همانگونه که میدانیم محمدرضا شاه پس از کودتای 28 مرداد 1332 و بازگشت دوباره به قدرت، به فکر تأسیس یک سازمان اطلاعاتی و امنیتی کارآمد افتاد و پس از گذشت بیش از سه سال از این کودتا سازمانی با نام «سازمان اطلاعات و امنیت کشور» یا همان «ساواک» متولد شد. اما آیا تأسیس چنین سازمانی خواست و طرح شاه و مقامات ایرانی و این نهاد برآمده از نیازهای درونی جامعه بوده یا خاستگاهی خارجی و برون مرزی میتوان برای آن متصور شد؟
واقعیت این است که تأسیس ساواک نیز همانند بسیاری از تصمیمات و رفتارهای حکومت پهلوی خاستگاهی خارجی داشته و متأثر از نظام سلطه میباشد. مروری بر تاریخ بهترین شاهد بر این ادعاست.
سیا و امریکا: مؤسس ساواک
پس از اینکه امریکا نقشی مستقیم و غیر قابل انکار در کودتای 28 مرداد و بازگرداندن محمدرضاشاه به قدرت ایفا کرد، از حضور و نفوذ گستردهای در دربار ایران برخوردار گردید و توانست جای انگلیس را که پس از جنگ جهانی دوم ضعیف شده بود، بگیرد. سیاستمداران امریکا برای تحکیم موقعیت خود و نفوذ هرچه بیشتر در ایران و منطقه به فکر تأسیس یک سازمان اطلاعاتی ـ امنیتی در ایران افتادند تا در مرزهای جنوبی شوروی (رقیب اصلی امریکا در دوران جنگ سرد) حضور جدی داشته و تحرکات این کشور را زیر نظر بگیرند و به این ترتیب از نفوذ شوروی و نشر کمونیسم در منطقه جلوگیری کنند و از سوی دیگر امنیت و ثبات حکومت دست نشانده پهلوی به عنوان مهمترین حافظ منافع غرب در منطقه را تأمین نمایند. این بود که امریکاییها در سال 1335 طرح تأسیس یک سازمان اطلاعاتی را به شاه دادند. امریکاییها این تشکیلات جدید را برای پیشبرد اهداف خود در منطقه پیریزی کرده و به دنبال تأمین اهداف و منافع خود از کانال ساواک بودند.
امریکایی بودن این طرح از منابع گوناگون و نیز از عملکرد این دستگاه قابل درک میباشد. ویلیام سولیوان سفیر امریکا در تهران، دراینباره میگوید: در سال 1957 سازمان سیا طرح و چارچوب تشکیلاتی یک سازمان جدید اطلاعاتی را به شاه داد و خود در تأسیس و سازمان دادن به آن مشارکت کرد. این تشکیلات که به نام سازمان اطلاعات و امنیت کشور نامیده میشد به زودی به نام مخفف آن یعنی ساواک شهرت یافت.1
شاه در ارتباط سیا و ساواک میگوید: مسئولیت بنیانگذاری ساواک به سپهبد تیمور بختیار تفویض شد. وی در این کار از سیا کمک خواست. تعداد زیادی از کارمندان ساواک برای طی دورههای آموزشی به آمریکا رفتند و در ادارۀ مرکزی سیا به کارآموزی پرداختند.2
حسین فردوست نیز در خاطرات خود میگوید: این سازمان (ساواک) در راستای توسعه شبکههای اطلاعاتی ـ امنیتی و منطقهای سیا تشکیل شد. 3
منوچهر هاشمی از اعضای سابق ساواک در کتاب خاطرات خود به نام «داوری» تأسیس ساواک را بر اساس طرح و پیشنهاد امریکا بیان میکند. 4
منصور رفیعزاده، نماینده ساواک در امریکا نیز دراینباره میگوید: دلایل داخلی تشکیل ساواک تابعی از طرحهای بلندمدت سیا و آمریکا در ایران بود و این سازمان با از میان برداشتن مخالفان حکومت به مثابه شعبهای از سیا در ایران و خاورمیانه عمل میکرد.5
حتی رؤسای ساواک نیز با صلاحدید امریکاییها تعیین میشدند و اعضای ساواک ارتباطی مستقیم با سیا داشتند و جالب اینکه اخبار و اطلاعات به دست آمده را گاهی حتی قبل از شاه و بدون اطلاع وی به مقامات سیا گزارش میدادند. تاجالملوک مادر محمدرضا در خاطرات خود میگوید: محمدرضا خصوصی به من میگفت همین رئیس ساواک و معاون او و مدیران ارشد همهشان با آمریکاییها ارتباط دارند و برای حفظ ظاهر میآیند و از من اجازه میخواهند، در حالی که قبل از کسب اجازه، اطلاعات مورد نیاز را به آمریکا و انگلیس رد کردهاند. 6
پس از آموزشهای اولیه اعضای ساواک، امریکا مساعدتهای خود به ساواک را مغرضانه کاهش داد تا ایران را به سمت موساد سوق دهد. امریکا تمایل داشت بسیاری از اهداف و برنامههای خود در خاورمیانه را به دوستان و متحدان درجه یک خود مانند اسرائیل و ایران بسپارد و تلاش داشت آن دو را هرچه بیشتر به یکدیگر نزدیک سازد.
