زمانی که رژیم پهلوی به دنبال تصویب یک لایحه پرسر و صدا بود، پیش از آنکه این لایحه مورد بررسی قرار گیرد، اقدام به دستگیری آیتالله خامنهای و برخی از مبارزین دیگر مینمود. نمونه بارز اینگونه بازداشتها به سال 1350 باز میگردد. در این سال و به واسطه اینکه مبادا آیتالله خامنهای اقدام به سخنرانی علیه برنامه جشنهای 2500 ساله شاه کند، دو بار از سوی ساواک دستگیر شد.
در فرآیند پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمنماه سال 1357، همواره به نقش رهبری و کلیدی حضرت امام خمینی اشاره شده است. بدون شک، تمامی انقلابهای موفق دنیا بدون وجود عنصر رهبری آن ممکن نبود. با این حال باید مد نظر داشت که در کنار نقش بیبدیل امام خمینی در فرآیند مبارزه با رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی، جریانها، گروهها و افراد خاصی نیز فعالیت چشمگیری داشتند. از میان این جریانها همواره باید به نقش مهم روحانیون، بازاریان، طبقه کارگر، طبقه متوسط جدید و ... اشاره کرد. با این حال باید مد نظر داشت که به واسطه عنصر اسلامیت انقلاب ایران، جریانها و شخصیتهای مذهبی و روحانیون به عنوان سردمداران این انقلاب شناخته میشوند. با توجه به دوران تبعید طولانی مدت حضرت امام خمینی از ایران، شخصیتهای روحانی همچون آیتالله مطهری، شهید بهشتی، هاشمی رفسنجانی و آیتالله خامنهای نقش بسیار مهمی در پیاده کردن برنامههای رهبری و همسو کردن مردم با جریان انقلاب ایفا کردند.
آیتالله خامنهای که از یک خانواده نسبتاً سرشناس و روحانی در مشهد متولد شده بود، یکی از اساسیترین پایگاههای مبارزه با رژیم پهلوی در شرق کشور و در ادامه در پایتخت محسوب میشد، به قدری که رژیم پهلوی برای مقابله با ایشان از تمامی ابزارهای خود از قبیل؛ زندان، شکنجه و تبعید به مناطق دور دست علیه ایشان استفاده میکرد. آیتالله خامنهای به واسطه روحیه جهادی، سخنوری و بیپروایی که در سخنرانیهای خود علیه رژیم پهلوی داشت، به عنوان یکی از شخصیتهای تأثیرگذار در فرآیند پیروزی انقلاب اسلامی مطرح میباشد. در این یادداشت برآنیم به مبارزات ایشان با حکومت پهلوی و نحوه مواجهه و مقابله حکومت با آن بپردازیم.
شروع مبارزات سیاسی
شروع مبارزات سیاسی آیتالله خامنهای با رژیم پهلوی به ملاقات ایشان با شهید نواب صفوی در مشهد و نیز دیدار با امام خمینی در قم باز میگردد. در واقع باید گفت، آیتالله خامنهای از نخستین روزهای آغازین شکلگیری نهضت انقلاب اسلامی در سال 1341 و 42، به عنوان یکی از نخستین رهبران مذهبی مبارزه با رژیم شناخته میشود. پس از سخنرانی امام خمینی علیه رژیم پهلوی در خردادماه سال 1342 که همزمان شد با شروع نهضت انقلاب اسلامی و تبعید ایشان به خارج از کشور، آیتالله خامنهای از سوی رهبر انقلاب به عنوان نماینده و مبارز در شرق کشور فعالیت کرد. از این رو در نخستین گام برای آگاهسازی مردم از اقدامات رژیم پهلوی و فسادهایی که در این حکومت حاکم بود، به شهر بیرجند که به عنوان زادگاه اسدالله علم محسوب میشد، سفر کرد و در این شهر سخنرانیهای تندی علیه رژیم پهلوی ایراد نمود. با توجه به اینکه خاندان علم نفوذ زیادی در بیرجند داشتند، دستور بازداشت آیتالله خامنهای صادر شد و مدت زمانی را در مشهد بازداشت بودد. 1
