رضاشاه در طول حیات سیاسی خود سیاست جنجالی "کشف حجاب" را به اجرا گذارد و از این طریق مشروعیت سیاسی حکومت خود را بیش از پیش از بین برد. بر اساس این سیاست زنان و البته مردان مجبور به استفاده از پوشش خاصی شدند که از سوی رژیم تحمیل شده بود و برگرفته از سبک پوشش غرب بود؛ اما نکته قابل تأمل در طرح و اجرای این سیاست این است که قانون مذکور ابتدا در رابطه با پوشش مردان اجرا گردید و سپس در مورد زنان به کار گرفته شد. سؤال این است که چرا رضاشاه قانون کشف حجاب را از مردان آغاز نمود؟ آیا وی درصدد تحقق اهداف خاصی بود؟ با این مقدمه، به پاسخ سؤالات مطرح شده پرداخته میشود.
قانون کشف حجاب، کی و چرا؟
چند سال بعد از تشکیل حکومت پهلوی و به سلطنت رسیدن رضاشاه، قانون کشف حجاب به تصویب مجلس شورای ملی رسید و مردان و زنان موظف به اجرای آن شدند. البته در دوره پیش از پهلوی، تحریکاتی از سوی برخی از فرقهها و شبکههای فراماسونری جهت تغییر پوشش زنان صورت گرفت؛ اما بهرغم حمایت برخی از زنان درباری هیچگاه صورت قانونی نیافت و مورد استقبال مردم به خصوص زنان قرار نگرفت. در نهایت پیشنهاد سیاست کشف حجاب و تغییر پوشش زنان و مردان در دوره رضاشاه در چند مرحله صورت گرفت و شکل قانونی یافت.
مرحله اول کشف حجاب
قانون تغییر پوشش، اولین بار در سال 1307 مطرح شد. در گام ابتدایی همه مردم موظف به استفاده از کلاه پهلوی شدند. پیش از آن مردم بنا بر جایگاه سیاسی و اجتماعی خود و بر حسب تفاوتهای سنی از کلاههای مختلف استفاده میکردند. «کلاه پهلوی از یکطرف لبه داشت، در نظمیه کاسکت برسر گذاشتند و در آن موقع گفته شده زیر کلاه را باید عوض کرد و کاری مشکل است. تغییر کلاه نظمیه به کاسکت انگلیسی قدری افکار را مشوب کرد اول کسی که در این باب اظهار نگرانی کرد آقاسید محمد بهبهانی بود».1 بعد از سراسری شدن کلاه پهلوی، قانون متحدالشکل کردن لباس مردان نیز به تصویب رسید. بر اساس ماده اول قانونی که در آن سال یعنی 1307 به تصویب رسید، «کلیه اتباع ایران که بر حسب مشاغل دولتی دارای لباس مخصوص نبودند در داخله مملکت مکلف شدند که ملبس به لباس متحدالشکل شوند. همچنین کلیه مستخدمین دولت اعم از قضایی و اداری مکلف به پوشیدن لباس مخصوص در زمان اشتغال بهکار شدند».2
طبق این قانون شاغلان دولتی و حتی روحانیون که عمدتاً شامل مردان بودند، موظف به استفاده از لباس متحدالشکل شدند. البته طبق ماده دوم، 8 گروه از این قانون مستثنی شدند که شامل ١. مجتهدین مجاز از مراجع تقلید مسلم که اشتغال به امور روحانی داشته باشند. ۲. مراجع امور شرعیه دهات و قصبات پس از برآمدن از عهده امتحان معینه ۳. مفتیان اهل سنت و جماعت که از طرف دو نفر از مفتیان مسلم اهل سنت اجازه فتوی داشته باشند 4. پیشنمازان دارای محراب ۵. محدثین که از طرف دو نفر از مجتهدین مجاز اجازه روایت داشته باشند 6. طلاب مشتغلین به فقه و اصول که در درجه خود از عهده امتحان برآیند. ۷. مدرسین فقه و اصول و حکمت الهی ۸. روحانیون غیر مسلم.3 این قانون اعتراض بسیاری از مردم بهخصوص گروه روحانیت را در پی داشت و هر چند برخی از آنان با شرایط خاص از اجرای آن مستثنی شدند؛ اما با گذشت زمان بسیاری از روحانیون نیز موظف به استفاده از لباس متحدالشکل که شامل کت و شلوار و... میشد، گردیدند. فردوست در این رابطه گفته است «از میان روحانیون، عده معدود و معینی جواز لباس داشتند و بقیه اگر با عبا و عمامه به خیابان میرفتند عمامه را از سرشان برمیداشتند و به گردنشان میانداختند و توهین میکردند».4
گام سوم در اجرای قانون کشف حجاب
گرچه تا پیش از تصویب قانون کشف حجاب زنان، اقداماتی در این راستا صورت گرفته بود؛ اما گام اصلی در سال 1314 و با تصویب قانون منع حجاب برداشته شد. در این رابطه پیش از تصویب سیاست کشف حجاب شایعه شده بود که رضاشاه تحت تأثیر اقدامات امانالله خان در افغانستان، درصدد اجرای قانون کشف حجاب است. اینکه تا چه حد این موضوع واقعیت داشت چندان مشخص نیست؛ اما بعد از پراکنده شدن این خبر، موجی از نارضایتی از سوی مردم و روحانیون شکل گرفت.
