نهایت، طرح مذکور پذیرفته نشد. بنابرروایت، قرار بود که عدهای از افراد به عنوان دلّال، فقط از همین معاملة نفتی، سی میلیون دلار به جیب بزنند: «من بعداً اطلاع حاصل کردم مبتکر این طرح شخصی بود به اسم جمال که در آمریکا زندگی میکرد و با اقای آوری اتکینز که رئیس اشلند بود دوستی دیرینه و همکاری داشت. او و اتکینز با استفاده از نفوذ چند نفر از اطرافیان و مشاورین شاه، این طرح را به راه انداخته بودند. شاید هم به صورت ظاهری طوری طرح را تهیه و عنوان کرده بودند که این اشخاص فکر کردند واقعاً منفعتی برای ایران دارد و البته مثلاً شما هم به آب و نانی میرسید».32
یکی از تلمبه خانه های نفت خام پالایشگاه آبادان
شماره آرشیو: 4500-11ع
پی نوشت:
1.برای آگاهی کامل از مفاد این قرارداد، نک: فواد روحانی، صنعت نفت ایران بیست سال پس از ملی شدن، تهران: شرکت سهامی کتابهای جیبی،1356ش، صص393-395؛ ایرج ذوقی، مسائل اقتصادی و سیاسی نفت ایران، تهران: پاژنگ،1381ش، صص302-302.
2.Amin Saikal. The Rise and Fall of the Shah 1941-1979, London: Angus & Robertson, 1980, p97.
3.علم، گفتگوی من با شاه، ج1، ترجمه: گروه مترجمان انتشارات طرح نو، تهران: طرح نو، 1371ش،صص37و43.
4.همان، ص44.
5.همان، ص46.
6. همان، صص44و46.
7.روزنامه شرق، شماره1731، 23اردیبهشت1392ش،ص5.
8.تحول صنعت نفت ایران نگاهی از درون(مصاحبه با پرویز مینا)، بیجا: بنیاد مطالعات ایران، 1377ش، ص35.
9.ازغندی، روابط خارجی ایران، تهران: قومس، 1386ش، ص312.
10.روحانی، همان، ص375.
11.ازغندی، همان، ص312.
12.تحول صنعت نفت ایران نگاهی از درون، همان، ص35؛ روحانی، همان، ص381.
13.روحانی، همان، ص384.
14. تحول صنعت نفت ایران نگاهی از درون، همان، ص35؛ روحانی، همان، ص385.
15.تحول صنعت نفت ایران نگاهی از درون، همانجا؛ ازغندی، همان، ص312؛ موسوی و امینی. نفت: سیاست و اقتصاد، تهران:خط سوم، 1379 ش، ص170؛ آرشیو موسسه مطالعات تاریخ معاصر، شماره راهنما 1 - 108-7م؛ برای اطلاعات دقیق از مفاد این قرارداد، بنگرید به: تحول صنعت نفت ایران نگاهی از درون، ص36.
16.ازغندی، همان، ص313.
17.مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره بیست و سه،جلسه یکصدو دو.
18.آرشیو اسناد موسسه مطالعات تاریخ معاصر، شماره راهنما4-94-754و.
19.بنگرید به:ازغندی، همان، ص313.
20.روزنامه شرق، شماره1731، 23اردیبهشت1392ش،ص5.
21.Saikal, The Rise and Fall of the Shah 1941-1979, London: Angus & Robertson, 1980 p120.
22.روزنامه شرق، همان، ص5؛ برای آگاهی کامل از معایب این قرارداد، بنگرید به: مزیدی، «بررسی اقتصادی قراردادهای نفتی قبل از انقلاب اسلامی»، پایاننامه کارشناسی ارشد، رشته معارف اسلامی و اقتصاد، دانشگاه امام صادق، آذر1373ش، صص115-124.
23.براساس این قرارداد که بعد از کودتا و در سال1333ش منعقد گردید، شرکتهای انگلیسی با40درصد، کمپانیهای امریکایی با همین مقدار، شرکت هلندی-انگلیسی رویال داچ شِل با14درصد، و فرانسویها با6درصد در کنسرسیوم سهم داشتند.
24.بنگرید به: سایت http://www.ensani.ir/fa/content/121951/default.aspx
25.آرشیو اسناد موسسه مطالعات تاریخ معاصر، شماره راهنما80-29-754و.
26.بنگرید به: سایت http://www.ensani.ir/fa/content/121951/default.aspx
27.رستمی، پهلویها، ج3، تهران: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1382،ص280.
28.آرشیو اسناد موسسه مطالعات تاریخ معاصر، شماره راهنما 57-3017-129الف؛ همچنین، بنگرید به: رستمی، همان، صص281 و295.
29.رستمی، همان، ص281.
30.تحول صنعت نفت ایران نگاهی از درون، ص57.
31.دومین شهر بزرگ ایالت نیویورک امریکاست که در شمالشرقی این کشور، در مرز با کانادا قرار دارد.
32..تحول صنعت نفت ایران نگاهی از درون، ص60.