قانون تأسیس بانک ملّی ایران در اوایل سال 1306ش از تصویب مجلس ملّی گذشت، و اگرچه مجلس اجازه استخدام متخصّص بانکی از اتباع یکی از دو کشور سویس یا آلمان را داده بود، در نهایت دکتر لیندنبلات که پیش از این، تجربه ریاست بانک اعتبارت صوفیه را در کشور بلغارستان داشته، از سوی دولت برای حضور در ایران مناسب تشخیص داده شد.
قانون تأسیس بانک ملّی ایران در اوایل سال 1306ش از تصویب مجلس ملّی گذشت، و اگرچه مجلس اجازه استخدام متخصّص بانکی از اتباع یکی از دو کشور سویس یا آلمان را داده بود، در نهایت دکتر لیندنبلات که پیش از این، تجربه ریاست بانک اعتبارت صوفیه را در کشور بلغارستان داشته، از سوی دولت برای حضور در ایران مناسب تشخیص داده شد.
یکی از نمونه های مبرهن نفوذ اقتصادی آلمان در ساختار اقتصادی ایران طی حکومت پهلوی اوّل را می توان حضور متخصّصان و مستشاران آلمانی در نظام پولی و بانکی کشور ایران عنوان نمود. در این میان، پی ریزی و راه اندازی بانک ملّی ایران با مساعدت یک متخصّص حوزه بانکداری به نام کورت لیندنبلات و هم وطنا ن اش را باید به عنوان شاخص ترین و نمایان ترین جلوه حضور آلمانها در سیستم بانکی و مالی کشور ایران طی حکومت پهلوی اول دانست. لیندنبلات و همکاران آلمانی او فعالیّتهای قابل توجّه و بعضاً ارزشمندی طی حضور خود در ایران انجام دادند، اگرچه در نهایت با پایان خوشایندی همراه نبود.
حکومت ایران بعد از چند سال همکاری با مستشار مالی امریکایی یعنی آرتور میلسپو طی نیمه اول دهه 1300ش، درصدد جذب افراد متخصّص از کشوری دیگر نمود، بنابراین، روبه سوی آلمانها کرد. برای مدّت کوتاهی دکتر بوتسک به-عنوان مشاور اقتصادی در خدمت دولت ایران بود تا آن که مسئولین حکومتی به منظور تأسیس بانک ملّی درصدد استخدام یک مستشار مالی خِبره و زبده برآمدند1. قانون تأسیس بانک ملّی ایران در اوایل سال 1306ش از تصویب مجلس ملّی گذشت، و اگرچه مجلس اجازه استخدام متخصّص بانکی از اتباع یکی از دو کشور سویس یا آلمان را داده بود، در نهایت دکتر لیندنبلات که پیش از این، تجربه ریاست بانک اعتبارت صوفیه را در کشور بلغارستان داشته، از سوی دولت برای حضور در ایران مناسب تشخیص داده شد2 . انتخاب لیندنبلات برای ریاست بانک ملّی و عقد قرارداد با او در ماههای نخستین سال 1307ش انجام گردید، «قرارداد وی در برلین توسط فرزین، وزیر مختار ایران، امضا گردید و هزینه سفر رئیس بانک از تهران حواله گردید»3. سرانجام در اواسط سال 1307ش بود که فعالیت بانک مذکور رسماً آغاز شده4، بانک ملّی در عمارت سابق بانک استقراضی روس و ایران افتتاح گردید5. به موجب اساسنامه مصوّب هیأت وزیران معادل دو میلیون تومان به عنوان سرمایه بانک تعیین شده که چهل درصد آن در همان زمان به صورت نقدی از سوی دولت پرداخت گردید6. سه روز بعد از آغاز کار بانک، رضاشاه برای نخستین بار با لباس شخصی و کراوات از قسمتهای مختلف بانک ملّی بازدید نموده، اولین حساب جاری بانک با شماره یک به نام او افتتاح گردید7.
