در فرایند انقلاب، تودهها نقش مهمی دارند، اما حضور تودهها بدون رهبری کارآمد و مسلط راه به جایی نمیبرد و تنها به یک شورش نافرجام تبدیل میشود که جز سرخوردگی ثمری ندارد. بررسی سیر تحولات انقلاب اسلامی نشان میدهد که ویژگیهای خاص الگوی رهبری امام خمینی در پیشبرد انقلاب اسلامی و تأمین اهداف انقلابیون نقشی برجسته داشت.
تا پیش از وقوع انقلاب اسلامی، یکی از نقاط ضعف جنبشهای اصلاحی در ایران به فقدان رهبری و سازماندهی بازمیگشت. چه اینکه پژوهشگران انقلاب نیز بر این باور هستند هر جنبش خودجوش تودهای، لزوما به انقلاب منتج نمیشود و بدون رهبری ممکن است گروههای گوناگون به جای حکومت در هم آویزند و با یکدیگر بستیزند.1 اما پیروزی انقلاب اسلامی، رهبری امام خمینی(ره) را به نقطه عطف تاریخ سیاسی ایران و تاریخ انقلابهای عصر بدل کرد.
امام خمینی تجلی ساحت سیاسی اسلام بود و الگوی رهبریاش نیز به مختصاتی مذهبی آمیخته بود و بر بستر آموزههای مذهبی نضج و جریان داشت. همین موجب شد اغلب مسلمانان در جهان نیز با امام خمینی همذاتپنداری کنند و حتی او را رهبر خویش بدانند. به دلیل اهمیت نقش رهبری امام خمینی نوشتار زیر درصدد بررسی مختصات ویژه رهبری ایشان است که در پیشبرد انقلاب اسلامی اثرگذار بود.
رهبری در انقلابها
در فرایند انقلاب، تودهها نقش مهمی دارند، اما حضور تودهها بدون رهبری کارآمد و مسلط راه به جایی نمیبرد. از این روست که در فرایند انقلاب، رهبر از نقش مهمی برخوردار است. چنانچه «تروتسکی» معتقد است بدون سازمان رهبریکننده، انرژی تودهها مانند بخاری که در جعبه پیستون انباشته نگردد، پراکنده میشود. در واقع آنچه اشیا را به جنبش درمیآورد بخار است نه پیستون.2
بنابراین یکی از مهمترین کارکرد رهبران در انقلابها ایجاد انسجام و سازماندهی است که موجب تجمیع انرژی انقلابیون و توده میشود. رهبران در این مسیر به تصریح اهداف جنبش میپردازند، درباره شیوه برخورد با حکومت تصمیمگیری میکنند. وضع موجود را بر مبنای ایدئولوژی بسیج تحلیل و تصویری از جامعهای بهتر ترسیم میکنند. آنها توده و حامیان خود را به پیروزی امیدوار و آنها را متقاعد به حرکت انقلابی مینمایند؛ بنابراین در نبود یک رهبر نارضایتی اجتماعی تنها به یک شورش نافرجام تبدیل میشود که جز سرخوردگی ثمری ندارد.
انواع رهبران انقلابی
از لحاظ نظری، رهبران انقلابی به سه گروه «رهبران فکری یا ایدئولوژیپرداز»، رهبران «بسیجگر» (کاریزماتیک) و رهبران «مدیر یا سیاستگذار» تقسیم میشوند. دسته نخست اصول و زمینه عقیدتی پیدایش جنبش انقلابی را فراهم میکنند و با استفاده از اصول و جهانبینی خاص خود از نهادهای سیاسی موجود سلب مشروعیت مینمایند. گروه دوم در تحریک مردم به عمل سیاسی مهارت دارند و از طریق زبان، نطق و بیان ایدئولوژی انقلاب را ساده و عامهفهم به مخاطبان عرضه و بنابراین توده بیشتری را جذب میکنند.
دسته سوم وظیفه تحکیم قدرت و نهادینه کردن آن را بهویژه پس از پیروزی انقلاب بر عهده دارند. یک رهبر میتواند همزمان هر سه این ویژگیها را داشته باشد.3 در اینصورت بر کارآیی و توانمندی او افزوده میگردد؛ همچنین از دامنه اثرگذاری بیشتری بر تحولات برخوردار است و در پیشبرد اهداف انقلابی بهتر عمل مینماید.
رهبر در انقلاب اسلامی ایران
عنصر رهبری در انقلاب اسلامی ایران با توجه به خاصیت مذهبی و ایدئولوژیک بودن آن، نقشی اساسی داشت و نمود بیشتری نیز یافت. بررسی سیر تحولات انقلاب اسلامی نشان میدهد رهبری امام خمینی در پیشبرد انقلاب اسلامی و تأمین اهداف انقلابیون نقشی برجسته داشت. در این میان شاید ویژگیهای خاص الگوی رهبری امام موجب شده بود روند انقلاب تسهیل و پیشبرد آن تسریع گردد.
