شاید بتوان بهترین عبارت در این مورد را در جملات مینو صمیمی خلاصه کرد. وی در مورد شیوع فساد در این مقطع زمانی از تاریخ تحولات معاصر مینویسد: مردم مثل من فکر میکردند که به خاطر آلودگی عمیق خانواده شاه به فساد، پاکسازی کشور باید از دربار شروع شود که چنین اقدامی به خاطر مخالفت شاه با دست زدن به ترکیب دربار ممکن نبود.
یکی از کارویژههای دولتها در راستای برقراری عدالت و مساوات در جامعه مبارزه با فساد در شکلهای مختلف آن است. این مسئله در مورد دولتهای زاییده رانت از اهمیت دو چندانی برخوردار است. در واقع دولتهایی که منبع اصلی درآمدشان از طریق فروش منابع زیرزمینی است بیش از سایر دولتها در مظان اتهام قرار دارند. این گونه از دولتها به واسطه اینکه دستشان در جیب خودشان است و نیاز چندانی به درآمدهای ناشی از مالیات احساس نمیکنند بیش از سایر دولتها درگیر فساد در شکلهای مختلف آن میشوند. این مشکل سبب میشود برخی از آنها روی به مبارزه با فساد اقتصادی بیاورند. مبارزهای که اغلب در حد حرف باقی میماند و در عمل اثری از آن مشاهده نمیشود.
در واقع به دلیل اینکه اغلب این دولتها خود به شدت و در بالاترین سطوح درگیر مسئله فساد هستند نمیتوانند اراده لازم را برای برخورد با مسئله فساد در پیش گیرند و عملکردشان به نتایچ چندانی منجر نمیشود. یکی از موارد تاریخی این چالش حکومت پهلوی در دوران زمامداری محمدرضاشاه است. وی که برنامههای مختلفی را برای مبارزه با این مشکل در پیش گرفت در نهایت نتوانست موفقیتی به دست آورد. دلیل آن نیز همانگونه که گفته شد فاسد بودن خود دستگاه هیئت حاکمه است که مانع به نتیجه رسیدن چنین برنامههایی میشود. مضاف بر این، این برنامهها بیش از آنکه در مسیر مبارزه با فساد حرکت کند به ابزاری برای تحکیم قدرت شاه و برخورد با مخالفان تبدیل شد. با اینحال، یکی از این برنامههای مبارزه با فساد در دوران سلطنت محمدرضا، در قالب انقلاب سفید شاه بود که در اصل نوزدهم آن خلاصه میشد. این اصل که در طول سالهای پس از انقلاب سفید به شکلهای مختلف به اجرا درآمد در نهایت نتوانست هیئت حاکمه را از اتهام فساد گسترده اقتصادی تبرئه کند و در نهایت به سرنگونی حکومت پهلوی منجر شد. بر این اساس، جستار زیر تلاش خواهد کرد شمایی از برنامه مبارزه با فساد محمدرضا را که در قالب اصل نوزدهم انقلاب سفید انعکاس یافته نشان دهد و سپس به نقد آن در عمل و چگونگی شکست آن بپردازد.
اصول نوزدهگانه انقلاب سفید شاه
شاه ابتدا این شش اصل را به عنوان اصول انقلاب سفید بیان کرد و به تدریج 13 اصل دیگر به آن اضافه کرد که هر یک به اقتضای تحول جامعه و توسعۀ امکانات ملی و پیدایش نیازها و مقتضیات جدید ارائه گردید. اگرچه اصلاحات انقلاب سفید و یا بهاصطلاح حکومت پهلوی انقلاب شاه و مردم عمدتا با اصلاحات ارضی شناخته می شود، مسائل و مباحث متعددی را شامل میشد که نوزدهمین اصل آن مبارزه با فساد بود. این اصل آخرین اصل انقلاب سفید بود. بدینترتیب انقلاب سفید شاه با اصل مبارزه با مفاسد در ابعاد مختلف، به پایان رسید. اصلی که به شکلهای گوناگون و در قالب برنامههای مختلف به اجرا درآمد که در زیر به برخی از نمونههای آن اشاره خواهد شد. با اینحال این برنامهها به دلایلی که پیشتر ذکر آن رفت هیچ یک در نهایت به سرانجامی منجر نشد.1
سازمان بازرسی شاهنشاهی
سازمان بازرسی شاهنشاهی به عنوان بخشی از دستگاه امنیتی در سال 1337 تاسیس شد و مجددا در اواخر دهه 40 بعد از وقفهای کوتاه احیا شد. شاه هدف از احیای این سازمان را مبارزه با فساد و نارساییهای اقتصادی، تامین سلامت نظام اداری و افزایش کارایی دستگاههای اجرایی عنوان کرد. نکته جالب در مورد این سازمان این بود که به دلیل ناکارامدی در دوره نخستوزیری علی امینی سازمان منحل شد. او دلیل این کار را غیرقانونی بودن آن و تحمیل هزینههای اضافی به کشور عنوان کرد. با این حال سازمان در سال 1347 به دلیل وجود فساد گسترده، سوء استفاده، کارشکنی مقامات و نیز لزوم کنترل بخشهای مختلف کشور دوباره احیا شد.
