کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

نقد و بررسی روایت شاه از کنفرانس تهران؛

آیا استالین به دیدار شاه رفت؟

20 خرداد 1397 ساعت 6:00

شاه در خاطرات خود که بخشی از آن در 3 اردیبهشت 1341 منتشر شد مدعی شد «به خاطر دارم که روزولت فقید یک بار به من گفت به محض آنکه از خدمت در پست ریاست جمهوری آمریکا فراغت پیدا کنم به ایران خواهم آمد تا به عنوان کارشناس امور جنگل خدمت نمایم». و یا در جای دیگر گفته بود: «من خودم به ملاقات پرزیدنت روزولت رفتم اما استالین به ملاقات من آمد...».


بعد از اشغال کشور توسط توسط نیروهای متفقین، کنفرانسی با حضور سران سه کشور آمریکا، انگلیس و شوروی موسوم به کنفرانس تهران تشکیل شد تا به موضوع نحوه ادامه جنگ با آلمان بپردازد. این کنفرانس که در تهران تشکیل شد، توسط شاه مورد مانور تبلیغاتی فراوان قرار گرفت. شاه بعدها با ابراز عباراتی چون توجه بیش از حد سران سه کشور به او و یا اینکه شخص استالین به دیدار او آمد، مدعی بود سران دولت با برخوردی که حاکی از جایگاه قدرت شاه بود، پیشنهادهایی نیز به سود ایران دادند؛ اما شاهنشاه آنها را نپذیرفته است. به‌رغم این ادعاها، شواهد تاریخی نقض این ادعاها را نشان می‌دهد. بر اساس این مقدمه ابتدا ماهیت کنفرانس تهران تشریح می‌شود، سپس ادعاهای محمدرضا شاه در رابطه با کنفرانس تهران و دیدارهای صورت گرفته بررسی می‌گردد.
 
کنفرانس تهران و علل تشکیل آن
در چهارمین سال از آغاز جنگ جهانی دوم استالین، چرچیل و روزولت سران سه کشور شوروی، انگلیس و آمریکا به همراه وزرای خارجه خود مولوتوف، ایدن و دریفوس کنفرانسی را تشکیل دادند تا به موضوع ادامه جنگ در جبهه دوم خاک اروپا و سیاستهای اتخاذی در قبال دشمن بپردازند. این کنفرانس در 6 آذر 1322 تشکیل شد و چهار روز به طول انجامید؛ اما شاه بعدها و در خاطرات خود که بخشی از آن در 3 اردیبهشت 1341 منتشر شد مدعی شد «به خاطر دارم که روزولت فقید یک بار به من گفت به محض آنکه از خدمت در پست ریاست جمهوری آمریکا فراغت پیدا کنم به ایران خواهم آمد تا به عنوان کارشناس امور جنگل خدمت نمایم» و یا در جای دیگر گفته بود: «من خودم به ملاقات پرزیدنت روزولت رفتم اما استالین به ملاقات من آمد...».
 
شاه همچنین مدعی بود استالین بعد از دیدار با او پیشنهاد کرد تعدادی هواپیما و تانک روسی در اختیار ایران بگذارد و شاه نیز این پیشنهاد را با خرسندی فراوان قبول کرد؛ اما بعدها هنگامی که اتحاد شوروی تکلیف کرد که این اسلحه مورد استفاده واحدهای تحت فرماندهی افسران شوروی قرار گیرد پیشنهاد نخست‌وزیر شوروی را رد کرده و تانکها و هواپیماها را نپذیرفته است...1 گویا انتخاب تهران به عنوان کانون کنفرانس بزرگ سه کشور متفقین، شاه را دچار این توهم نموده بود که این تصمیم با جایگاه سیاسی او در ارتباط است. در حالی که انتخاب تهران، ناشی از چند دلیل مهم و اساسی دیگر بود.
 