ویژگیهای رهبری امام خمینی
امام خمینی در جایگاه یک مجتهد و فقیهی جامعالشرایط که به زمان و شرایط عصر خویش آگاه و دانا بود و از علوم فقهی و علمی سررشته داشت در تقابل با حکومت پهلوی قرار گرفت؛ تقابلی که ریشه در مذهب داشت و نگرشی که دین را به سیاست آمیخته و در پیوند میدید؛ ازاینرو رهبری ایشان از پیشینه مذهبی و تاریخی اسلام الگو میگرفت و بر اساس آن شیوه و سلوک خاص خود را تعریف میکرد.
1. ایدئولوگ بودن
نخستین ویژگی رهبری امام خمینی ایدئولوژیپردازی بود؛ ایدئولوژی که از حافظه مذهبی مردم وام گرفته بود و با تجربه آنان غریبه نبود. امام به منزله یک رهبر فکری و ایدئولوگ، سنگ بنای انقلاب را محکم بنیان گذاشت. نقش رهبر فکری در روند انقلاب، کاربرد اصول جهانبینی خاص در مورد وضع موجود با هدف سلب مشروعیت از نهادهای سیاسی موجود است.4
رهبران انقلابی به سه گروه «رهبران فکری یا ایدئولوژیپرداز»، رهبران «بسیجگر» (کاریزماتیک) و رهبران «مدیر یا سیاستگذار» تقسیم میشوند. دسته نخست اصول و زمینه عقیدتی پیدایش جنبش انقلابی را فراهم میکنند و با استفاده از اصول و جهانبینی خاص خود از نهادهای سیاسی موجود سلب مشروعیت مینمایند. گروه دوم در تحریک مردم به عمل سیاسی مهارت دارند و از طریق زبان، نطق و بیان ایدئولوژی انقلاب را ساده و عامهفهم به مخاطبان عرضه و بنابراین توده بیشتری را جذب میکنند
امام نیز بسان یک رهبر فکری، در مرحله نخست اسلام را دینی جامع که برای کلیه شئون زندگی برنامه دارد معرفی مینماید و زمینه ایجاد آبشخور ایدئولوژیک انقلاب را فراهم میسازد: «اسلام از قبل از تولد انسان شالوده حیات فردى را ریخته است تا آن وقت که در عائله زندگى مىکند... تا آن وقت که روابطش با سایر ممالک و سایر دوَل و سایر ملل هست. تمام اینها برنامه دارد، تمام اینها تکلیف دارد در شرع مطهر. این طور نیست که فقط دعا و زیارت است... لکن سیاست دارد اسلام؛ اداره مملکتى دارد اسلام...».5
بدینترتیب، امام علما، روحانیت و مردم را متقاعد کرد که دین اسلام سیاسی است و یک روحانی نمیتواند بیرون از دایره سیاست قرار گیرد: «واللَّه اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرفى کردهاند. سیاست مُدُن از اسلام سرچشمه مىگیرد. من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح دست بگیرم؛ من پاپ نیستم که فقط روزهاى یکشنبه مراسمى انجام دهم و بقیه اوقات براى خودم سلطانى باشم و به امور دیگر کارى نداشته باشم. پایگاه استقلال اسلامى اینجاست. باید این مملکت را از این گرفتاریها نجات داد».6
بنابراین نخستین ویژگی رهبری امام ایدئولوژیپردازی و بسترسازی فکری انقلاب بود. آنچه با توجه به دانش مذهبی ایشان میسر گردید. چنانچه در پیامهای امام وضعیت موجود بر مبنای تبیین فقدان مشروعیت رژیم پهلوی و بیتوجهی آن به آموزههای اسلامی، انسانی و حتی قانون اساسی نفی میگردید، سپس هدف مبارزه و در واقع ترسیم وضعیت بدیل صورت میپذیرفت که همان برپایی نظام جمهوری اسلامی بود. بعد فرایند سیر از وضعیت موجود به مطلوب در قالب ارائه برنامه عمل و شیوه برخورد با حکومت مستقر تشریح میگردید. امام هر سه محور فوق را بر پایه آموزههای فکری و مذهبی خود ارائه میکرد و بر این مبنا راه مبارزه را نشان میداد. ایشان بارها در سخنان خود متذکر شدند هدف سرنگونی رژیم پهلوی و تأسیس حکومت اسلامی است که بعدتر نوع آن را نیز جمهوری اعلام کردند. حتی در هر مقطعی از مبارزه به شیوه برخورد با حکومت اشاره میکردند؛ برای نمونه در سال 1357 بر اعتصابات و تداوم آن تا فلج کردن حکومت تأکید داشتند.7
2. قابلیت بسیج بالا
دومین ویژگی رهبری امام خمینی که در پیشبرد انقلاب مؤثر افتاد، قابلیت بالا در بسیج مردم بود. ایشان با زبانی ساده و قابل فهم، آموزههای مذهبی را در اختیار مردم قرار میداد و ایدئولوژی انقلاب اسلامی را با روایت خاصی جذاب میکرد. سخنان امام به گونهای بود که اغلب مخاطبان با آن همذاتپنداری میکردند. امام خمینی به زبان یک فقیه یا متفکر یا یک انقلابی و چریک سخن نمیگفت، بلکه از زبان مردم و برای مردم حرف میزد. او با توجه به مرجعیتش در مذهب و تسلطش به آموزههای دینی و زندگی ساده و مردمدارش دغدغههای مردمی را بر اساس آموزههای فکری خویش و با زبانی روان و ساده بیان میکرد.
