پس از خاتمه شام در سالن دیگری نیم ساعتی هر چند نفر از ما با یکی یا چند نفر از رجال شوروی به گفتگو پرداختیم که بعضی از نکات جالب توجه از این قرار بود: قوامالسلطنه به اتفاق حمید سیاح و دکتر شفق با خود استالین و مولوتوف نشسته به گفتگو پرداختند. قوامالسلطنه گفت:امروز به من خبر رسید که پیشهوری از سمت آستارا به سوی گیلان میخواهد حمله نماید و از منجیل به سوی قزوین حرکت کند...
«پس از خاتمه شام در سالن دیگری نیم ساعتی هر چند نفر از ما با یکی یا چند نفر از رجال شوروی به گفتگو پرداختیم که بعضی از نکات جالب توجه از این قرار بود: قوامالسلطنه به اتفاق حمید سیاح و دکتر شفق با خود استالین و مولوتوف نشسته به گفتگو پرداختند. قوامالسلطنه گفت:امروز به من خبر رسید که پیشهوری از سمت آستارا به سوی گیلان میخواهد حمله نماید و از منجیل به سوی قزوین حرکت کند. استالین پس از شنیدن آن حرف رو به مولوتف نموده گفت: مثل اینکه گیلان و منجیل جزو آذربایجان نمیباشد مولوتف پس از قدری سکوت رو به قوامالسلطنه نموده گفت: آیا اطمینان دارید که این خبر صحیح است؟ قوامالسلطنه گفت: این خبر همین امروز از تهران به من به اینجا رسیده و بسیار تأسفآور است که ما در اینجا در محیط صمیمانه دور هم جمع هستیم و به سلامتی شاه ایران گیلاس خود [را] به هم میزنیم آن وقت در ایران با چنین وضعی مواجه میشویم. پس از همان مطلب دیگر کار به سکوت کشید ولی مثل اینکه این تذکر به جا اثر خود را نمود زیرا پس از پایان پذیرایی آن شب تا ساعت 12 که معمولاً وزارت خارجه شوروی شبها تا صبح به کار مشغول است و اقدام فوری بر جلوگیری از این کار به عمل آورد که دو روز دیگر به قوامالسلطنه از تهران رفع آن حمله و تجاوز اطلاع داده شد و باعث خوشوقتی همه ما گردید.»1
جمعی از اعضا و هواداران فرقه دموکرات آذربایجان در کنار عکس استالین
شماره آرشیو: 3046-1ع
پی نوشت:
1. ابوالحسن عمیدی نوری، یادداشتهای یک روزنامهنگار (تحولات نیم قرن اخیر تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری)، به کوشش: مختار حدیدی ـ جلال فرهمند، ج2، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1384، ص83.