فعالیت در زمینه انتشارات و توزیع مجلات و کتب، از اقدامات فرهنگی ـ دینی موتلفه محسوب میشود. شاید اولین اقدام مهم موتلفه در زمینه نشریات را بتوان انتشار کتابی جیبی در مورد مرجعیت امام خمینی عنوان نمود،چنانکه بسیاری از مراجع و روحانیون بلند پایه شهرها پس از واقعه نیمه خرداد 1342ش، نظر مثبت خود را در مورد مرجعیت امام خمینی ارائه نمودند و طرفداران ایشان علیالخصوص موتلفه اسلامی به جمع آوری و نشر این نظرات پرداختند.
هیئتهای موتلفه اسلامی یکی از گروههای سیاسی بود که در اوایل دهه چهل شمسی و همزمان با شروع نهضت امام خمینی علیه حکومت پهلوی تشکیل گردید، و با تأسّی از روحانیت به فعالیت در زمینههای مختلف پرداخت. در این مقاله کوتاه به تکاپوهای این گروه سیاسی اسلامگرا در زمینه فرهنگی ـ دینی اشاره خواهیم نمود. یکی از کارهای موتلفه در مقوله فکری و مذهبی، حضور در جلسات آموزشی بود. نقش روحانیت در این قسمت، کاملاً واضح و تأثیرگذار جلوه میکند. چند ماه بعد از شکلگیری موتلفه، شاخهای به نام شورای روحانیت به آن اضافه شد.1 همین شورا بود که تغذیه فکری ـ عقیدتی این گروه را کاملاً در اختیار گرفته بود؛ چرا که علت اصلی ظهور چنین شورایی، ممانعت از هرگونه انحراف فکری در میان اعضای موتلفه ذکر شده است.2از آنجایی که شورای روحانیت بهویژه استاد مطهری، اصرار فراوانی بر آشنایی اعضای موتلفه با مفاهیم اسلامی داشته، بر این اعتقاد بودند که اعضای این گروه را، که عمدتاً از جوانان نیز تشکیل شده بود باید قبل از هر چیز، با اسلام آشنا نمود تا از اندیشههای الحادی و التقاطی پرهیز نمایند، بنابراین، بهرغم مشغلههای فراوان، شخصاً در تغذیه فکری اعضای موتلفه تلاش میکردند.3
علاوه بر استاد مطهری، شهید بهشتی و انواری که از اعضای فعال شورای روحانیت بوده و نقش مهمّی را در تغذیه فکری اعضای موتلفه بر عهده داشتند، چهار روحانی انقلابی دیگر یعنی باهنر، هاشمی رفسنجانی، مصباحیزدی و سیدعلی خامنهای نیز در این زمینه تأثیرگذار بودند.4 روحانیون مذکور که هر کدام در حوزههای مختلفِ موتلفه فعالیت می نمودند، تکاپوی فراوانی در این زمینه از خود نشان میدادند؛ بهطوریکه علاوه بر تجسّس در منابع دینی برای افزایش اطلاعاتشان در زمینه دینی بهمنظور پاسخ به مسائل مذهبی اعضای موتلفه، به مطالعه روزنامهها با هدف استخراج اخبار مهم، و گوش دادن به رادیو برای آگاهی از مسائل آن روز ایران و جهان هم مبادرت میورزیدند، تا بهتر بتوانند بنیه فکری و اعتقادی اعضای موتلفه را تقویت نمایند.5این جلسات فکری که در میان گروههای ده نفره انجام میشد، بهصورت هفتگی به ترتیب در منزل هر یک از افراد حوزه بهطور مخفیانه برپا میگردید.6
