«سالهای اقامت امام خمینی در نجف، چالشها و دستاوردها» در گفتوشنود با حجتالاسلام والمسلمین محمدحسن رحیمیان
حجتالاسلام والمسلمین محمدحسن رحیمیان از یاران و همراهان دیرین نهضت اسلامی و رهبر کبیر آن است. وی در گفتوشنودی که پیش روی شماست، به شمهای از چالشهای سالهای اقامت امام خمینی در نجف اشاره کرده است. امید داریم که انتشار این خاطرات در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب شکوهمند اسلامی برای همگان، بهویژه جوانان، آگاهیبخش باشد.
□ حضرتعالی در زمره افراد مورد اعتماد و از نزدیکان حضرت امام در سالهای تبعید ایشان و پس از آن بودید. این گفتوشنود را از دوران ابتدای نهضت و تبعید حضرت امام آغاز میکنیم. به نظر شما علت تبعید امام از ایران چه بود؟
بسم الله الرحمن الرحیم. تصور رژیم در ابتدا این بود که با دستگیری حضرت امام میتواند ایشان را از مسیر خود برگرداند و ایشان به اصطلاح ملایمتر شود، اما برخلاف تحلیل رژیم، امام پس از بازگشت از زندان، قویتر و محکمتر از گذشته به مبارزه ادامه دادند. امام در عاشورای سال 1342، چنان صحنه پرشوری را فرا روی ملت قرار دادند که صدای ضجه و گریه هزاران تن در مدرسه فیضیه قم گوش فلک را کر کرد! من در هیچ عاشورا و شب قدری در طول زندگی، چنین صحنه عجیبی ندیده بودم. ایشان برای اوجگیری نهضت، از ماجرای 15 خرداد نهایت استفاده را کردند. بعد هم که در آبان سال 1343 قضیه کاپیتولاسیون پیش آمد و امام در منزل خود علیه کاپیتولاسیون سخنرانی سرنوشتسازی را انجام دادند که منجر به دستگیری ایشان و تبعیدشان به ترکیه شد.
اما در پاسخ به سوال شما که چرا رژیم شاه امام را تبعید کرد؟ علت این بود که تحلیلگران رژیم شاه تصور میکردند که حضرت امام پس از یک سال اقامت در ترکیه و سپس اقامت در عراق، در برابر مراجع بزرگ نجف، همچون ماهی در کام نهنگها قرار میگیرد و آنان از نظر علمی از امام بالاتر هستند و درنتیجه امام تحتالشعاع آنها قرار میگیرند.
دلیل دیگر این بود که حوزه نجف، تقریبا کاری به سیاست نداشت و دهها سال در سکوت به سر برده بود و حداکثر کاری که میکرد، باز کردن یک کتابفروشی دیگر و تجدید چاپ فلان کتاب فقهی و اصولی بود. البته اینها کارهای ارزشمندی بودند، اما صرفا بسنده کردن حوزه به اینگونه موارد، مصداق سکون و عدم تحرک سیاسی بهشمار میآمد. حوزه نجف بهقدری از توده مردم فاصله داشت که شناخت جامعه از اسلام و تشیع، حداقلی بود. درمجموع حوزه نجف تقریبا از جامعه بریده و در خود فرو رفته و هرگونه دخالتی را در سیاست در شأن خود نمیدانست؛ بههمیندلیل هم به جوانان طرفدار امام، مارک چپگرایی زده میشد. در چنین فضایی، ساواک به این نتیجه قطعی رسیده بود که امام در نجف قادر به فعالیت نخواهد بود و در واقع در این اقیانوس بیکران، محو و خاموش خواهد شد و بهکلی از صحنه بیرون خواهد رفت.
□ آیا رژیم درست تحلیل کرده بود؟
از بعضی از ابعاد بله، ولی از بعد علمی حضرت امام محاسباتش وارونه از کار درآمد. در آنجا، کمتر کسی درجه و جایگاه علمی امام را میدانست. نجف و حوزه علمیه آن در ذهن مردم ایران تقدس زیادی داشت و هرگز کسی آنجا را تبعیدگاه تلقی نمیکرد، اما کسانی که از فضای آنجا خبر داشتند، میدانستند آنجا برای امام واقعا تبعیدگاه است و به همین دلیل هم ایشان را به آنجا فرستادند.
□ یکی از رفتارهایی که معاندان را به واکنش نسبت به حضرت امام برانگیخت و در جهت مقابل، اعتقاد و اعتماد افرادی را که نسبت به امام دچار شبهه بودند تقویت کرد، تقیّد امام به زیارت هر روز حرم حضرت امیرالمؤمنین(ع) بود. تحلیل شما از این موضوع چیست؟
دقیقا همینطور است. زیارت حرم یکی از مستحبات و آداب ارجمند اسلامی و حرم رفتن منظم و مرتب، امری بسیار پسندیده و باارزش است و اوج علاقه و التجاء فرد به ائمه معصومین(ع) را نشان میدهد. شاید هیچکسی به اندازه حضرت امام مقیّد و ملتزم به زیارت ائمه(ع) مخصوصا حضرت علی(ع) نبود. ایشان جز در روزهایی که بیماری سخت داشتند و حتی کلاس درس را تعطیل میکردند، این زیارت را ترک نکردند. در چهارده سالی که در نجف بودند، هر روز به زیارت میرفتند، اما همین حرکت والای معنوی و ولایی، از نگاه متحجران نجف چگونه تفسیر میشود؟ آنها میگفتند: امام با انجام این کار مرتکب فعل حرام میشود!
