بختیار برای جلب حمایت عمومی و ایجاد شکاف در ائتلاف مخالف شاه، ساواک را منحل و زندانیان سیاسی را آزاد کرد و ضمن به تعلیق درآوردن روابط ایران با اسرائیل، قول پرداخت غرامتهای گزاف به قربانیان تظاهرات ماههای گذشته را داد و کوشید با به رسمیت شناختن روحانیان بهعنوان رهبران قانونی انقلاب، روابط خود را با آنان بهبود بخشد...
در واپسین روزهای سلطنت در ایران و شدت گرفتنِ منازعه میان نیروهای حامی سلطنت و مردم، محمدرضاشاه با شاپور بختیار، یکی از اعضای جبهه ملی برای تشکیل دولت وارد مذاکره شد و به توافق رسید. بختیار وظایفی ازجمله گذار از اوضاع انقلابی به وضعیتی آرام به نفع سلطنت و ارتباط و چانهزنی با مخالفانِ شاه را بر عهده داشت. بدین ترتیب، در نوشتار پیشِ رو به مهمترین اقدامات بختیار برای نیل به این اهداف خواهیم پرداخت.
در سودای تشکیلِ دولتِ ملی
در سال 57 و در آخرین روزهای رژیم پهلوی، شاپور بختیار، یکی از رهبران باسابقه جبهه ملی، احساس کرد که میتواند در قالب اصلاحات و در چارچوب قانون اساسی مشروطه، ایران را احیا کند.1 شاه قبل از خروج از کشور، بختیار را بهعنوان نخستوزیر برگزید. در وضعیتی که اعتراضات علیه سلطنت روزبهروز گسترش مییافت، بختیار نومیدانه در راه رسیدن به یک آشتی با اپوزیسیون تلاش میکرد. برخی، مانند آیتالله شریعتمداری آمادگی خود را برای دادنِ فرصتی دیگر به او نشان دادند. در واقع دامنه اختلافات آیت الله شریعتمداری با امام را میبایست به قبل از انقلاب و نوع نگاه به شاه تعمیم داد. سه روز قبل از خروج شاه از ایران، شورای 9 نفره (نیابت) سلطنت بدون حضور هیچیک از نیروهای اپوزیسیون، تشکیل شد.2 تلاش بختیار برای ایجاد دولت ملی و برقراری آرامش در کشور و در عمل حفظ سلطنت آغاز شد. به دنبال عزیمت شاه و تشکیل شورای انقلاب اسلامی، هم بختیار و هم انقلابیون، رقابت گستردهای برای جلب حمایت تودهها و مهمتر از آن، نیروهای مسلح آغاز کردند. بختیار برای جلب حمایت عمومی و ایجاد شکاف در ائتلاف مخالف شاه، ساواک را منحل و زندانیان سیاسی را آزاد کرد و ضمن به تعلیق درآوردن روابط ایران با اسرائیل، قول پرداخت غرامتهای گزاف به قربانیان تظاهرات ماههای گذشته را داد و کوشید با به رسمیت شناختن روحانیان بهعنوان رهبران قانونی انقلاب، روابط خود را با آنان بهبود بخشد. چنین امتیازاتی بسیار اندک بود و اعطای آنان بسیار دیر صورت گرفت. ادامه اعتصابهای عمومی و کنارهگیری جلال تهرانی، رئیس شورای سلطنت، تعدادی از وزرای کابینه بختیار و نیز هفده نماینده مجلس، آسیبپذیری دولت جدید را آشکار کرد. وزرای انتصابی بختیار نیز اغلب توسط مردم از ورود به وزارتخانههای مربوطه منع شدند.3 بختیار تلاش داشت با امام خمینی وارد مذاکره شود اما امام نپذیرفت. حتی نامهای که از طرف بختیار برای امام خمینی به پاریس فرستاده شد، امام شخصاً آن را نپذیرفت.4
اتحادِ سهگانه و تلاش برای هژمون شدن
پس از به دست گرفتنِ قدرت توسط بختیار، وی در این اندیشه بود که با اتحاد با نیروهای مسلح و آمریکا، خواهد توانست دولت خود را در میان انبوهی از مخالفان سیاسی بر عرصه سیاست ایران هژمون سازد؛ اما پس از رفتن شاه از کشور، این اتحاد سهگانه دیگر کارایی نداشت. شخص بختیار هیچ جایگاه مستحکم سیاسی نداشت. بهمحض اینکه او پیشنهاد نخستوزیری را قبول کرد، جبهه ملی که پیش از
با بستن فرودگاه بر روی امام خمینی نگرانی و خشم مردم لحظهبهلحظه افزایش مییافت. درگیریها شروع شد و با گذشت چند ساعت، شدت گرفت. در این درگیریها، دهها تن به خاک و خون کشیده شدند و شُعارها با فریادهای بغضآلود تکرار میشد: «وای به حالت بختیار، اگر خمینی دیر بیاد»، «اگر خمینی دیر بیاد، مسلسلها بیرون میاد». فریاد «اللهاکبر» آنها با صدای گلولهها و رگبار مسلسلها درهم مىپیچید.
