رضاشاه در خرداد 1313 در رأس هیئتی بلندپایه، که شامل هفده نفر میشد و اکثرشان کارشناسان نظامی بودند، به ترکیه سفر کرد. پیامد این سفر اجرای مدل نوسازی آتاتورک در ایران بود که با مدلهای نوسازی دموکراتیک یا نوسازی کمونیستی تفاوت داشت.
به مناسبت سفر 38 روزه رضا پهلوی به ترکیه؛
رضاشاه از آتاتورک چه آموخت؟
21 خرداد 1398 ساعت 10:46
رضاشاه در خرداد 1313 در رأس هیئتی بلندپایه، که شامل هفده نفر میشد و اکثرشان کارشناسان نظامی بودند، به ترکیه سفر کرد. پیامد این سفر اجرای مدل نوسازی آتاتورک در ایران بود که با مدلهای نوسازی دموکراتیک یا نوسازی کمونیستی تفاوت داشت.
یکی از راههایی که کشورها برای توسعه در نظر میگیرند استفاده از الگوهای دیگر کشورهاست. در واقع برخلاف برخی از صاحبنظران و اندیشمندان که به دنبال الگوهای بومی توسعه میروند بسیاری از اندیشمندان و حتی سیاستمداران تلاش میکنند آنچه را در کشورهای دیگر اجرا شده است در کشور خود اجرا کنند. در این زمینه تجربهها بسیار بوده و در تاریخ موارد بسیاری در این زمینه رخ داده است. در کشور خود ما نیز در مقاطع مختلف موارد بسیاری مشاهده شده است و نمونههای متعددی را در این زمینه میتوان نام برد.
یکی از موارد تاریخی که بسیار از آن صحبت شده دوره پهلوی اول و سلطنت رضاشاه است. ازآنجاکه رضاشاه سواد چندانی نداشت قاعدتا برای توسعه و پیشرفت کشور نمیتوانست خود مبدع و مبتکر باشد و الگویی طراحی کند که خلاقانه و مناسب با بافت و بستر جامعه ایرانی باشد؛ ازهمینرو به دنبال تقلید از طرحهایی رفت که در جوامع دیگر در حال اجرا شدن بود. البته از ذکر این نکته نیز نباید غافل بود که هرچند رضاشاه خود سواد چندانی نداشت، اطراف او روشنفکرانی جمع شده بودند که بعضا دغدغه توسعه و پیشرفت کشور را در سر داشتند. بااینحال آنچه موضوع بحث زیر خواهد بود این است که رضاشاه از آتاتورک چه آموخت؟ در واقع یکی از سفرهای رسمی رضاشاه به خارج از کشور به ترکیه و دیدار با رهبر این کشور کمال آتاتورک بود؛ دیداری که در نهایت آثار و تبعات بسیاری برای کشور داشت. بر همین اساس پژوهش زیر تلاش خواهد کرد ابعاد این موضوع را بیش از پیش روشن سازد.
مدل نوسازی مشابه
رضاشاه در خرداد 1313 در رأس هیئتی بلندپایه، که شامل هفده نفر میشد و اکثرشان کارشناسان نظامی بودند، به ترکیه سفر کرد. در میان رهبران جهان، رضاشاه اولین کسی بود که به قدرت رسیدن آتاتورک در ترکیه را به وی تبریک گفت. رضاشاه به همین مناسبت هدایایی برای او به ترکیه فرستاد که همین امر زمینهساز نزدیکی دو کشور و در نهایت سفر وی به ترکیه شد، اما در مورد سفر وی و آنچه رضاشاه از آتاتورک آموخت باید گفت که در سطح کلان، آموخته پهلوی اول از آتاتورک شیوه نوسازی این رهبر مدرن ترک بود.
