«جستارهایی تاریخی در نهضت امام خمینی» در گفتوشنود با زندهیاد حجتالاسلام والمسلمین شیخ غلامرضا حسنی
در کمتر از ماهی که بر ما گذشت، روحانی مجاهد و خستگیناپذیر، مرحوم حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ غلامرضا حسنی روی از جهان برگرفت و رهسپار ابدیت گشت. اینک به مناسبت پرونده خردادماه و سخن از نهضت امام خمینی، گفتوشنودی را که دربردارنده شمهای از خاطرات ایشان از منش رهبر کبیر انقلاب است به شما تقدیم میداریم.
□ به عنوان سوال نخست، لطفا بفرمایید که از چه دورهای و چگونه، از نزدیک با حضرت امام آشنا شدید و از نقطه آغازین این آشنایی، چه خاطراتی دارید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. در اوایل انقلاب بود که همراه مرحوم ظهیرنژاد، در قم خدمت امام رفتم. ابتدا اجازه گرفتم که مسلح خدمت ایشان بروم و وقتی اجازه دادند، به محضرشان مشرف شدم. مرحوم ظهیرنژاد گزارش مبسوطی درباره اوضاع استان آذربایجان غربی خدمت امام عرضه کرد. امام طبق معمول با دقت گوش دادند، سپس دست مبارکشان را روی شانه من گذاشتند و فرمودند: «همه باید مثل آقای حسنی مسلح باشیم؛ خدا حفظتان کند.»
□ شما چندین بار هدف ترور قرار گرفتید؟
بنده هفت بار هدف ترور ضدانقلاب قرار گرفتم و معتقدم دعای حضرت امام نزد خداوند مستجاب شده بود که همواره جان سالم به در بردم.
□ چه شد که به این نتیجه رسیدید که باید همواره مسلح باشید؟
بنده در دوران طاغوت و پس از انقلاب در مواجهه با ضدانقلاب، در بیش از160 جنگ مسلحانه شرکت کرده بودم و لذا نظامیگری جزئی از زندگی من شده است. آنقدر که یادم میآید از شهریور 1357 تا پیروزی انقلاب اسلامی، حتی یک شب هم نشد که در لباس غیرنظامی به خواب رفته باشم! همیشه آماده مبارزه و حضور در میدان نبرد بودهام و هستم. از چهاردهسالگی اسلحه به دست داشتهام و درنتیجه، همراه داشتن اسلحه برایم امری عادی است؛ ازهمینروی شرفیابی خدمت حضرت امام با اسلحه را نیز عادی تلقی میکردم. البته بعدها بود که فهمیدم موضوع مسلح بودن مرا با ایشان در میان گذاشته و کسب اجازه کرده بودند.
□ در سالهای پس از انقلاب، تعاریف و تفسیرهای گوناگونی از خط امام ارائه شدهاند که بسیاری از آنها تحریفشده و در جهت مطامع و اهداف گروهها و جریانهای مختلف است. تعریف شما به عنوان یک پیرو صدیق و راستین خط امام از این اصطلاح چیست؟
خط امام همان خط رسولالله(ص) و ائمهاطهار(ع) است. کسانی که با خط امام مقابله یا آن را تحریف میکنند، در واقع علیه فطرت خود به مبارزه میپردازند؛ زیرا خط امام چیزی جز اجابت خواسته قلبی انسانهای حقیقتجو و بشریت طالب حقیقت نیست. خط امام تأمینکننده رستگاری بشر در دنیا و آخرت است؛ زیرا مبارزه برای کسب عدالت، آزادی و حقیقت، جوهره آن و در واقعتر جهانی از اسلام ناب محمدی است.
□ پس از رحلت امام، افراد و جریاناتی تلاش کردند انقلاب را از ریل اصلی خود خارج سازند. به نظر شما اگر امام زنده بودند، چه برخوردی با این افراد میکردند؟
امام کوچکترین مماشاتی با کسانی که ارزشها و احکام دینی را زیر پا مینهادند نداشتند. این را در برخورد با لیبرالها و جبههملیها در انتقاد به لایحه قصاص و موارد عدیده دیگر و به خصوص در برابر بیحرمتیهای سلمان رشدی نسبت به ساحت مقدس رسولالله(ص) دیدیم. امام در مورد مسائل دینی و خطرهایی که در کمین اهل دین بود، مطلقاً اهل تسامح نبودند و بارها قاطعیت خود را در این مسائل نشان داده بودند.
□ با خبر رحلت حضرت امام چگونه مواجه شدید؟ از خاطرات آن روزها برایمان بگویید.