از سویی نیز با استفاده از تربیت نیروهای زبده و شاگردانی توانمند بر خاصیت بسیجگری خویش افزوده بود؛ چنانکه رهبرانی در درجات و سطوح متعدد فاصله جغرافیایی میان او و مردم را بهویژه در زمان تبعید بیمعنا کردند. این توانمندی بسیجگرانه او بود که نهاد روحانیت را به بدنه رهبری افزوده بود؛ چنانکه خاصیتی منسجم داشت و رابط فعال میان امام و مردم شده بود. نهاد روحانیت با استفاده از شبکهای بودن، سابقه تاریخی و اعتماد مردم، بر توانمندی امام در بسیج مردمی افزوده بود؛ آنچه در پیشبرد فرایند انقلاب اسلامی و تحقق اهداف آن حتی پس از پیروزی انقلاب اثرگذار گردید.
3. سیاستگذار بودن و مدیریت
سومین ویژگی رهبری امام خمینی، سیاستگذاری و مدیریت ایشان است. شاید بتوان نخستین سیاستگذاری امام را اداره انقلاب از طریق روحانیت و بهکارگیری شبکه ارتباطی روحانیت و مساجد دانست؛ آنچه پیشتر نیز بدان اشاره شد. امام روحانیت را متقاعد به مداخله در سیاست و حضور کنشگرانه در جامعه کرد و سیاست مذهب کنشگرانه را در عمل اجرا نمود. شبکه مویرگی روحانیت، که در سرتاسر کشور و حتی در روستاها حضور داشت، با رویکرد بدیع امام به عاملی اساسی در تقویت انقلابیون و پیشبرد فرایند انقلاب تبدیل شد و نشانی از تدبیر امام در پیشبرد انقلاب گردید.
افزون بر این، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و در 22 دیماه 1357 فرمان تشکیل شورای انقلاب را صادر کرد که مهمترین رکن سیاسی، تشکیلاتی و اجرایی انقلابیون بود. امام در پیام خود دراینباره، هدف از ایجاد شورای انقلاب را تحقق اهداف اسلامی ملت خواند که مأمور به اقداماتی چون بررسی شرایط تأسیس دولت انتقالی و فراهم آوردن امکان آن بود.8 این خود نشاندهنده تدبیر امام در نهادینگی انقلاب و اداره آن حتی پیش از پیروزی انقلاب بود؛ اقدامی که برانگیزاننده و امیدوارکننده بود و نوید پیروزی را به مردم و انقلابیون داد و همین بر تحرک و اشتیاق جامعه افزود.
امام خمینی همچنین پس از بازگشت به ایران در بهمن 1357 و در شرایطی که هنوز شاپور بختیار خود را به مثابه نخستوزیر قانونی ایران معرفی میکرد، در 15 بهمن با پیشنهاد شورای انقلاب، مهدی بازرگان را به نخستوزیری دولت موقت تعیین و مأمور تشکیل کابینه کرد. پس از پیروزی انقلاب نیز نهادینگی انقلاب اسلامی و اداره آن از طریق تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی، تدوین قانون اساسی و ایجاد مجلس شورای اسلامی ادامه یافت. اینها تنها مصادیقی بود که نشان میداد چگونه امام از درون نهاد مذهب، ایدئولوژی و شیوه مبارزه و هم نهاد حکومت بدیل را استخراج کرد. این مدیریت در مقاطع بحرانی و با یادگارهایی چون نهاد ولایت فقیه و مجمع تشخیص مصلحت نظام بیشتر به چشم میخورد.
همزمانی این سه ویژگی در رهبری امام خمینی خود خاصیتی ویژه است که موجب تمایز شکل رهبری ایشان میشد. همین درهمتنیدگی و در آن واحد ایدئولوگ، بسیجگر و مدیر بودن موجب شد تا انسجام بیشتری در فرایند انقلاب ایجاد گردد و در پیشبرد انقلاب و تأمین اهداف آن میسر افتد.
بهمن 1357. مدرسه علوی تهران؛ امام خمینی در دیدار با جمعی از مردم. در تصویر آیات و حجج اسلام سیداحمد خمینی و فضلالله محلاتی دیده میشوند
پی نوشت:
1. حسین بشیریه، انقلاب و بسیج سیاسی، تهران، دانشگاه تهران، 1384، ص 88.
2. همانجا
3. همان، ص 92.
4. همانجا.
5. صحیفه امام، ج 2، ص 31.
6. همان، ج 1، ص 270.
7. همان، ج 4، ص 349.
8. همان، ج 5، ص 426.