لیندنبلات همراه با خود یک معاون به نام فوگل و هفتاد کارشناس آلمانی را به ایران آورد8، و این متخصصان و کارشناسان آلمانی توانستند، طی چند سال بعد، شُعَب متعدّدی از بانک مزبور را در بسیاری از شهرهای مملکت پی-ریزی نمایند9. «لیندن بلات بانکدار معروف آلمانی که سابق بر این مدیریت بانکهای بلغارستان در صوفیه را عهده دار بود به عنوان اولین مدیر کل بانک ملی ایران استخدام شد. با توجه به اینکه بانکداری در ایران صنعت جوانی بود و کادر متخصص ایرانی برای آن وجود نداشت، لیندن بلات اقدام به استخدام کارشناسان آلمانی نموده و تقریباً کلیه پستهای عمده بانک را به آلمانها سپرد و آنان در سراسر ایران در رأس شعب بانک ملی قرار گرفتند»10. در مورد همین موضوع یعنی حضور مستشاران آلمانی در ایران، و منافع یا مضرّات حاصل از آن برای کشور، رویکردهای متفاوتی تقریباً در همان زمان پدیدار گردید. از یک سو، برخیها نگرش منفی نسبت به این مسئله ابراز نمودند: «رئیسالوزرا(مخبرالسلطنه هدایت) برای اداره امور آنجا(بانک ملّی)مرتکب خطایی شد که سالها کشور را گرفتار کرد. او که چند سال در آلمان اقامت داشت و تحت تأثیر فرهنگ و تمدن آنجا بود، روبه سوی متخصصین آلمانی آورد. دکتر لیندنبلات آلمانی که جوانی کم تجربه بود به ریاست بانک منصوب شد و اتو فوگل که در آلمان سوابق نادرستی داشت قائم مقام مدیرعامل گردید و دیگر آلمانها هم هر کدام در رأس کاری حسّاس قرار گرفتند»11. امّا از طرف دیگر، این رویکرد مثبت نیز وجود دارد مبنی بر این که:«نباید از نظر دور داشت که هفتاد نفر کارمندان آلمانی در پی ریزی بانک ملّی ایران شریک بوده و در نتیجه فداکاری و از خودگذشتگی موفق گردیدند در مقابل دولت و ملّت ایران وظایف سنگین خود را انجام داده و شعبات بانک را در تمام قسمتهای مملکت تأسیس و به بهترین طرزی به راه بیندازند»12.
در سال1309ش بود که بانک ملی امتیاز نشر اسکناس را در اختیار گرفته، مجلس ملّی به این بانک اجازه داد تا به تدریج دویست میلیون تومان اسکناس منتشر کند که چهل درصد از پشتوانه این حجم نقدینگی، طلا و نقره موجود در بانک ملّی، و شصت درصد بقیّه نیز جواهرات سلطنتی بود که تا پایان سلطنت رضاشاه در مخزن ویژه کاخ گلستان نگهداری می شد .
تکاپوهای لیندنبلات در ایران طی حضور پنج ساله (1307-1312ش) او در رأس بانک ملّی، حاکی از دامنه قابل توجّه نفوذش در امور مالی کشور و تأثیرگذاری در فعالیتهای اقتصادی بود. ترغیب مقامات ایرانی برای انتقال سپرده ها و سرمایه نقدی کشور از بانکهای انگلیسی به بانکهای آلمانی و فعالیت مجدّانه در این زمینه13؛ تشویق صاحب منصبان دولت در راستای سپردن یک ونیم میلیون لیره حق السهم ایران از عایدات شرکت نفت ایران-انگلیس در چند بانک مختلف اروپایی و عدم تجمیع آن در یک بانک معیّن14که البتّه روی سخن او عمدتاً به عدم پس انداز در بانک لندن و سپردن آن در بانکهای آلمانی بود15؛ نمایندگی دولت ایران برای مذاکرات با شوروی راجع به نفت خوریان16؛ انتخاب او به عنوان یکی از اعضای کمیسیون تفتیش اسعار از سوی هیأت وزرا17 از مواردی است که نقش فعّال لیندنبلات را در مسائل اقتصادی ایران نمایان می سازد. در زمینه این مورد آخر یعنی عضویت او در کمیسیون تفتیش اسعار باید عنوان نمود که از همان ابتدای تاسیس بانک ملّی، یکی از وظایف این بانک تعیین نرخ مبادله ارزی بین المللی پول رایج ایران یعنی قران بود. امّا از آنجا که این وظیفه قبلاً به بانک شاهنشاهی وابسته به انگلستان واگذار شده بود، و در حوره اختیارات آن بانک قرار داشت، بانک ملّی به مسئولان بانک شاهنشاهی پیشنهاد کرد که نرخ مبادله قران را که در این هنگام شدیداً کاهش یافته بود، مشترکاً تعیین نمایند، که با عدم موافقت بانک شاهنشاهی روبهرو شد. ازینرو، تیمورتاش که هنوز در این زمان به عنوان یکی از ارکان قدرت سیاسی در کشور به شمار می رفت، تصمیم گرفت تا به کمک لیندن بلات بانک شاهنشاهی را بی اعتبار نماید، و مبادرت به تصویب لایحه نظارت بر اسعار خارجی نمود تا کنترل بانک شاهنشاهی بر معاملات ارزی از بین برود18.