در مجموع سه شیوه نوسازی را میتوان مطرح کرد: یکی از آنها شیوهای است که کشورهای آمریکا و انگلستان آن را در پیش گرفتند و به نوسازی دموکراتیک مشهور است؛ شیوه دوم شیوه نوسازی کمونیستی یا توتالیتر است که کشورهای چین و روسیه از آن استفاده کردند، اما شیوه سوم، نوسازی از بالاست که در آلمان و ژاپن اجرا شد. شیوه توسعه و نوسازی که رضاشاه از آتاتورک آموخت یکی از انواع مشهور نوسازی از بالاست که در آن دخالت دولت به عنوان پیشگام و هدایتگر توسعه و صنعت تعریف شده است.1
در این شیوه، رضاشاه به تقلید از آتاتورک اروپا را الگو قرار داد و سیاست غربیسازی را در پیش گرفت. از نظر این دو رهبر، نوسازی فرایندی اجتنابناپذیر و البته مطلوب بود. در واقع آنها نوسازی را فرایندی تبدیلدهنده قلمداد میکردند و در پی تبدیل تمام وجوه سنت به مدرن بودند. البته در این میان دو ویژگی از مکتب نوسازی را در رویکرد آنان نمیتوان مشاهده کرد: یکی مسئله تدریجی بودن این فرایند است و دیگری جامعیت و بههمپیوستگی عرصههای گوناگون آن.
هم رضاشاه و هم آتاتورک در پی آن بودند که نوسازی را به زور سرنیزه به سرانجام رسانند و مردم را به سمت آن سوق دهند. آنها به رقابتهای سیاسی و حزبی اعتقادی نداشتند. این دو رهبر هرچند تغییر در عرصههای فرهنگ، دین، اقتصاد و آموزش را با شدت و حدت هرچه تمامتر دنبال کردند، پس از به قدرت رسیدن، نوسازی در عرصه سیاست را به کندی دنبال یا اصلا پیگیری نکردند. بدینترتیب شیوهای از نوسازی که رضاشاه به تقلید از آتاتورک در پیش گرفت در عمل دارای مظاهر و نمودهای بیرونی متعددی گردید که در زیر بدان اشاره خواهد شد.2
رضاشاه به تقلید از آتاتورک اروپا را الگو قرار داد و سیاست غربیسازی را در پیش گرفت. از نظر این دو رهبر، نوسازی فرایندی اجتنابناپذیر و البته مطلوب بود. در واقع آنها نوسازی را فرایندی تبدیلدهنده قلمداد میکردند و در پی تبدیل تمام وجوه سنت به مدرن بودند. البته در این میان دو ویژگی از مکتب نوسازی را در رویکرد آنان نمیتوان مشاهده کرد. یکی مسئله تدریجی بودن این فرایند است و دیگری جامعیت و بههمپیوستگی عرصههای گوناگون آن
مقابله با اسلام و اسلامخواهی
شاید بتوان گفت در نگاهی کلی آنچه رضاشاه در عمل به تقلید از آتاتورک در پیش گرفت مقابله با اسلام و جریان اسلامخواهی بود. در واقع نمود عینی نوسازی رضاشاه که به تقلید از آتاتورک در پیش گرفته شده بود در قالب مقابله با جریان اسلامخواهی قابل تحلیل و ارزیابی است. با اعلام نظام جمهوری در ترکیه از سوی آتاتورک و یارانش، طی حرکتی نمادین و سمبولیک، پایتخت ترکیه از استانبول، که نماد اسلامخواهی بود، به آنکارا انتقال یافت و بدینترتیب عصر جدیدی در تاریخ معاصر ترکیه آغاز شد؛ عصری که در آن دیگر نشانی از امپراتوری عثمانی، که نماد جریان اسلامگرایی تلقی میشد، نبود.
