یکی از مهمترین ارکان بهثمر نشستن انقلاب اسلامی ایران، رهبری آن بود. پس از شدت گرفتن مبارزه با رژیم شاه و تبعید امام خمینی، تنگناهای ارتباطی ایشان با مردم بیشتر شد. از مهمترین ابزارهایی که امام خمینی در فرآیند انقلاب اسلامی ایران برای آگاهسازی مردم از آن بهره برد، پیامها و اعلامیهها بود. از مهمترین این پیامها باید به پیام 9 مادهای امام در دیماه 1357 اشاره کرد. بدین ترتیب در نوشتار پیش رو، این پیام و قدرت آن در تسریع و تعمیق فرآیند انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
همزمانی پیام با اربعینِ حسینی
اهمیت پیام امام خمینی از نوفللوشاتو در 25 دی 1357 به دلیل همزمانی با یکی از مهمترین مراسم مذهبی ایرانیان است. ظرفِ زمانی پیام به مناسبت فرارسیدن اربعین حسینی به ملت ایران ابلاغ شد. چنین عمل آگاهانهای و این همزمانی از جانب امام خمینی را میتوان در قالب یادآوری قیام امام حسین و مبارزات ایشان با نظام مستقر تحلیل کرد. دومین نکته زمانیِ پیام، هنگامی است که ملت ایران نسبت به رژیم شاه دیدگاه مثبتی ندارد و برای سقوط آن مبارزه میکند. امام خمینی در این پیام از رژیم پهلوی با عناوینی چون «سلطنت غاصبانه سلسله پهلوی» یاد میکند و با پیوند زدن کشتگان انقلاب با شهدای کربلا بیان میکند: «خون شهیدان ما امتداد خون شهیدان کربلاست». امام این حرکتها را «اربعین ما» میداند که «بازتاب اربعین آن دلاوران» است. به عقیده امام، «خون طاهر آنان» به «حکومت طاغوتی یزید» خاتمه داد و این خونهای پاک نیز «سلطنت طاغوتی» را در هم میپیچد. در انتهای مقدمه این پیام نیز آمده است که: «راهپیمایی و تظاهرات پرشور در این اربعین وظیفه شرعی و ملی است». نکته حائز اهمیت دیگر در مقدمه این پیام، باور امام خمینی به تظاهرات و راهپیمایی است. به عقیده امام، ملت ایران با توسل به همین راهپیمایی و تظاهرات؛ «این نظام را دفن میکند.»1 از محتوای مقدمه پیام چنین برمیآید که امام خمینی بر اساس «همزمانی»، آگاهانه مردم را در هنگام فرارسیدن اربعین، به بسیج و تظاهرات دعوت میکردند. همچنین این تظاهرات را در ارتباط مستقیم با اسلام و حفظ آن میدانستند که برای یادآوری جامعه ایرانی به مبارزه امام حسین، در فرآیند انقلاب اسلامی ایران از اهمیت زیادی برخوردار بود.
دوری از مادیگرایی در فرآیندِ انقلاب
اولین بند از پیام امام خمینی یکی از مهمترین شاخصهای انقلاب اسلامی ایران را در برمیگیرد. امام خمینی در این بند، بر هوشیاری مردم و همچنین ارائه راهکار در خصوص «قحطی مصنوعی» تأکید میکند. امام خمینی به مردم هشدار میدهند که مأمورین دولت شبها گندم انبارها و سیلوها را با کامیون میبرند تا «قحطی مصنوعی» ایجاد کنند. به عقیده امام، در چنان اوضاعی وظیفه حتمی مردم این است که از این عمل جلوگیری کنند و حتی عدهای از معتمدین را به نظارت بگمارند که این عمل غیرانسانی دولت را خنثی کنند. نکته جالب در پیام امام خمینی، تأکید بر این مهم است که غفلت از این امر مسئولیت شرعی دارد.2 این بند از پیام امام، نکات مهمی را در خود نهفته دارد. اولین نکته آن، بر تأکید امام به دوری از زمینههای اقتصادی و معیشتی و همچنین تحمل تنگناهای اقتصادی در فرآیند انقلاب اسلامی اشاره دارد. درواقع، چنین پیامی یادآوری میکند که در ابتدا نباید به دولت اجازه ایجاد قحطی مصنوعی داده شود و اگر هم چنین اتفاقی رخ داد، چنانچه اعتقادات و مبانی ارزشیشان با سود مادی تداخل پیدا کند، بدون تردید باید ارزشها را ترجیح دهند. این ویژگی بود که فوکو را نسبت به «پیشروی انقلابیون» با دستان خالی متحیر کرد. فوکو بیان میکند که هزاران تظاهرکننده، دستخالی جلوی سربازان مسلح، در خیابانهای تهران رژه میرفتند و فریاد میزدند: «اسلام، اسلام»، «برادر ارتشی، چرا برادرکشی؟ «برای حفظ قرآن ارتش به ما بپیوند»، «خمینی، خمینی، تو وارث حسینی». فوکو «شور انقلابیون» و جدایی آنها از مسائل اقتصادی و تأکید بر ارزشهای مذهبی را چنین به قلم میآورد: «به نظرشان از هر حرفی ابلهانهتر، خشکتر، غربیتر این بود که دین افیون تودههاست». مذهب نزد ایرانیان چنان قدرت عظیمی دارد که به مردم نیرویی شکستناپذیر بخشیده است.3
ایشان در یکی از بندهای فرمان نه مادهای، به جمیع بانکهای خارجی کشور اعلام میکند که سپردههای شاه و بستگان او و سایر اموال ملت محروم را که بهصورت اسامی بعضی از آنان تهیهشده است، از آنِ ملت است که آنها اختلاس نموده و از کشور خارج کردهاند...
