«نکتهها و خاطرههایی درباره قیام 29 بهمن 1356» در گفتوشنود با حجتالاسلام والمسلمین سیدحسین موسوی تبریزی
قیام تاریخی 29 بهمن 1356، از عوامل شاخص فراگیری و پیروزی انقلاب اسلامی است و هم ازاینروی در خور پژوهش و بازخوانی مینماید. در گفتوشنودی که پیش روی دارید، حجتالاسلام والمسلمین سیدحسین موسوی تبریزی نکتهها و خاطرههایی را دراینباره بیان کرده است. امیدواریم که انتشار این روایت در چهلویکمین سالگشت این واقعه تاریخی، مفید و مقبول باشد.
□ به نظر جنابعالی علل وقوع قیام 29 بهمن سال 1356 تبریز چه بود؟
بسم الله الرحمن الرحیم. این قیام یک علت کلی داشت که در تمام کشور مصداق داشت و یکسری علل منطقهای و بومی. در سال 1342 با آغاز نهضت امام، تبریز در پی قم و تهران صحنه بزرگ تظاهرات بود و رژیم در همان روزی که به فیضیه قم حمله کرد، طالبیه تبریز را هم مورد تهاجم قرار داد. از این نظر تبریز در بین سایر شهرها بارز است.
□ شهید آیتالله قاضی طباطبایی در این فرآیند چه نقشی داشتند؟
برخورد تند و قوی ایشان با رژیم شاه بود که تبریز را متمایز میکرد. آن روزها به ایشان لقب «خمینی دوم» داده بودند. ایشان در منبرهایش در مسجد شعبان، مخصوصا در شبهای چهارشنبه که بهطور منظم سخنرانی داشت و جمعیت زیادی هم پای منبرهایش اجتماع میکردند، صراحتا به رژیم حمله میکرد. البته علمای دیگری چون آقایان سیداحمد خسروشاهی، آقای واعظی، آقای حکمآبادی و آقای دروازهای هم ایشان را همراهی میکردند، اما مرحوم آقای قاضی محبوبیت بالایی در بین مردم داشت، طوری که وقتی از زندان تهران آزاد شدند و به ایشان حکم شد که نباید از تهران بیرون بروند، ایشان حکم را شکست و به تبریز آمد و چنان استقبال عجیبی از ایشان شد که هرگز فراموششدنی نیست!
□ از علل وقوع قیام تبریز میگفتید.
بله؛ قیام تبریز یک علت کلی و عمومی داشت که عرض کردم و یکسری علل منطقهای و بومی هم داشت که به تاریخ سراسر مبارزات تبریز برمیگشت. مردم تبریز در دوران مشروطه سردمدار انقلاب بودند و شهدای زیادی را در راه آزادی کشور از چنگ استبداد تقدیم کردند؛ همچنین در نهضت ملی نفت. با اینکه خیلی کوچک بودم یادم هست که در روز سقوط دکتر مصدق بازار بسته شد. خودم شاهد ناراحتی و نگرانی مردم از این بابت بودم. اعضای احزابی مثل جبهه ملی و نهضت آزادی پس از تهران، اکثرا اهل تبریز بودند.
دانشگاه تبریز هم در مبارزات نقش برجستهای داشت. مردم تبریز به دلیل سوابق طولانی مبارزه، از آگاهی سیاسی بالایی برخوردار بودند و ساواک تبریز همیشه قویترین ساواک بود.
□ روشنفکران چه نقشی در این قیام داشتند؟
یکی از جاهایی که مرحوم دکتر شریعتی طرفدار زیادی داشت، دانشگاه تبریز بود. افرادی مثل مرحوم فخرالدین حجازی هم بارها برای سخنرانی به تبریز دعوت میشدند. سران اولیه سازمان مجاهدین از جمله مرحوم حنیفنژاد، تبریزی بودند. همینطور موسی خیابانی که متأسفانه دچار انحراف شد. مجاهدین خلق در تبریز فعالیت زیادی داشتند و تا وقتی که تغییر ایدئولوژی ندادند، حتی علما هم از آنها حمایت میکردند؛ از جمله مرحوم آقای قاضی که پدر و مادر محمد حنیفنژاد را از نزدیک میشناخت و همیشه از نجابت و تدین محمد تعریف میکرد. در سال 1352 که اینها تغییر ایدئولوژی دادند، بسیاری از بچههای مذهبی از آنها جدا شدند، ولی متأسفانه عدهای هم مارکسیست شدند. غرض اینکه تبریز از جهات مختلف مستعد قیام بود و اعلامیههای علمای تبریز اگر از شهرهای دیگر بیشتر نباشد، قطعا کمتر نیست.
