دکتر مصباحزاده، مدیر روزنامه فعلی کیهان (که آن روزها عضو عادی دادگاه استیناف تهران بود و حتی اثر قضایی در محاکمه نداشت زیرا رأی را دیگری مینوشت و او امضا مینمود و) هوش استفادهجوئیاش زیاد بود. او فرزند یکی از عمال قوامالملک بود (که پدرشوهر والاحضرت اشرف بود) و توانسته بود از این جهت با دربار ارتباطی یافته و داوطلبیاش را در این کار اعلام دارد در حالی که خودش نه قلم داشت و نه از کار روزنامهنویسی با اطلاع بود و نه امتیاز روزنامهای در اختیار داشت. ولی عبدالرحمان فرامرزی را که فقط قلم داشت و اطلاع عادی از کار روزنامهنویسی، با او به مناسبت فارس بودن آشنا بود...
«دکتر مصباحزاده، مدیر روزنامه فعلی کیهان (که آن روزها عضو عادی دادگاه استیناف تهران بود و حتی اثر قضایی در محاکمه نداشت زیرا رأی را دیگری مینوشت و او امضا مینمود و) هوش استفادهجوئیاش زیاد بود. او فرزند یکی از عمال قوامالملک بود (که پدرشوهر والاحضرت اشرف بود) و توانسته بود از این جهت با دربار ارتباطی یافته و داوطلبیاش را در این کار اعلام دارد در حالی که خودش نه قلم داشت و نه از کار روزنامهنویسی با اطلاع بود و نه امتیاز روزنامهای در اختیار داشت. ولی عبدالرحمان فرامرزی را که فقط قلم داشت و اطلاع عادی از کار روزنامهنویسی، با او به مناسبت فارس بودن آشنا بود. دکتر مصباحزاده او را به همکاری دعوت نمود و او توانست عادل خلعتبری را که امتیاز آینده ایران [را] داشت راضی نماید آن امتیاز را عملاً در اختیار آنها بگذارد و مبلغی ماهیانه به رسم اجاره از انها دریافت دارد. عادل که دلش هم برای انتشار آن به اسم خود لک زده بود و هم پولی مستمر میخواست از این موضوع استقابل نمود. امتیازش را در اختیار آنها گذارد. روزنامه مزبور به صورت یک روزنامه عصر یومیه چند ماه پس از شهریور 1320 وارد مبارزه سیاسی گردید که البته از دربار کمک خرج میگرفت و دنبال قلمهایی از قبیل حبیبالله محیط و عبدالله خاوری که هر دو وکیل دادگستری بودند میگشت که صریحاً از رضاشاه طرفداری نموده [و] به مخالفین او حمله میکردند.
محمدرضا پهلوی و مصطفی مصباحزاده در بازدید از یک مرکز وابسته به موسسه کیهان
شماره آرشیو: 149-268م
این نمایش دکتر مصباحزاده قوت قلبی در شاه فراهم ساخت که منجر به گرفتن امتیاز روزنامه کیهان به نام خود او و تأسیس چابخانه با اخذ یک میلیون ریال از شخص شاه گردید. ارتش هم در پس پرده وارد فعالیت گردید، یعنی سرلشکر ارفع فعلی که آن روز گویا سرهنگ بود وارد گود شده دستهای درست کرده بود که حبیب محیط نیز جزو آنها بود. این حبیب محیط بعدها یک دوره وکیل مجلس به فشار ارتش گردید که جرئت نکردند اعتبارنامهاش را در مجلس مطرح نمایند زیرا قطع داشتند که رد میشود. فعلاً نیز که وکیل از کار افتادهای به نظر میرسد از بودجه جنگلبانی ماهی چند هزار تومان به عنوان وکیل آن بنگاه دریافت میدارد که البته دنباله همان سابقه همکاری با ارتش است که این نانِخانه به او داده میشود.»1
مصطفی مصباحزاده
شماره آرشیو: 1-555-268م
پی نوشت:
1. ابوالحسن عمیدی نوری، یادداشتهای یک روزنامهنگار (تحولات نیم قرن اخیر تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری)، به کوشش: مختار حدیدی ـ جلال فرهمند، ج2، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1384، صص176ـ179.