انقلاب اسلامی ایران از زوایای مختلف قابلیت بررسی دارد. از جمله اینکه کمتر انقلابی در دنیا میتوان یافت که ویژگیهای بکر انقلاب ایران را دارا باشد؛ ایدئولوژی، رهبری و حضور مردمی به عنوان مثلث تئوریک انقلابها نیز در انقلاب ایران بیش و کم مصداق پیدا کرده؛ از سوی دیگر مسلحانه و کودتا نبودن نیز بار دیگر انقلاب ایران را تبدیل به پدیدهای بکر و نوین برای بررسی علمی مینماید. از سوی دیگر شاهد هستیم ب حضور مردمی و تودهای انقلاب ایران حتی سبب شگفتی متفکران و تحلیلگران غربی نیز شده تا آنجا که کسی چون فرد هالیدی معتقد است که انقلاب اسلامی ایران، بزرگترین انقلاب تاریخ از منظر به صحنه آوردن تودههای مردمی به صحنه است.1 در مقاله زیر تلاش شده تا از این زوایا انقلاب ایران مورد واکاوی قرار گیرد.
مشارکت بالای سیاسی
یکی از ویژگیهای انقلابهای مهم در دنیا این است که معمولا غلظت حضور یکی از اقشار در شکلگیری و پیروزی انقلاب نسبت به سایر اقشار پررنگتر است. برای مثال اگر انقلاب فرانسه را به عنوان الگوی موردی تحت بررسی قرار دهیم شاهد هستیم که مشارکت اشراف و معدودی از نخبگان زمینهساز پیروزی انقلاب شده است؛ اما انقلاب ایران از حیث نوع و تنوع اقشار مشارکت کننده یک نمونه بکر در دنیاست که بخش وسیعی از قشرهای مردمی اعم از اقشار بازاری و روحانیون و دانشجویان را به عرصه آورده است. حامد الگار که در زمینه انقلاب اسلامی ایران آثار و مقالات متعددی دارد در زمینه حضور وسیع مردمی از اقشار مختلف در روند انقلاب اسلامی ایران معتقد است: «یکی از ممیزات انقلاب اسلامی ایران شرکت وسیع تودههای مردم بود. در انقلابهای فرانسه و روسیه و چین انقلاب همیشه با جنگ داخلی همراه بود... ۲ این در حالی است که برای مثال انقلاب بلشویکی روسیه نیز بیانگر حمایت و حضور قشر محدودی است و تمامی اقشار جامعه پای کار انقلاب نیامدند».۳نکته تمایزبخش دیگری که انقلاب ایران را به عنوان یکی از بزرگترین انقلابهای تودهای دنیا مورد تصدیق قرار میدهد این است که پیروزی و استقرار انقلاب در نقاط دیگر دنیا مبتنی بر خلأ قدرت سیاسی بوده و در واقع انسجام و یکپارچگی نیروهای اپوزیسیون تاثیر چندانی در برتری انقلاب نداشته و صرفا خلأ قدرت زمینهساز انقلاب بوده حال آنکه در انقلاب ایران کاملا عکس این مسئله مصداق دارد و حضور پرشور و یکپارچه نیروهای اپوزیسیون بوده که زمینهساز پیروزی و استقرار و نهادینه سازی انقلاب اسلامی را فراهم کرده است.
