در اواسط دهه 50، رژیم شاه سخت به تزلزل افتاده بود و برای بقای خویش حاضر بود شرکای خود را که پیوسته چون نوکرانی حلقه به گوش مجری منویات شاه بودند، قربانی کند. در این میان مشاورین خارجی محمدرضا به وی اطمینان داده بودند که عامل نارضایتی مردم فساد مالی و سوءاستفادههای کلان مقامات رژیم هستند و اگر این افراد دستگیر شوند شاید وضع به شکل سابق بر گردد و مردم به رژیم اطمینان کنند.1 پیرو این مشاوره، شاه در یک اقدام صوری که بیشتر جنبه تبلیغاتی داشت به ارتشبد فردوست رئیس بازرسی شاهنشاهی دستور داد سریعاً مسئولین منفور در نزد مردم و متهم به فساد مالی دستگیر شوند و پروندههای آنها به دادگستری تحویل و نتیجه به اطلاع وی برسد. در میان این رجال سیاسی بختبرگشته، نام غلامرضا نیکپی شهردار آن زمان تهران نیز وجود داشت و قرار بود قربانی این عمل تبلیغاتی حکومت شود. در ادامه این نوشتار قصد داریم تا به این پرسش بپردازیم که نیکپی مرتکب چه اعمالی شده بود و چرا حکومت پهلوی در آستانه انقلاب او را دستگیر کرد؟
1. انتصاب به سِمت شهرداری
به نقل از اسماعیل رائین در کتاب «فراموشخانه و فراماسونری در ایران» نیکپی عضوی از فرقه فراماسونریها در ایران بود که در تقویت دولت هویدا تلاش بسیاری میکرد.2 نیکپی که شاغل در وزارت کشور و جزوی از گروه نخستوزیر هویدا3 و بهنوعی دست راست و از نزدیکان نخستوزیر محسوب میشد، بعد از استعفای جواد شهرستانی شهردار تهران، در مهرماه 1348 در یک رأیگیری فرمایشی و به دستور هویدا و با تایید شاه به سمت شهرداری تهران نائل گشت. روزنامه آیندگان در تاریخ 12 مهر 1348 در صفحه اول خود، در مقالهای با عنوان «نیکپی شهردار تهران شد» با قلم یدالله ذبیحیان، ضمن اشاره به استعفای جواد شهرستانی از شهرداری تهران، به چگونگی انتخاب نیکپی و صوری بودن این انتخابات اشاره میکند و ضمن بررسی ورقههای رأی اعضای انجمن شهر مینویسد: «نمایندگان انجمن شهر در ورقههای رأی جملات مختلفی بهکاربرده بودند، سه نفر نوشته بودند: مسلک غلامرضا نیکپی، یک نفر نوشته بود جناب دکتر غلامرضا نیکپی و یک نفر نیز جمله غلامرضا خان نیکپی را نوشته بود».4
2. بیکفایتی و باندبازی در انتسابات شهرداری
آنطور که در بالا اشاره شد نیکپی به مدد نزدیکی و دستور هویدا به صورتی کاملاً فرمایشی شهردار تهران شد و نه بر مبنای شایستگی و تواناییهای فردی و مدیریتی که یک شهردار باید از آن برخوردار باشد. در چنین شرایطی کاملاً واضح است که او نتواند کارآمدی و توانایی خاصی برای مدیریت پایتخت ایران از خود نشان دهد. برای مثال سناتور نمازی در گفتگو با غلامحسین خوشبین که از وزرای سابق دادگستری بود در این باره میگوید: «به طوری که استنباط میشود، نیکپی شخصی صالح و مفید نمیباشد» و خوشبین در تائید سخنان وی، اظهار داشت: «این موضوع کاملاً صحیح و منطقی است. نامبرده شخص کوچک و نالایقی است که به مشاغل و امور مهمی که انتظارش نمیرفت گمارده شده است و نمیتواند منشأ اثرات مفیدی در هنگام تصدی خود باشد».5 این بیکفایتی به حدی بود که در زمان تصدی نیکپی در سمت شهرداری، تهران شاهد طرح و اصلاح به خصوصی نبود و دائماً در جهت پسرفت حرکت میکرد.