در واقع تحقیری که اروپاییان نثار ترکها مینمودند و لقب مرد بیمار اروپا را به امپراتوری عثمانی نسبت میدادند در مخالفت ترکان جوان با ایدئولوژیهای اسلامگرایی، مؤثر واقع شد. از موارد متعددی که آتاتورک برای اسلامزدایی از جامعه ترکیه در پیش گرفت میتوان به منع تعدد زوجات، تغییر الفبا از عربی به لاتین، تغییر تقویم گریگوری به تقویم میلادی و استفاده از نام ترکی به جای عربی، انحلال وزارت شریعت و دادگاههای مذهبی اشاره کرد.3 مضاف بر این، آتاتورک در چهار دوره ریاستجمهوری خود با تغییرات بنیادین در زمینه برنامههای آموزشی سعی کرد جامعهپذیری جدیدی مبتنی بر رویکردی ملیگرایانه به خورد مردم ترکیه دهد؛ رویکردی که مبتنی بر برتری نژاد ترک نسبت به نژادهای دیگر و تأکید بیش از پیش بر این مسئله بود که اسلام موجب عقبماندگی ترکها شده است. او تمام هم و غم خود را معطوف به این مسئله نمود تا سیاست غربگرایانه و ملیگرایانه خود را با حمله به اسلام برنامهریزی کند.4
رضاشاه نیز به تأسی از آتاتورک در همین راه قدم برداشت. او تلاش کرد با تأسیس مدارس دولتی، از اهمیت مدرسههای زیر نظر روحانیت، که مدارس عمده تحصیل در عصر قاجار بودند، بکاهد؛ حقوقدانان دارای تحصیلات جدید را جانشین قضاتی کرد که تعلیمات سنتی داشتند؛ متون ترجمهشده قانون مدنی فرانسه و قانون جزای ایتالیا را حتی در مواردی که با احکام قرآن در تضاد کامل قرار داشتند مدون ساخت؛ رضاشاه امتیاز ثبت اسناد رسمی را از روحانیان گرفت و به دفاتر و محاضر غیرمذهبی سپرد؛ برگزاری بسیاری از مراسم مذهبی همچون تعزیهخوانی در سوگ امام حسین(ع) را ممنوع یا محدود کرد؛ صدور روادید برای متقاضیان زیارت مکه، مدینه، نجف و کربلا را متوقف کرد و فرمان تصرف کلیه موقوفات مذهبی را صادر نمود.
ملیگرایی او نیز به تعبیر کدی غیر دینی، ضد روحانیت و به ایران پیش از اسلام تعلق داشت. این ملیگرایی بر شکوه شاه و دولت متمرکز و بر تجانس و همگنی ملی مبتنی بود.5 او آنقدر تحت تأثیر سیاست اسلامزدایی آتاتورک قرار گرفته بود که در سخنان خود بهصراحت گفته بود به واسطه برداشتن خرافات مذهبی در دوران سلطنت من، هر دو ملت ایران و ترک از این به بعد با صمیمیت و یکدلی بیشتر دست به دست هم خواهند داد و زمینه ترقی و پیشرفت دو کشور را فراهم خواهند کرد. بااینحال مهمترین شاخص و نشانهای که آتاتورک در جریان مقابله با اسلام در پیش گرفت و رضاشاه نیز بسیار از او تأثیر پذیرفت مسئله مقابله با حجاب و تلاش برای حذف آن از جامعه بود.6
موضوع مقابله با حجاب
درواقع میتوان گفت که سفر به ترکیه تأثیر عمیقی بر روحیات رضاشاه، بهویژه در موضع برخورد با حجاب گذاشت. به عبارت سادهتر باید گفت که رضاشاه در بخش بیحجابی زنان بیش از سایر مشاهدات خود تحت تأثیر قرار گرفته بود. در همین ارتباط مستشارالدوله، سفیر ایران در ترکیه در مقطعی که رضاشاه به این کشور سفر کرد، میگوید: اولین جملات و اشارات رضاشاه در زمینه تأثیرپذیری رضاشاه از روند نوسازی در ترکیه جملهای است که در اشاره به مشاهداتش از زنان این کشور بیان میکند. وی