دکتر حقانی در نشست «جنگ نرم آمریکا و انگلیس در براندازی نهضت ملی شدن صنعت نفت» گفت: کودتا نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران است؛ زیرا پایان نهضت ملی شدن و آغاز دورهای تلخ برای ملت است که تا بهمن 1357 ادامه یافت.
نشست «جنگ نرم آمریکا و انگلیس در براندازی نهضت ملی شدن صنعت نفت» برگزار شد
حقانی: مسائل اخیر جمهوری اسلامی تکرار حوادث دوره نهضت ملی شدن است
24 مرداد 1397 ساعت 17:28
دکتر حقانی در نشست «جنگ نرم آمریکا و انگلیس در براندازی نهضت ملی شدن صنعت نفت» گفت: کودتا نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران است؛ زیرا پایان نهضت ملی شدن و آغاز دورهای تلخ برای ملت است که تا بهمن 1357 ادامه یافت.
به گزارش روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر، نشست «جنگ نرم آمریکا و انگلیس در براندازی نهضت ملی شدن صنعت نفت» با سخنان مقدماتی رئیس پژوهشکده، موسی فقیه حقانی، آغاز شد. وی با اشاره به گذشت 65 سال از وقوع کودتای 28 مرداد، این رویداد تاریخی را موضوعی مهم در مطالعات تاریخی دانست و گفت: کودتا نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران است؛ زیرا پایان نهضت ملی شدن صنعت نفت و آغاز دورهای تلخ برای ملت است که تا بهمن 1357 ادامه یافت. گرچه درباره کودتای 28 مرداد منابع فراوانی منتشر شده، اما این به معنای آن نیست که کودتا از تمام زوایا بررسی گردیده است؛ بهخصوص که هنوز بسیاری از اسناد آمریکا و انگلیس در این زمینه منتشر نشده است. در بحث از کودتا معمولا طرفداران دکتر مصدق و آیتالله کاشانی با جبههبندی، درباره نقش طرف دیگر در این رویداد مسائلی را بیان میکنند و در ضمن، این گونه تحلیلها به حوادث چند روز قبل و بعد از کودتا محدود میشود، این در حالی است که از نقش عوامل انگلیس و آمریکا در این زمینه که از زمان شکلگیری نهضت ملی شدن صنعت نفت در ایران آغاز شد، سخنی گفته نمیشود. بهواقع ما از جنبههای مهم کودتا غفلت کردهایم.
رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر در ادامه از شباهت وضعیت اکنون ایران با دوره نهضت ملی شدن صنعت نفت سخن گفت. وی دراینباره اظهار نمود: مسائل یکی، دو ساله اخیر که برای جمهوری اسلامی پیش آمده تکرار حوادثی است که در آن دوره رخ داد. اختلافافکنی در جامعه و ایجاد محیط یاس و ناامیدی نمونهای از اقداماتی است که در آن دوره نیز انجام شد. این موضوع بهویژه در بحث انتشار اسناد مربوط به کودتا نمایان شد. هنگام انتشار این اسناد، امریکاییها این موضع را مطرح کردند که انگلیسیها مخالف انتشار این اسناد بودند. در بیان دلیل مخالفت آنها عنوان شد که انگلیسیها معتقدند انتشار اسناد یادشده به ادامه روند مذاکرات لطمه میزند. شایان ذکر است که آمریکاییها بنا داشتند اسناد مربوط به کودتا را پیش از مذاکرات منتشر کنند. برخلاف این ادعاها، به نظر من آنچه باعث میشد انگلیسیها با انتشار اسناد یادشده مخالفت کنند مسئله آشکار شدن روشهای مداخلهشان در امور ایران بود. به عبارت دیگر، انگلیسیها با انتشار اسناد کودتا مخالف بودند؛ زیرا این کار باعث میشد: اولا روشهایشان در مورد ایران آشکار شود و ثانیا افرادی شناسایی شوند که هنوز در ایران هستند و در خدمت به سیاستهای آنها فعالاند.
موسی حقانی در بخش پایانی سخنان مقدماتی خود دوباره بر موضوع شباهتهای ایران کنونی با ایران دوره نهضت ملی انگشت تاکید نهاد و با اشاره به سیاست کنونی رسانههای خارجی درباره ایران گفت: طرح دشمن در دوره کودتا، از بین بردن اعتماد ملی و ایجاد مشکلات اقتصادی در سر راه دولت دکتر مصدق بود؛ موضوعی که امروز نیز در دستور کار دشمن قرار دارد؛ ازهمینرو تمرکز بر سیاستهای دشمنان نهضت ملی ایران و تحلیل آن موضوع محوری این نشست بهشمار میآید.
