کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

«نظری بر گستره تاثیر امام خمینی در جهان معاصر» در گفت‌وشنود با زنده‌یاد آیت‌الله سیدحسن طاهری خرم‌آبادی

اگر قاطعیت امام نبود، نهضت در همان مراحل اولیه شکست می‌خورد

18 آذر 1397 ساعت 13:16

زنده‌یاد آیت‌الله سیدحسن طاهری خرم‌آبادی از یاران و شاگردان دیرین امام خمینی به‌شمار می‌آید. او از دوره‌‎های گوناگون نهضت و انقلاب اسلامی خاطراتی شنیدنی داشت. آنچه پیش روی دارید شمه‌ای از خاطرات و تحلیلهای ایشان درباره تاثیر امام خمینی در گستره جهان معاصر است. امیدواریم انتشار این مصاحبه در آستانه چهلمین سالروز پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی مفید و مقبول آید.


□ حضرتعالی از چه دوره‌ای و چگونه با حضرت امام آشنا شدید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. بنده قبل از اینکه به حوزه علمیه قم بروم در دورانی که در خرم‌آباد بودم، نام حضرت امام را ــ که در آن دوره حاج‌آقا روح‌الله خمینی نامیده می‌شدند ــ زیاد شنیده بودم...
 

 
□ از چه کسانی؟
از روحانیان خرم‌آباد و بعضی از اقوام، از جمله عمویم که ایشان را می‌شناختند. گاهی هم که برای زیارت به قم می‌آمدم، حضرت امام را می‌دیدم و قیافه و رفتار ایشان به‌قدری برایم جذاب بود که چهره‌شان کاملا در ذهنم نقش بسته بود. خاطرم هست که وقتی برای ادامه تحصیل به قم آمدم، هنگامی که وارد صحن مطهر شدم، دیدم ایشان از حرم بیرون آمدند. از آن زمان علاقه عجیبی به ایشان پیدا کردم...
 
□ در چه سالی؟
سال 1333.
 
□ چند سال داشتید؟
شانزده سال. از آن به بعد همیشه سعی می‌کردم در حرم یا در مجالس جایی بنشینم که بتوانم ایشان را خوب ببینم.
 
□ آیا در آن دوره ملاقات نزدیکی هم با حضرت امام داشتید؟
یکی دو ماه بعد از ورودم به قم، یکی از علمای خرم‌آباد همراه عده‌ای به منزل امام می‌رفتند که من هم آنان را همراهی کردم. در آنجا یکی از روحانیان نام مرا از یکی از علمای خرم‌آباد پرسید و ایشان هم مرا با نام پدرم معرفی کرد. نظر امام جلب شد و فرمودند: «من و ایشان رفیق بودیم و با هم ارتباط زیادی داشتیم». از آن به بعد محبت امام به من جلب شد و من هم روی عشق و علاقه‌ای که به ایشان داشتم، در مجالس روضه بیتشان شرکت می‌کردم. امام به‌قدری به من اظهار لطف می‌کردند که یک بار یکی از فضلا از من پرسید: با امام نسبتی دارید؟ گفتم: خیر؛ ایشان با ابوی من رفیق بودند و به این سبب به من محبت می‌کنند.
 
□ از چه سالی در درس حضرت امام حاضر شدید؟
از سال 1339 که به مرحله‌ درس خارج رسیدم، در درس ایشان حضور پیدا کردم و تا زمانی که ایشان در قم تشریف داشتند، یعنی حدود چهار سال، توفیق داشتم در محضر ایشان شاگردی و در عین حال همراه مرحوم آقای ربانی املشی برای ترویج مرجعیت ایشان تلاش کنم. آن روزهایی که ما این حرف را می‌زدیم، با وجود مراجع بزرگی چون آیت‌الله حکیم و دیگران، این حرفها برای خیلیها قابل قبول نبود، اما پس از رحلت آیت‌الله بروجردی، ما نهایت سعی خود را در تثبیت مرجعیت امام کردیم.
 
□ از کی و چگونه به نهضت امام پیوستید؟
پس از رحلت آیت‌الله بروجردی و با شروع نهضت در سال 1341، علاوه بر علاقه و ارادت استاد و شاگردی به حضرت امام، بنده به صف سربازان ایشان پیوستم و در ماجرای رفراندوم 6 بهمن، از سوی ایشان مأموریت پیدا کردم به خرم‌آباد بروم و در آنجا حرکتی را آغاز کنم. به‌هرحال ارتباطمان با امام روز به روز نزدیک‌تر می‌شد.
 