پس از این ماجرا و گستردهتر شدن اعتراضات عموماً مدنی علیه رژیم پهلوی که با سرکوب و زندانی همراه بود، آیتالله خامنهای با درک شرایط و فهم این مسئله که وقوع انقلاب اسلامی بدون آگاهی سایر قشرهای مردم ممکن نیست، مرتب به سخنرانیهای مذهبی و عموماً سیاسی در مناطق مختلف کشور اقدام نمود. درک این مسئله از سوی آیتالله خامنهای که بدون ایجاد همبستگی در میان تمامی جریانهای سیاسی و مذهبی کشور امکان مبارزه هدفمند با حکومت پهلوی وجود ندارد، باعث شد در سفری به زاهدان که اغلب مردم این شهر بر مذهب تسنن بودند، نه تنها مردم را به اتحاد دینی تشویق نمود بلکه خطرات ادامه حیات حکومت پهلوی را نیز به ایشان گوشزد کرد. همین مسئله منجر به دستگیری مجدد ایشان از سوی دستگاه حاکمه شد. از این زمان تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 که قریب به 15 سال طول کشید، حکومت همواره برای خنثی کردن برنامههای مبارزاتی آیتالله خامنهای برنامههای مختلفی تنظیم میکرد و همواره تحت نظر و مراقب بود.2
در آن زمان، حسینیه ارشاد به واسطه سخنرانیهایی که اکثر روشنفکران دینی در آنجا داشتند به عنوان محفل فعالیت جریان روشنفکری و دانشجویان محسوب میشد. ارتباط نزدیک آیتالله خامنهای با این گروه باعث شد وی در سال 1348 سخنرانیهای مفصلی در این مکان و مسجد الجواد تهران ایراد کند و همین سخنرانیها بابی شد برای جذب بیشتر روشنفکران و انجمن مهندسین ایران به نهضت انقلاب.
تشکیل گروه موسوم به "یازده نفر" در حوزه علمیه قم از نخستین مبارزات گروهی و سازمان یافته آیتالله خامنهای محسوب میشود. در این گروه که افرادی همچون هاشمی رفسنجانی، حسینعلی منتظری، محمدتقی مصباح یزدی و ... حضور داشتند، نخستین برنامههای سازمانی ـ مبارزاتی تنظیم شد. در واقع این افراد به این نتیجه رسیده بودند که مبارزه عملیاتی که منجر به موفقیت شود تنها به صورت سازمانی و گروهی عملی خواهد شد و بدون برنامهریزی سازمانی و هدفمند امکان غلبه بر رژیم پهلوی و همراه کردن قشرهای مختلف مردم وجود ندارد. بنابراین پس از شناسایی نوع عملکرد این گروه از سوی ساواک در سال 1345، عملاً این افراد به طور دائم از سوی دستگاه حاکمه مورد نظر قرار گرفتند.
به طور کلی میتوان گفت دهه 40 برای آیتالله خامنهای و مبارزات ایشان دوران بسیار مهم و کلیدی محسوب میشد. وی در این دوره، مدام بین شهرهای مختلف در رفت و آمد بود تا بدین طریق بتواند صدای انقلاب را به اقساط نقاط کشور برساند. در واقع به این مسئله توفیق یافته بود که پیروزی بر رژیم پهلوی بدون حضور تمامی قشرهای مردم و بدون آگاهی مردم ممکن نیست. از این رو برای آگاه کردن مردم از اوضاع سیاسی ـ اقتصادی و البته طرح این بحث که رژیم پهلوی نخستین چیزی که هدف قرار گرفته است، اعتقادات مردم و غربی کردن الگوهای فرهنگی کشور است، به مناطق مختلف کشور مسافرت و اقدام به سخنرانی میکرد. به واسطه آگاهی از فقه، آشنایی با ادبیات و مسائل ادبی و اشرافی که به شرایط سیاسی ـ اجتماعی و اقتصادی کشور داشت، جوانان و دانشجویان همواره از مهمترین مخاطبین ایشان بودند، به همین دلیل ارتباط بسیار نزدیکی بین وی و این قشر از جامعه برقرار شده بود.