بدون شک رضاشاه پیش از اجرای سیاست کشف حجاب تا حدودی از واکنش مردم نسبت به آن آگاه بود. از این رو وی با اولویت قرار دادن تغییر پوشش مردان تلاش نمود ضمن آماده کردن زمینه این کار، واکنش کلی و عمومی مردم را مورد سنجش قرار دهد.
با این حال بعد از سفر رضا شاه به ترکیه، تصمیم نهایی برای کشف حجاب برداشته شد. «رضاخان بعد از بازگشت از ترکیه سعی داشت بیش از پیش آداب و رسوم و خصوصیات غرب را در این کشور رواج دهد و هرگونه مانع را بردارد. برای این کار محتاج مقدمات بود. مجالس و جشنها و جلسات سخنرانی برپا شد، در تهران و بعد در شهرهای شمال و سپس در سایر شهرها در راه کشف حجاب اقدام نمود».5 بعد از آن در 27 دی ماه 1314، اقدام به تصویب قانون منع حجاب نمود. این قانون که بعد از گذشت 7 سال از قانون متحدالشکل کردن لباس مردان صورت گرفت، به نظر میرسد متأثر از چند عامل بود.
ایجاد زمینه مناسب و آگاهی از واکنش مردم
بدون شک رضاشاه پیش از اجرای سیاست کشف حجاب تا حدودی از واکنش مردم نسبت به آن آگاه بود. از این رو وی با اولویت قرار دادن تغییر پوشش مردان تلاش نمود ضمن آماده کردن زمینه این کار، واکنش کلی و عمومی مردم را مورد سنجش قرار دهد. رضاشاه به خوبی میدانست که روحانیون و گروههای مذهبی مهمترین گروه مخالف با این قانون هستند. از این رو در گام ابتدایی، تلاش نمود با ساکت کردن این گروهها و خارج کردن آنها از دایره قدرت سیاسی، فضا را برای اجرای این قانون آماده سازد. از این رو پیش از تصویب قانون 1314، با «اقتباس از قوانین غربی در حوزههای مختلف نقش و اهمیت شرع اسلام را در زندگی اجتماعی کاهش داد و با تأسیس محاکم عرفی و تشکیلات دادگستری از سال 1305 به بعد موجب خروج بسیاری از مشاغل حقوقی و قضایی از دست روحانیون شد».6رضاشاه امید داشت با تضعیف پایگاه اجتماعی و سیاسی روحانیون، به تغییرات مورد نظر خود دست بزند. از این رو میتوان سالهای 1307- 1314 را سالهایی دانست که وی با تغییرات گسترده در نظام قانونی و فضایی کشور و اتخاذ قوانین غربی و نیز اصلاحات آموزشی از طریق تأسیس مدارس جدید به سبک اروپایی و تغییر لباس مردان و آسیب زدن به فرهنگی که روحانیون پاسدار آن بودند، منجربه تضعیف نقش گسترده روحانیون و علما شد.7
رضاشاه بعد از این اقدامات مصمم شد قانون اصلی و نهایی خود یعنی کشف حجاب را به مرحله نهایی برساند. با آنکه بعد از قانون تغییر پوشش مردان و اجباری کردن کلاه پهلوی، مردم تبریز و در رأس آن شخصی به نام آقاشیخ غلامحسین تبریزی با بانگ الله اکبر مخالفت خود را نشان داده بودند؛ اما شاه دیکتاتور پهلوی توانست با ایجاد ارتش و نیروی نظامی قدرتمند، بستر مقابله با مخالفتها را نیز فراهم نماید. البته در کنار این موارد، از همان سالهای تصویب قانون متحدالشکل کردن لباس مردان، تلاشهایی برای تغییر لباس زنان نیز صورت گرفت که نمونه آن استفاده از کلاههای زنانه به جای چادر و روسری بود. چنانچه به گفته مخبرالسلطنه هدایت، «از سنوات 1306 و 1307 ملکه ترویج دکلته میکرد و منع چادر نماز، عیال من که به اندرون میرفت و چادر نماز داشت مورد ایراد میشد آخر ترک رفتن نمود. اواخر ریاست من، در جلسهای از جلسات هیئت ... تیمورتاش کلاه زنانه را داخل امتعه مجاز کرد».8
