بهشتی زیبا در برهوت که مملو از ماموران دولتی است و ما را بهسمت خود میخواند. این توصیف یکی از دانشجویان از کاخ جوانان بود که جیمز بیل به آن اشاره کرده است. کاخهای جوانان دارای بودجههای کلانی بودند که مبلغ عمده آن از بودجه سری نخست وزیری تامین میشد و هیئت مدیرهای نیز برای آن در نظر گرفته شده بود اما نقطه اصلی را ساواک در اختیار داشت.
«این کاخ باید مرکز اخلاق و درستی و پاکدامنی باشد...» این جمله آغازین سخنان محمدرضا شاه در بازدید از نخستین کاخ جوانان بود که در 4 آبان 1345 در تهران و در سالروز تولد شاه افتتاح شد.1 کاخ جوانان قرار بود مرکزی برای فعالیتهای آموزشی، اخلاقمداری، تربیت و پاکدامنی به نسل جوان باشد اما آیا کاخهای جوانان واقعا چنین عمل کردند؟ آیا کاخ جوانان بهتدریج از برنامههایی که سنگ بنای کاخ بر آن نهاده شده بود فاصله گرفت و یا اینکه بهتر است بگوییم از همان ابتدای شکلگیری هم چنین هدفی را دنبال نمی کرد؟
تاسیس کاخ جوانان
نخستین شعبه کاخ جوانان که از نگاه رژیم پهلوی به عنوان یکی از مهمترین مراکز فرهنگی و آموزشی به حساب میآمد و با حمایتهای فرح که خود را به عنوان مهمترین چهره فعال در عرصه فرهنگی و آموزشی کشور معرفی کرده بود در تهران تاسیس شد و پس از آن به تدریج شعب دیگری با عنوان خانه جوانان در مناطق مختلف تهران و سایر شهرها از جمله تبریز، سمنان، مشهد، ساری، سنندج، مهاباد و... تاسیس شدند2 و در تهران نیز کاخ جوانان با سه شعبه مرکزی، غربی و جنوبی به فعالیت پرداخت.3 ریاست هیئت مدیره آن از ابتدا بر عهده غلامرضا نیکپی شهردار وقت تهران قرار گرفت و جوانان ایرانی اعم از دختر و پسر در فاصله سنی 18 تا 30 سال میتوانستند به عضویت آن درآیند. برای فعالیتهای کاخ جوانان امکانات زیادی در نظر گرفته شده بود.
طبق قانون دولت اجازه داشت هر قسمت از اراضی و باغات و عمارت و اثاثیه دولتی را با تصویب هیئت وزیران به عنوان اجاره و بدون اخذ مال الاجاره در اختیار کاخ جوانان بگذارد. طبق اساسنامه کاخ جوانان نیز که به تصویب مجمع عمومی کاخ رسید، ارکان کاخ عبارت بودند از مجمع عمومی مرکب از برگزیدگان اعضاء هیئت مدیره و هیئتهای عامل. یازده نفر اعضاء را نخستوزیر و بقیه را مجمع عمومی انتخاب میکرد و بیلان کاخ نیز پس از تایید نخستوزیر تصویب شده تلقی میگردید.4 اعضا سالی یک بار مجمع عمومی تشکیل داده و چهار نفر را از میان خود با رأی مخفی انتخاب کرده و هفت نفر دیگر که طبق اساسنامه منصوب می شدند به اداره کردن امور کاخ میپرداختند.5 علاوه بر هیئت مدیره که مسئولیت کلی اداره کاخ و تصویب بودجه و ترازنامه و تعیین خطمشی را به عهده داشت هریک از شعب را هیئتی مرکب از فعالترین اعضا بهعنوان هیئت عامل اداره میکردند.6 گزارش برنامهها و اهدافی که کاخ جوانان دنبال میکرد در نشریهای داخلی که در واقع یک دو هفتهنامه به نام "کاخ جوانان" بود به چاپ میرسید. اما بهواقع در کاخ جوانان چه اقدامات و برنامههایی اجرا میشد و آیا این برنامهها با اهداف از پیشتعیینشده انطباق داشت؟
برنامههای کاخ جوانان؛ اهداف اعلامی
در کاخ جوانان برای اجرای برنامهها، حوزههای مختلفی شکل گرفته بود که شامل گروههای آموزشی از جمله آموزش عکاسی، موسیقی، گروههای، هنرهای نمایشی مانند دورههای آموزشی تئاتر و هنرپیشگی و... گروههای ورزشی در رشتههای ورزشی مختلف، گروه ادبی در سه شاخه شعر، نویسندگی و سخنوری، گروه موسیقی، برگزاری مسابقات مختلف ورزشی، شعر و شعر خوانی، نمایش فیلمهای ایرانی و خارجی، نمایش تئاتر و بازدید از مراکز تفریحی، علمی و برگزاری نمایشگاه کتاب میشد.7
در گزارشی که کاخ جوانان در سال 1350 از برنامههای خود ارائه میکند آمده که بیش از هفت هزار برنامه در زمینههای مختلف اجرا شده که در همه این برنامهها هدف اعلامی این بود که زمینههای مساعد برای ابراز فعالیتهای شخصی و آشنایی اعضا با رشتههای گوناگون امور اجتماعی فراهم گردد اما در عمل برخی از این برنامهها محتوایی سطحی داشت و به برنامههای آوازخوانی با حضور دستههای هنری سایر کشورها مانند آمریکا، انگلستان و شوروی و... اختصاص پیدا میکرد.8 با گذر زمان حضور خوانندگان خارجی از آمریکا و اروپا در شعب مختلف کاخ جوانان بیشتر و بیشتر میشد و این خوانندگان با صرف هزینههای گزاف و به بهانه ترویج برنامههای آموزشی به ایران دعوت میشدند تا در مراسم شبنشینیهای مختلف به اجرای برنامه بپردازند.