به طور کلی سازمان جاسوسی امریکا و دولتمردان این کشور دلایل زیادی برای تأسیس یک سازمان جاسوسی در ایران و تجهیز و تقویت آن داشتند. چرا که میتوانستند دستگاهی قابل اعتماد و مطیع در کشوری متحد و هممرز با رقیبشان شوروی برای کسب اطلاعات و اقدام مؤثر داشته باشند. از این رو پس از تأسیس، از آموزش، تجهیز و تقویت این سازمان دریغ نکرده چرا که ساواک را به مثابه شاخهای از سیا و تقویت آن را به سود منافع منطقهای خود میدیدند.
موساد و اسرائیل: دومین همکار اطلاعاتی ساواک
پس از سیا، ساواک با موساد سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی بیشترین ارتباط و همکاری را داشت. چگونگی ارتباط ساواک و موساد قابل تأمل است، چرا که اراده امریکا در این ارتباط به خوبی مشهود است. پس از دوره تأسیس و آموزشهای اولیه اعضای ساواک که توسط کارشناسان امریکایی صورت پذیرفت، امریکا مساعدتهای خود به ساواک را مغرضانه کاهش داد و پیشنهاد نزدیکی و همکاری ساواک با موساد را مطرح کرد تا ایران را به سمت موساد سوق دهد. امریکا تمایل داشت بسیاری از اهداف و برنامههای خود در خاورمیانه را به دوستان و متحدان درجه یک خود مانند اسرائیل و ایران بسپارد و تلاش داشت آن دو را هرچه بیشتر به یکدیگر نزدیک سازد. شاه نیز که به آموزشها و مساعدتهای دستگاه اطلاعاتی قدرتمند اسرائیل احساس نیاز میکرد خود را به دامان صهیونیستها انداخت. و اما اسرائیل دلایل بیشتری برای اتحاد سیاسی ـ امنیتی و تبادل اطلاعاتی با ایران داشت. مهمتر از همه اینکه اسرائیل رژیمی تازه تأسیس و به سخن بهتر اشغالگر بوده که بسیاری از کشورها موجودیت آن را به رسمیت نمیشناختند. این رژیم در منطقه خاورمیانه و در میان کشورهای مسلمان و عرب محصور بوده و در انزوا به سر میبرد. رابطه با کشورهای غیر عرب منطقه مانند ایران و ترکیه بر اساس دکترین «محورهای پیرامونی» از ارزش بالایی نزد مقامات اسرائیلی برخوردار بود. همچنین رژیم اشغالگر، روابط اطلاعاتی و آموزشی را سرآغازی برای رابطه در سایر حوزههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... تلقی میکرد. اسرائیل با کمکهای آموزشی و فنی در صدد بسط روابط دیپلماتیک و شناسایی شدن توسط سایر کشورها بود.
مسئلهای که ساواک و موساد را هرچه بیشتر به یکدیگر نزدیک میساخت، استراتژی خصمانه آنها در قبال کشورهای عرب و مسلمان منطقه بود. در بین این کشورها مصر و عراق خصومت بیشتری با شاه داشته و این مسئله شاه ایران را هرچه بیشتر به دوستی با اسرائیل و همکاریهای نظامی و اطلاعاتی علیه آن کشورها سوق میداد. 7
بر این اساس اسرائیل دارای سه پایگاه برون مرزی در خوزستان، ایلام و کردستان بود و با اعضای اصلی ساواک روابط صمیمانه داشت و از این سه پایگاه کلیه اطلاعات لازم از کشورهای عربی جمع آوری میشد. ساواک در دهه 1340 و 1350 تعداد زیادی از مأموران و افسران عالیرتبه را برای فراگیری شگردهای جاسوسی و اطلاعاتی به اسرائیل اعزام کرد. مأموران ساواک در حومه جنوبی تل آویو به فراگیری آموزشهای اطلاعاتی مشغول بودند.8
اینتلیجنس سرویس و ارتباط پنهان با ساواک
هرچند اسناد موجود درباب رابطه سازمان جاسوسی انگلیس با ساواک، محدود است ولی باید گفت ارتباط بین ساواک و اینتلیجنت سرویس گسترده و دارای ابعاد گوناگون بوده است. این محدودیت اسناد به دلیل اعتقاد انگلیسیها به تشکیلات غیر علنی و کوچک بوده است. هرچند که پس از کودتای 28 مرداد، انگلیس جایگاه خود را در عرصه سیاسی منطقه به امریکا داد اما این بدان معنا نیست که به طور کلی از منطقه خارج شده و روابط سیاسی خود را با ایران قطع نموده است. منابع سرشار و موقعیت استراتژیک ایران و هم مرز بودن با شوروی و از سوی دیگر با خلیج فارس و کشورهای عربی موقعیت ممتازی برای ایران فراهم کرده بود که رابطه با ایران را برای هر کشوری جذاب میکرد.
