او [قوامالسلطنه] برای اینکه دل مرا به دست آورد و اثر آن رفتار خود را در منزلش راجع به مقالهای که درباره تشکیل کابینهاش نوشته بودم از دلم بزداید در همان مهمانخانه بادکوبه به من گفت: چه خوب شد متیندفتری همراهمان نبود تا بینتان اختلاف در گرفته باشد! من گفتم: که شخصاً با متیندفتری اختلافی نداشتم بلکه از مصلحت مملکت و پیشرفت سیاست دولت جدید بود که وجود او را در کابینه مضر میدانستم...
«او [قوامالسلطنه] برای اینکه دل مرا به دست آورد و اثر آن رفتار خود را در منزلش راجع به مقالهای که درباره تشکیل کابینهاش نوشته بودم از دلم بزداید در همان مهمانخانه بادکوبه به من گفت: چه خوب شد متیندفتری همراهمان نبود تا بینتان اختلاف در گرفته باشد! من گفتم: که شخصاً با متیندفتری اختلافی نداشتم بلکه از مصلحت مملکت و پیشرفت سیاست دولت جدید بود که وجود او را در کابینه مضر میدانستم. قوامالسلطنه گفت: آخر من چه کنم؟ اگر یادت باشد روزی که با مکی نزدم آمدید و اصرار ورزیدید با دکتر مصدق ملاقاتی بینمان به میان آید این ملاقات بعداً به عمل آمد و از مذاکرات بینمان که قرار شد استمالتی از او نموده باشم این بود که مصدقالسلطنه او را به عنوان داماد خود به من معرفی نموده خواهش کرد دست او را بگیرم و دو مرتبه وارد گود سیاست کنم. من هم موافقت نمودم و به او وقت ملاقات دادم وقتی متیندفتری به ملاقاتم آمد یک مرتبه افتاد روی پاهایم و اشک در چشمانش پر بود که با تضرع و زاری به من گفت که من بعد از شهریور 1320 به کلی از سیاست کشور دور و بلکه محروم شدهام و چهار سال است خانه نشثین گردیدهام فقط حضرت اشرف هستند که به من میتوانند حیات جدید سیاسی بخشند پست حساسی نمیخواهم، همینقدر وزیر مشاور در کابینه باشم برایم کافی است. من به حال او رقت آورده از روی زمین او را بلند نموده قول دادم توقعش را بپذیرم. این بود که علاوه بر پست وزارت مشاور نام او را هم در لیست هیئت مسکو گذاردم و هیچ فکر نمیکردم که این کار با چه عکسالعملی مواجه میشود. اما آن مقاله روزنامه شما یک هشداری بود که بعداً پیغام فراکسیون حزب توده و بقچهبندی شیخ حسین لنکرانی نماینده اردبیل که پشت تریبون مجلس گذارده بود علیه متیندفتری اسنادی ارائه دهد، مرا دچار مشکل نمود زیرا من میبایستی به روسیه آمده کوشش کنم مشکل بزرگ سیاسی کشورمان حل شود در این صورت فکر میکردم که خود متیندفتری باید واقف به حقیقت امر شده خود پیشقدم برای استعفا شود اما با کمال تعجب وقتی من با تلفن به او اوضاع را شرح داده خواهش کردم استعفا دهد، دیدم دیگر او آن متیندفتری چند روز قبل که به پایم افتاده بود نیست بلکه میگوید من وزیرم و با جنابعالی مسئولیت مشترک دارم با هم دولت تشکیل دادیم و با هم نیز کنار خواهیم رفت. این حرف غیر منتظرهاش باعث شد که من فوراً گوشی تلفن را زمین گذارده دستور فوری به رادیو دادم که برکناری او را از وزارت مشاور و لیست مسکو اعلام دارد و به اکبرخان گفتم به گارد نظامی دم خانهام دستور مرا ابلاغ کنید که متیندفتری اگر خواست وارد منزلم شود او را راه ندهند این است که من به شما حق میدهم آن مقاله را آن روز نوشتید.» 1
دکتر احمد متیندفتری نخستوزیر (1318-1319)، وزیر مشاور در دولت قوام،
وزیر دادگستری و نماینده مجلس شورای ملی و سناتور انتخابی تهران
شماره آرشیو: 1984-11ع
پی نوشت:
1. ابوالحسن عمیدی نوری، یادداشتهای یک روزنامهنگار (تحولات نیم قرن اخیر تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری)، به کوشش: مختار حدیدی ـ جلال فرهمند، ج2، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1384، صص69ـ70.