میگوید رضاشاه پس از ضیافتی که حزب خلق ترکیه به مناسبته حضور او ترتیب داده بود، به عمارت این حزب در آنکارا رفت و تا ساعاتی که از نیمهشب گذشته بود نخوابید و در تالار عمارت قدم میزد و فکر میکرد و هر از چندگاهی با صدای بلند میگفت: عجب! عجب! وقتی شاه متوجه شد که من در گوشه تالار ایستادهام، من را صدا زد و گفت: تصور نمیکردم ترکها تا این حد پیشرفت و ترقی کرده باشند و در اقتباس تمدن از اروپا پیش رفته باشند. حال میبینم که ما خیلی عقبماندهایم بهخصوص در قسمت تربیت زنان. من در جواب شاه گفتم: در سایه حضور شما ملت و مملکت پیشرفت بسیاری کرده است، اما رضاشاه جواب داد: هنوز عقب هستیم و باید بهسرعت و با تمام قوا در زمینه پیشرفت زنان اقدام عاجل کنیم.7
رضاشاه همچنین دو سال بعد از سفر خود به ترکیه، به محمود جم، نخستوزیر وقت، چنین گفت: نزدیک به دو سال است که مسئله کشف حجاب ذهن من را به خود مشغول کرده است؛ بهویژه از هنگامی که به ترکیه رفتم و زنان این کشور را بدون حجاب مشاهده کردم؛ زنانی که دوشادوش مردان در کارهای مملکت به آنها کمک میکنند. دیگر از هر زن چادری که میبینم بدم میآید. حجاب دشمن پیشرفت و ترقی است.8 البته تقلید رضاشاه از آتاتورک به سفر وی به ترکیه محدود نمیشد و وی پیش از سفرش به ترکیه از مشی و روش آتاتورک تقلید میکرد. نمونه آن را میتوان در اعلام نظام جمهوریخواهی به جای سلطنت توسط رضاشاه عنوان کرد که در نتیجه مخالفتها آن، به نتیجه نرسید.9
در پایان با توجه به مباحث مطرحشده باید گفت که رهاورد رضاشاه از سفرش به ترکیه تقلید کورکورانه و به دور از تفکر و تدبر از نوسازی آتاتورک بود. این تقلید به دلیل بیتوجهی وی به بافت و بستر جامعه ایران، که انگارههای مذهبی در آن نقش پررنگی داشت، در نهایت به نتیجهای منجر نشد و به شکست انجامید.
رضاشاه در سفر به ترکیه به اتفاق مصطفی کمالپاشا سوار بر اتومبیل هنگام عبوراز خیابانهای شهر استامبول
شماره آرشیو: 2016-1ع
پی نوشت:
1. برینگتون مور، ریشه اجتماعی دیکتاتوری و دموکراسی، ترجمه حسین بشیریه، تهران، 1361، مرکز نشر دانشگاهی، 1361، صص 28-31.
2. حمید نساج، «مقایسه نوسازی ایران و ترکیه در دوران رضاشاه و آتاتورک»، فصلنامه پژوهشهای راهبردی سیاست، سال دوم، ش 5 (تابستان 1392)، ص 102.
3. سیداحمد موثقی، «بررسی تجربه نوسازی فرهنگی و سیاسی در ترکیه»، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، ش 52 (تابستان 1380)، صص 156 و 157.
4. علینقی ذبیحزاده، «ترکیهی لائیک، پیامد اصلاحات در دولت عثمانی»، مجله معرفت، ش 42 (تیر 1380)، ص 77.
5. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه کاظم فیروزمند، حسن شمسآوری و محسن مدیرشانهچی، تهران، نشر مرکز، ص 128.
6. مهدیقلیخان هدایت، خاطرات و خطرات، تهران، زوار، 1357، ص 404.
7. حسین مکی، تاریخ بیستساله ایران، تهران، امیرکبیر، 1357، ج 6، ص 157.
8. همان، ص 158.
9. فرمانفرمائیان، زندگینامه عبدالحسین میرزا فرمانفرما: آغاز جنگ جهانی اول و سلطنت قاجارها، تهران، توس، 1377، ص 314.
کد مطلب: 6848