کاخ جوانان در مدت کوتاهی بعد از تاسیس به تعبیری از برنامههایی که مدعی اجرای آن بود دور و به یک کلوب ورزشی و عمده برنامههایی که به رقص و آواز دستهجمعی اختصاص داشت تبدیل شد.9 شاید یکی از عرصههایی که میتوان گفت کاخ جوانان تا حدی در آن موفق عمل کرد همین برنامههای ورزشی بود که با استقبال جوانان روبهرو شد اما حتی پروژههای فرهنگی و اجتماعی کاخ جوانان نیز بیش از آنکه به دانشهای جدید غربی بها دهد به دنبال ترویج و بسط ارزشها و الگوهای فرهنگی غربی از جمله مصرفگرایی و بازتعریف روابط اجتماعی در میان جوانان ایرانی بود. با هدف پیگیری و اشاعه همین اهداف بود که در نشریه کاخ جوانان نیز مطالب متعددی با هدف ترویج ارزشهای غربی و در مواقعی غیر اخلاقی در جامعه که تناسبی با نظام ارزشی بومی و فرهنگ ملی نداشت منتشر میشد.
برای مثال در بهمن 1350 نشست بزرگی در ارتباط با سقط جنین و لزوم آزادی آن منتشر شد که مباحث حاشیهای بسیاری را به دنبال داشت و مطالب آن در نشریه کاخ جوانان در قالب یک گزارش به چاپ رسید. در بخشی از این گزارش آمده بود، امروز زنان و مادران خود تصمیم میگیرند که بچه داشته باشند یا خیر. اجتماع امروز فرصتی برای بچهداری باقی نمیگذارد. در ادامه نیز به انتقاد از قانون ممنوعیت سقط جنین پرداخته و آن را قانونی بسیار پوچ خوانده که برای زنان ایجاد محدودیت میکند و باید از سر راه برداشته شود.10 در نمونه دیگری مطلبی در خصوص کاهش همبستگیهای خانوادگی جوانان منتشر شد که در صدد تضعیف بنیان خانواده در جامعه ایرانی بود و موارد مشابه متعدد که عملا در پی تغییر ذهنیت جوانان ایرانی در خصوص مواردی مانند ازدواج، خانواده و حتی میهندوستی بود.11 در واقع، اعضای مسئول کاخ جوانان در تربیت نسل جوان الگوهایی را از دیگر فرهنگها اقتباس میکردند که با الگوهای جامعه ایرانی در تضاد و تقابل آشکار بود. بررسی وضع جوانان دیگر کشورها از سوی مسئولان کاخ جوانان و پیادهسازی همان الگو در ایران نشاندهنده سطحی و نمایشی بودن طرحها و برنامهریزیهای کشور در حوزه آموزش و تربیت نسل جوان بود.
شهردار تهران به عنوان رییس کاخ جوانان بعد از تماس با هویدا نخستوزیر وقت و بهدنبال تاسیس حزب رستاخیز اظهار داشت آقای نخستوزیر خواستار آن هستند تا کاخها در لوای حزب رستاخیز ملت ایران اداره شوند و هر دانشجویی که خواهان اداره کاخ جوانان بطور مستقل است اخراج شود.