فرمانفرماییان رئیس وقت بانک مرکزی و رئیس سازمان برنامه اشاره میکند که درآمدهای نفتی بیسابقهای که در دهه 50 نصیب ایران شد فساد رسمی را به سطح بیبدیلی رسانید. هزینه واقعی پرژوهها برخی اوقات تا بیست یا سی برابر قیمت واقعی از آب در میآمد.
شاه خود شخصا یکی از دلایل تشکیل این سازمان یا به عبارت روشنتر احیای آن را دنبال کردن اصل نوزدهم انقلاب سفید یعنی مبارزه با فساد میدانست. وی همچنین در مصاحبه با استانداران و فرمانداران کل کشور، در خرداد 1347 گفته بود سازمان بازرسی شاهنشاهی به شکایات مردم از دستگاههای دولتی رسیدگی میکند. در واقع اگر افراد پس از طی سلسله مراتب اداری شکایتشان به جایی نرسید به این سازمان رجوع میکنند تا در صورت لزوم مراتب امر گزارش شود.2
کمیته انتصابات حساس مشاغل غیر نظامی
همچنین یکی از نهادهایی که در راستای تحقق اصل نوزدهم انقلاب سفید شاه تاسیس شد "کمیته مشاغل حساس غیر نظامی" بود. در واقع این کمیته به واسطه رشد اقتصادی و افزایش درآمد نفت به وجود آمد. افزایش درآمدی که به شکلگیری مالکیت و انحصارهای دولتی در کنار مالکیتهای شبه دولتی و شخصی منجر شد. این روند خود سبب میشود که موجی از فساد اقتصادی را تا اواخر دوره پهلوی شاهد باشیم. در همین ارتباط فرمانفرماییان رئیس وقت بانک مرکزی و رئیس سازمان برنامه اشاره میکند که درآمدهای نفتی بیسابقهای که در دهه 50 نصیب ایران شد فساد رسمی را به سطح بیبدیلی رسانید. هزینه واقعی پروژهها برخی اوقات تا بیست یا سی برابر قیمت واقعی از آب در میآمد.3
این کمیته که در سال 1354 تشکیل شد در پایان به این نتیجه رسید که تنها 17 درصد مدیران صلاحیت لازم را برای برعهده گرفتن این گونه مشاغل حساس داشتهاند.4 در همین ارتباط مینو صمیمی پس از مشغول به کار شدن در دربار میگوید علنا دیدم که هیچ یک از وزرا و رجال کشور از بابت افشای فساد سازمان تحت امرشان هیچگونه هراسی به دل راه نمیدهند و تنها ترس از دست دادن موقعیتشان را دارند.5 با این حال تشکیل هیچ یک از این سازمانها و کمیتهها نتوانست در عمل به موفقیت خاصی برسد و رژیم پهلوی در نهایت توسط انقلابیون سرنگون شد. در ادامه تلاش خواهیم کرد تا به بخشی از دلایل ناکامی محمدرضاشاه در مبارزه با مفاسد اقتصادی و سیاسی اشاره کنیم.