□ اشاره کردید برای ترویج مرجعیت امام تلاش می‌کردید، اما نکته جالب اینجاست که ایشان علاقه‌ای به مرجع شدن نداشتند؛ لطفا دراین‌باره بیشتر توضیح دهید؟
همین‌طور است؛ امام هیچ‌گاه به سراغ مرجعیت نرفتند، بلکه برعکس مرجعیت را رد می‌کردند. در زمان حیات آیت‌الله بروجردی هم هرگز اجازه ندادند کتاب یا نوشته‌ای از ایشان چاپ شود، درحالی‌که در باب «طهارت» و «مکاسب» مطالب زیادی نوشته و از سالها قبل بر «عروه‌الوثقی» و «وسیله» حاشیه زده بودند. پس از رحلت آیت‌الله بروجردی هم وقتی عده‌ای به سراغ ایشان می‌روند، می‌فرمایند: می‌خواهم تدریس کنم و علاقه‌ای به این مسائل ندارم!
 
□ چه شد که به چاپ برخی نوشته‌های خود راضی شدند؟
من و عده‌ای دیگر خدمتشان رفتیم و عرض کردیم: ما مقلد شما هستیم و نیاز داریم فتوای شما را در مورد مسائل مختلف بدانیم... و به این ترتیب و با اصرار زیاد، اجازه چاپ حاشیه عروه را گرفتیم و بعد هم گروهی از فضلا حواشی ایشان را به صورت رساله چاپ کردند. یادم هست در همان روزها، بعضی از روزنامه‌ها با ایشان مصاحبه کردند، ولی ایشان مسئله مرجعیت را از خودشان رد کردند. در جلسه‌ای هم که پس از رحلت آیت‌الله بروجردی در منزل ایشان و به دعوت آیت‌الله بهبهانی برگزار شد، قرار بود مشخص شود از آن پس چه کسانی متکفل پرداخت شهریه طلاب شوند. آن روز هر کسی سخنی گفت، اما امام کاملا سکوت کردند و وقتی جلسه تمام شد، با خوشحالی از مجلس بیرون آمدند که این بار سنگین به دوش ایشان نیفتاد.
همچنین با اینکه از خبر درگذشت آیت‌الله بروجردی فوق‌العاده متأثر بودند و حتی با شنیدن این خبر تب کرده بودند، به‌طوری که برای ایشان طبیب آوردند، ولی به دلیل اینکه نمی‌خواستند کسی دور ایشان را بگیرد و بحث مرجعیت مطرح شود، در هیچ‌یک از مجالس فاتحه شرکت نکردند و بعد که اوضاع آرام‌تر شد، پس از دوازده روز، خودشان مجلس فاتحه‌ای برای مرحوم آقای بروجردی گرفتند. ایشان به هیچ‌وجه تمایل نداشتند در معرض این نوع مسائل باشند. حتی اجازه نمی‌دادند کسی ایشان را از منزل یا کلاس درس تا حرم همراهی کند و همیشه تنها تشریف می‌بردند. در مجلس فاتحه‌ای هم که برای آیت‌الله بروجردی گرفته بودند، مطلقا منع کرده بودند نامی از ایشان برده شود. این گمنامی خودساخته همچنان ادامه داشت تا زمانی که قضیه انجمنهای ایالتی و ولایتی پیش آمد و امام رسما به میدان آمدند.
 
□ مرجعیت حضرت امام با دیگر مراجع چه تفاوتهایی داشت؟
مرجعیت و زعامت امام، با رهبری ایشان توأم شد. پیش از آن، این مسائل در حد عده‌ای از فضلا بود، ولی با شروع نهضت، مردم امام را شناختند و به‌سرعت به ایشان روی آوردند. به اعتقاد بنده مهم‌ترین عامل در موفقیت حضرت امام این بود که ایشان یک انسان موحد و مخلص به تمام معنا بود. ایشان برای خدا قیام کرد و چون اخلاص داشت، به هدف رسید. من در تمام عمرم، هرگز آدمی بااستقامت‌تر و قاطع‌تر از امام ندیدم. اگر این ویژگیهای امام نبود، مطمئن باشید نهضت در همان مراحل اولیه شکست می‌خورد و این ندا در نطفه خفه می‌شد. بعدها نشانه‌های اعلای این روحیه مقاومت را در مواجهه با گروهکهای معاند داخلی و اوج آن را در جنگ با عراق مشاهده کردیم. مردم هم چون این استقامت و شجاعت در برابر دشمن را در امام می‌دیدند، از ایشان صبر و مقاومت آموختند و همه جور مشکلی را حل کردند و در برابر دسیسه‌های متعدد دشمن تاب آوردند.
 