رضاشاه بر این تصور بود با این اقدامات، مردم نه تنها جرئت مخالفت با سیاستهای او همچون قانون کشف حجاب را پیدا نخواهند کرد، بلکه با افزایش قدرت آگاهی و تشخیص آنها از طریق سیستم آموزش غربی، استقبال از این طرح داوطلبانه نیز خواهد بود؛ زیرا به باور رضاشاه و مجریان سیاست کشف حجاب، «آن موقع مردم ایران که سالهای طولانی تحت حکومت پادشاهان و سلاطین بیلیاقت از امثال شاه سلطانحسین و بعد هم مظفرالدینشاه و احمدشاه بودند قدرت تشخیص نداشتند و عقلشان نمیرسید که شاه جدید میخواهد آنها را به سطح اروپاییها برساند و مملکت را به پایه ممالک مترقی برساند...».9
سخن نهایی
رضاشاه بعد از تثبیت سلطنت خود، تصمیم به اجرای سیاستهای غربی در راستای مدرنیزاسیون گرفت. تصور او بر این بود که قوانین غربی، تنها راه پیشرفت و ترقی مملکت است. او که میدانست اجرای برخی از قوانین همچون کشف حجاب زنان، ریشه در فرهنگ و مذهب مردم دارد، تلاش نمود با ایجاد زمینههای مقدماتی، ضمن برآورد نمودن واکنش مردم، نوع نگرش آنان را نیز تغییر دهد. از این رو در ابتدا سیاست تغییر پوشش مردان در دستور کار قرار گرفت، سپس تغییر آموزش در سبک غربی، حذف نمودن روحانیون از دایره قدرت سیاسی و ایجاد نیروی نظامی قدرتمند برای سرکوب هر نوع مخالفت اعتراضی نیز به اجرا درآمد. در نهایت گرچه رضاشاه موفق به اجرای این سیاست و سرکوب مخالفتهای مردمی گردید، اما مشروعیت نظام سیاسی خود را بیش از پیش در معرض خطر و انتقاد قرار داد.
شماره آرشیو: 6115-3ع
پی نوشت:
1. مخبرالسلطنه هدایت، خاطرات و خطرات، تهران، انتشارات زوار، 1344، چاپ دوم، ص 382.
2. سیدجلالالدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، جلد 1، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1391، چاپ هفدهم، ص 242.
3. مدنی، همان، ص 242.
4. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج اول، تهران، انتشارات اطلاعات، 1382، صص 68- 69.
5. مدنی، همان، ص 244.
6. حسین بشیریه، موانع توسعه سیاسی در ایران، تهران، گام نو، 1384، چاپ پنجم، ص 72.
7. بشیریه، همان، ص 72.
8. مخبرالسلطنه هدایت، همان، ص 407.
9.تاجالملوک، همسر رضاپهلوی شاه ایران، خاطرات ملکه پهلوی (تاجالملوک پهلوی)/ مصاحبه کنندگان ملیحه خسروداد، تورج انصاری و محمودعلی باتمانقلیج، بنیاد تاریخ شفاهی (معاصر)، تهران، بهآفرین، نیویورک، نیما، 1380، ص 90.