فضای ذهنی ما ایرانیها تقلیلگرایانه است
پس از این مقدمه، ابراهیم متقی (استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران) سخنان خود را با اشاره به جایگاه تاریخ و روحیه ملی جوامع آغاز کرد. وی دراینباره گفت: تاریخ واقعیت هر جامعه را در دورانهای مختلف تاریخی منعکس میکند. سرنوشت هر جامعه بر اساس روحیه ملی آن است و این روحیه در فضای تاریخ منعکس میشود. فضای کنونی جامعه ما، چه در «کانتکس» (context) داخلی و چه کانتکس خارجی، مشابه فضای سال 1332 است. یکی از این شباهتها این است که فضای ذهنی ما ایرانیها تقلیلگرایانه است. گرچه عوامل اجتماعی، نیروها و ساختار داخلی در رویدادها تاثیرگذارند، یک نیروی قوی وجود دارد که ما عموما آن را از ذهنیت تحلیلیمان دور میکنیم؛ چون مسائل را فردی، شخصی و جناحی میبینیم. وقتی چنین میکنیم، دیگر چشممان در برابر «other» و تاثیر آن بسته میشود. اتفاقا نیروهای خارجی به این موضوع توجه دارند و در بحثهای شرقشناسانه، این مباحث مورد توجه قرار گرفته است؛ برای مثال ماروین زونیس در یکی از کتابهایش به این موضوع اشاره میکند که سطح تحلیلی نخبگان ما مبتنی بر تعارضی است که با رقبای خود دارند. این مسئله در دهه 1320 وجود داشت و تا کنون نیز گسترش پیدا کرده است. به عبارت دیگر، وقتی ناکامی بهوجود میآید، یک جناح دلیل و عامل آن را در جناح مقابل و عملکرد آن میجوید. درواقع افراد بر اساس جایی که خود قرار دارند به «other»سازی دست میزنند و هیچ یک توجهشان را به سطح بینالمللی نمیبرند.
روزولت از گفتمان ناسیونالیسم حمایت کرد
این استاد دانشگاه با اشاره به ترجیعبندی از نسیم شمال (تا چند زنی نعره که قانون خدا کو «گوش شنوا کو»/ کو آنکه دهد گوش به عرض فقرا کو؟ «گوش شنوا کو» و ...) از نبود گوش شنوایی برای خروج از این وضعیت تقلیلگرایانه گله کرد و صحبتهای خود را با ورود به تحلیل وضعیت جامعه جهانی در دوره نهضت ملی ادامه داد. وی گفت: در سال 1945، جنگ جهانی تمام شده و ساختار جدیدی در حال شکلگیری است. ساختار کهن در نظر روزولت دو مشکل اساسی دارد: یکی روسها که میخواهند یک اقتدار کمونیستی ایجاد کنند و دیگری انگلیسیها که میخواهند یک اقتدار استعماری را بازتولید نمایند؛ ازهمینرو او ناسیونالیسم را مطرح میکند.
متقی ادامه داد: ناسیونالیسم به عنوان یک قالب گفتمانی بینالمللی بود که هم تودهایها در داخل ایران و شوروی در خارج از ایران با آن مخالف بودند و هم انگلیس؛ چون پیامد آن ملیسازی بود که ملی کردن صنایع و منابع از تبعات آن بهشمار میآمد، اما آمریکا با این مسئله موافق بود؛ زیرا با این امر دوران جدیدی شکل میگرفت و با شکلگیری دوران جدید، این مسئله مطرح میشد که منافع چگونه تقسیم شود.
وی با اشاره به سه اصل سیاست جهانی در عرصه قدرت، یعنی «1. توزیع منابع که تابع معادلات قدرت است؛ 2. کنترل حوادث؛ 3. بازیگران»، از فضای رقیب آمریکا در آن زمان سخن گفت که عبارت بودند از: 1. سوسیالیسم؛ 2. الگوی استعماری گذشته. پس از بیان نکات یادشده، متقی با طرح این پرسش که «تناسب قدرت روسیه و انگلیس با ما ایرانیان چگونه بوده است؟» به اصل «بازی بزرگ» اشاره کرد و گفت: ایران در برابر این اصل، سیاست موازنه مثبت را در پیش گرفت. اما آمریکاییها با قراردادهای 1905 و 1907 و 1919 موافق نبودند؛ چون میخواستند الگوی جدیدی را شکل بدهند. شکلبندی فضای جدید این بود: «باید نیروی میزبان را با خودت مشارکت بدهی تا انگیزه لازم را برای همکاری با تو داشته باشد و نیز هزینههایت کاهش یابد»؛ بنابر این، آمریکا با ملی شدن صنعت نفت در ایران موافق کرد تا از دل آن به کنسرسیوم دست پیدا کند. بر این اساس در سالهای 1325 و 1326 فضایی ایجاد میشود که طی آن، آمریکا ایران را از حوزه اقتدار روس خارج میکند؛ درواقع یک امتیاز در مورد لهستان به روسیه میدهد و از آن سو یک امتیاز در ایران میگیرد؛ بنابراین ایران باید در بلوک غرب باقی بماند و برای این کار باید ناسیونالیسم تقویت شود.
انگاره وجود تقابل کامل بین آمریکا و اروپا در زمان حاضر اشتباه است
بخش بعدی سخنان ابراهیم متقی درباره سیاست انگلیس دربرابر نهضت ملی شدن صنعت نفت در ایران و رویکرد جدید آمریکا در عرصه بینالمللی بود که این گونه آغاز شد: گرچه در اواخر دهه 1940 و اوایل دهه 1950، قدرتهای بزرگ با هم اختلاف دارند، اما در الگوی رفتاری آنها واژه «rationality» (عقلانیت) نقش محوری دارد؛ ازهمینرو آنها در عین رقابت با هم، مسائلشان را با هم حل میکنند. نشانه آن هم این است که تا به حال، هیچ یک از نیروهای روس، آمریکا و انگلیس یک گلوله به سمت هم شلیک نکردهاند؛ آن هم با وجود رقابتهایی که با هم در حوزههای مختلف داشتهاند. با توجه به همین اصل، انگلیس در برابر نهضت ملی شدن صنعت نفت سه الگوی زیر را در پیش گرفت:
کد مطلب: 5962