دلایل ناکامی شاه در مبارزه با فساد
شاید بتوان بهترین عبارت در این مورد را در جملات مینو صمیمی خلاصه کرد. وی در مورد شیوع فساد در این مقطع زمانی از تاریخ تحولات معاصر مینویسد: "مردم مثل من فکر میکردند که به خاطر آلودگی عمیق خانواده شاه به فساد، پاکسازی کشور باید از دربار شروع شود که چنین اقدامی به خاطر مخالفت شاه با دست زدن به ترکیب دربار ممکن نبود".6 بنابراین به زعم وی که از نزدیک بسیاری از مسائل را رصد میکرده است خود دربار و به نوعی خاندان سلطنت منشأ فساد بودند.
در واقع از آنجا که خود دولت نیز فاسد بود، نمیتوانست در مقابل فساد مقامات و صاحبان قدرت و نفوذ کاری از پیش ببرد و وقتی دولتمردان و سران حاکمیت ادعای مبارزه با فساد مالی را مطرح میکردند، به سراغ چند تاجر، بازاری و یا کارمند جزء رفته و آنها را محاکمه میکردند و خود را حامی جامعهای بدون مفاسد مالی میدانستند. در سالهایی که نفت به قیمت بالایی فروش میرفت، فساد و رانتخواری در نورچشمیها و آقازادهها بسیار زیاد میشد و وقتی قیمت نفت پایین میآمد، بحران اقتصادی، فقر مزمن، مهاجرت روستاییان، تبعیض و شکاف طبقاتی و انواع و اقسام معضلات دیگر در جامعه شیوع و گسترش پیدا میکرد. به همه این مسائل واردات بیرویه و خریدهای غیر ضروری نظامی را نیز باید اضافه کرد.
در واقع، بخش عظیمی از درآمد ملی کشور از طریق خرید تسلیحات و اداوات غیر ضروری نظامی و واردات بیرویه محصولات خارجی از دست میرفت. بهویژه اینکه بسیاری از این کالاها و خدمات از طریق رانتهای شخصی فراهم میشد. در واقع واردات برخی از این کالاها و خدمات به وسیله اشخاص خاصی انجام میشد که با حاکمیت روابط نزدیکی داشتند یا خود از نزدیکترین افراد به دربار بودند و این خود زمینه فساد را بیش از پیش فراهم میساخت. علاوه بر همه اینها، نبود جامعه مدنی قدرتمند نیز مزید بر علت شده بود. به تعبیری، نبود احزاب مختلف با گرایشهای گوناگون، سازمانهای مردم نهاد و اتحادیهها به صورت واقعی، یکی از راههایی بود که فساد مالی را تسهیل میکرد. اگر حزبی شکل میگرفت و طبق وظیفه خود، به رسواسازی فاسدان میپرداخت، بلافاصله با آن برخورد میشد و اجازه ادامه حیات پیدا نمیکرد.7
در مجموع باید به این نکته اشاره کرد که اصل نوزدهم انقلاب سفید شاه نتوانست در عمل رنگ واقعیت به خود گیرد. این امر از آن رو بود که فساد در بالاترین سطوح تار و پود نظام پهلوی را دربر گرفته بود و حاکمی که خود فاسد بود نمی توانست داعیه اصلاح داشته باشد و در پایان همین به پاشنه آشیل آن تبدیل گردید.
اجتماع برخی مقامات در سالروز انقلاب سفید
شماره آرشیو: 5868-11ع
پی نوشت:
1.محمدرضا پهلوی، انقلاب سفید، تهران، انتشارات بانک ملی، 1345، ص 25.
2.بنگرید به: مسعود زندیه، مسعود آدینهوند، عملکرد سازمان بازرسی شاهنشاهی در دوره ارتشبد حسین فردوست، پژوهشهای تاریخی، شماره دوم، 1393.
3.فریدون هویدا، سقوط شاه، ترجمه ح.1. مهران، تهران، انتشارات اطلاعات، 1365، ص 9.
4.حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، انتشارات اطلاعات، ص 392.
5.مینو، صمیمی، پشت پرده تخت طاووس، ترجمه: حسین ابوترابیان، تهران، انتشارات اطلاعات، 1391، ص 17.
6.صمیمی، پشت پرده تخت طاووس، ص 184 .
7.فردوست، ظهور وسقوط سلطنت پهلوی، 234.