به عنوان نمونه غلامرضا نیکپی شهردار و رئیس کاخ جوانان در نامهای به عباس اخباری، مدیر کاخ جوانان، خواستار اعزام تیمی از مسئولان ایرانی برای بررسی وضع جوانان اسرائیل به آن کشور میشود تا به اقتباس الگو از آن کشور مبادرت کنند.12 این در حالی بود که نیکپی خود در روز افتتاح کاخ جوانان در گزارشی پیرامون هدفهای آینده و تشکیل سازمان داخلی کاخ جوانان اعلام نموده بود در کاخ جوانان برنامهها با هدف بالا بردن سطح اخلاق و معلومات جوانان تهیه و تنظیم شده است.13 به این ترتیب برنامههای کاخ جوانان در طول سالهای فعالیتش که برحسب برنامه آموزشی خورده بود عمدتا به برنامههای تفریحی و مواردی مانند شبشنیهای متعدد و گروههای رقص و آواز متمرکز بود. حتی در موارد آموزشی مانند آموزش زبان انگلیسی نیز کاخ جوانان بهروشنی و با صراحت از تسهیل خروج دانشجویان از کشور و تحصیل در خارج دفاع میکرد که به نوعی تشویق نخبگان برای مراجعت از کشور بود. اما این تفاوت در برنامههای اعلامی کاخ جوانان و آنچه در عمل پیاده شد اتفاقی نبود و رژیم پهلوی به دنبال دستیابی به مقاصد خود از افتتاح کاخهای جوانان در سراسر کشور بود.
بهشتی زیبا در برهوت!
بهشتی زیبا در برهوت که مملو از ماموران دولتی است و ما را بهسمت خود میخواند. این توصیف یکی از دانشجویان از کاخ جوانان بود که جیمز بیل به آن اشاره کرده است. کاخهای جوانان دارای بودجههای کلانی بودند که مبلغ عمده آن از بودجه سری نخستوزیری تامین میشد و هیئت مدیرهای نیز برای آن در نظر گرفته شده بود اما نقطه اصلی را ساواک در اختیار داشت.14
حکومت پهلوی اگرچه از ابتدای فعالیت کاخ جوانان تلاش داشت تا کاخ جوانان را غیردولتی و به تعبیر بهتر غیرحکومتی جلوه داده و آن را نهادی غیردولتی معرفی کند اما این تنها ظاهر امر بود چرا که شواهد نشان میداد ساواک از همان ابتدا نظارتی قوی بر فعالیتهای کاخ جوانان داشت و آن را هدایت میکرد. ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺁﻏﺎﺯ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻛﺎﺥ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ، تعدادی ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺍﻣﻨﻴﺖ ﺑﻮﺩﻧﺪ. آنها درواقع نیروهای امنیتی حرفهای بودند که ﭘﻴﺎﭘﻲ ﺩﺭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻬﺎﻱ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺗﺤﺖ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﺩﻭﻟﺖ ﺣﻀﻮﺭ ﻣﻲﻳﺎﻓﺘﻨﺪ. ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻳﺎﻥ هم از همان ابتدا ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ برخی از مسئولین کاخ از نیروهای امنیتی هستند. کاخ جوانان به این ترتیب در فضایی به ظاهر آزاد اما عمیقا امنیتی شکل گرفت و فعالیت کرد. 15
کاخ جوانان یک تیر و دو نشان
کاخ جوانان به دنبال اثرگذاری بر فعالیت نظام آموزشی رسمی و به قول مسئولانی مانند لیلی امیرارجمند، مشاور فرح، پرکردن خلأ نظام آموزشی رسمی کشور بود. فرح و همفکرانش همانند لیلی امیرارجمند مشاور او و رئیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در صدد بودند با تاسیس کاخ جوانان در کنار کانونهای پرورشی کودکان و نوجوانان برنامه آموزشی موازی با نظام آموزشی رسمی کشور ایجاد کنند که در آن با محدودیتهای کمتر، به تربیت نسل جدید پرداخته و جوانان را مطابق با معیارهای غربی پرورش دهند. قرار بر این بود که نوجوانان بلافاصله بعد از طی کردن دورههای کانون پرورش فکری راهی کاخ جوانان شوند تا به این ترتیب در معرض آموزش یک نظام آموزشی غیررسمی و موازی با محدودیتهای کمتر و نظارت کمتر افکار عمومی قرار بگیرند.