چرا تهران برای کنفرانس انتخاب شد؟
علت اصلی انتخاب تهران به عنوان محل کنفرانس ناشی از مسائل جغرافیایی و امنیتی آن بود. در زمان برگزاری کنفرانس و پیش از آن، تهران در اشغال متفقین قرار داشت و از این رو دسترسی به آن برای متفقین به خصوص شوروی آسان‌تر بود و امکان ملاقات سران سه کشور را نیز تسهیل می‌نمود. از سویی مسائل امنیتی و کنترل اوضاع نیز راحت‌تر بود. از این رو «به پیشنهاد استالین نخست‌وزیر شوروی، تهران برای اجتماع سران کشورهای شوروی، انگلستان و آمریکا در نظر گرفته شد».2

 
در جریان کنفرانس، چرچیل و روزولت حاضر نشدند به دیدار شاه بروند و از آنجا که کنفرانسها در سفارت تشکیل شده بود، سران سه کشور تنها در محل سفارت با شاه دیدار می‌کردند5 نه در کاخ شاه و یا مکانهای پیشنهادی او. البته شاه مفتخرانه مدعی است که استالین شخصاً به دیدار او آمد و به مذاکره پرداخت؛ اما واقعیت آن است که این دیدار نیز با اصرار یکی از اطرافیان شاه به نام احمدعلی سپهر صورت گرفت.
 
شاه از این تصمیم و انتخاب تهران به عنوان محل مذاکرات خبر نداشت و سران سه کشور بعد از نهایی شدن تصمیم، شاه را در جریان این انتخاب قرار دادند. به عبارتی شاه بعد از سفر سران متفقین به ایران، از موضوع آگاه شد. البته بعد از ورود روسای آمریکا، شوروی و انگلیس نیز اولین کسی که از این ماجرا مطلع شد علی سهیلی، نخست‌وزیر کشور بود نه شخص شاه. از این رو باید گفت، انتخاب تهران از سوی سران سه کشور جهت دیدار و یا گفت و گو متأثر از جایگاه شاه و یا شخصیت سیاسی او نبود؛ بلکه به دلیل مسائل سیاسی و امنیتی بود.
 
ملاقات سران سه کشور با شاه: آیا استالین به دیدار شاه رفت؟
شاه مدعی است که استالین در جریان برگزاری کنفرانس به دیدار او رفته بود. طبق اسنادی که موجود است بین شاه و سران سه کشور ملاقاتهای جداگانه‌ صورت گرفته است. علاوه بر شاه، «علی سهیلی نخست‌وزیر و محمد ساعد وزیر امورخارجه نیز با وزرای امور خارجه شوروی و انگلستان و پاتریک هورلی نماینده مخصوص رئیس‌جمهور آمریکا ملاقات و گفتگو کردند».3
 
از آنجا که این کنفرانس در محل سفارت شوروی برگزار شده بود، محمدرضا شاه به سفارت شوروی می‌رفت و در کنفرانس شرکت می‌کرد.4 البته محور گفت‌و‌گوی شاه و نمایندگان ایران با سران متفقین، بیشتر در رابطه با حفظ تمامیت ارضی ایران و خروج متفقین از کشور بعد از پایان جنگ بود که در نهایت نیز با صدور اعلامیه‌ای توسط سران سه کشور، مورد تأکید قرار گرفت. از این رو ماهیت و نحوه گفت‌و‌‎گو بر اساس تشخیص روسای سه کشور و مسائل جزئی قرار داشت که در بیشتر موارد نیز شاه تقاضا دهنده آن دیدارها و مذاکرات بود.
 
بر این اساس در جریان کنفرانس، چرچیل و روزولت حاضر نشدند به دیدار شاه بروند و از آنجا که کنفرانسها در سفارت تشکیل شده بود، سران سه کشور تنها در محل سفارت با شاه دیدار می‌کردند5 نه در کاخ شاه و یا مکانهای پیشنهادی او. البته شاه مفتخرانه مدعی است که استالین شخصاً به دیدار او آمد و به مذاکره پرداخت؛ اما واقعیت آن است که این دیدار نیز با اصرار یکی از اطرافیان شاه به نام احمدعلی سپهر صورت گرفت.
 
سپهر در این رابطه گفته است «از سفیر (شوروی) خواهش کردم به استالین بگوید که ایشان دیداری با شاه بکند؛ زیرا حال که نه چرچیل و نه روزولت به دیدن او نمی‌روند اگر ایشان بروند اثر فوق‌العاده‌ای بر وی خواهد داشت».6 سفیر موضوع را به اطلاع استالین رساند که در نهایت استالین با شرط و شروطی آن را پذیرفت. سپس سفیر این‌گونه پیام داد که «به شاه اطلاع دهید که آماده پذیرایی باشد. ضمناً از در ورودی محوطه تا کاخ ساختمان، استالین گارد خود را می‌گذارد و گارد شاه باید برداشته شود».7
 