□ غیر از ویژگیهایی که تاکنون به آنها اشاره کردید، چه خصلتهایی در امام وجود داشت که شما را مجذوب خود می‌کرد؟
امام فوق‌العاده شجاع بودند. هنوز دو شب از حمله کماندوهای رژیم به فیضیه نگذشته بود که خبر دادند: قرار است مأموران رژیم به منزل امام بریزند و ایشان را از بین ببرند! ترس و وحشت عجیبی بر همه حکم‌فرما شده بود و از امام درخواست کردند جایشان را عوض کنند. امام به همه فرمودند: شما بروید تا به خاطر من صدمه نبینید! آن شب فقط من و آقای قرهی نزد امام ماندیم و تا صبح پلک نزدیم، اما امام بدون کمترین نگرانی خوابیدند و موقع نماز شب بیدار شدند. اساسا نگرانی به وجود امام راه پیدا نمی‌کرد. مرحوم ربانی املشی می‌گفتند: شبی که اوضاع در کردستان آشفته شد، من از ایشان پرسیدم: «نگران نیستید؟» امام فرمودند: «من هیچ‌وقت نگران نمی‌شوم!» این اعتمادبه‌نفس، شجاعت و آرامش، یکی از عوامل مهم موفقیت حضرت امام در دوران دشوار رهبری بود.
 
□ آیا در رفتارهای امام قبل از رهبری نهضت و پس از آن تفاوتی مشاهده کردید؟
رهبران الهی چون بر اساس یک رسالت حرکت می‌کنند، طبیعتا در طول زندگی، مشی و منش یکسان و هماهنگی دارند. در مورد امام هم در دوره‌ای که مدرس حوزه بودند تا زمانی که در نجف اقامت داشتند و تمام همّ و غمّشان این بود که نگذارند کورسوی امیدی که در اثر مبارزات پدید آمده بود خاموش شود و بعدها هم که به کشور بازگشتند و زمام امور را در دست گرفتند، در افکار ایشان هیچ تغییری پیدا نشد.
 

 
□ برخی مدعی شده‌اند امام در تصمیم‌گیریهایشان تحت تأثیر بعضی افراد، از جمله مرحوم حاج احمد آقا بودند؛ این تحلیل را چقدر قبول دارید؟
یکی از ویژگیهای بارز امام این بود که ایشان هرگز تحت تأثیر حرف کسی قرار نمی‌گرفتند. همیشه با دقت تمام به حرفهای دیگران گوش می‌دادند، اما همواره بدون تأثیرپذیری از کسی تصمیم می‌گرفتند. تصمیمات امام همواره مبتنی بر مصلحتهایی بود که خود تشخیص می‌دادند.          
 
□ حضرت‌عالی مدتی به عنوان نماینده امام به پاکستان رفتید. تأثیر رهبری امام در مسلمانان جهان، از‌جمله مسلمانان پاکستان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
بنده یک ماه قبل از ارتحال حضرت امام، خدمتشان رفتم تا به پاکستان بروم و در آن جلسه، ایشان بار دیگر از ابوی بنده یاد کردند و فرمودند: «یکی از معایب عمر طولانی این است که همه رفقای انسان می‌روند و فقط یادشان بر جای می‌ماند» و اما در پاسخ به سوال شما باید عرض کنم پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تقریبا همه نهضتهایی که در کشورهای اسلامی پدید آمدند، کم یا بیش متأثر و الهام‌گرفته از انقلاب ایران و امام بوده‌اند. علاقه شیعیان پاکستان و عده‌ای از اهل سنت آنجا به امام، اگر از علاقه مردم ایران به امام بیشتر نباشد، قطعا کمتر نیست. ما در پاکستان به هر خانه‌ای که رفتیم، عکس امام را به دیوار زده بودند. نسبت به ما هم به عنوان شاگردان و نمایندگان امام، بسیار اظهار علاقه می‌کردند.


کد مطلب: 6346

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/news/6346/اگر-قاطعیت-امام-نبود-نهضت-همان-مراحل-اولیه-شکست-می-خورد

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir