...بلافاصله به او تلفن کردم، و در طول بیش از نیم ساعت صحبتی که باهم داشتیم، از او شنیدم که: «...آمریکائیها از وضع ایران سخت آشفته خاطرند، و به طوریکه یکی از دوستان در وزارت خارجه آمریکا میگفت: آمریکائیها ولو با پیاده کردن تفنگداران دریائی در ایران هم که شده، قصد دارند اوضاع ایران را آرام کنند...
یکشنبه 26 نوامبر 1978 [5 آذر 1357]
"در سفارتخانه پیغامی برایم گذاشته بودند که با یکی از دوستان ــ که همین الان از واشینگتن بازگشته ــ تلفنی تماس بگیرم.
بلافاصله به او تلفن کردم، و در طول بیش از نیم ساعت صحبتی که باهم داشتیم، از او شنیدم که: «...آمریکائیها از وضع ایران سخت آشفته خاطرند، و به طوریکه یکی از دوستان در وزارت خارجه آمریکا میگفت: آمریکائیها ولو با پیاده کردن تفنگداران دریائی در ایران هم که شده، قصد دارند اوضاع ایران را آرام کنند...»
دوستم که در واشینگتن با «الکساندر هیگ»1ملاقات کرده بود، سخنان وی را برایم چنین نقل کرد: «... همه ما در پیمان ناتو متکی به قدرت شاه بودیم و او را به عنوان کانون ثبات و منشاء نیروبخش برای خود در سراسر منطقه به حساب میآوردیم. و به خاطر اتکائی که به شاه داشتیم، تمام وسائل و تجهیزاتی را که از ما درخواست میکرد برایش فراهم میساختیم. ولی چند روز پیش که کارتر تلفنی با شاه صحبت کرد، با حیرت فراوان دید که او جز کلمه «بله» و «نه» جواب دیگری برای گفتن ندارد... راستی برای شاه چه اتفاقی افتاده؟ نکند که او دیگر اختیارش دست خودش نیست؟...».
دوستم سپس به نقل گفتگوی خود با «هیگ» پرداخت و در دنباله آن افزود: «... هیگ پرسید: درباره آن مردی که الان در پاریس نشسته، چطور شما میگوئید که قادر به محو کردنش نیستید؟ و من در جوابش داشتم فعالیتهای انجام شده در جهت همکاری با بعضی آیتاللهها برای منزوی کردن خمینی از نظر سیاسی را شرح میدادم، که ناگهان هیگ صحبتم را قطع کرد و گفت: نه! منظورم اینها نیست! میخواهم بدانم که اصولاً چرا شما برای محو فیزیکی خمینی اقدام نمیکنید؟!...».
دوستم ضمناً با «ریچارد هلمز»2در واشینگتن ملاقاتی داشت و از قول او میگفت: «... چون آنتونی پارسونز (سفیر انگلیس در تهران) ذاتاً یک آدم سوسیالیست مسلک است، هرگز علاقهای به شاه نداشته. و شیلا همسر پارسونز نیز ــ که از شوهرش چپروتر است ــ نسبت به خانواده سلطنتی ایران حالت انزجار دارد. در حالیکه ویلیام سالیوان (سفیر آمریکا در تهران) با وجود سوابقش در لائوس ــ و شهرتی که در آنجا به عنوان یک «باز»3داشته ــ اینک در ایران سعی دارد هر چه بیشتر با اعضای هیئت حاکمه، که خلق و خوی لیبرال دارند، نشست و برخاست کند. و حالا این دو نفر، یعنی پارسونز (با تمایل به سیاست زور) و سالیوان (با تمایل به سیاست مذاکره) جزء مشاورین شاه هستند، و شاه از راهنمائیهای آنها استفاده میکند تا ببیند چگونه میتوان در مقابل امواج انقلاب ایران سدی بوجود آورد... ولی به نظر من، شاه میبایست از همان آغاز کار با قاطعیت و شدت عمل دست به مقابله میزد. و اگر من در تهران بودم، کاری میکردم که هرگز اوضاع به صورت امروز در نیاید...».
و در پایان ملاقاتشان هم ریچارد هلمز به دوستم گفته بود: «... بدترین دیکتاتورها چیزی بیش از یک بچه ضعیف قهرکن نیست...»"4
ریچارد هلمز (۳۰ مارچ ۱۹۱۳ تا ۲۳ اکتبر ۲۰۰۲)سفیر ایالات متحده در ایران (۵ آوریل ۱۹۷۳ـ اول ژانویه 1977)
پی نوشت:
1. الکساندر هیگ در آن زمان فرماندهی نیروهای نظامی «ناتو» را در اروپا بعهده داشت. ـمترجم
2. ریچارد هلمز، سفیر قبلی آمریکا در ایران، و رئیس سابق سازمان «سیا». ـمترجم
3. دو اصطلاح «باز» و «کبوتر» از سال 1964 وارد فرهنگ سیاسی شد. مبدأ آن نیز اطلاق «باز» به گروهی از اعضای حکومت آمریکا بود که اعتقاد به خشونت و سرکوب شدید در جریان جنگ ویتنام داشتند. و بر عکس آن، اصطلاح «کبوتر» بود که به مخالفین این نوع سیاست اطلاق گردید. ولی در حال حاضر، این دو اصطلاح تعمیم یافته و به طور کلی لغت «باز» در مورد افراد تندرو و جنگطلب، و لغت «کبوتر» در مورد افراد ملایم و اهل مذاکره به کار گرفته میشود. ـمترجم
4. پرویز راجی، خدمتگزار تخت طاووس، ترجمه: ح.ا.مهران، انتشارات اطلاعات، چاپ اول: 1364، صص320ـ321.