حقانی در نشست افتتاحیه نمایشگاه «از نهضت مشروطه تا انقلاب اسلامی به روایت اسناد»:
حقانی: گرایشهایی در ایران وجود دارد که نقش استعمار را در عقب نگه داشتن ایران و کشورهای دیگر منطقه نادیده میگیرند و در تحلیل رویدادهای تاریخ معاصر ایران میگویند ما ضعیف بودیم و ازهمینرو قدرتهای آن روز دنیا توانستند بر ما غلبه کنند. این در حالی است که بخش بزرگی از ضعف ما به دلیل دخالتها و حضور این قدرتها در منطقه است.
گالری خیال راوی واقعیت 150 سال تاریخ ایران
ساعت 11 صبح 12 شهریور 1397 است. 103 سال پیش در این روزها یکی از قهرمانان ملی ما در مقابل نیروهای انگلیسی، که حضور آنها در خطه جنوب این سرزمین هرروز بیشتر ریشه میدواند، ایستادگی کرد و در این راه از جان خویش نیز گذشت. رئیسعلی دلواری گرچه شهید شد، روز درگذشت او در کنار عبارت «روز مبارزه با استعمار» در تقویم ما ایرانیان خوش نشسته است. این قهرمان دلواری در دورهای زندگی میکرد که رویداد مهمی با عنوان مشروطه در ایران رخ داده بود؛ رویدادی که خود نتیجه جریانهایی بود، اما جریانهایی را نیز باعث شد.
مشروطه را میتوان از میان آثاری که از آن زمان تا کنون نگاشته شده است شناخت، اما عکسها و اسناد چه بسا اطلاعاتی را در اختیار ذهن پرسشگر بیننده قرار دهد که در وثاقت آنها کمتر شک و شبههای به میان آید و حتی او را به تردید درباره تاریخی که تا کنون در ذهن او شکل گرفته است وادارد. گالری خیال موسسه فرهنگی، هنری صبا این روزها روایتگر تصویری یکصد و پنجاه سال دگرگونی ایران است.
با ورود به این گالری، بیننده وارد فضای دوره ناصری میشود. این فضا او را تا پیروزی مشروطه همراه میکند. روایت تصویری از مشروطه تا استبداد صغیر و پس از آن فتح تهران بخش دیگر این نمایشگاه است، اما بدون درک آنچه پس از فتح تهران رخ داد نمیتوان علت کودتای 1299 و ظهور رضاخان را دریافت؛ ازاینرو بیننده قدم به قدم وارد فضای پیش از کودتای 1299 میشود. تحولات ایران در دوره رضاشاه و نحوه روی کار آمدن محمدرضاشاه نیز موضوع دیگری است که در قاب تصویر و سند جای گرفته است. سوالی که در این مدت ذهن بیننده را به خود مشغول میکند خط سیر روحیه استعمارستیزی مردم ایران است که در ابتدای نمایشگاه، در جنبش تحریم تنباکو نمایان شده است؛ در قسمت دیگری از این نمایشگاه، امتداد این خط، در نهضت ملی شدن صنعت نفت به تصویر درمیآید. به تصویر کشیدن آنچه در این نهضت رخ داد بیننده را وارد فضای کودتای 1332 میکند. دو خواسته عمومی مردم عصر قاجار، که در ابتدای این نمایشگاه جلوه بصری یافته است، یعنی مبارزه با استعمار و استبداد، در این بخش از تاریخ ایران به شکلی تنگاتنگ در نهضتی تنیده میشود که شروع آن خرداد 1342 است. تصاویر و اسناد نمایشگاه بیننده را از نحوه شکلگیری این رویداد و استمرار آن آگاه میکند و او را قدم به قدم به بهمن 1357 میرساند که در آن انقلاب اسلامی ایران با حذف استعمار و استبداد از کشور ایران به پیروزی رسید.
در روز آغازین نمایشگاه «از نهضت مشروطه تا انقلاب اسلامی به روایت اسناد»، در انتهای گالری خیال، نشستی ترتیب داده شده بود که در آن دو استاد و محقق حوزه تاریخ معاصر از زوایای جنبش ضداستعماری ایران سخن میگفتند.
در عصر قراردادها سبک زندگی ایرانیان تغییر کرد
به گزارش روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر، در آغاز، محمدحسن رجبی (دوانی) گریزی به دوره صفویه زد و از پندنامهنویسی که توسط علما و برای سلاطین نوشته میشد سخن گفت. او با اشاره به رساله «نصیحهالسلاطین» و نمونههایی از این دست، ضمن مستند کردن گفته خود، بر ادامه این اقدام در دورههای بعدی تاکید کرد و شاهد مثال خود را «ارشادنامه» دانست. رجبی با تاکید بر اینکه این رساله خطاب به آقامحمدخان قاجار نوشته شده است گفت: از دوره قاجار به بعد، ایران ناخواسته وارد گردونه رقابت قدرتهای سیاسی اروپایی میشود؛ چون ایران هممرز با هندوستان است و کلید فتح این منطقه بهشمار میآید. از اوایل قرن سیزدهم، هیئتهای فرانسوی و انگلیسی برای انعقاد پیمانهای سیاسی به ایران میآیند. اعزام هیئتهای یادشده بهخصوص با توجه به این امر است که ایران درگیر جنگ طولانیمدت با روسیه بود. نتایج دو جنگ ایران با روسیه نیز متاسفانه به شکست ایران و انعقاد دو قرارداد گلستان و ترکمانچای منجر شد.