تا زمانی که موتلفه دارای تشکیلات گروهی منسجم بود، آموزش مذهبی ـ عقیدتی اعضای موتلفه، بهصورت منظم و سازمان یافته (همانطور که اشاره شد) برگزار می گردید، اما با فروپاشی تشکیلات این گروه، فعالیتهای موردنظر، به گونهای دیگر ادامه یافت. برخی اعضای موتلفه، فعالیتهایی همچون برگزاری دعاهای مذهبی، تدریس علوم مذهبی و برپایی اردوهای آموزشی را از همان اوایل سال 1344 در دستور کار خود قرار دادند. اگر چه، این فعالیتها بهصورت مخفیانه و به دور از چشم مأموران حکومتی انجام میشد.7 بسیاری از اعضای موتلفه در جلسات فکری ـ مذهبی همچون مکتب قرآن و انصارالحسین که طی سالهای 1348-1353 ش برگزار میشد، شرکت میکردند. فعالیتهایی عمدتاً در ارتباط با گروههای مذهبی دیگر انجام میشد، چنانکه جلسات مکتب قرآن به صورت سیّار در منازل اعضا برگزارشده، دکتر بهشتی در آن سخنرانی مینمود و شرکت کنندگان در آن جلسات نیز ترکیبی از افراد موتلفه نهضت آزادی و حزب ملل بودند.8 در جلسات انصارالحسین نیز که بهطور سیّار در منازل اعضا برگزارمیشد، هاشمی رفسنجانی سخنرانی میکرد و در این جلسات علاوه بر سخنرانی، آموزش ترجمه و تفسیر آیات قرآن نیز انجام میشد و اکثر شرکتکنندگان آن، موتلفه بودند.9
علاوه بر این موارد، ظاهراً جلسات عقیدتی دیگری هم در این مقطع زمانی،بهوسیله اعضای موتلفه برگزار میشد که مرتبط با هاشمی رفسنجانی بود.10همچنانکه برخی از اعضای موتلفه در جلسات مسجد هدایت که عمدتاً اعضای نهضت آزادی را دربرگرفته و آیتالله طالقانی در آن سخنرانی مینمود،شرکت داشتند.11 افزون بر اینها، تعدادی از آنان در راستای فعالیتهای فکری وعقیدتی، به همراه برخی گروههای دیگر، در برنامههای فرهنگی مسجد قبا (قیطریه واقع در شمال تهران) به امامت دکتر مفتح نقش فعالی ایفا نمودند.12
موتلفه و انتشار نشریات و جزوات انقلابی
فعالیت در زمینه انتشارات و توزیع مجلات و کتب، از دیگر اقدامات فرهنگی ـ دینی موتلفه محسوب میشود. شاید اولین اقدام مهم موتلفه در زمینه نشریات را بتوان انتشار کتابی جیبی در مورد مرجعیت امام خمینی عنوان نمود،13چنانکه بسیاری از مراجع و روحانیون بلندپایه شهرها پس از واقعه نیمه خرداد 1342ش، نظر مثبت خود را در مورد مرجعیت امام خمینی ارائه نمودند و طرفداران ایشان علیالخصوص موتلفه اسلامی به جمع آوری و نشر این نظرات پرداختند. با اینحال، نمیتوان این اقدام را یک تولید فرهنگی به معنای واقعی کلمه به شمار آورد.