این خبر به قدری برایم سنگین بود که بیتردید اگر اهل مصیبت نبودم و دشواریهای زیادی را در زندگی تجربه نکرده بودم، با شنیدن این خبر سکته میکردم! اما من سالها بود که با درد و رنج و مصیبت خو گرفته بودم و میتوانستم در این گونه مواقع خود را کنترل کنم. نخستین دغدغهای که ذهن مرا سخت به خود مشغول کرد، موضوع رهبری شایسته به جای حضرت امام بود و هنگامی که حضرت آقا به عنوان رهبر انتخاب شدند، خاطرم آسوده شد و اطاعت از ایشان را بر خود واجب دانستم. خدا را شکر میکنم که در تعیین مصداق رهبری پس از حضرت امام به تشخیص درست رسیده بودم.
□ از چه دوره ای و چگونه با مقام معظم رهبری آشنا شدید؟
بنده ایشان را از مجلس اول و زمانی که با ایشان و شهید چمران و آقای ناطقنوری در کمیسیون دفاعی مجلس بودیم، میشناختم و به شجاعت، مدیریت، تدبیر و درایت ایشان، اعتقاد و اعتماد داشتم؛ لذا همواره ایشان را در مقام رهبری، مدیر و مدبر و روشنبین و شجاع یافتهام.
یادم هست که در روزهای پس از رحلت امام، دشمنان داخلی و خارجی خیالهای خام زیادی را در سر میپروراندند و تصور میکردند که با رفتن امام، نظام از هم فروخواهد پاشید و عمر انقلاب به سر آمده است، اما هنوز زمان زیادی نگذشته بود که دریافتند مقام معظم رهبری، خمینی دیگری است که نخواهد گذاشت دشمنان به توطئههای خود جامعه عمل بپوشانند و آسیبی به انقلاب و کشور برسانند، در نتیجه همه آرزوها و امیدهای خود را بربادرفته دیدند. توطئههای مختلفی هم که در طی سیسال اخیر علیه ملت ما به کار گرفتهاند، حاصل همین احساس ناامیدی و ناتوانی در برابر اراده رهبری و ملت ایران است. رهبری ایشان پس از رحلت امام، نعمت بزرگی بود که خداوند تبارک و تعالی به مردم ما عطا کرد. آثار این رهبری برای کشور ما، جهان اسلام و تمام دنیا در سالهای آینده روشنتر خواهد شد.
□ یکی از میراثهای ارزشمند حضرت امام، فرمان برگزاری نماز جمعه در سراسر کشور بود. حضرتعالی در این جایگاه در واقع به مبارزات خود علیه دشمنان داخلی و خارجی انقلاب ادامه دادید و انصافاً کارنامه درخشانی دارید. تحلیل شما از جایگاه نمازجمعه چیست؟
نمازجمعه دارای ابعاد گوناگون عبادی، اجتماعی و سیاسی است و نزد امام جایگاه والایی داشت. به نظر بنده نمازجمعه ابعاد مبارزاتی و نظامی نیز دارد و در واقع سنگر مبارزه با توطئههای گوناگون دشمنان داخلی و خارجی است. هر جمعه، دشمنان انقلاب و کشور هستند که در سنگر نمازجمعه به چالش کشیده میشوند و توطئههای آنان با افشاگریهای متعهدانه امامان جمعه در سراسر کشور خنثی میگردد.
□ و سخن آخر؟
سخن خود را با ذکر خاطرهای از حضرت امام به پایان میبرم. یک بار به اتفاق ائمه جمعه مراکز استانها به حضور حضرت امام رسیدیم. پس از صحبتهای ایشان، همگی بلند شدیم تا دست ایشان را ببوسیم و مرخص بشویم. یادم هست هنگامی که نوبت به شهید آیتالله اشرفی اصفهانی رسید، خداحافظی امام با ایشان طور دیگری بود. پس از اینکه ایشان دست امام را بوسید و خواست عبور کند، امام دست ایشان را فشار دادند و از جا بلند شدند و پیشانی ایشان را بوسیدند و دوباره نشستند. دلم میخواست امام این برخورد را در خصوص من هم داشته باشند، اما نشد. پس از ده، پانزده روز خبر شهادت آیتالله اشرفی اصفهانی به ما رسید و دانستم که امام نکتهای را دریافته بودند که برای کسی جز مردان حق قابل وصول نیست. امام وجود منور قدسیای بودند که پردههای بسیاری از جلوی چشمانشان عقب رفته بود؛ وجودی مقدس که چون خورشید بر سرزمین یخزده و تاریک ایران تابید و چنان گرما و جلوهای بدان بخشید که هیچ دستی قادر به محو آن نخواهد بود.
□ با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.