قوامالسلطنه با مشورتهایی که با جرج آلن، سفیر آمریکا داشت باطناً چنین میاندیشید که باید انتخابات مجلس پانزدهم را عملاً به بعد از رفع غائله پیشهوری در آذربایجان و ضعف حزب توده و برکناری مظفر فیروز از سیاست داخلی ایران انجام داد در حالی که روسها با امضای مقاولهنامه سادچیکف ـ قوام درباره نفت و روی کار بودن وزرای تودهای و خود مظفر فیروز که وزیر کار هم شده بود، انتظار تسریع در انتخابات پانزدهم را داشتند، به همین جهت قوامالسلطنه با آنها بازی میکرد...
«قوامالسلطنه با مشورتهایی که با جرج آلن، سفیر آمریکا داشت باطناً چنین میاندیشید که باید انتخابات مجلس پانزدهم را عملاً به بعد از رفع غائله پیشهوری در آذربایجان و ضعف حزب توده و برکناری مظفر فیروز از سیاست داخلی ایران انجام داد در حالی که روسها با امضای مقاولهنامه سادچیکف ـ قوام درباره نفت و روی کار بودن وزرای تودهای و خود مظفر فیروز که وزیر کار هم شده بود، انتظار تسریع در انتخابات پانزدهم را داشتند، به همین جهت قوامالسلطنه با آنها بازی میکرد. از طرفی تظاهر به تهیه مقدمات انتخابات مینمود و قدمهایی در این راه بر میداشت چنان که کمیتهای در وزارت کشور تشکیل داده بود به نام «کمیته امور انتخاباتی» که از محمود محمود و آقاسیدهاشم وکیل و چند نفر دیگر تعیین شده بود و از آن طرف هم موسویزاده را معاون رهبر کل و وزیر دادگستری نموده بود و کمیسیون تشکیلات حزب را هم تحت نظر او قرار داده بود زیرا این اشخاص را از افراد مورد اعتماد خود میدانست که از ابتدای تشکیل حزب نام آنها را خود صورت داده بود. ضمناً برای اینکه با حزب توده و دستجات چپی بازی کند دستور داده بود کمیتهای مرکب از نماینده حزب توده و نماینده دموکرات آذربایجان و نماینده حزب دموکرات ایران تشکیل شود که یک لیست ائتلافی برای نامزدهای انتخاباتی مجلس پانزدهم در سراسر کشور تنظیم گردد. از آن طرف هم برای ادامه وضع موجود آذربایجان که به همان حال باقی بماند قرار شده بود دکتر جاوید وزیر کشور دولت پیشهوری به تهران آید که درباره تعدیل شرایط موافقتنامه مذاکرات ادامه یابد. چنانکه در بهار آن سال او تحت حفاظت فدائیان دموکرات آذربایجان به اتفاق شبستری، رئیس مجلس آذربایجان در کاخ جوادیه ارباب مهدی مهمان دولت بودند که خوب میخوردند و میخوابیدند و هیچگونه پیشرفتی در مذاکراتشان نبود حتی روزی شنیدم از جمله پیشنهادات جاوید این بود که شاه به افسران ارتش آذربایجان دموکرات درجه و فرمان داده آنها را [به رسمیت] بشناسد و قوام نیز ظاهراً به شاه در اینباره اصرار ورزیده ولی او از پذیرفتن این امر خودداری نموده کمکم اصرار میورزید که کار آذربایجان زودتر خاتمه یابد در صورتی که مظفر فیروز نمیخواست به آن سرعت غائله پوشالی پیشهوری که از ماهها پیش پایان یافته بود خاتمه پیدا کند.
قوام کار را به بازی، به هر جهت میگذرانید و در برابر فشار روسها هم اشاره به اختلاف نظرهای کمیته انتخاباتی سه حزب مینمود که نمیتوانند توافق نظر در تعیین نامزدها یابند و من میترسم نتیجه انتخابات مطلوب خاطر برای تصویب قرارداد نفت نشود. از این جهت کمکم موافقت روسها را چنان به خود جلب نمود که آماده شدند کار انتخابات، در بست در اختیار خود قوام قرار گیرد و حتی از بقای وزرای حزبی در کابینه که با عکس العملی در جنوب ایران از طرف قشقاییها و غیره مواج شد که اولتیماتومهایی برای تجزیه فارس از ایران به دولت داده بودند و همچنین [از] دوام وضع موجود آذربایجان منصرف گردند مخصوصاً اینکه مظفر فیروز چنان وضعی یافته بود که از وزرای حزبی به سادچیکف بیشتر نزدیک بود. ... را در دولت به او میکرد که روزی ایرج اسکندری این مطلب را به من با تعجب گفت که فعلاً کار ما به جایی رسیده که مظفر فیروز از پاپ کاتولیکتر شده. این بود که کمکم قوام از بنبست در آمده با یک ترمیم کابینه مظفر فیروز را هم از وزارت کار به سفارت ایران در مسکو انتقال داده آرامش را به جای او وزیر کار نمود. در عین حال کار انتخابات را جدیتر تلقی نمود چنانکه به فروزش مأموریت داد که انتخابات مازندران تحت نظر او و من باشد و دستور داد از مرکز حزب، نام من و او به عنوان نامزد حزبی برای انتخابات مجلس پانزدهم به کمیته بابل ابلاغ شود ولی شروع انتخابات را دیگر رسماً به موقعی موکول نمود که امنیت و استقرار حاکمیت دولت در سراسر کشور برقرار باشد یعنی غائله آذربایجان خاتمه یابد. بدیهی است با این اعلام رسمی قوام و تغییرات در کابینه پیدا بود که روسها موافقت نمودهاند بساط پیشهوری عملاً برچیده شود و امر انتخابات در دست خود قوام قرار گیرد و الاّ که به درازا خواهد کشید.»1
.
سال 1325، احمد قوام نخستوزیر و اعضای کابینه ائتلافی وی با حزب توده
شماره آرشیو: 1-3494-1ع
پی نوشت:
1. ابوالحسن عمیدی نوری، یادداشتهای یک روزنامهنگار (تحولات نیم قرن اخیر تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری)، به کوشش: مختاری حدید ـ جلال فرهمند، ج2، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1384، صص104ـ105.