ماجرای دیگری که رابطه و همکاری بسیار نزدیک موتلفه با روحانیت انقلابی را در دوره موردنظر و در زمینه مورد بحث نمایانگر میسازد به چاپ نشریاتی به نامهای «بعثت»و «انتقام» توسط برخی طلاب حوزه علمیه قم در سالهای 1342-1344 برمی گردد، ماجرایی که موتلفه، نقش مهمی در توزیع و بهویژه،حمایت مالی آن ایفا نمود.14 البته بهنظر میرسد نقش گروه مذکور در نشریه «بعثت»، بسیار کمتر از «انتقام» بود چرا که دست اندرکاران بعثت، از طرفداران مراجع دینی مختلف بودند و فقط روحانیت انقلابیِ پیرو امام خمینی در آن شرکت نداشتند.15 حتی برخی گروههای سیاسی دیگر نیز در انتشار آن سهیم بودند، 16اما در آن سو، مسئول اصلی نشریه انتقام، محمدتقی مصباح یزدی بود و طرفداران امام خمینی در راهاندازی آن، نقش اصلی را بر عهده داشتند.17محتوای نشریه اخیرالذّکر، انقلابیتر از بعثت بوده و گفته میشود که نسخههای آن نیز عمدتاً در میان اعضای موتلفه به فروش میرسید، و پول آن هم به مسئولان نشریه پرداخت میشد، تا بودجه انتشار شمارههای بعدی تأمین گردد.18
موسسه فرهنگی ـ رفاهی دیگری که موتلفه در آن تأثیرگذار بود،شرکتی به نام «سبزه» نام داشت و درسال 1350 تأسیس گردید. مرکز این شرکت در کرج قرار داشت، و طراح اصلی آن،یکی از روحانیون انقلابی یعنی دکتر بهشتی بوده و علاوه بر تعدادی از اعضای موتلفه،برخی از روحانیون انقلابی و افراد مذهبی هم در آن دارای سهام بودند. هدف اصلی این شرکت، تدارک برنامههای تفریحی برای خانوادههای مذهبی بود.
اعضای موتلفه که بعد از فروپاشی این گروه، تقریبا از نیمه دهه1340 به بعد، بهطور پراکنده فعالیت می کردند، در انتشار کتاب «ولایت فقیه» که طی نیمه اول دهه 1350 ش به صورت جزوه از عراق وارد ایران میگردید نیز نقش تأثیرگذاری را ایفا نمودند.19علاوه بر این فعالیتهای برون گروهی، موتلفه در دوره تشکیلات سازمانی خود نیز نشریاتی داشتند، که فقط در اختیار اعضای آن قرار میگرفت. یکی از آنها، جزواتی بود که تحت عنوان «انسان و سرنوشت» بهوسیله استاد مطهری ارائه میشد.20 جزوه مهم دیگر، «حکومت در اسلام» نام داشت که توسط دکتر بهشتی و دکتر باهنر، تهیه و تنظیم میگردید.21همچنین، جزوات دیگری که در زمینه فرهنگی به موضوعاتی همچون خانواده در اسلام و اخلاق اجتماعی میپرداخت.22 بهعلاوه، این گروه دارای نشریهای ماهانه بود که تفسیر سیاسی ماه در آن منتشر میشد، تا آنجا که روایت شده، برخی شمارههای آن به موضوعاتی همچون اعلام استقلال حکومت سفیدپوستان در رودزیا و مبارزات مردم بومی آنجا، و تحلیل جنبشهای ضداستعماری در عدن اختصاص داشت.23
در مجموع، باید اشاره نمود که رابطه تنگاتنگی در این مبحث میان موتلفه با روحانیت انقلابی وجود داشت و با توجه به سطح دانش فرهنگی ـ مذهبی و سیاسی روحانیون مذکور همچون استاد مطهری، دکتر بهشتی و دکتر باهنر، در این قسمت نیز نقش آنان بسیار برجسته بهنظر می رسد، ولی از آن سو، نقشی که موتلفه در این مورد ایفا نمودند، انتشار و توزیع نشریات و حمایت مالی از اینگونه فعالیتها بوده است چرا که با توجه به پایگاه اجتماعی اعضای آن، توانستند در این عرصه، تأثیرگذار باشند.