نویسنده کتاب «مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه؛ دوره قاجار» با اشاره به اینکه کاپیتولاسیون یکی از پیامدهای این قراردادها بود بحث عملکرد علما در این دوره را این چنین پی گرفت: در این دوره، علما رسالات و فتواهای بسیاری نوشتند که از نکات مهم آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: 1. درخواست رفع خطر از جان و نوامیس مردم قفقاز؛ 2. آزادسازی منطقه قفقاز از کفره روس؛ 3. نوسازی ارتش؛ 4. اقتباس از فنون و لباسهای نظامی غرب برای نیروهای نظامی ایران. ازآنجاکه چنین اقتباسی نوعی بدعت بهشمار میآمد، علما برای آن فتوا دادند.
محمدحسن رجبی در ادامه تشریح خط سیر فعالیت علما، وارد دوره پس از قتل امیرکبیر شد و ابتدا فضای آن دوره را از نظر عملکرد استعمار و عوامل داخلی آن توضیح داد. او دراینباره اظهار کرد: متاسفانه بعد از قتل امیرکبیر، عصر قراردادها آغاز شد. یکی از این قراردادها، قرارداد رویتر یا راهآهن بود. طبق آن بنا بود ایران قراردادی به مدت هفتاد سال با رویتر ببندد که او در آن متضمن ساخت راهآهن برای ایران شود و از آن سو تمام منابع ایران، به جز طلا و نقره، به رویتر واگذار گردد؛ به یک معنا با این قرارداد تمام هستی ایران در اختیار یک فرد اروپایی قرار میگرفت، اما ازآنجاکه علما اطلاع داشتند انگلیس از طریق کمپانی هند شرقی و همین قراردادها هند را به استعمار درآورده بود، به مبارزه با آن پرداختند.
این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: گرچه قرارداد رویتر فسخ شد، این قراردادها ادامه پیدا کرد؛ چون صدراعظمهای بعد از امیرکبیر، با مشاهده سرنوشت امیرکبیر و قائممقام، میکوشیدند خود را به یکی از دو قدرت آن روز نزدیک کنند. بر اساس این قراردادها، کالاهای عمدتا مصرفی اروپایی روانه ایران شد و نیز تعداد بیشتری از اروپاییان در کشور حضور پیدا کردند و همین امر سبک زندگی ایرانیان را تغییر داد. علما نگران بودند که بر اثر این وضعیت یک استحاله فرهنگی رخ دهد؛ ازهمینرو ملا علی هیدجی و شیخ حسن کربلایی در کتابهای خود شرح مبسوطی از ورشکستگی اقتصاد ایران و تغییر سبک زندگی ایرانیان دادند. میرزای شیرازی هم از همین بابت دو فتوا صادر کرد و نامهای به ناصرالدینشاه نوشت. یکی از این دو فتوا راجع به پرهیز مسلمانان از مصرف کالاهای اروپایی و تلاش برای رونق اقتصادی ایران بود. این اقدامات نشان میدهد که همان طور که استعمار از طریق جنگ اقدام کرد و بعد شکل این مبارزه تغییر یافت و وارد فاز اقتصادی شد، فتواهای علما هم متناسب با همین تغییرات، تغییر شکل داد.
شرکت اسلامیه کالاهایی به آفریقا صادر میکرد
پس از سخنرانی محمدحسن رجبی، موسی حقانی (رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر) در جایگاه قرار گرفت و با نوید دادن برگزاری نمایشگاهی با ابعاد بزرگتر در دهه فجر امسال، که مصادف با چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی است، به مسئله استعمار اشاره کرد و گفت: قرن نوزدهم، قرن حضور جدی استعمار برای مردم ایران و منطقه است و نمیتوان تاریخ ایران و منطقه را بدون استعمار و اقدامات آن بررسی کرد. اما متاسفانه گرایشهایی در ایران وجود دارد که نقش استعمار را در عقب نگه داشتن ایران و کشورهای دیگر منطقه نادیده میگیرند و بر عوامل داخلی تکیه میکنند. این گرایشها حتی به جای بررسی عوامل اصلی داخلی، به سراغ مسائلی میروند که خوراک سیاسی روز دارد. شاه بیت استدلال این گرایشها در تحلیل رویدادهای تاریخ معاصر ایران این است که ما ضعیف بودیم و ازهمینرو قدرتهای آن روز دنیا توانستند بر ما غلبه کنند. این در حالی است که بخش بزرگی از ضعف ما به دلیل دخالتها و حضور این قدرتها در منطقه است.
