«محاکمه سهیلی و تدین در دیوان عالی کشور پس از چند سال دیگر که آن پرونده مراحل تحقیقی خود را از بازجویی و تکمیل مدارک سیر نمود در شرف شروع بود که سهیلی ناچار شده به تهران آمده انتظار محاکمهاش را بکشد خصوصاً اینکه پروندهاش خراب بود و احتمال محکومیت او و تدین زیاد بود اما اوضاع روز محاکمه با روزهای نخستوزیریاش تغییر یافته بود...
ماجرای خفّت و تبرئه علی سهیلی از اتهامات وارده
«محاکمه سهیلی و تدین در دیوان عالی کشور پس از چند سال دیگر که آن پرونده مراحل تحقیقی خود را از بازجویی و تکمیل مدارک سیر نمود در شرف شروع بود که سهیلی ناچار شده به تهران آمده انتظار محاکمهاش را بکشد خصوصاً اینکه پروندهاش خراب بود و احتمال محکومیت او و تدین زیاد بود اما اوضاع روز محاکمه با روزهای نخستوزیریاش تغییر یافته بود زیرا از طرفی آبها از آسیا[ب] افتاده بود و آن حرارت روزهای انتخابات از بین رفته بود از طرف دیگر شاه کمکم موقعیت خود را به دست آورده به عقب حفظ قوه مجریه که خود را رئیس آن میدانست او را وادار کرده بود که جلوی محکوم شدن نخستوزیر و وزیر کشور را آن هم در برابر اعلام جرم افراد عادی و نماینده مجلس بگیرد، بدین جهت اقداماتی در دیوان عالی کشور از طرف دولت و دربار به عمل میآمد که آنها تبرئه شوند. نکته جالب این بود که نمیدانم دادستان کل دیوان کشور و یا رئیس دیوان کشور در آن روزها مرحوم علی هیئت بود که یکی از همانهایی بود که علی سهیلی به دستور انگلیسها او را هم بازداشت نموده تحویل انگلیسها داده بود که علی سهیلی خیلی نگران بود اما به کمک وکیل مدافع خود، احمد جدلی همکار قدیمیام در دادسرای شهرستان تهران در سال 1305 که بعداً وکیل دادگستری شد به جلب احساسات و نظر مرحوم هیئت پرداخت احساسات جوانمردیاش را عفو از تقصیرش بر بازداشت او به دستور بیگانگان کند. مرحوم هیئت به او قول مساعد داد اما به شرط اینکه درباره عمل غیرقانونی توقیف روزنامه داد که مدرک رسمی علی سهیلی را من ضمیمه اعلام جرم نموده بودم از تعقیب امر در محضر دیوان عالی کشور صرفنظر نموده دادخواست مدعی خصوصی تسلیم نکنم و انصراف خودم را حضوراً به آن مرحوم اعلام دارم زیرا از موارد اتهامیه این مورد قویتر از همه بود که مدرک کتبی آن به امضای سهیلی ضمیمه پرونده بود.
من که از این جریان به وسیله احمد جدلی با اطلاع شدم که از من تقاضای کمک میکرد اجازه میخواست سهیلی را بپذیرم و عذرش را بشنوم، موافقت با این درخواست او نمودم. من آن روزی که آن نخستوزیر مقتدر دوره اشغال متفقین را به اتفاق همکارم جدلی در منزلم پذیرفتم خدای برزگ را تشکر نمودم که این طور افراد مغرور بیخبر از خدا [را] به خاک مذلت میکشاند. آن روز او را خیلی بیچاره و حقیر دیدم که با گردن کج و چشم شرمسار به عذرخواهی از من پرداخت. من به او گفتم: فراموش نمودی چه رفتاری با من نمودی؟ از یک طرف برای اغفالم نامه خصوصی به ثقةالملک مینوشتی و به دستم میدادی و از طرف دیگر دستور و فرمان میدادی که احمد شریعتزاده باید وکیل مازندران شود! همچنین آن رفتاری را که با دوست سابق خود لسانی در انتخابات گرگان نمودی. چرا او را نخواستی که دوستانه و محرمانه به او بگویی که صلاح او نیست در انتخابات گرگان وارد شود که علاوه بر اتلاف یک سال وقت برای انتخابات یکصد هزار تومان هم مقروض شد. سهیلی که هنگام این بیاناتم سرش را پایین انداخته سکوت کرده بود با صدای لرزان گفت: اینها همه گذشته است به من بیش از این خجالت ندهید من امروز به منزل شما آمدهام به شما پناه آوردهام نجاتم دست شماست زیرا با اقداماتی که نمودم تبرئه [شدن] من منوط به موافقت شماست آقای هیئت صریحاً گفته است تنها مورد اتهام غیر قابل دفاع مورد توقیف روزنامه داد است که سند کتبی من در دست شماست. او عقیده دارد اگر شما وارد پرونده نشوید و توضیح درباره این اتهام ندهید آن مورد هم قابل اغماض در جلسه محاکمه است سپس در حالی که اشک در چشمهایش پر شده بود به سویم پریده مرا میبوسید و میگفت من از اینجا نمیروم تا به من قول دهی از من گذشت نمودهای. سپس هایهای شروع به گریه نمود که واقعاً دلم به حالش سوخت و ناچار شدم به او قول دهم که هم دادخواست مدعی خصوصی نمیدهم و هم فردا در دادگستری به ملاقات آقای هیئت رفته صریحاً به ایشان میگویم از تعقیب این امر منصرف هستم. در آن موقع بود که دیدم آرامشی در سهیلی بهوجود آمد با یک دنیا تشکر از من چه از طرف او و چه از طرف جدلی از نزدم رفتند و من هم فردا به ملاقات هیئت رفته به او یادآوری کردم چگونه [به] تصمیم همین نخستوزیر تحت تعقیب فعلی شما، دستور دستگیریتان صادر گردید و مأمورین انتظامی ناجوانمردانه شما را دستگیر نموده تحویل بیگانگان دادند! مرحوم هیئت گفت از قدیم گفتهاند: «در عفو لذتی است که در انتقام نیست» اینک خداوند چنین مقدر نموده که او تحت تعقیب شما که میدانم در انتخابات مازندران چه ستمی به شما نموده تحت تعقیب من قرار گرفته است شکرانه از این عنایت الهی این است که او را ببخشیم و در شرمساری کامل او را قرار دهیم. به این ترتیب بود که پس از تشکیل جلسه علنی محاکمه او و چند روز خفّت او در برابر تماشاچیان و استنطاقات کافی در برابر اتهامات و انعکاس آن محاکمه در مطبوعات ایران و جهان عاقبت دیوان کشور، او و تدین را از اتهامات وارده مبرا ساخت.»1
نفر وسط، علی هیئت(1267ـ1345) وزیر دادگستری (1329) و رئیس دیوان عالی کشور(1332-1335)
شماره آرشیو: 3727-115ز
پی نوشت:
1. ابوالحسن عمیدی نوری، یادداشتهای یک روزنامهنگار (تحولات نیم قرن اخیر تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری)، به کوشش: مختار حدیدی ـ جلال فرهمند، ج2، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1384، ص41ـ43.