انقلاب و نه کودتا
تجربه سیاسی برخی کشورها بیانگر این است که نیروهای اپوزیسیون از طریق یک کودتا قدرت را به دست گرفته و سپس پایههای قدرت خود را مستحکم کردهاند، به این معنا که یک گروه نخبه و الیت ــ که دارای ابزارهای لازم به ویژه از نظر نظامی بوده است ــ علیه رژیم حاکم کودتا کرده و سپس قدرت را به دست گرفتهاند و البته در این میان، باز هم حلقه مفقوده مشارکت مردمی بوده است. تجربه سیاسی دنیا مانند رژیم ناصر در مصر بیانگر مصادیق کودتا است اما انقلاب ایران از این حیث نیز با سایر انقلابهای دنیا متمایز است. شرایط ساختاری انقلاب با کودتا کاملا متمایز است؛ شرایط ساختاری انقلابها مستلزم مثلث رهبری، مردم و ایدئولوژی است اما در کودتا لزوما هماهنگی میان این سه عنصر اهمیتی ندارد و صرفا یک گروه خاص است که با اتکاء به برتری نظامی و بعضا همراهی مردم موفق به استقرار میشود. به عبارتی میتوان عنوان کرد یک گروه نخبه و یا الیت در راس انقلاب اسلامی ایران قرار نداشته و از سوی دیگر نظامیان نیز در جریان پیروزی انقلاب با اعلام برائت از رژیم پیشین به جریان انقلاب پیوستند و شاید در دنیا این الگوی پیوستن نظامیان به انقلاب نیز بکر و نادر باشد.
انقلابی که مسلحانه هم نبود
انقلاب ایران در یک روند مسلحانه مستقر نشد و گروههای معارض با نبرد مسلحانه به پیروزی دست پیدا نکردند. تجربه سیاسی دنیا سرشار از انقلابها و کودتاهای بدخیم و یا مسلحانه است و در این میان میتوان به انقلابهایی مانند انقلاب کوبا اشاره کرد که رژیم جدید با بهکارگیری اسلحه و قیام مسلحانه مستقر شد اما در مورد انقلاب ایران مسئله به نحوه دیگری است.
در مجموع، براساس اسناد موجود، طی دوران مبارزه بر ضد رژیم شاه، امام خمینی هیچگاه با مبارزه و عملیات مسلحانه به شکل «جنگ چریکی بهاصطلاح پیشتاز» موافق نبود و همواره حرکت نهضت را بر پایه روشنگری و آگاهی دادن مردم و بسیج تودهها عنوان میکردند و این مسئله نیز موید دیگری بر مردمی و در عین حال غیرمسلحانه بودن انقلاب اسلامی ایران است.
بررسی تحقیقی و تبیین سیره سیاسی امام خمینی نیز این امر را ثابت میکند که امام به هیچروی مسیر انقلاب را منطبق با مشی مسلحانه نمیدانست و ازاینرو هیچ یک از گروههای اسلامی نتوانستند اجازه مبارزه مسلحانه با رژیم پهلوی را از ایشان کسب کنند. نکته جالب این است که امام، آگاهی را بدیل مناسبی برای تودههای مردم در مقابل مبارزه مسلحانه میدانستند و با قیام مسلحانه مخالفت میکردند و میفرمودند باید به مردم آگاهی داد.۴ حتی پس از ورود امام خمینی به ایران، طرح ترور خسروداد و بدرهای توسط گروه منصورون ریخته شد، اما پس از جویا شدن نظر امام، پاسخ به آن به بررسی بیشتر موکول شد.۵ در مجموع، براساس اسناد موجود، طی دوران مبارزه بر ضد رژیم شاه، امام خمینی هیچگاه با مبارزه و عملیات مسلحانه به شکل «جنگ چریکی بهاصطلاح پیشتاز» موافق نبودند و همواره حرکت نهضت را بر پایه روشنگری و آگاهی دادن مردم و بسیج تودهها عنوان میکردند و این مسئله نیز موید دیگری بر تودهای و در عین حال غیرمسلحانه بودن انقلاب اسلامی ایران است.
انقلاب فراگیر
معادل دیگری که میتوان برای انقلاب ایران برشمرد، انقلاب فراگیر در نقطه مقابل انقلاب محدود بود. از نظر جغرافیایی، انقلاب ایران در زمره انقلابهایی بود که پراکنش متعدد و متنوع جغرافیایی آن در میان انقلابهای دنیا بکر و بینظیر است؛ به این معنا که موج انقلاب ایران به کلانشهرها و مراکز محدود باقی نماند و نوعی تمرکززدایی در انقلاب ایران را شاهد هستیم. از بعد طیف مشارکت کننده نیز بار دیگر فراگیری انقلاب ایران اثبات میشود؛ به این معنا که تمامی اقشار در پیروزی انقلاب ایران مشارکت حداکثری داشتند و پس از پیروزی انقلاب نیز مشارکت بیش از ۹۸ درصدی مردم در رای به جمهوری اسلامی، خصلت مردمی انقلاب ایران را تصدیق کرد.