شاه روی این دیدار، مانور زیادی داد و از دیدار مرد آهنین شوروی که کمتر از نیم ساعت به طول انجامید، به نفع خود بهره زیادی برد. غافل از اینکه این دیدار، حتی هیچ تأثیری بر خروج به موقع نیروهای شوروی از ایران نداشت و بسیاری از وعده‌های داده شده توسط شوروی نیز به مرحله اجرا و عمل نرسیدند. در حالی که تلقی خوشبینانه شاه از ملاقات صورت گرفته این بود که در نهایت اوضاع به نفع او تمام خواهد شد؛ اما استالین و روسای غرب که ماهیت سیاستهای خود را می‌شناختند می‌دانستند که این وعده‌ها دروغی بیش نبوده و خوشحالی و زودباوری شاه را مورد مضحکه قرار داده بودند. «دو روز بعد که سران قدرت جهانی با دادن اعلامیه‌ای در تشکر از دولت میزبان خود از تهران رفتند، سر ریدر بولارد سفیر انگلستان، در دفتر سهیلی ادای شاه را درآورد که بعد از ملاقات با استالین و شنیدن وعده وعید‌های او، بشکن زنان به درباریان «محرم» گفته بود، کارم درست شد».8 البته گفت‌و‌گو با سایر سران نیز در نهایت کمکی به حفظ استقلال سیاسی ایران نکرد.
 
سری بودن جلسات کنفرانس
یکی از مسائل مهم در رابطه با نحوه برگزاری کنفرانس این بود که «جلسات آن به طور سری و کاملاً محرمانه تشکیل می‌شد».9 بدین معنا که در طول مذاکرات، سران سه کشور به هیچ وجه شاه را در جریان گفت‌و‌گو و تصمیمات اتخاذ شده قرار ندادند و از مذاکرات خود در کنفرانس نیز خبری به مسئولان ایرانی داده نشد.10شاه نیز به مانند بسیاری از رهبران جهان، بعد از انتشار اعلامیه‌های کنفرانس از موضوع و تصمیمات گرفته شده اطلاع یافت و چیزی فراتر از آن نمی‌دانست. سرانجام بعد از پایان کنفرانس، دو اعلامیه مشترک منتشر شد که یکی از آنها مربوط به ایران و دیگری مربوط به اوضاع سیاسی جهان بود. اعلامیه مرتبط با ایران بر حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت کشور تأکید داشت و کمکهای ایران و ایجاد بسترهای مناسب از سوی ایران در جهت حفظ صلح و امنیت مورد تصدیق سران سه کشور قرار گرفت.
 
سخن نهایی
بررسی کنفرانس تهران و اظهارات مبالغه‌آمیز شاه در باب دیدارها و گفت‌و‌گوهای صورت گرفته او با سران سه کشور آمریکا، انگلیس و شوروی نشان دهنده این است که شاه در آن دوران که با ضعف قدرت سیاسی مواجه بود، تلاش داشت از این دیدارها به عنوان ابزاری جهت نشان دادن قدرت خود استفاده نماید. البته شاه به دلیل توهم خودبزرگ بینی که تا آخر عمر بدان دچار بود، همواره تلاش داشت این رخدادها را ناشی از جایگاه و قدرت سیاسی خود تفسیر کند که ریشه آن نیز به حقارتهای وابستگی او به انگلیس و آمریکا بازمی‌گشت. در مقابل، غرب و آمریکا که به خوبی به ضعف سیاسی شاه آگاه بودند، هیچ‌گاه او را در جریانات تصمیمات خود قرار نمی‌داند، حتی موضوعاتی که با مسائل ایران ارتباط مستقیم داشت.

سران دول متفق در حاشیه کنفرانس تهران در محل سفارت شوروی در ایران
شماره آرشیو: 5497-11ع

پی نوشت:
 
1.سایت مؤسسه تاریخ معاصر ایران، روزشمار تفصیلی، 3/2/1341.
2. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، از ابتدای صفویه تا پایان جنگ حهانی دوم، تهران، امیر کبیر، 1384، چاپ یازدهم، ص 414.
3. علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران، 1320- 1357، تهران، نشر قومس، 1384، چاپ ششم، ص 110.
4. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، تهران، انتشارات مطبوعات، 1387، چاپ بیست و چهارم، ص 129.
5. فردوست، همان‌جا.
6. فردوست، همان‌جا.
7. فردوست، همان، ص 130.
8. مسعود بهنود، از سیدضیا تا بختیار، تهران، نشر جاویدان، 1381، ص 218.
9. ازغندی، همان، ص 110.
10. هوشنگ مهدوی، همان، ص 414.


کد مطلب: 5728

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/news/5728/آیا-استالین-دیدار-شاه-رفت

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir