«نکتهها و اشاراتی تاریخی درباره تعیین سهم ایران از دریای خزر» در گفتوشنود با خسرو معتضد
در روزهایی که بر ما گذشت، سخن درباره سهم ایران از دریای خزر، به موضوعی مناقشهانگیز تبدیل گشت. اگرچه این موضوع در سطحی حداکثری از سوی دشمنان برونمرزی نظام جمهوری اسلامی مورد دستیازی قرار گرفته، اما سخن گفتن درباره آن مفید و حتی ضروری به نظر می آید. در گفتوشنودی که پش روی شماست، پژوهشگر ارجمند جناب خسرو معتضد در این باره سخن گفته است.
□ شاید بهتر باشد که سوال اصلی در همین آغاز گفت وگو مطرح شود.چندی است که در خصوص سهم ایران از دریای خزر بحث می شود، از نظر شما ایران از این دریا چقدر سهم دارد؟
برای درک بهتر مطلب، ابتدا لازم است با همسایگان و خصوصیات ویژه این دریا آشنا شویم. دریای خزر میان قزاقستان در شمال و مشرق، ترکمنستان درشرق، روسیه در شمال باختری ــ که شامل داغستان هم میشود ــ جمهوری آذربایجان یا قفقاز در باختر و ایران در سراسر کرانههای جنوب قرار گرفته است. همچنین این دریا که در مرز آسیا و اروپا واقع است، 7000 هزار کیلومتر طول خط ساحلی دارد و خطوط کرانهای آن بدون جزایر در حدود 6400 کیلومتر است که در این میان 992 کیلومتر از خلیج حسینقلی تا آستارا، خطوط ساحلی ایران است. درازای دریا از شمال به جنوب، 1200 کیلومتر و عرض متوسط آن، 320 کیلومتر است. پهنترین پهنا در شمال 554 کیلومتر و باریکترین ناحیه بین شبه جزیره آبشرون و دماغه کواولی، 202 کیلومتر است. این دریا 25 تا 28 متر پایینتر از سطح اقیانوس است.
□ گفته می شود عمیقترین بخش دریا در اختیار ایران است؟
بله. عمیقترین نقاط دریا در بخش جنوبی آن قرار گرفته است، یعنی عمق دریا در شمال بین شش تا 25 متر است در حالی که در جنوب از 334 تا 680 متر است که مربوط به بخش ساحلی ایران میشود. به عبارتی حجم آب بخش شمالی از یک صدم کل دریا کمتر و حجم آب بخش مرکزی یک سوم آب دریا و دو سوم مابقی آن در بخش جنوبی یعنی ایران انباشته شده است. البته وسعت حوضه آبگیر دریای خزر ۳۷۳۳۰۰۰ کیلومتر است که تنها ۲۵۶۰۰۰ کیلومتر آن در خاک ایران قرار گرفته و بقیه به سایر ممالک حوزه دریای خزر تعلق دارد. ناگفته نماند بین سالهای 1922 تا 1952، 30 هزار کیلومتر از مساحت دریا کم شده است.
□ در میان کلامتان، به چه علت مساحت دریا کاهش یافته است؟
بر اثر فرسایش، تبخیر و خشکی رودخانهها وسعت دریا از 424300 هزار کیلومتر مربع اخیراً به 394300 هزار کیلومتر مربع کاهش یافته است. حجم تمام آب دریای خزر، 79319 کیلومترمکعب است و به طور غیر متساوی بین مناطق شمالی، مرکزی و جنوبی تقسیم شده است. رودهای آمبا، اورال، ولگا، کما، اترک، سولاک، سمور، کورا، ارس، ارک، گرگان، قره سو، نکا، تجن، تالار، هراز، چالوس، چشمه تیله، پل رود، شلمانهرود، چمخاله، سپیدرود، پتی خان، شاخه، سوله، لمبر، گرگان رود و آستارا، همه به این دریا میریزند. ولی اصل آب آن، از رودخانههای آمبا، اورا، ولگا، کما، اترک، سولک و سمور و کورا تامین می شود که در خاک روسیه هستند و رود ولگا با 1/5 میلیون کیلومتر مربع، بیشترین مقدار آب را به این دریا میریزد. در حالی که حوضه سفید رود در ایران 57880 کیلومترمربع است.
□ اهمیت این دریا بهخاطر وجود چه منابعی درآن است؟ طبعا میتوان به این موضوع به عنوان ریشه مناقشات و سخنان مطرح شده نگاه کرد؟
بله، دریای خزر دارای چشمههای نفتی است که در سواحل این دریا از قدیمالایام میجوشیده و خانههای ایرانیان ساحل نشینش با مایع سیاه رنگی که آن را نپتا میخواندند، روشن میشده است. ساحلنشینان شمال غربی این دریا هم از قرنها پیش، از ناحیه بادکوبه نفت را در کوزههای سفالی به شهرهای جنوبیتر ایران می برده و میفروختند. ارتش ایران نیز در جنگهای زمان اشکانیان و ساسانیان از نفت استفاده میکرد. نواحی نفتخیز گروزنی، داغستان، جمهوری آذربایجان- قفقاز، ترکمنستان غربی، قزاقستان غربی، اطراف این دریا را احاطه کرده است. همچنین در این دریا بهترین ماهیهای ماکول یافت میشود مثل: ماهی سفید، آزاد، کولی، کپور، سیم، کلمه، کفال و انواع ماهیهای خاویاری که قیمت کلانی دارند و سگماهی که آن هم شهرت جهانی دارد. سیاحان خارجی از جمله آدام اولئاریوس آلمانی در اواسط قرن هفدهم به عهد شاه صفی (نوه شاهعباس)، از شیلات ایران اسم بردهاند.
□ گویا در دوره قاجار امتیاز شیلات شمال به روسها داده میشود. ماجرای آن از چه قرار است؟
بله. در دوره قاجار استپان لیانازوف روسی، امتیاز صید و فناوری در دریای خزر را از ناصرالدینشاه به سالی 50 هزار تومان میگیرد و حدود نیم قرن، عواید شیلات شمال ایران به جیب خانواده لیانازوف ریخته میشود! بعد از انقلاب اکتبر روسیه به دلیل عدم پرداخت اجاره بها توسط لیانازوف ها، این امتیاز توسط مشاورالملک لغو شد و یکی از وراث سهم خود را به دولت شوروی واگذار کرد! پس از آن دولت ایران و شوروی به اتفاق هم، شرکت مختلطی را احداث کردند. این شرکت به مدت 25 سال فعالیت می کرد تا اینکه در سال 1331 پس از ملی شدن نفت، شیلات شمال نیز ملی اعلام شد. علاوه بر آن ما پس از دو دوره جنگ نیز، مغلوب روسها شده و مجبور به امضای دو قرارداد ننگین شدیم. طبق قرارداد گلستان15 ولایت قفقاز و در فاصله 13 سال در قرارداد دوم بیلغان و نخجوان را از دست دادیم.
□ در گوشه و کنار از عدهای می شنویم که حق ایران از دریای شمال،در قرارداد ترکمانچای منصفانه بوده است!دیدگاه شما دراین باره چیست؟
این مسئله درست نیست. طبق ماده 5 قرارداد گلستان و همینطور طبق ماده 8 قرارداد ترکمانچای، دولت ایران حق داشتن کشتی جنگی در دریا نداشت. در قرارداد گلستان آمده: «کشتیهای دولت روسیه که برای معاملات بر روی دریای خزر تردد می نمایند به دستور سابق مأذون خواهند بود که به سواحل و بنادر جانب ایران عازم و نزدیک شوند و زمان طوفان و شکست کشتی از طرف ایران اعانت و یاری دوستانه نسبت به آنها بشود. کشتیهای جانب ایران هم به دستور سابق مأذون خواهند بود که برای معامله روانه سواحل روسیه شوند و به همین نحو در هنگام شکست و طوفان از جانب روسیه اعانت و یاری دوستانه درباره ایشان معمول گردد. کشتیهای عسکریه جنگی روسیه به طریقی که در زمان دوستی و یا در هر وقت کشتیهای جنگی دولت روسیه با علم و بیدق در دریای خزر بودهاند حال نیز محض دوستی اذن داده می شود که به دستور سابق معمول گردد و احدی از دولتهای دیگر سوای دولت روس کشتیهای جنگی در دریای خزر نداشته باشد.» در حالی که سابق کشتیهای جنگی ایران هم در این دریا حضور داشتند. در قرارداد ترکمانچای: « سفاین تجارتی روس مانند سابق استحقاق خواهند داشت که به آزادی بر دریای خزر به طول سواحل آن سیر کرده به کنارههای آن فرود آیند و در حالت شکست کشتی در ایران اعانت و امداد خواهند یافت و همچنین کشتیهای تجارتی ایران را استحقاق خواهد بود که به قرار سابق در بحر خزر سیر کرده، به سواحل روس آمد و شد نمایند و در آن سواحل در حال شکست کشتی به همان نسبت استعانت و امداد خواهند یافت. در باب سفاین حربیه که علمهای عسکریه روسیه دارند چون از قدیم بالانفراد استحقاق داشتند که در بحر خزر سیر نمایند، لهذا همین حق مخصوص کما فیالسابق امروز به اطمینان به ایشان وارد می شود، به نحوی که غیر از دولت روسیه هیچ دولت دیگر نمی تواند در بحر خزر کشتی جنگی داشته باشد». ژاپنیها در آن دوران شاهد این مسئله هستند و میگویند دل ما سوخت که این کشور قدیمی یک کشتی هم ندارد و همه متعلق به روسهاست. اصلاً در این قرارداد صحبت از این نیست که دریای خزر مشاع باشد.