□ چطور؟
آنها میگفتند: درست است که به زیارت رفتن امر مستحبی است، اما چون سایر مراجع این همه پشتکار و نظم را در زیارت ندارند، این کار امام شخصیت سایر مراجع را زیر سوال میبرد و در نتیجه هتک حرمت آنها میشود که حرام بزرگی است!
یکی از نزدیکان یکی از بیوت نجف، تعمد داشت که هر وقت امام به حرم میرفتند، میآمد و پشتش را به امام میکرد و جلوی ایشان میایستاد، طوری که پشتش به دستهای امام بود که در حال دعا خواندن بودند و یا به کتاب مفاتیح ایشان میچسبید! عجیب هم در این کار پیگیری میکرد و میخواست با این کار، به امام توهین کند. این فرد کینه و عداوت عجیبی به امام داشت.
یک بار بزرگی از قم، برای امام نامهای فرستاد و چند سوال را مطرح کرد. امام در پاسخ به سوال او درباره نجف، جمله معروف امیرالمؤمنین(ع) را نوشته بودند: صبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجی! صبر کردم درحالیکه خاری در چشم و استخوانی در گلو دارم! امام واقعا صبر عجیبی داشتند، طوری که اگر در افراد کمترین نشانهای از انصاف و اخلاق بود، جذب ایشان میشدند و تحت تأثیر عظمت، معنویت و خلوص امام قرار میگرفتند.
□ امام همواره از متحجران بیش از سایر دشمنان و معاندان گلایه داشتند. علت این امر چه بود؟ این سوال را از این جنبه میپرسم که امروزه این جماعت، به سکولارترین و دینگریزترین دشمنان نظام اسلامی نزدیک شدهاند.
همینطور است. اینها قبل از انقلاب همواره کارشکنی میکردند و بعضی از آنها حتی با ساواک هم همکاری داشتند. بعد از انقلاب هم نهتنها در امور انقلاب همکاری نمیکردند که تا جایی که میتوانستند، مانع ایجاد میکردند. البته حضرت امام با تفکر تحجر برخورد میکردند نه با خود آنها. ایشان همواره شئون افراد را رعایت میکردند و درحالیکه تفکر تحجر را بهشدت میکوبیدند، به خود این افراد احترام میگذاشتند، مگر کسانی که واقعا از حد و مرزهای شرعی خارج شده و به آخر خط رسیده بودند. من بارها به چشم خود دیدم که امام چگونه حتی در جزئیات، مراعات این افراد را میکردند و ذرهای بیاعتنایی و بیاحترامی در رفتارشان نسبت به آنها دیده نمیشد.
□ در عین حال مناصب حساس را به دستشان نمیدادند.
همینطور است. حتی مسائل مهم را هم به آنها ارجاع نمیدادند، درحالیکه خیلیهایشان خود را مجتهد میدانستند و حتی وجوهی را که از مقلدین امام میگرفتند، به فتوای خود خرج میکردند و به امام نمیدادند! سرانجام امام طی دستنوشتهای دستور دادند که افراد مستقیما پول بدهند و قبض بگیرند تا این افراد از این مزیت برخوردار نباشند و از این اهرم استفاده نکنند.
در شهری، آقایی بود که از نظر سنّی و علمی از آقای جوانی باسوادتر و مسنتر بود و سابقه بیشتری هم داشت، اما امام آن جوان را انقلابیتر میدانستند و با وجود سواد کمتر، او را نماینده خود قرار دادند و امور مربوطه از طریق این جوان انجام میشدند. در عین حال که هر وقت آن آقای مسنتر نزد امام میآمد، امام نهایت احترام و تکریم را نسبت به او بهجا میآوردند. غرض اینکه امام در عین حال که با خود افراد رفتار محترمانه و صبورانهای داشتند، در برابر افکار متحجرانه و انحرافی بهشدت موضعگیری میکردند و در اجرای احکام اسلامی و بسط معارف اسلامی، با کسی تعارف و رودربایستی نداشتند. امام همواره سعی میکردند همه قشرها را در چهارچوب انقلاب نگه دارند، اما قطعا به کسانی که نسبت به انقلاب التزام بیشتری داشتند و با مبانی انقلاب آشناتر بودند، در ارجاع مناصب مختلف، عنایت بیشتری داشتند و به آنها بهای بیشتری میدادند.
□ با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.