«نظری تحلیلی بر قیام 15 خرداد1342» در گفتوشنود با زندهیاد حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا فاکر
روحانی مبارز مرحوم حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدرضا فاکر، از سابقون و فعالان نهضت اسلامی به شمار می رود. سعی بلیغ و همت بلند وی در پیشبرد اهداف مبارزه در دوران غربت انقلاب، از سرفصلهای ماندگار دوران حیات اوست. آن فقید سعید در گفتوشنودی که پیش روی دارید، شمهای از تحلیلهای خویش را از قیام 15 خرداد بیان داشته است.
□ به عنوان نخستین سوال، لطفا بفرمایید که از دیدگاه جنابعالی، قیام 15 خرداد1342 به چه دلایلی واقع شد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. تا زمانی که مرحوم آیتالله بروجردی در قید حیات بودند، رژیم شاه جرئت رویارویی مستقیم با اسلام و روحانیت و پیروی آشکار از منویات غرب، بهخصوص امریکا را نداشت. امریکاییها خیلی خوب از جایگاه و قدرت مرجعیت در ایران اطلاع داشتند و میدانستند قدرت اصلی در ایران در دست مراجع تقلید است، لذا سعی میکردند بهطور مستقیم با این نهاد مقتدر در نیفتند. پس از رحلت آیتالله بروجردی، غرب تلاش کرد مرجعیت در ایران متمرکز نباشد تا از ناحیه پیروی مردم از مرجعیت، کمتر آسیب ببیند. به همین دلیل سعی کرد مرجعیت را از ایران به نجف منتقل کند و به این ترتیب مردم ایران را از مرجعیت جدا سازد. حضرت امام خیلی زود این خطر را احساس کردند. یکی از بستگان حضرت امام ــ که از دوستان من است ــ تعریف میکرد: پس از رحلت آیتالله بروجردی امام فوقالعاده ناراحت بودند. وقتی علت از ایشان سوال شد، فرمودند: «آقای بروجردی مثل یک سد فولادین در برابر هجوم به اسلام ایستاده بود، در حال حاضر این سد از بین رفته است، بنابراین روزهای سخت و خطرناکی را پیش رو خواهیم داشت».
حضرت امام با درک این خطر، در جریان انجمهای ایالتی و ولایتی سعی کردند همه علما را به صحنه بیاورند و سرانجام هم دولت علم را وادار به لغو این لایحه کردند. رژیم ستمشاهی در این ماجرا، دشمن اصلی خود را بهدرستی شناخت و فهمید اگر فقط یک نفر باشد که با شجاعت تمام مانع اجرای نقشههای او شود، آن فرد کسی جز آیتالله خمینی نیست، لذا برای جلوگیری از تثبیت مرجعیت امام، موضوع لغو لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی را به تمام علما و مراجع غیر از امام، از طریق تلگراف خبر داد. پس از آنکه شاه تصمیم گرفت در پیروی از ارباب خود، اصلاحات امریکایی را در ایران صورت دهد و لوایح ششگانه شاه و ملت را به رفراندم بگذارد، امام به جای آنکه مواضع خود را روی اصول ششگانه متمرکز کنند، روی نقطه اصلی انگشت گذاشتند و فرمودند: «اجرای این لوایح اسارت است، وابستگی به امریکاست، میخواهند اقتصاد ما را ویران کنند». با وجود این موضعگیریها و تظاهرات و اعتراضاتی که در شهرهای مختلف ایران، مخصوصاً شهرهای مذهبی صورت گرفتند، در ششم بهمن ماه ۱۳۴۱، رفراندوم فرمایشی شاه برگزار و در مطبوعات اعلام شد که اصول پیشنهادی شاه با پنج میلیون و ششصد هزار رأی در مقابل چهار هزار و صد و پنجاه رأی مخالف، به تصویب ملت ایران رسیده است! البته اسناد و مدارک تاریخی زیادی مبنی بر کذب بودن این مدعا وجود دارند.
شاه در پی اقدامات ضد دینی خود، در ۲۳ اسفند همان سال طی در پایگاه وحدتی دزفول سخنرانی کرد و با لحن زشتی در باره مراجع و روحانیون سخن گفت و وعده داد که بهزودی سرکوب شدیدی را در باره آنان اعمال خواهد کرد.
امام در باره اهداف رژیم شاه به روشنگری پرداختند و با صدور اعلامیهای، نوروز سال ۱۳۴۲ را عزای عمومی اعلام کردند. در این اعلامیه آمده بود: «اعظم الله تعالی اجورکم. چنانچه اطلاع دارید دستگاه حاکمه میخواهد با تمام کوشش به هدم احکام ضروریه اسلام قیام و به دنبال آن مطالبی است که اسلام را به خطر میاندازد. لذا اینجانب عید نوروز را به عنوان عزا و تسلیت به امام عصر(عج) جلوس میکنم و به مردم اعلام خطر مینمایم. مقتضی است حضرات آقایان نیز همین رویه را اتخاذ فرمایند تا ملت مسلمان از مصیبتهای وارده بر اسلام و مسلمین اطلاع حاصل نمایند».علمای تهران نیز با صدور اعلامیه ای عید نوروز را عزای عمومی اعلام کردند.