در آن زمان، حسینیه ارشاد به واسطه سخنرانیهایی که اکثر روشنفکران دینی در آنجا داشتند به عنوان محفل فعالیت جریان روشنفکری و دانشجویان محسوب میشد. ارتباط نزدیک آیتالله خامنهای با این گروه باعث شد وی در سال 1348 سخنرانیهای مفصلی در این مکان و مسجد الجواد تهران ایراد کند و همین سخنرانیها فتح بابی شد برای جذب بیشتر روشنفکران و انجمن مهندسین ایران به نهضت انقلاب. از این زمان به بعد، آیتالله خامنهای دو وظیفه اصلی در مسیر مبارزه در پیش گرفت؛ نخست آگاهی دادن به قشرهای مختلف مردم و تعریف یک ایدئولوژی مشخص از انقلاب اسلامی و دیگری، تلاش در جهت معرفی حضرت امام خمینی به عنوان رهبر نهضت و مرجع عالی تشیع. مورد دومی زمانی تشدید شد که آیتالله سیدمحسن حکیم فوت کرد و یک اختلاف جدی بر سر انتخاب مرجع تقلید اعلم به وجود آمد. تلاشهای آیتالله خامنهای باعث شد که بحث مرجعیت امام خمینی بیش از پیش در حوزه علمیه قم مطرح شود و بسیاری از روحانیون جوان نیز به انتشار اعلامیههایی در جهت حمایت از امام راحل اقدام نمودند.3
دوران تبعید تا پیروزی انقلاب اسلامی
از اواخر دهه 40 تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی، ساواک و رژیم پهلوی همواره آیتالله خامنهای را زیر نظر داشتند. در این فاصله زمانی، تمامی سخنرانیهای ایشان، روابط با دیگر روحانیون و مبارزین و البته سفرهایی که به دلایل مختلف به شهرهای گوناگون میرفت نیز از سوی ساواک رصد میشد. شرایط به سمتی پیش رفت که پیش از هرگونه رویداد مهم در کشور، آیتالله خامنهای بازداشت میشد. به طور مثال، زمانی که رژیم پهلوی به دنبال تصویب یک لایحه پرسر و صدا بود، پیش از آنکه این لایحه مورد بررسی قرار گیرد، اقدام به دستگیری آیتالله خامنهای و برخی از مبارزین دیگر مینمود. نمونه بارز اینگونه بازداشتها به سال 1350 باز میگردد. در این سال و به واسطه اینکه مبادا آیتالله خامنهای اقدام به سخنرانی علیه برنامه جشنهای 2500 ساله شاه کند، دو بار از سوی ساواک دستگیر شد.4
سخنرانی پرشور آیتالله در سال 1353 در مسجد جاوید تهران که عموماً حول موضوعاتی همچون مبارزه و تلاش برای تغییر گنجانده میشد، منجر به شروع سختترین دوران حبس ایشان شد. هرچند در سال 54 از زندان آزاد شد ولی نوع مبارزات و سخنرانیهای آیتالله خامنهای بر علیه رژیم پهلوی تغییر نکرد. واکنش رژیم به این سخنرانیها تبعید به یکی از دورترین نقاط ایران از پایتخت شد. در واقع رژیم زمانی که مطمئن شد با زندانهای مکرر و تحت نظر گرفتنهای عادی امکان متوقف کردن از مبارزه علیه استداد پهلوی را نخواهد داشت، اقدام به تبعید به ایرانشهر نمود. هرچند در سال 56 رژیم پهلوی با برنامه ایجاد فضای باز سیاسی به دنبال آرام کردن مبارزات مردم برآمد ولی آنچه مسلم است این برنامهها نه واقعی بود و نه ممکن.
در آذرماه سال 1356 ساواک آیتالله خامنهای را که در تمامی این سالها نه تنها در مشهد بلکه در بسیاری از شهرهای مختلف کشور نقش بسیار کلیدی در گسترش نهضت انقلاب داشت دستگیر و به ایرانشهر تبعید کرد. انتخاب ایرانشهر از چند جهت قابل تأمل بود؛ نخست اینکه مردم این منطقه عمدتاً سنی مذهب بودند و رژیم با این تصور که در این منطقه آیتالله خامنهای از محبوبیتی برخوردار نخواهد بود، این شهر را انتخاب کرد. مسئله بعدی، بدی آب و هوای این منطقه و شرایط سخت زندگی در آنجا بود. علاوه بر اینها دوری از محافل اصلی مبارزه نیز باعث میشد، ایرانشهر به عنوان یک مقصد مناسب برای خاموش کردن مبارزات ایشان انتخاب شود. ولی نوع رابطه ایشان با مردم ایرانشهر و سخنرانیهای تند ایشان در مسجد آل رسول این شهر علیه حکومت پهلوی نه تنها منجر به منزویتر شدن ایشان نشد بلکه موج انقلاب به یکی از دورترین شهرهای ایران نیز رسید.
آیتالله سیدعلی خامنهای در کنار حجتالاسلام والمسلمین سیدجواد فضلالله از روحانیون لبنانی
پی نوشت:
1. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، شمارههای 614، 1231 و 1332.
2. هدایتالله بهبودی، شرح اسم، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1394: ص134.
3. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو شماره 130.
4. هادی قطبی، در سایه خورشید، تهران، مؤسسه فرهنگی خادمالرضا (ع)، 1381: ص165.