علاوه بر همه موارد مذکور، مهمترین اقدام لیندنبلات در رأس بانک ملّی به موضوع انتشار اسکناس باز می گردد. تقریباً از اواسط دوره قاجار تا قبل از برپایی بانک ملّی ایران، بانک شاهنشاهی سیاست پولی، اعتباری و ارزی کشور ایران را تا حدود زیادی در دست داشت، ضمن این که ناشر اسکناس هم بود. بانک استقراضی روس هم که در دهههای پایانی سلطنت قاجارها به نوعی رقیب بانک شاهنشاهی به شمار می رفت، بعد از انقلاب کمونیستی در شوروی، به ایران واگذار شده و تقریباً محو گردید19. در واقع یکی از اهداف مهمّ بانک موردنظر آن بود تا امور مالی، پولی و ارزی کشور را از کنترل بانک شاهنشاهی ایران و انگلیس خارج نماید20. احتمالاً بدین خاطر بود که بنابر روایت، در بدو تأسیس، بانک ملّی مواجه با رقابت تنگاتنگ بانک شاهنشاهی گردید که در نهایت بر اثر استقبال مردم از بانک ملّی، اقدامات خصمانه شان تدریجاً با ناکامی همراه شد21. مقامات انگلیسی بانک شاهنشاهی در ابتدا حاضر به صرف نظرکردن از امتیاز خود در راستای نشر اسکناس نبودند، تا آن که در نهایت با مذاکرات فراوان و با دریافت دویست هزار لیره خسارت حاضر به لغو انحصار نشر اسکناس در ایران گردیدند22. در سال1309ش بود که بانک ملی امتیاز نشر اسکناس را در اختیار گرفته، مجلس ملّی به این بانک اجازه داد تا به تدریج دویست میلیون تومان اسکناس منتشر کند که چهل درصد از پشتوانه این حجم نقدینگی، طلا و نقره موجود در بانک ملّی، و شصت درصد بقیّه نیز جواهرات سلطنتی بود که تا پایان سلطنت رضاشاه در مخزن ویژه کاخ گلستان نگهداری می شد23 .
بعد از حدود پنج سال فعّالیت در سِمَت ریاست بانک ملّی، لیندنبلات با یک چالش جدّی مواجه شد، و نه تنها از منصب خود برکنار گردید، بلکه مجازاتی برای او از سوی دادگاه درنظر گرفته شد:
در اواخر سال 1311 به شاه گزارش رسید که کارکنان آلمانی بانک ملّی از جاده راست منحرف شده و عملیاتی می کند که به ضرر بانک و اقتصاد کشور تمام می شود و لذا هیأتی را مامور رسیدگی به کار اولیاء بانک کرد...بعد از تحقیقات و بازپرسی در نظر دادسرا جرم عدّه ای از کارکنان آلمانی بانک و رئیس آنها دکتر لیندنبلات محرز شد و ادعانامه تنظیم و به دیوان جنایی مرکز ارجاع گردید...متّهمین عبارت بودند از کورت لیندنبلات و پنج نفر دیگر از کارمندان آلمانی که دستیاران رئیس بانک بودند...جلسه محاکمه در اوایل مهرماه 1312 تشکیل شد و محاکمه 21 روز دوام یافت...منجر به صدور رأی برائت در مورد پنج نفر متّهمین و لیندنبلات در اتهام جعل و تهیه بیلان نادرست، و البتّه محکومیّت دکتر لیندنبلات به ارتکاب خیانت در امانت به رعایت جهات مخففه به دو بار هیجده ماه حبس تأدیبی و پرداخت چهل و شش هزار ریال و هفت هزار لیره انگلیسی و غرامت در حق بانک ملی گردید24.