اینها در حالی بود که جمعیت تهران روز به روز در حال افزایش بود و نیاز به طرح و ایدههای جدید و خلاقانه داشت. اما نیکپی که مدیری شایسته نبود برای جلب نظر افکار عمومی طرح شهردارهای قبلی را به نام خود ثبت میکرد. به عنوان نمونه بخش 312 ساواک که در حال جمع آوری این گزارشها بود، در ذیل این گزارش که در آن به عملکرد شهردار و نسبت دادن کارهای شهرداران قبلی به نام خود نیز اشاراتی شده بود نوشت: «اینکه شهردار تهران، از بدو احراز سمت شهرداری تاکنون طرحی نداشته و عملی انجام نداده، تا حد قابل توجهی صحیح است و اینکه غلامرضا نیکپی به دورغگویی شهرت دارد، مورد تایید منابع واقع گردیده است».6 علاوه بر این موارد، نیکپی به محض رسیدن به منصب شهرداری بلافاصله اقدام به کار گماشتن دوستان و اقوام خود در رأس امور کرد، این امر به حدی بود که نارضایتی عمومی کارمندان و خصوصاً متخصصین شهرداری را به دنبال داشت. این گونه اعمال آشکار و برکناری بعضی از معاونین شهرداری، اختلاف نظر بین بعضی از اعضای انجمن شهر با او را به دنبال داشت و چنددستگی را در شهرداری پایتخت ایران ایجاد کرد.
در بخش 312 ساواک به عملکرد شهردار و نسبت دادن کارهای شهرداران قبلی به نام خود نیز اشاراتی شده بود نوشت: «اینکه شهردار تهران، از بدو احراز سمت شهرداری تاکنون طرحی نداشته و عملی انجام نداده، تا حد قابل توجهی صحیح است و اینکه غلامرضا نیکپی به دورغگویی شهرت دارد، مورد تایید منابع واقع گردیده است».
3.فساد اقتصادی و رشوه
نیکپی علاوه بر بیکفایتی، در فساد اقتصادی و رشوه نیز ید طولایی داشت، به@گونهای که عطاءالله خسروانی درباره نیکپی میگوید: «شنیدهام نیکپی در شهرداری با باند دزدهای آنجا همکاری میکند و گویا دو سه پرونده هم برای او ساختهاند و گزارشاتی از وضع شهرداری به شرف عرض رسیده است»7 و یا در جای دیگر غلامرضا ایلخانی کارمند وزارت کشور و مدیر مجله دفاع غیر نظامی، دریافت رشوه نیکپی از محل خرید ماشین آلات برای شهرداری از چکسلواکی را برملا کرد. همچنین در ادامه ایلخانی در گزارش خود بیان میکند که امیر عباس هویدا نخستوزیر وقت به شدت از نیکپی و اعمال او دفاع می کند: «به هر حال ما شاهد هزاران کار خلاف آقای نیکپی و دار و دستهاش هستیم ولی از آنجایی که آقای نخستوزیر از او دفاع مینماید، جرأت گفتنش را نداریم».8
با گذشت حدود یک سال از جریان گزارش رشوه 200 میلیون تومانی شهردار تهران از صاحبان اراضی غرب و شمال غرب تهران، مجدداً این مسئله زنده شد و در نامههای بدون امضا برای برخی از شخصیتهای دولتی ارسال گردید. پس از این گزارش بود که دریافت مبلغ دویست میلیون تومان رشوه از صاحبان اراضی غرب و شمال غرب تهران، برای واقع شدن زمینهایشان در محدوده شهری به دست ساواک رسید. در بررسی این موضوع در بخش 321 ساواک، معلوم گردید که واسطه پرداخت این پول، دو برادر به نامهای موسی و یوسف نورافشان هستند و در این رابطه جلساتی نیز برگزار کردهاند.9
4.دلالی از پول بیتالمال