موتلفه و تاسیس مراکز فرهنگی و رفاهی
تأسیس مراکز فرهنگی و رفاهی یکی دیگر از اقدامات غیرسیاسی موتلفه به شمار میرود. اینگونه اقدامات موتلفه، عمدتاً ازنیمه دهه1340ش به بعد آغاز گردید. فضای شدیداً بسته سیاسی ایران در آن مقطع زمانی از یکسو، و از طرف دیگر نیز ضربه شدیدی که به موتلفه اسلامی بعد از قتل نخست وزیر وقت یعنی حسنعلی منصور وارد شده بود و موجب فروپاشی انسجام گروهی آن گردید، سبب شد بسیاری از اعضای موتلفه حداقل برای مدتی، از حضور مستقیم در مبارزه سیاسی اجتناب ورزند و با توجه به پشتوانه مالی مناسبی که تعدادی از آنان داشتند، درصدد تمرکز فعالیتهایشان در زمینهای غیر سیاسی (البته نه بی ارتباط با مبارزه سیاسی)برآمدند.24 چنانکه به روایت یکی از روحانیون انقلابی مرتبط با روحانیت: «...حالا سال 1346 است... طرز فکرهای گوناگونی در مورد ادامه مبارزه بر ضد رژیم پهلوی بهوجودآمده بود: یک عده میگفتند باید کار فرهنگیبه معنای اخص بکنیم؛ مدرسه تأسیس کنیم... در این میان، ما هم یک نوع تشکّلی داشتیم و با هم بودیم».25 مهمترین اقدام موتلفه در زمینه مذکور، تأسیس بنیاد رفاه بود: «در زندان تصمیم گرفتیم یک کار فرهنگی که خدمتی به مبارزه باشد و بتوانیم در پوشش آن کار کنیم انجام دهیم. یک مدرسه دخترانه تشکیل بدهیم چون برای مدارس دخترانه، کمتر اقدام می کردند. آمدیم بنیاد رفاه را تشکیل دادیم».26
طرح این بنیاد در سال 1346 پیریزی شد اما فعالیت رسمی آن در 1348 شروع گردید. علاوه بر تعدادی از اعضای موتلفه، تعدادی از روحانیون انقلابی هم از اعضای اصلی و مؤسّس این بنیاد به شمار میآمدند.27 حوزه فعالیت این مؤسّسه، اقدامات امدادی همچون کمک به فقرا، احداث مدارس و بیمارستانها و راهاندازی صندوقهای قرضالحسنه بود.28 بهعلاوه، از آنجا که خانوادههای مذهبی به دلیل پخش برنامههای نامناسب در آن دوره زمانی،از تلویزیون استفاده نمیکردند، فیلمهایی در مدرسه رفاه برای این خانوادهها به نمایش گذاشته میشد.29با این حال، گویا مهمترین نتیجه فعالیت بنیانگذاران این موسسه، ایجاد مدرسه رفاه بود که گفته میشود، تقریباً سایر فعالیتها را متوقف نمود،30مدرسهای که نه تنها از نظر فرهنگی، بلکه از دیدگاه مبارزه سیاسی نیز نقشی برجسته ایفا نمود، چرا که تعدادی از اعضای مجاهدین خلق، به عنوان معلّم در آنجا مشغول فعالیت بوده و به نوعی، آنجا را بهعنوان پایگاهی برای فعالیتهای سیاسیشان در اوایل دهه 1350 تبدیل کرده بودند،31 اگرچه هدف اولیه آن، ایجاد مدرسهای برای دختران خانوادههای مذهبی بهمنظور تحصیل در آنجا و راهیابی به دانشگاه، از آن طریق بود.32
موسسه فرهنگی ـ رفاهی دیگری که موتلفه در آن تأثیرگذار بود،شرکتی به نام «سبزه» بود که درسال 1350 تأسیس گردید. مرکز این شرکت در کرج قرار داشت، و طراح اصلی آن، دکتر بهشتی بوده و علاوه بر تعدادی از اعضای موتلفه،برخی از روحانیون انقلابی و افراد مذهبی هم در آن دارای سهام بودند. هدف اصلی این شرکت، تدارک برنامههای تفریحی برای خانوادههای مذهبی بود.33 شرکت «فیلم در خدمت دین» که در سال 1351 شروع به فعالیت نمود و همانطور که از نام آن پیداست، فعالیت آن در حوزه ساخت فیلمهای مذهبی و مشروع برای افراد مذهبی بود، یکی دیگر از مؤسّساتی بهشمار میرفت که برخی اعضای موتلفه در آن تأثیرگذار بودند.34بهعلاوه، برخی از آنان نیز که از تجار نسبتاً با نفوذ و متموّل بازار محسوب میشدند، با همکاری برخی همتایان خود، موسسات فرهنگی دیگری تأسیس و به عنوان اعضای هیأت مدیره در آنها فعالیت میکردند.35سرانجام نیز باید اشاره نمود، که بنابر روایتی، شرکتی تولیدی به نام «لعاب قائم» توسط تعدادی از اشخاص مذهبی بهمنظور اشتغالزایی و تأمین قسمتی از هزینههای مبارزه در آن برهه زمانی تأسیس شده بود که برخی از اعضای این گروه مذهبی همراه با همفکرانشان در آن سهامدار بودند.36
دادستان اسلحهای که منصور با آن مضروب شده و نیز شعارهای نوشته شده بر آن را به دادگاه نشان میدهد
پی نوشت:
1.بادامچیان و بنائی، هیئتهای موءتلفه اسلامی، بیجا: انتشارات اوج، 1362ش، صص182-183.