وی در رد این ادعا یکی از نامههای ناصرالدینشاه را مستند گفته خود قرار داد و با اشاره به جمله معروف آن، یعنی «مردهشور مملکتی را ببرند که شاهش حق ندارد به شمال و جنوب مملکتش مسافرت نماید» گفت: آن نامه طرحهای اصلاحی در ایران و موانعی را که بر سر این کار وجود دارد برمیشمرد. نامه یادشده نشان میدهد که مسئولان ایران متوجه وضعیت کشور بودند و برای آن طرح و برنامه داشتند؛ درنتیجه نمیتوان با این استدلال که ما ضعیف بودیم و ازهمینرو آنها توانستند بر ما غلبه کنند تاثیر استعمار را تقلیل دهیم. اتفاقا حضور آنها به طرحهای اصلاحی ما لطمه زد. ناصرالدینشاه حتی در بخشی از این نامه میگوید: امروز بر روی کره ارض ملتی ضعیفتر از ایران وجود ندارد و سپس به نقش انگلستان در این وضعیت اشاره میکند.
مشخصههای جریان مبارزه با استعمار، که مرجعیت شیعه رهبری آن را در دست داشت، موضوع دیگری بود که رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر مطرح کرد. او در این بخش، به اتکای این مبارزه بر ادبیات و مبانی دینی اشاره نمود و گفت: از زمانی که استعمار در ایران حضور پیدا کرد، دو جریان در کشور پدید آمد: یک جریان، نگاه مرجعیت شیعه بود که اعتقاد داشت کفار نباید بر مسلمانان مسلط شوند (قاعده نفی سبیل). جریان دوم نگرش خوشباورانهای به غرب داشت و بر این نکته تاکید میکرد که ما باید به سمت اقتباس از غرب برویم.
وی در ادامه وجوه سلبی و ایجابی جریان مبارزه با استعمار را مطرح کرد و دراینباره اظهار نمود: نفی نفوذ فقط به جنبه نظامی محدود نمیشد، بلکه در حوزه سبک زندگی و اقتصاد هم دیده میشد. اینکه مردم را نهی میکردند از اینکه مانند اجنبی لباس بپوشند نمونهای از توجه آنها به مقوله سبک زندگی است. جنبه ایجابی در حوزه اقتصاد حتی زودتر از مشروطه آغاز شد. شرکت اسلامیه در اصفهان تاسیس گردید. این شرکت کالاهایی حتی به آفریقا صادر میکرد. کل علما و مراجع با صدور فتواهای بسیاری از شرکت یادشده حمایت کردند.
موسی حقانی با بیان اینکه تاثیر ادبیات دینی را در قضیه جنگ روسیه علیه ایران میبینیم، وارد بحث فرقهسازی استعمار در ایران شد و آن را بعد دیگری از این نفوذ عنوان نمود. او در شرح نحوه مقابله جریان ضداستعماری با این بعد از استعمارگری گفت: فرقهسازی در ایران و ایجاد تشکلهای سیاسی ـ فرهنگی نظیر فراماسونری نمونه کارهایی است که استعمار برای مقابله با حرکت علما انجام داد. اما هوشیاری مرجعیت شیعه و مردم ایران که از آنها تبعیت داشتند، در این زمینه کاملا مشهود است. آنها مبارزه را فقط به بعد نظامی محدود ندانستند و در عرصه فرهنگی هم همواره آماده مقابله با توطئهها بودند.
قدرت بسیجگری روحانیت و مرجعیت شیعه، که دوست و دوشمن به آن اعتراف کردهاند، موضوع دیگری بود که موسی حقانی در بحث از مشخصههای جریان مبارزه با استعمار به آن اشاره کرد و سپس از هدفمند بودن و برنامه داشتن این جریان سخن گفت. آنچه وی دراینباره بیان نمود چنین است: در تحریم تنباکو، مردم ایران برای اولینبار استبداد را به چالش کشیدند. پس از آن مبارزه تئوریزه شد. در رسالههایی که علما در این دوره نگاشتهاند ساختار دولت و تشکیلات آن، بحث قشون و مالیات و نحوه تعامل با مردم بازتاب یافته است و همه اینها از طرح و برنامه داشتن رهبران این جریان حکایت میکند.
مشخصه دیگری که رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر در بخش پایانی سخنان خود مطرح کرد محدود نبودن این جریان در چهارچوب سرزمینی ایران بود. وی گفت: ایران امالقرای جهان تشیع است. وسعت سرزمین و پیشینه تمدنی و استقرار شیعه در ایران باعث میشد این کشور در جهان تشیع اهمیت داشته باشد؛ وقتی به لیبی یا مصر تجاوز میشد مرجعیت شیعی نسبت به آن واکنش نشان میداد و بیتوجه از کنار آن عبور نمیکرد.