□ از حادثه فیضیه چه خاطرهای دارید؟ ظاهرا شما در تحلیلهای تاریخی خود، آن را با حادثه حمله رضاخان به مسجد گوهرشاد مقایسه می کنید.
بله، در روز دوم عید بود که مرحوم آیتالله العظمی گلپایگانی به مناسبت سالروز شهادت امام صادق(ع)، در مدرسه فیضیه مراسمی را برگزار کردند. رژیم شاه به تلافی شکست در رفراندوم، به مردم و طلاب حمله کرد و به ضرب و شتم آنان پرداخت و یکی از طلبهها را هم به شهادت رساندند. در خاطرات سپهبد مبصر معاون شهربانی کل کشور آمده است: « در روزهای پایانی سال ۱۳۴۱ به سازمانهای اطلاعاتی خبر رسید که طلبههای قم با صدور اعلامیهای از مسلمانها خواستهاند تا روز دوم فروردین ۱۳۴۲ مطابق با روز شهادت امام صادق در مدرسه فیضیه قم گرد هم آیند و در تظاهرات با اصلاحات مخالفت کنند. در برابر این تصمیم و برای جلوگیری از آن کمیسیونهایی را تشکیل و مسئله را مورد بررسی قرار میدهند و سرانجام طرح بسیار نابخردانه و میشود گفت کودکانهای را که اصلاً به صلاح مملکت نبود به تصویب رساندند. طرح مذکور این بود که عدهای از سربازان گارد با لباس غیرنظامیبه آنجا ریخته و با طلبههای تحریک شده درگیر شوند و با آنها کتک کاری کنند». مبصر مینویسد که این طرح توسط نصیری، رئیس ساواک پیشنهاد شد و مورد پسند علم، نخستوزیر وقت و تأیید شاه قرار گرفت.
همانطور که اشاره کردید، بنده معتقدم که حادثه فیضیه در واقع فاجعه مسجد گوهرشاد را در اذهان عمومی تداعی کرد وبازتاب گستردهای یافت و تأثیر مهمی در شکل گیری نهضت اسلامی به جا گذاشت. رژیم شاه سعی کرد با ترمیم مدرسه فیضیه، از تأثیر این فاجعه بکاهد، اما طلاب حتی محل دقیق شهادت یا زخمیشدن افراد را هم برای زوّار بیان میکردند و آنها هم خبر این فاجعه را به شهرهای خود میبردند. زمان زیادی نگذشت که مردم سراسر ایران از این واقعه باخبر شدند و سیل تلگرافهای تسلیت از نقاط مختلف کشور به طرف قم سرازیر شد. فاجعه فیضیه زمینه قیام 15 خرداد را در سراسر کشور فراهم کرد. حضرت امام در سخنرانی کوبندهای که در شب عاشورا ایراد کردند، شاه را مستقیماً خطاب قرار دادند و هیبت پوشالی او را فرو ریختند. رژیم شاه دانست باید هر چه زودتر این دشمن خود را از سر راه بردارد، لذا شبانه امام را دستگیر کردند و به تهران بردند. مردم همین که از این حادثه با خبر شدند، در تهران و قم راهپیماییهایی را به راه انداختند.
□ جایگاه 15 خرداد را در تاریخ انقلاب و در نگاهی کلیتر تاریخ معاصر ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
15 خرداد روز سرنوشتسازی در تاریخ معاصر است. اگر این قیام شکل نمیگرفت و مردم مسلمان ایران جانفشانی و فداکاری نمیکردند، شاید انقلاب اسلامی شکل نمیگرفت. 15 خرداد سبب شد ترس از رژیم پهلوی در دل مردم از بین برود و به این نتیجه برسند که در صورت وحدت، یکدلی و پیروی از مرجعیت، قادرند هر مانعی را از پیش پا بردارند.
□ در روز 15 خرداد کجا بودید و چه کردید؟
در مشهد بودم و به خاطر شرکت در اعتراضات عمومی، پخش اعلامیه و ایراد سخنرانی، دستگیر شدم و چند روزی در بازداشت بودم. در روز 15 خرداد در خانه یکی از دوستان جمع شده بودیم که مأموران رژیم ریختند و همه ما را دستگیر کردند. بعد از دو روز من و هفت نفر دیگر را نگه داشتند و بقیه را آزاد کردند. ما مدت ده روز در زندان بودیم و با تلاشهای مرحوم آیتالله میلانی آزاد شدیم.
□ و سخن آخر؟
ارائه تحلیل درست از قیام 15 خرداد امری ضروری است، زیرا بدون شناخت آن علل پیدایی انقلاب اسلامی معلوم نخواهد شد. قیام 15 خرداد یک حادثه مهم تاریخی است که آثار خود را نهتنها در ایران که در منطقه و سراسر جهان اسلام به جا گذاشته است. همواره مهمترین نیرویی که در کشورهای جهان سوم در برابر کشورهای استعمارگر ایستاده، اسلام بوده و لذا غرب برای تضعیف اسلام از هر حربهای استفاده کرده است و میکند. جریان تنباکو و پیروی مردم از حکم مرجعیت، قدرت و پایگاه این نهاد را به غرب نشان داد. از همین روی همواره غرب در تضعیف این نهاد تلاش کرده و بر نخبگان جامعه است که در این جهت روشنگری کنند و نسل جوان را از توطئههای دشمنان آگاه سازند.