اگرچه پیام امام خمینی به مردم بهنوعی اهمیت ارزشها را در برابر مادیات یادآور میشود اما همزمان در بندِ دیگری از پیام، راهکارهای استراتژیک نیز ارائه میدهند. در این راهکار، کشاورزان اهمیت پیدا میکنند و وظیفه آنان، همت و اقدام برای کشت دیمی است که به عقیده امام، چنین عملی میتواند از در مضیقه قرار گرفتنِ کشور جلوگیری کند. بانکها نیز در پیام امام برای چنین راهبرد استراتژیکی خطاب قرار میگیرند. امام بانکهای اسلامی را موظف میداند برای ادامه کشاورزی، قرضالحسنه بدهند و مسلمانان در این امر حیاتی با این بانکها تشریکمساعی نمایند تا جلوی توطئه شیطانی گرفته شود.
برهمزدن امنیت روانی کارگزاران نظام حاکم
درباره سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی ایران کتابها و مقالات متعددی نوشتهشده است. در انبوه نوشتههای مربوط به این رویداد بزرگ تاریخ معاصر ایران، حوزه روانشناسی و نقش آن در سقوط محمدرضاشاه حائز اهمیت است.4 در یکی از بندهای فرمان نه مادهای امام خمینی به جمیع بانکهای خارجی کشور اعلام میکند که سپردههای شاه و بستگان او و سایر اموال ملت محروم را که بهصورت اسامی بعضی از آنان تهیهشده است، از آنِ ملت است که آنها اختلاس نموده و از کشور خارج کردهاند؛ بانکها این وجوه سپردهشده را نباید به آنها تحویل دهند که بهزودی مقامات صالحه علیه آنان اقامه دعوی خواهند کرد. امام «وکلای غیرقانونی مجلسین» را نیز مورد خطاب قرار داد که از رفتن به مجلسین احتراز کنند و در صورت تخلف، مورد مواخذه ملت شریف قرار خواهند گرفت. تأکید بر آغاز تحولات در دانشگاه بهعنوان یکی از مهمترین نهادهای سیاسی ایران دوره پهلوی نیز در پیام امام خمینی مشاهده میشود. امام خمینی در این پیام از دانشگاهیان انتظار دارند تا دانشگاهها این دژهای مبارزات دانشجویان فداکار را بازکردهاند، به شعارهای رژیم فاسد و تظاهرات علیه دولت غاصب و شاه ادامه دهند و استادانی را که با دستگاه ظلم و اختناق رابطه دارند یا طرفدار رژیم فاسد هستند، نپذیرند.5 اینگونه هم شد و روزهای اول پیروزی انقلاب اسلامی، کمیته پاکسازی در دانشگاهها ایجاد شد تا وابستگان به رژیم گذشته و کسانی را که با ساواک همکاری میکردند از دانشگاه اخراج کنند.6 در این بند از پیام امام، به نهادهای مختلف سیاسی در ایران دوره پهلوی هشدار میدهد که بهزودی باید در پیشگاه ملت ایران پاسخگو باشند. مجلس و دانشگاه در تحولات سیاسی ایران همیشه حائز اهمیت بوده است؛ بنابراین غیرقانونی خواندن نمایندگان مجلس پهلوی و همچنین تشویق دانشجویان به مبارزه در دانشگاه، فشارهای فزایندهای را بر رژیم وارد کرد.