از جمله مهمترین اقدامات جاسوسی انگلیس در ایران، تأسیس شبکه اطلاعاتی ـ جاسوسی ماهوتیان در استانهای شمالی کشور بود که طی آن نیروهایی از ساواک به سرپرستی سرتیپ ماهوتیان از معاونین ساواک فعالیت اطلاعاتی مستقلی را با هدایت مستقیم MI69 در ایران انجام میدادند. مهمترین وظیفهای که MI6 برای این شبکه در نظر گرفت، فعالیت بر ضد عوامل شوروی و کا.گ.ب در استانهای شمالی ایران بود. بودجه و هزینه فعالیت این شبکه به طور مستقیم از سوی ساواک تأمین میشد و نتیجه گزارشهای آنها نیز در اختیار سرویس جاسوسی انگلیس قرار میگرفت.10
همچنین انگلیسیها با نفوذ در دفتر ویژه اطلاعات (این دفتر در سال ۱۳۳۸ با راهنمایی MI6 و زیرنظر فردوست تشکیل شده و هماهنگ کننده نهایی فعالیت دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی کشور و از جمله ساواک بود) بسیاری از اطلاعات مورد نظر خود را به دست آورده و نیز خواستههای خود را با شاه در میان میگذاشتند. 11
علاوه بر سرویسهای اطلاعاتی امریکا، اسرائیل و انگلیس که روابط گسترده و حائز اهمیتی با سازمان جاسوسی ایران داشتند، این سازمان با شبکههای جاسوسی فرانسه و آلمان نیز حداقل در سطح آموزش ارتباط داشت. 12 در مجموع، میتوان گفت ساواک، تشکیلات رعبانگیز و عریض و طویلی بود که توسط قدرتهای بیگانه و برای خدمت به منافع آنها، به ویژه امریکا طراحی شده بود. هر چند شاه از این سازمان برای سرکوب مخالفان داخلی بهره فراوانی برد، اما در نهایت تاریخ نشان داد رژیمی که خاستگاه مردمی نداشته و با پشتگرمی بیگانگان بر کشور حکمرانی کند، دوامی نداشته و دیر یا زود سرنگون خواهد شد.
1. ویلیام سولیوان، مأموریت در ایران، ترجمه محمود مشرقی، تهران: هفته، 1361، ص 69.
2. محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، به کوشش شهریار ماکان، چاپ اول، تهران: شهرآب، 1371، ص 371.
3. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی: خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، جلد 1، چاپ 10، تهران: اطلاعات، 1370، ص 289.
4. منوچهر هاشمی، داوری؛ سخنی در کارنامه ساواک، لندن: ارس، 1373، صص 97-98.
5. منصور رفیعزاده، شاهد: خاطرات منصور رفیعزاده، ترجمه اصغر گرشاسبی، تهران: اهل قلم، 1376، صص 24-25.
6. خاطرات تاج الملوک پهلوی، مصاحبه کنندگان: دکتر ملیحه خسروداد و تورج انصاری، ، تهران: به آفرین، 1380.
7. مظفر شاهدی، ساواک: سازمان اطلاعات و امنیت کشور، 1357-1335، چاپ اول، تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، 1386، صص 220-225.
8. علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران 1357-1320، چاپ ششم، تهران: نشر قومس، 1384، صص 413-414.
9. سازمان جاسوسی انگلیس.
10. فردوست، پیشین، جلد2، صص 350-352.
11. فردوست، همان، صص 293-295.
12. مارک . ج . گازیوروسکی، سیاست خارجی امریکا و شاه بنای دولتی دست نشانده در ایران، ترجمه فریدون فاطمی، تهران: نشر مرکز، 1371 ص 204.