به هر حال، رضاخان سردار سپه منتها[ی] آرزویش این بود که خود به مقام اول شخص ایران برسد و آن مقام را هم ریاست جمهوری میدانست نه سلطنت ایران. ولی چون سرنوشت محمدرضا شاه این بود که به سلطنت پرپیچ و خم ایران برسد بدین جهت در روزهایی که رضاخان سردار سپه، قطع داشت کار تغییر رژیم تمام است قیامی از مردم جنوب تهران (که البته بدون مداخله دربار قاجاریه، یعنی محمدحسن میرزا ولیعهد نبود، زیرا احمدشاه از مدتی پیش از ایران رفته بود) شد که مردم به مجلس شورای ملی ریخته علیه جمهوریت شعار دادند...
«به هر حال، رضاخان سردار سپه منتها[ی] آرزویش این بود که خود به مقام اول شخص ایران برسد و آن مقام را هم ریاست جمهوری میدانست نه سلطنت ایران. ولی چون سرنوشت محمدرضا شاه این بود که به سلطنت پرپیچ و خم ایران برسد بدین جهت در روزهایی که رضاخان سردار سپه، قطع داشت کار تغییر رژیم تمام است قیامی از مردم جنوب تهران (که البته بدون مداخله دربار قاجاریه، یعنی محمدحسن میرزا ولیعهد نبود، زیرا احمدشاه از مدتی پیش از ایران رفته بود) شد که مردم به مجلس شورای ملی ریخته علیه جمهوریت شعار دادند. بدین جهت نقشه سردار سپه تغییر کرده به جای تغییر رژیم به خلع قاجاریه و برقراری سلطنت در خاندان پهلوی و بالنتیجه به ولیعهدی محمدرضا شاه انجامید و این همان صفحه تقدیر و سرنوشت میباشد که باید فکر رضاشاه را از ریاست جمهوری به سلطنت تغییر دهد تا محمدرضا شاه در روزگار پس از شهریور 1320 به آسانی و خود به خود به سلطنت برسد و الاّ برای رضاشاه هیچ فرقی نمیکرد رئیسجمهور ایران شود یا شاه ایران زیرا چون مرد مقتدر و مسلطی بر اوضاع ایران بود تا آخر عمرش همیشه رئیس جمهور میماند چنانکه دیکتاتورهایی از قبیل تیتو در یوگسلاوی و یا فرانکو در اسپانیا توانستهاند این عنوان خود را هنوز که هنوز است پس از چندین ده سال حفظ نموده باشند.
پس تغییر فکر رضاشاه از جمهوری در ایران به سلطنت، فقط در سرنوشت محمدرضا شاه مؤثر بود که عنوان سلطنتش پس از شهریور 1320 جنبه عملی یافت در حالی که اگر ایران جمهوری شده بود با پیشامد حادثه شهریور 1320 که رضاشاه فرضاً با عنوان ریاست جمهور اگر تا آن روز باقی میماند و از ایران میرفت دیگر امکان نداشت با وضع نامساعدی که برای رضاشاه و بالنتیجه خاندان سلطنت پهلوی پیش آمده بود محمدرضا شاه به مقام ریاست جمهوری ایران میرسید بلکه حتماً شخصی مثل مرحوم محمدعلی فروغی (ذکاءالملک) به مقام ریاست جمهوری میرسید کما اینکه فشار شورویها در شهریور 1320 بر همین بود که ایران باید جمهوری شود و فعالیت چند نفر از رجال ایران نزد انگلیسها باعث گردید که راه حل استعفای رضاشاه به نفع فرزندش و به سلطنت رسیدن محمدرضا شاه پذیرفته گردید.»1
سال 1303؛ رضاخان و فرماندهانش
در فروردین 1303 اردشیر جی در نامهای به نصرالله خلعتبری مینویسد: الان که نه سلطنت است و نه جمهوری آثار روزگار بر این میباشد که دیکتاتوری نظامی سردار سپه مقبول افتد؛
قوه و قدرت سلطنت تقریباً معدوم است و جمهوری ایرانی هم معلوم است جمهوری فردی بوده
شماره آرشیو: 1816-1ع
پی نوشت:
1. ابوالحسن عمیدی نوری، یادداشتهای یک روزنامهنگار (تحولات نیم قرن اخیر تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری)، به کوشش: مختار حدیدی ـ جلال فرهمند، ج2، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1384، صص 130ـ131.