رهبری در انقلاب ایران
از نظر رهبری نیز انقلاب ایران بار دیگر تمایزآفرین است و از سوی دیگر موید تودهایترین انقلاب دنیا است. به این معنا که طبقه حامی و پیرو رهبر انقلاب، بسیار گسترده هستند و فقط قشر محدودی از رهبری حمایت نکردند. از لحاظ رهبری، انقلاب اسلامی ایران منحصر به فرد است، اگر نگاهی تطبیقی و قیاسی در این حوزه داشته باشیم شاهد هستیم که در انقلاب فرانسه رهبری واحد و قاطعی نبود و یا اینکه در پیشانی و راس انقلاب روسیه نیز یک رهبر حزبی قرار داشت. انقلاب شکل گرفته در مصر در زمان عبدالناصر نیز اساسا تهی از ویژگیهای انقلاب بود و به الگوی کودتای نظامی نزدیکتر بود اما در پیشاپیش انقلاب و مردم انقلابی ایران، رهبری قرار داشت که از پایگاه یک مرجع تقلید مردمی و اسلامی سخن می گفت و با جمهور مردم رابطه دینی و سیاسی داشت و به نحوی الگوی امت ـ امامت در راس انقلاب ایران قرار داشت که از این نظر نیز از سایر انقلابهای دنیا متمایز است.
فرجام سخن
انقلاب ایران از زوایای مختلف از سایر انقلابهای دنیا متمایز است، اما اگر صرفا یک دال را بخواهیم در این زمینه مورد بررسی قرار دهیم میتوانیم بر روی مردمی بودن انقلاب ایران تمرکز داشته باشیم. تودهای بودن انقلاب ایران در این مقاله به این معناست که انقلاب ایران از محدوده انقلابهای تودهای جهان است و از سوی دیگر انقلاب ایران، شکل کودتا نداشته است که در آن صرفا یک گروه نخبه نظامی در راس قرار بگیرند و رژیمی را شکل دهند که جمعیت مردم صرفا وادار به پیروی از آن باشند. از سوی دیگر از حیث الگوی رهبری نیز انقلاب ایران با سایر انقلابهای دنیا متمایز است و با نزدیک شدن به الگوی رهبری کاریزماتیک، رژیمی مردمی با مشارکت تودههای مردم رقم میخورد.
تمایز دیگر انقلاب ایران با سایر انقلابهای دنیا، تاکید بر فراگیر بودن انقلاب ایران هم از حیث جغرافیایی و هم از حیث طبقات مشارکت کننده است در حالی که پراکنش جغرافیایی در انقلابهای دنیا از این الگو تبعیت نمیکند و در نهایت اینکه با عنایت به مجموع خصلتهای بیان شده شاید به جرئت بتوان عنوان مردمیترین انقلاب دنیا را به انقلاب اسلامی ایران اطلاق کرد.
دی 1357. خیابان آزادی تهران، راهپیمایی عظیم روز اربعین
پی نوشت:
1. Alfred cobban, A History of modern france, new York, Baltimore: Penguin Books 1968, p 137.
2. محمدباقر حشمتزاده، چارچوبی برای تحلیل و شناخت انقلاب اسلامی در ایران، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1378، ص238.
3. منوچهر محمدی، انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلابهای فرانسه و روسیه، تهران، مرکز مطالعات و نشر انقلاب اسلامی، ص ۱۰۰.
4. محمدصادق کوشکی، تبار ترور، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 141.
5. جلیل امجدی، تاریخ شفاهی مبارزات گروههای هفتگانه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳. ص ۱۲۳.