□ شهادت آیتالله حاجآقا مصطفی خمینی یکی از فرازهای مهم انقلاب است. پیامدهای این رویداد در تبریز چه بود؟
پس از شهادت ایشان، یکی از جاهایی که بعد از قم و تهران برای ایشان مجلس فاتحه گرفت، تبریز بود. مرحوم قاضی خودشان اعلامیه ختم را امضا نکردند، ولی برگزاری این مجلس با تأکید ایشان انجام شد و حاجآقا میرزا مهدی فهیمی، از تجار بزرگ فرش، اعلامیه را امضا و در مسجد اول بازار کفاشان مجلس فاتحه را برگزار کرد. مردم تبریز با برگزاری مراسم ختم برای حاجآقا مصطفی، ارادت خود را به امام نشان دادند.
□ قیام 19 دی قم چه تأثیری در تبریز داشت؟
پس از جریان 19 دی قم، رژیم فشار زیادی را روی حوزه علمیه قم گذاشت و تهدید کرد که در صورت اقدام مراجع دست به کشتار وسیعی خواهد زد؛ به همین دلیل مراجع اعلامیه دادند که مردم سکوت، یعنی اعتصاب منفی، کنند و از خانههایشان بیرون نیایند. مراجع قم برای چهلم حاجآقا مصطفی اطلاعیه دادند: ما امروز به عنوان اعتراض بیرون نمیرویم، ولی مجلس فاتحه نگرفتند. دانشجویان دانشگاه تبریز نزد من آمدند و گفتند: میخواهیم حرکتی را انجام بدهیم!
□ اسامی آنها یادتان هست؟
بعضی از آنها قمی، ولی دانشجوی دانشگاه تبریز بودند، از جمله آقای رضا آیتاللهی، آقای حسین علائی و آقای طاهری و دیگران. بعضیها هم قمی نبودند مثل علی قیامتیون، حمید صفاری، عبدالعلیزاده، رحمان دادمان، احمد خرم و شهید ابوالحسن آلاسحاق و شهید باکری. اینها اهل تبریز و مشهور به راست کوچهایها بودند؛ چون در راسته کوچه تبریز، خانهای گرفته بودند و بهطور مخفی کار میکردند. بعدها هم به بچههای کانون معروف شدند. درهرحال قرار شد در تبریز برای چهلم شهدای قم حرکتی انجام شود. من به آقای قاضی تلفن زدم و جریان را با ایشان در میان گذاشتم. ایشان خیلی مایل بود این کار انجام شود، ولی در عین حال احتیاط میکرد که نکند کشتار وسیعی صورت بگیرد. در قم به آقای پسندیده مراجعه کردم و از ایشان خواستم تلفنی با آقای قاضی صحبت کند. ایشان هم تلفن زد و احوالپرسی کرد و گفت: کسی خدمت شما میآید و سفارشی برایتان میآورد! من در قم کارهای زیادی را به عهده داشتم و لذا نمیتوانستم بروم و برادرم آقا سیدمحسن را به تبریز نزد آقای قاضی فرستادم که سفارش آقای پسندیده را ــ که برگزاری چهلم شهدای قم بود ــ برای آقای قاضی ببرد. به دوستانی که در تبریز داشتم، تلفن زدم و گفتم: آقا محسن به تبریز میآید و پیامی را میآورد و با او همکاری کنید. آقا محسن سه چهار روز قبل از 29 بهمن رفت تبریز و با آقای قاضی صحبت کرد و با اجازه ایشان، اطلاعیهای آماده شد و ایشان گفت: لااقل ببرید چند تن از علمای تبریز امضا کنند! قرار شد در مسجد حاجمیرزایوسفآقا (قزلی مسجد) مراسم برگزار شود. هفت، هشت نفر از علمای تبریز از جمله آیتالله غروی، آیتالله سلطانالقراء، آقا میرزا کاظم دینوری، سیدیوسف حکمآبادی، آقای واعظی، آقای شربیانی و... آن را امضا میکنند. اعلامیه در تمام شهر، از جمله دانشگاه پخش میشود.