از سوی دیگر کاخ جوانان با حرکت در مسیر افزایش برنامههای سرگرمی و نشستهای شبانه کارکردی دیگر نیز داشت و آن عمل کردن در حکم سوپاپ رژیم بود تا با در اختیار گذاردن آزادیهای سطحی از طرفی جوانان را جذب رژیم پهلوی کرده و محلی برای تقویت مشروعیت حکومت پهلوی باشد و از طرف دیگر این گروه فوقالعاده مهم در هرم جمعیتی را از اندیشیدن به موضوعات اصلی و فضای بسته سیاسی و اختناق موجود در فضاهایی همچون دانشگاهها و نیز فضای عمومی کشور منحرف کند. البته در نهایت حتی فضای کاخ جوانان نیز سیاسی شد بهگونهای که شهردار تهران به عنوان رییس کاخ جوانان بعد از تماس با هویدا نخستوزیر وقت و بهدنبال تاسیس حزب رستاخیز اظهار داشت آقای نخستوزیر خواستار آن هستند تا کاخها در لوای حزب رستاخیز ملت ایران اداره شوند و هر دانشجویی که خواهان اداره کاخ جوانان بهطور مستقل است اخراج شود.16
یکی از دلایل ترویج فعالیت کاخ جوانان توجه به این نکته است که حکومت، تمام تشکیلات اجتماعی را که هدف اصلاحی و مبارزاتی داشتند مضر دانسته و در صدد تعطیل ساختن اینگونه مراکز بود. به همین دلیل بود که خود برای جوانان مراکزی با عنوان کاخ جوانان ترتیب داد تا با صرف هزینههای بسیاری جوانان را به سمت سینما، قمار، عضویت در کاخ جوانان و دیگر مراکز فساد جلب و جذب کند.17در نهایت عملکرد کاخ جوانان به دلیل مغایرت با ارزشهای فرهنگی جامعه به شکلی در برخی اعلامیهها و اعتراضات مردمی نمود یافت. در یکی از اعلامیه ها خطاب به جوانان آمده است که خواب غفلت دیگر بس است. شما را توسط تلویزیونها، کاخ جوانان، تبلیغات، مجلات و ... مشغول کردهاند تا آنچه حکومت خود میخواهد بکند.18
نتیجهگیری
حکومت پهلوی از هر وسیلهای برای بیخبر نگاه داشتن مردم و بهویژه جوانان که به نوعی نیروی فعال هر کشوری هستند استفاده می کرد. کاخ جوانان با مسئولانی که داشت وظیفه خطیری در تاثیر گذاشتن بر باورها، ارزشها و نگرشهای جامعه به عهده داشت تا بدین صورت آن را در جهتی که خود موافق بود شکل دهد. کاخ جوانان در اصل قرار بود به تربیت و آموزش نسل جوان بپردازد اما آنچه در عمل بهجا ماند ابتذالگرایی و کشاندن اندیشههای خلاق به سوی تقلید از مظاهر فساد بود.
جشن کودتای 28 مرداد در کاخ جوانان
شماره آرشیو: 1-38-154ک
پشتنویس عکس بالا
شماره آرشیو: 2-38-154ک
پی نوشت:
1.مجله اقتصاد بورس، کاخ جوانان مرکز اخلاق و پاکدامنی خواهد شد، دوره اول، سال 1345، شماره 40، ص: 28.
2.سند شماره 203-2004-171آ، آرشیو پژوهشکده تاریخ معاصر.
3.نشریه کاخ جوانان، سال1، شماره6، 1350ص:22.
4.سند شماره 41889- پ، آرشیو پژوهشکده تاریخ معاصر.
5.گزارش سالانه رئیس هیئت مدیره کاخ جوانان به سومین مجمع عمومی، 1448، ص 7.
6.نشریه کاخ جوانان، سال 1، شماره 6، 1350، ص23.
7.نشریه کاخ جوانان، سال 6، شماره 6، 1350، ص8-10.
8.نشریه کاخ جوانان، سال 1، شماره 6، 1350، ص 22.
9.نشریه کاخ جوانان، همان، 1350، ص21.
10.نشریه کاخ جوانان، سال 6، شماره 5، 1350، ص22.
11.نشریه کاخ جوانان، سال 10، شماره 4، 1354، ص 11.
12.مرکز بررسی اسناد تاریخی، کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، جلد سوم، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1384، ص 385-386.
13.روزنامه اطلاعات، چهارشنبه چهارم آبان 1345، شماره 2116، ص: 12.
14.Bill, James (1969), The Politics of Student Alienation The Case of Iran, Iranian Studies, Vol 2, No 1, pp: 15-10.
15.سیدجلالالدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، جلد دوم، دفتر انتشارات اسلامی، 1361، صص198-199.
16.شورای نویسندگی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، رجال عصر پهلوی، غلامرضا نیک پی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1385، ص 259.
17.از جمله مراکزی که رژیم بر تعطیلی و یا کمرنگ ساختن آنان اصرار داشت مساجد، حسینه ارشاد و مراکزی از این نوع بود و حتی گفته میشد کاخ مرکزی جوانان در مقابل این مراکز تاسیس میشد تا با امکانت بسیاری که داشت مراکز دیگر را به حاشیه براند. سید جلالالدین مدنی، همان، ص 198.
18.حمید روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، تهران، واحد فرهنگی بنیاد شهید، 1364، ص 677.