آن با حضور کریم سنجابی در پاریس، رهبری امام خمینی را پذیرفته بود، با صدور اعلامیهای بختیار را اخراج کرد و حزب ایران نیز او را از ریاست حزب کنار گذاشت.
بهاینترتیب، بختیار جایگاه خود را در میان آن نیروی سیاسی که به آن تعلق داشت از دست داد. نیروهای مسلح نیز بدون شاه، بهطورکلی انسجام و روحیه خود را ازدست داده بودند. دلیل این فروپاشی هم ساختار مدیریتی نیروهای مسلح بود که شاه شخصاً آن را در دست داشت. اصولاً ساختار مدیریتی شاه در ارتش به نحوی طراحیشده بود که فرماندهان نظامی نتوانند با یکدیگر همکاری نزدیک داشته باشند. هیچیک در حدی نباشند که آنقدر وجاهت کسب کنند که بتوانند جای شاه را بگیرند. حتی در هنگام ترک کشور باوجود اصرار قرهباغی، شاه تا آخرین لحظه به او تفویضِ اختیار نکرد. دولت آمریکا بهتازگی خود را از جنگ ویتنام خلاص کرده بود و اصلاً آمادگی نداشت تا مستقیماً وارد صحنه سیاسی ایران شود. ابزار دخالت آمریکا در ایران منحصر به اتحادی از دولت بختیار و ارتش بود؛ اما بختیار و قرهباغی، بهقدری باهم تناقض آراء داشتند که هرگز امکان همکاری پایداری میانشان وجود نداشت.5 بنابراین از اول پیدا بود که آن اتحاد سهگانه، نبرد را باخته است.
بستنِ فرودگاه مهرآباد و کُشتار معترضین
در هنگامیکه بختیار در تلاش بود کشتیِ پرتلاطم سلطنت را به ساحل آرامش برساند، امام خمینی تصمیم گرفت تا از تبعیدگاه خود در فرانسه به ایران عزیمت کند. در کنار مخالفت کشورهای خارجی نظیر آمریکا و فرانسه، شاپور بختیار عمدهترین مخالف داخلیِ بازگشت امام خمینی به ایران بود. در چنین وضعیتی، بختیار سفیر فرانسه را احضار کرده و به وی گوشزد میکند که مستقیماً به ژیسکاردستن (رئیس جمهور فرانسه) این پیام را انتقال دهد که: «بختیار از شما خواهش میکند که بههرتقدیر وسیلهای که میدانید، آمدن خمینی را به ایران به تعویق بیندازید. دیگر چگونگیاش را من ازاینجا نمیتوانم بگویم. میدانم که شما در یک مملکتی هستید که قانونی نمیتوانید او را حبس بکنید و چه بکنید. ولی اگر بتوانید، من خیلی خوشحال میشوم».6 اما امام خمینی قاطعانه اعلام کرد که به ایران باز خواهد گشت؛ بنابراین، شرایط فراهمشده بود تا امام خمینی به ایران بازگردد و قدرت را در دست گیرد. بختیار به آخرین ریسمان برای نگهداشتن دولت خود چنگ زد و آن، بستنِ فرودگاه مهرآباد بود. بختیار به کلیه شرکتهای هواپیمایی بینالمللی اعلام کرد که به تهران پرواز نکنند و همزمان تعداد زیادی تانک و زرهپوش در فرودگاه مهرآباد تهران مستقر شدند تا از ورود امام خمینی به ایران جلوگیری کنند.7
نگرانی و خشم مردم لحظهبهلحظه افزایش مییافت. درگیریها شروع شد و با گذشت چند ساعت، شدت گرفت. در این درگیریها، دهها تن به خاک و خون کشیده شدند و شُعارها با فریادهای بغضآلود تکرار میشد: «وای به حالت بختیار، اگر خمینی دیر بیاد»، «اگر خمینی دیر بیاد، مسلسلها بیرون میاد». فریاد «اللهاکبر» آنها با صدای گلولهها و رگبار مسلسلها درهم مىپیچید. در این روز، چندین داروخانه در هجوم مردم جهت کمک به مجروحین خالى شد. درگیریها حدود ساعت دو بعدازظهر به میدان 24 اسفند (انقلاب) و مقابل ساختمان ژاندارمرى کشیده شد. سربازان رژیم از پشتبام ساختمان ژاندارمرى، مردم را به رگبار گلوله بستند.8 چنین عکسالعملی از جانب مردم، دولت بختیار را مجبور کرد تا ظرف چند روز، فرودگاه را باز کند و بالأخره موانع برطرف شد. هواپیمای ایر فرانس حامل امام و 120 خبرنگار خارجی در صبح روز 12 بهمن در مهرآباد بر زمین نشست و امام خمینی با استقبال بینظیر میلیونی وارد تهران شد. گفتهمیشود علت انتخابِ هواپیمای ایر فرانس و نیز به همراه داشتن آن تعداد خبرنگار این بود که هواپیما در آسمان ایران، هدف قرار نگیرد.9