□ در قیام تبریز، از نقش روحانیت چه تحلیلی دارید؟
اساسا بدون روحانیت، حرکتی صورت نمیگرفت. دانشجویان هم اگر حرکت کردند، در پناه روحانیت بود. روحانیون بودند که جرئت کردند اطلاعیه بدهند، آن هم روحانیون طراز اول و بزرگ.
□ در قضیه تبریز شما آنجا بودید؟
نه؛ من در قم بودم و قرار شد خودمان با دوستان مجلس فاتحه بگیریم، ولی حتی ما را به مسجد اعظم راه ندادند و ما هم وسط حیاط و در سرما فاتحه گرفتیم! سخنران هم آوردیم و جمعیت زیادی هم جمع شدند. شب از اوضاع تبریز باخبر شدیم. رادیوها، روزنامهها و بیبیسی هم آن شب خبر قیام تبریز را پخش کردند.
□ واکنش آیتالله شریعتمداری به رویداد تبریز چه بود؟
ایشان در اطلاعیهای خطاب به مردم تبریز گفته بود: جایی را آتش نزنید و ما خودمان مسائل را دنبال میکنیم، از فردا هم بروید بازار را باز کنید! روزنامههای «کیهان» و «اطلاعات» هم این اطلاعیه را در روز 30 بهمن یا اول اسفند چاپ کردند. این اطلاعیه تأثیر داشت و مردم رفتند سر کارهایشان و بازار را باز کردند. شاید اگر این اطلاعیه نبود، اعتصاب و اعتراض چند روز دیگر هم در تبریز ادامه پیدا میکرد.
□ به نظر شما تأثیر قیام 29 بهمن سال 1356 تبریز در انقلاب چیست؟
به نظر من اگر قیام 29 بهمن تبریز نبود، قیام 19 دی قم کور میشد! درست است که به دلیل تهدیدات رژیم، نمیشد در آنجا حرکتی را انجام داد، ولی ما بههرحال به هر شکلی که بود مجلس فاتحهای گرفتیم، اما دیگر برای ادامه اعتراضها هیچ بهانهای نداشتیم! قیام 29 بهمن تبریز، بهخصوص که تبریز شهر بزرگی است و به دلیل مرزی بودنش شهر مهمی هم هست، مثل یک انفجار بزرگ عمل کرد. اگر رژیم میگذاشت مجلس فاتحه گرفته شود و آن وحشیگریها را نمیکرد، شاید موضوع آنقدر بزرگ نمیشد، اما با حرکت ضد مردمی رژیم، ناگهان تمام اخبار رادیوهای فارسیزبان خارج تحتالشعاع خبر قیام تبریز قرار گرفت. یادم هست همه آنها اعلام کردند: حزب رستاخیز به آتش کشیده شده است و عده زیادی به شهادت رسیده و مجروح شدهاند. این اخبار کل مردم ایران را به قیام واداشت و از آن به بعد برگزاری مجالس فاتحه چهلم شهدای شهرها به صورت یک رویداد درآمد و رژیم شاه را مستأصل کرد.
□ با توجه به اینکه سازماندهی خاصی برای هدایت حرکتهای مردمی وجود نداشت، چگونه تمام محلههای تبریز هماهنگ و همسو حرکت کردند؟ خبررسانی و سازماندهی به چه شکل صورت گرفت؟
تبریز یک شهر مذهبی بود و اساسا با شاه و دربار میانه خوبی نداشت؛ لذا مردم تبریز به شکلی خودجوش آماده قیام بودند و فقط کافی بود جرقهای زده شود. قیام 29 بهمن بر همین اساس شکل گرفت. وقتی درباره دستگیرشدهها تحقیق کردم، دیدم بیشترشان بازاری و دانشجو بودند. در حرکت مردم تبریز تمام قشرها حضور داشتند، اما اصل حرکت با علمای بزرگ تبریز بود. این را از امضاهایی که پایین اعلامیه هست میشود فهمید.
قیام 29 بهمن تبریز در کل کشور آثار مهمی بهجا گذاشت، ولی متأسفانه در تبریز، چون نفوذ آقای شریعتمداری زیاد بود، چهلمهای بعدی ضعیف برگزار شدند تا زمانی که یکی از علمای تبریز به نام آقا شیخ صادق مدرس فوت کرد و در تشییع جنازه ایشان حرکت عظیمی صورت گرفت.
□ با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.