... مرحوم قوامالسلطنه گفت: الآن میدانم چه کنم. فوراً دستور داد سپهبد احمد آقا امیر احمدی را به کاخ ابیض احضار نموده ابلاغ فرمانداری نظامی به نامش صادر شده توپ و تانک دم مجلس و میدان مخبرالدوله گذارده شهر را امن کند و محرّکین و بلواکنندگان را دستگیر نماید سپس اعلامیه برقراری رژیم حکومت نظامی را نیز صادر نمود که از عصر آن روز اوضاع تغییر نموده بلوا کنندگان فرار نمودند...
«... مرحوم قوامالسلطنه گفت: الآن میدانم چه کنم. فوراً دستور داد سپهبد احمد آقا امیر احمدی را به کاخ ابیض احضار نموده ابلاغ فرمانداری نظامی به نامش صادر شده توپ و تانک دم مجلس و میدان مخبرالدوله گذارده شهر را امن کند و محرّکین و بلواکنندگان را دستگیر نماید سپس اعلامیه برقراری رژیم حکومت نظامی را نیز صادر نمود که از عصر آن روز اوضاع تغییر نموده بلوا کنندگان فرار نمودند و عدهای از قبیل احمد دهقان و دار و دستهاش همچنین به استثنای عباس مسعودی که وکیل مجلس بود برادرش حسن مسعودی و برادرزادههایش محمدعلی و قاسم مسعودی و عدهای از اعضای روزنامه اطلاعات و جمعی از سران محلات جنوب که با اطلاعاتیها ارتباط داشتند دستگیر شده به زندان افتادند، آنگاه از طرف اداره تبلیغات تمام روزنامهها بسته شدند و یک روزنامه به نام اخبار روز از طرف اداره تبلیغات منتشر گردید که اخبار دولتی را منتشر مینمود و سپس ماده واحدهای به مجلس شورای ملی به قید سه فوریت تسلیم نمود مبنی بر الغای کلیه امتیازات مطبوعات و برقراری شرایط جدید امتیاز روزنامه و مجله مبنی بر داشتن لااقل مدرک لیسانس برای صاحب امتیاز که مدرک علمی اوست علاوه بر صلاحیت اخلاقیاش که با آن ماده واحده دیگر روزنامه اطلاعات و اقمار او مثل کوشش و تهران مصوّر و غیره قطع امید از انتشار نمودند بلافاصله تقاضاهای امتیاز جدید روزنامه داد و کیهان به صاحب امتیازی من که دارای مدرک لیسانس بودم و دکتر مصباحزاده که مدرک دکترا داشت قبل از همه مورد تصویب قرار گرفته پس از یک هفته از انتشار اخبار روز روزنامه داد و کیهان منتشر شد البته روزنامه باختر به صاحب امتیازی سیفپور فاطمی، برادر حسین فاطمی که دارای مدرک لیسانس بود و روزنامه ستاره نیز به صاحب امتیازی برادر خانم مرحوم احمد ملکی که مدرک فوق لیسانس داشت چند روز بعد منتشر گردید و با این ترتیبات اولین کودتا علیه مطبوعات از طرف قوامالسلطنه به طرز آبرومندی به عمل آمد که هدف آن ساقط نمودن مخالفین خودش بود که مأموریت بلوا را علیه او انجام داده بودند.
علاوه بر این، پروندهای برای کشف ریشه آن بلوا با تحقیقات از دستگیر شدگان تنظیم گردید که کار بالا گرفت زیرا معلوم شد پول فراوانی یکی دو روز قبل از 17 آذر برای تنظیم آن بلوا خرج شد که از یک چک رقم درشت از حساب معیّنی از بانک ملی ایران آن وجوه به دست آمده بود و آن چک در وجه زنی به نام «مهری دیوسالار» کشیده شده بود که آن زن آن وجه سنگین را دریافت داشته به مصرف این بلوا به دست دستجات مسعودی و دهقان رسانیده بود که سردستههای مردم جنوب تهران از میدانیها و غیره با آن وجوه به این بلوا تجهیز شده بودند.
قوامالسلطنه مراقبت کامل داشت دنباله تحقیقات مزبور از آن زن و کسی که چک به نام او کشیده است در پرونده منعکس شود... به نحوی که از خود قوامالسلطنه شنیده بودم آن چک از حساب شاه پرداخت شده بود و مهری دیو سالار اهل کجور نیز از معشوقههای شاه بود که وجوه آن چک را به دستجات مربوطه داده بود.»1
گوشهای از تظاهرات مردم در روز 17 آذر 1321 (بلوای نان)
شماره آرشیو: 519-4ع
پی نوشت:
1. ابوالحسن عمیدی نوری، یادداشتهای یک روزنامهنگار (تحولات نیم قرن اخیر تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری)، به کوشش: مختار حدیدی ـ جلال فرهمند، ج2، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1384، صص52ـ55.