تسریع در انحلال شورای سلطنتِ غیرقانونی
یکی از مهمترین نهادهایی که گذار از نظام پادشاهی به جمهوری اسلامی ایران را تسهیل کرد، نهاد «شورای انقلاب اسلامی» بود. یکی از مهمترین بندهای پیام نهگانه امام خمینی به مردم ایران، «غیرقانونی» خواندن شورای سلطنت بود. امام خمینی، به کسانی که در شورای سلطنت غیرقانونی بهعنوان عضویت داخل شدهاند اخطار داد که عمل آنان غیرقانونی و دخالتشان در مقدرات کشور جرم است و بیدرنگ باید از این شورا کنارهگیری کنند. اگر کنارهگیری هم نکنند، در صورت تخلف باید مسئول پیشامدها باشند. امام خمینی با این پیامِ خود، به مردم ایران اعلام کرد که بهعنوان رهبر آنان، شورای سلطنت را به رسمیت نمیشناسد.7 همزمان با اعلام مواضع خود نسبت به این شورا، تأسیس شورای سری انقلاب اسلامی برای هماهنگ کردن فعالیتهای مردم را آغاز کرد. بختیار بهمنظور جلب حمایت عمومی و ایجاد شکاف در مردم، ساواک را منحل و زندانیان سیاسی را آزاد کرد و ضمن به تعلیق درآوردن روابط ایران با اسرائیل و نیز قول پرداخت غرامتهای گزاف به قربانیان تظاهرات ماههای گذشته را در دستور کار قرار داد. چنین امتیازاتی بسیار اندک بود و اعطای آنان بسیار دیر صورت گرفت که درنهایت منجر به ادامه اعتصابهای عمومی و کنارهگیری جلال تهرانی، رئیس شورای سلطنت شد.8 اهمیت غیرقانونی خواندن شورای سلطنت در پیام امام خمینی و کنارهگیری جلال تهرانی از ریاست این شورا زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که بختیار دلیل انتخاب تهرانی برای ریاست شورای سلطنت را «درباری بودن» و «مورد اعتماد شاه» بودن میداند.9
فشرده سخن
یکی از مهمترین اقدامات رژیم شاه برای سرکوب مردم، تبعید امام خمینی بعد از آغاز مبارزات ایشان بود. در چنان اوضاعی، شاه بر این گمان بود که خطرِ امام خمینی را از بین برده است؛ اما قاطعیت مردم و همچنین هوشیاری امام در ارتباطگیری با آنها با ابزارهای مختلف، چنین گمانی را غریب دانست. امام در تبعید با استفاده از پیامهای مختلف از طرفی روحیه مردم را برای مبارزه تقویت میکرد و از طرفی دیگر، روحیه کارگزاران نظام حاکم را تضعیف میکرد تا زمینه برای سقوط سلطنت در ایران مهیا شود.
دی 1357. خیابان آزادی تهران، راهپیمایی عظیم روز اربعین
پی نوشت:
1. روحالله خمینی، صحیفه امام: مجموعه آثار امام خمینی، جلد پنجم، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1379، چاپ سوم، ص 477.
2. همان، صص 477-478.
3. میشل فوکو، ایرانیها چه رؤیایی در سر دارند، ترجمه حسین معصومی همدانی، تهران، انتشارات هرمس، 1392، چاپ ششم، صص 18- 32.
4. ماروین زونیس، شکست شاهانه (روانشناسی شخصیت شاه)، ترجمه عباس مخبر، تهران، انتشارات طرح نو، 1370، چاپ دوم.
5. روحالله خمینی، همان، صص 478- 479.
6. فریدون هژبری، بر آبوآتش (زندگینامه و خاطرات دکتر فریدون هژبری، استاد و معاون پیشین دانشگاه صنعتی شریف)، ویراستار دکتر گوئل کهن، تهران، انتشارات کویر، 1395، ص 333.
7. روحالله خمینی، همان، ص 479.
8.محسن میلانی، شکلگیری انقلاب اسلامی، از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ترجمه مجتبی عطار زاده، تهران، نشر گام نو، 1381، ص 242.
9. مجموعه تاریخ شفاهی ایران، متن کامل خاطرات شاپور بختیار نخستوزیر ایران (1357)، ویراستار حبیب لاجوردی، تهران، صفحه سفید، 1386، چاپ دوم، صص 110- 111.