علی رغم این موضوع، برخی صاحب منصبان حکومتی مانند تقی زاده، وزیر وقت مالیه و مخبرالسلطنه هدایت، نخست-وزیر ایران، که گرایشهایی به آلمان داشته و درصدد بودند تا این رویداد اثرات مخرّبی بر روابط ایران-آلمان نگذارد، تلاش فراوانی نمودند تا از هیاهوی این ماجرا و تبلیغات منفیِ ناشی از آن بکاهند، ازین رو، زمینه را برای ریاست یک آلمانی دیگر به نام «هورست» در بانک ملّی فراهم کردند. با این حال، شخص اخیرالذّکر فقط یک سال در این مقام باقی ماند، تا آن که سرانجام یک شخص بومی (امیرخسروی) در سال 1314ش به عنوان اوّلین مدیرکل ایرانی بانک ملّی انتخاب شد25.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- ژرژ لنچافسکی، غرب و شوروی در ایران سی سال رقابت، مترجم: حورا یاوری، تهران: ابن سینا، 1351ش، ص197؛ناصر فربد، عصر استعمارزدایی، تهران: آگاه، 1356ش، ص217.
2- فاطمه پیرا، روابط سیاسی –اقتصادی ایران و آلمان بین دو جنگ جهانی، تهران: مرکز اسناد انقلاب، 1379ش، ص189.
3- باقر عاقلی، روزشمار تاریخ ایران:از مشروطه تا انقلاب اسلامی، جلد1، تهران: نشر گفتار، 1372ش، ص231.
4- احمد بنی احمد، تاریخ شاهنشاهی پهلوی، جلد2، بیجا: بینا، 1356ش،ص366.
5- اطلاعات در یک ربع قرن:حوادث مهم یک ربع قرن در یک جلد کتاب، تهران: اطلاعات، 1329ش، ص33.
6- عصرپهلوی، جلد1، تهران: وزرات اطلاعات، 1346ش، ص157؛ پیرا، همان، ص190.
7- محمود طلوعی، پدروپسر:ناگفتهها از زندگی و روزگار پهلویها، تهران: نشر علم، 1372ش، ص261.
8- بزرگمهر، همان، ص92.
9- پیرا، همان، ص223.
10- اسکندر دلدم، زندگی پرماجرای رضاشاه، جلد3، تهران: گلفام، 1370ش، ص748.
11- عاقلی، خاطرات یک نخست وزیر، تهران: علمی، 1370ش، ص414.
12- حسن اعظام قدسی، خاطرات من، جلد2، تهران: ابوریحان، 1349ش، ص209.
13- حسن تقی زاده، زندگی طوفانی، تهران: علمی، 1372ش، ص246.
14- نفت در دوره رضاشاه، تهیه و تنظیم: اداره کل آرشیو، اسناد و موزه دفتر رئیس جمهور، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1378ش، ص184.
15- همان، ص176.
16- منوچهر فرمانفرماییان، از تهران تا کاراکاس: نفت و سیاست در ایران، تهران:نشر تاریخ ایران، 1373ش، ص462.
17- اسنادی از ارز و انحصار تجارت خارجی در دوره رضاشاه، تهیه و تنظیم: معاون خدمات مدیریت و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهور، تهران: وزارن فرهنگ و ارشاد، 1380ش، ص92.
18- پیرا، همان، ص191.
19- عاقلی، خاطرات یک نخست وزیر، ص414.
20- فربد، همان، ص224.
21- حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، جلد4، تهران: امیرکبیر، 1361ش، ص500 .
22- عاقلی، همان، ص414.
23- ابراهیم صفایی، پنجاه خاطره از پنجاه سال، تهران: جاویدان، 1371ش، ص126.
24- سالنامه دنیا، سال1340ش، ص167.
25- دلدم، همان، ص771.