غلامرضا نیکپی که از حمایت بی چون و چرای نخستوزیر هویدا بهره میبرد، برای اعمالش به هیچ ارگانی خود را پاسخگو نمیدانست و گویی دارای یک مصونیت قضایی بود. بر همین مبنا با سوء استفاده از جایگاه پست شهرداری دست به زد و بندهای مالی بسیار در شهرداری تهران میزد و محصولاتی را که شهر تهران نیاز نداشت به خاطر گرفتن پورسانت مستقیماً خود با پول شهرداری و بیت المال وارد کشور میکرد. مثلاً یک مورد آن خرید کارخانه کمپوست از انگلستان بود، که توسط هدایتالله اسلامینیا نماینده مجلس شورای ملی آن زمان افشا و گزارش شد. در این گزارش بیان شد، نیکپی در سفری به انگلستان با رایزنی فردی به نام «صبی» که دلال معاملات در سفارت انگلستان در تهران بود «هفت میلیون تومان چک به عنوان حق و حساب برای انجام این معامله گرفته است» و علاوه بر این مورد در ادامه از معاملاتی در خصوص خرید چراغهای راهنمایی اتوماتیک و مطالعه و ساخت لگوی شهر تهران مطرح گردید، و بر همین اساس در گزارش مجلس بیان شد: «آقای نیکپی این معاملات را برای اخذ دلالی دنبال میکند. این معاملات متجاوز از هزاران میلیون تومان خواهد شد که کمسیون آن، رقم قابل توجهی است».10
فرجام
این اقدامات شهردار در حکومتی که سر تا پا در فساد مالی و اخلاقی غرق بود، جدی گرفته نشد و نیکپی در زمان وزارت کشور امیرقاسم معینی، مجدد برای چهار سال فرمان انتصاب شهرداری تهران را از محمدرضا پهلوی دریافت کرد و چند ماه پس از این انتصاب به کره جنوبی رهسپار شد. بازگشت او از این سفر مصادف شد با شدت حرکتهای انقلابی مردم مسلمان ایران، حرکتهایی که نخستوزیر سیزدهساله رژیم شاهنشاهی را از صندلی صدارت جدا کرد و متعاقب آن، غلامرضا نیکپی نیز از شهرداری تهران کنار گذاشته شد. اما این انتهای کار نیکپی نبود و محمدرضا پهلوی به پاس قدردانی از خوش خدمتی او به رژیم پهلوی در طول مدت تصدی خود بر شهرداری پایتخت، وی را به نمایندگی دوره هفتم مجلس سنا اصفهان منصوب کرد. هنوز یک سال از این انتصاب سپری نشده بود که شعلههای انقلاب اسلامی و نارضایتی مردم به اوج خود رسید و شاه مجبور شد در چارچوب یک طرح عوامفریبانه، دستگیری برخی از دولتمردان رژیم که در بین مردم منفورتر بودند، در دستور کار قرار دهد و یکی از این افراد غلامرضا نیکپی بود.11
محمدرضا پهلوی به همراه تعدادی از مهمانان خارجی شرکت کننده در جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی در مراسم افتتاح میدان آزادی، نیکپی در سمت چپ تصویر دیده میشود
شماره آرشیو: 4129-3ع
پی نوشت:
1.روحالله حسینیان، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378، ص 692.
2. اسماعیل رائین، فراموشخانه و فراماسونری در ایران، جلد سوم، انتشارات موسسه تحقیق رائین، چاپ اول، 1968 میلادی، صص 637-682.
3.عاقلی،باقر؛ شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، تهران، نشر گفتار، چاپ اول 1380، ج3 ص1680.
4.مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، رجال عصر پهلوی غلامرضا نیکپی، به روایت اسناد ساواک، تهران، چاپ اول، 1385، ص 17.
5.مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، همان، ص 18.
6.مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، همان، ص 21.
7.مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، همان، ص 18.
8.مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، همان، ص 22.
9.مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، همان، ص 23.
10.مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، همان، ص 19.
11.مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، همان، ص 27.