2.او به تنهایی یک امت بود، دفتر اول، بیجا: واحد فرهنگی بنیاد شهید، 1361ش، ص 50.
3.جوانمرد، رفتارسیاسی شهیدمطهری و انقلاب اسلامی، تهران: مرکز اسناد انقلاب، 1385ش، ص 116.
4.باقری، خاطرات 15 خرداد، دفتر چهارم، تهران: انتشارات حوزه هنری، 1378ش، ص 110.
5.صنعتی، مصباح دوستان، بیجا: همای غدیر، 1383ش، ص 95.
6.باقری، همانجا.
7.نبوی و سرابندی، خاطرات حاج احمد قدیریان، تهران: مرکز اسناد انقلاب، 1383ش، صص 113-114؛
8.یاران امام به روایت اسناد ساواک( شهید صادق اسلامی) ، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1385ش، ص249.
9.همان، ص145.
10.قدیریان، اسطوره مقاومت، جلد 1، تهیه و تنظیم: مجمع فرهنگی شهیدبهشتی، 1384ش، ص 80.
11.طاهر احمدی، خاطرات ابوالفضل توکلی بینا، تهران: مرکز اسناد انقلاب، 1385ش، ص 146.
12.امیری، تاریخ شفاهی موتلفه، تهران:مرکز اسناد انقلاب، 1386ش، ص 188.
13.بادامچیان و بنائی، همان، ص 285.
14.هاشمی، دوران مبارزه، جلد 1، تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، 1376ش، ص 195.
15.صنعتی، همان،صص60-61.
16.خسروشاهی، بعثت، تهران: کلبه شروق، 1379ش،صص 28-30.
17.امام خمینی در آینه اسناد شهربانی، جلد 4، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام، 1383ش، ص 330.
18.صنعتی، همان، صص 60-64.
19.معادیخواه، جام شکسته، جلد 2، تهران: مرکز اسناد انقلاب، 1378، ص 209.
20.مقدسی، ناگفتهها، تهران: موسسه رسا، 1377ش، ص 103.
21.بادامچیان و بنائی، همان، ص 318.
22.باقری، همان، ص 95.
23.افراسیابی، ایران و تاریخ، تهران: نشر زرین، 1364ش، ص 473.
24.هاشمی، همان،ص231.
25.همان، ص232.
26.امیری، همان،ص242.
27.طاهراحمدی، همان، صص 140-141.
28.نعمتی، همان، ص 50.
29.مرادحاصلی، تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان،تهران: مرکز اسناد انقلاب، 1386ش، ص 170.
30.یاران امام به روایت اسنادساواک(شهید رجایی)، تهران:بررسی اسناد تاریخی، 1378ش،ص 346.
31.امیری، همان،ص 201.
32.مرادحاصلی، همان،ص 69.
33.نبوی، همان، ص 124.
34.امیری، همان، ص 231.
35.ترکمان، یادنامه دکتر یدالله سحابی، تهران: انتشارات قلم، 1377ش، ص 80.
36.مصاحبه با فرزند صادق اسلامی»، نشریه ذکر،شماره 8، ص12.