□ پس در طول این مدت،کشتیهای ایرانی عملا حق تردد در این دریا را نداشتند؟
در طول سالهای 1828 تا 1917 ،این دریا ملک طلق روسیه بود و کشتیهای ایران حق ورود به آن نداشتند. حتی یک بار ناصرالدینشاه برای تفریح در سواحل ایران نزدیک آشوراده شد و برای ادای احترام توپ شلیک میکند که یکباره روسها با شلیک توپ، دکل کشتی را میشکنند! بلافاصله به او اخطار دادند که: اینجا منطقه نظامی روسیه تزاری است و کشتی ایران حق ورود ندارد. البته در آن دوران ما کشتی نداشتیم و فقط لوتکا و قایق و کرجی داشتیم که کارشان حمل ماهی بود و اهمیت چندانی هم نداشتند. در مقابل روسها، کشتیهای مسافربری زیادی ساخته بودند و بعد از آن که این کشتیها تجاری شدند، وضع ما بدتر هم شد. مثلا در زمان حاج میرزاآقاسی این کشتیهای تجاری فشار آوردند که وارد مرداب قازیان شوند چون در قرارداد ترکمانچای آمده بود که کشتیهای دو طرف میتوانند به سواحل یکدیگر بروند و اگر طوفان شد، باید مورد حمایت قرار بگیرند. اما این مسئله یک طرف بود، چون ایران کشتی و کشتیسازی نداشت.
□ با توجه به صحبتهایی که شد و میشود، به نظرشما سهم ایران از این دریا چقدر است؟
در واقع هیچوقت برای بهدست گرفتن این دریا تلاشی نشده و اگر هم لنین پس از انقلاب روسیه درصدد بستن قرارداد جدیدی با ایران برآمد، بهخاطر این بود که بگوید: ما با دولت روسیه تزاری تفاوت داریم. سهم ایران از این دریا ،حدود20درصد است. البته اگر بتوانیم 20 یا 18/5 درصد از این دریا را بگیریم، خوب است. چون هیچوقت حتی در گذشته هم، این دریا متعلق به ما نبوده، که اگر بود کوروش در جنگ با ماساژتها (ساکنان شرقی دریای خزر) کشته نمیشد. این اقوام وحشی تا دوره صفویه، ساکنان شرقی این دریا بودند. اگرچه نادرشاه بعد از فتح هندوستان، ترکستان (نواحی شرقی دریای خزر) را گرفت، اما خودش هم سلطنت را به آنها پس داد. در واقع نادر میخواست مردم این نواحی دستنشانده ایران باشند. حتی دختر ی از آنان را هم به زنی گرفت و 40 هزار سرباز ازبک را هم وارد ارتش ایران کرد. اما با مرگش همه این مسائل منتفی شد. وسعت این دریا424300 هزار کیلومتر مربع و تنها حاکمیت بخشی از این دریا دست ما بوده که آن هم طی دو قرار داد گلستان و ترکمانچای از ما گرفته شده است. این یک واقعیت تلخ است که باید آن را بپذیریم و مثلا گفتن اینکه هندوستان و مصر هم در دورانی متعلق به ایران بوده، فایدهای ندارد.