کودتایی برای بازگشت
اگرچه بختیار تا قبل از نخستوزیری خود از جمله منتقدین شاه بود اما با انقلاب اسلامی رویه خود را تغییر داد و به یک مخالف حکومت تبدیل شد. جدای از تلاشی که او و هایزر در قالب کودتا برای حفظ سلطنت محمدرضاشاه داشتند، او پس از انقلاب اسلامی نیز با همکاری نیروهای خارجی و بخشی کوچکی از نیروهای نظامی تلاش کرد علیه انقلاب وارد عمل شود. توطئهگران با شاپور بختیار نخستوزیر پیشین و علیاکبر طباطبایی در واشینگتن مرتبط بودند. ازآنجاییکه برنامهریزی برای کودتا با شتاب صورت گرفته بود، آمادگی کافی برای ممانعت از عوامل نفوذی وجود نداشت. طرح نهایی شامل سه مرحله بود و به پایگاه هوایی نوژه در نزدیکیهای همدان مرتبط میشد. نوژه دسترسی راحتی به تهران داشت و به جنگنده بمبافکنهای اف- 4 مجهز بود که تجهیزات اصلی در کودتا بهحساب میآمد. مکانهایی که باید به آن حمله میشد عبارت بود از «فرودگاه مهرآباد تهران»، «مراکز حساس حکومت جدید»، «ایستگاههای رادیو و تلویزیون» و «خانه امام خمینی» در جماران. کودتا دُرُست چند ساعت پیش از شروع شکست خورد. مقامات انقلابی مراقب این نقشه بودند، ازاینرو 19 تیر دستگیریهایی انجام گرفت.10 بدین ترتیب آخرین اقدامِ مخالفانی که با شاپور بختیار در ارتباط بودند، به شکست انجامید تا مُهر پایانی بر اقدامات بختیار در راستای تضعیف انقلابیون و بهدست گرفتن قدرت باشد.
فشرده سخن
پس از تنگ شدن عرصه بر محمدرضاشاه و تعمیق بحران مشروعیتِ نظام سلطنت، وی تلاش کرد تا آرامش را به نفع سلطنت به ایران بازگرداند. شاپور بختیار ازجمله افرادی بود که این وظیفه را پس از خروج شاه از ایران بر عهده گرفت. بختیار از راههای مختلفی ازجمله تلاش برای تشکیل دولت ملی، بستنِ فرودگاه بر روی امام و درنهایت ارتباط با عوامل کودتای نوژه سود جُست تا موازنه قدرت را به نفع سلطنتطلبان تغییر دهد؛ اما بنا به وضعیت انقلابیِ ایران، در همه این موارد شکست خورد تا انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی تا لحظه تثبیت به راه خود ادامه دهد.
یکی از عکاسان در حال تصویربرداری از تظاهرات و درگیری مردم با نیروهای نظامی در خیابان انقلاب تهران
پی نوشت:
1. محمد سمیعی، نبرد قدرت در ایران؛ چرا و چگونه روحانیت برنده شد، تهران، نشر نی، 1397، چاپ دوم، ص 573.
2. محسن میلانی، شکلگیری انقلاب اسلامی، از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ترجمه مجتبی عطارزاده، تهران، نشر گام نو، 1381، ص 237- 238.
3. همان، ص 242.
4. ابراهیم یزدی، آخرین تلاشها در آخرین روزها، ویرایش دوم، تهران، انتشارات قلم، 1389، چاپ سوم، ص 370.
5. سمیعی، همان، صص 654- 655
6. مجموعه تاریخ شفاهی ایران، متن کامل خاطرات شاپور بختیار نخستوزیر ایران (1357)، ویراستار حبیب لاجوردی، تهران، صفحه سفید، چاپ دوم، 1386، صص 122- 123.
7. سمیعی، همان، ص 655.
8.پرتال امام خمینی، هشتم بهمنماه 57 چگونه گذشت، تاریخ آخرین دسترسی 30 دیماه 1397، قابل بازیافت در:
http://yon.ir/kp8HU
9. سمیعی، همان، ص 655.
10. کاوه فرخ، ایران در جنگ: از چالدران تا جنگ تحمیلی، ترجمه شهربانو صارمی، تهران، انتشارات ققنوس، 1397، صص 580- 581.