به گمان بسیاری از پژوهشگران عرصه سیاست و اقتصاد، همواره بروز مسائل اقتصادی در کنار جنبشهای آزادیخواهی از مهمترین عوامل وقوع یک انقلاب به شمار میرود. حکومتهایی که بر اساس سیستم اقتدارطلبانه از نوع پادشاهی اداره میشوند، بدون داشتن یک منبع طبیعی مالی امکان دوام و ثبات را نخواهند داشت زیرا در این مدل از حکومتها امکان عرض اندام و خودنمایی به شرکتها و نهادهای خصوصی داده نمیشود، طبیعتاً با بروز بحرانهای اقتصادی در این طیف از حکومتها شاهد وقوع بحرانهای اجتماعی و سیاسی که خود را در قالب اعتراضات، شورشها و اعتصابات نشان میدهند، خواهیم بود.
حکومت پهلوی اگرچه در دهه 40 توانست با کنترل تورم و جلوگیری از افزایش قیمتها به خصوص در کالاهای اساسی، مانع بروز اعتراضات آشکار خیابانی شود ولی در دهه 50 شرایط بسیار تغییر کرد، در این برهه با افزایش غیرقابل باور قیمت نفت که متأثر از جنگهای اعراب و اسرائیل بود، ثروت زیادی به کشور سرازیر شد ولی این ثروت عموما صرف هزینههای نظامی و به طور اخص دربار پهلوی شد. این روند موجب بالا رفتن نرخ تورم در جامعه و به طبع آنورود فشار اقتصادی بر عموم مردم گردید که به تدریج این فشارها خود را در قالب اعتراضات و شورشها از سوی طبقه متوسط و پایین جامعه و اعتصابات از سوی کارکنان دولتی نشان داد.
چگونگی شروع اعتصابات (با محوریت اعتصابت پرسنل شرکت توانیر)
همانطور که گفته شد از اوائل دهه 50 با افزایش فشار اقتصادی شرایط برای عموم مردم بیش از پیش وخیمتر شد، این در حالی بود که اوج خوشگذارنیها و هزینههای سرسام آور دربار از جمله جشنهای 2500 ساله در همین دهه صورت گرفت. شاه علاوه بر وضعیت نه چندان مناسب داخلی از جانب دوستان دیرینه «آمریکا و انگلیس» نیز تحت فشار قرار گرفته بود و به جای مدیریت هزینههای کشوری و کاستن از خرجهای غیر ضروری دربار و اطرافیان آن، فشار را بر دوش مردم انداخت و از ایشان تقاضای کار و تحمل شرایط و ریاضت اقتصادی را داشت.
دوره ناآرامیهای اولیه که به وسیله طبقه متوسط و دانشگاهیان در اوایل سال 56 شروع و تا خرداد سال 57 ادامه پیدا کرد، مقدمهای شد بر فاز جدید اعتراضات علیه حکومت پهلوی که خود را در قالب اعتصاب از سوی پرسنل نهادهای مختلف دولتی و غیر دولتی نشان داد. در این پروسهی زمانی که ذکر شد تنها هفت اعتصاب عمده به وسیله بخش صنعت صورت گرفت ولی از خرداد سال 57 به بعد هم بر تعداد و هم بر وسعت اعتصابات افزوده شد. پس از کشتار مردم در میدان ژاله تهران در تاریخ 17 شهریورماه سال 57 نخست اعتصابات گستردهای از سوی دانشگاهها و مدارس صورت گرفت و پس از آن به ترتیب دایره اعتصابات به کلیه صنایع نفت، بازار، بسیاری از کارخانههای دولتی و خصوصی، بانکها، بنادر و ادارات دولتی نیز کشیده شد. اوضاع زمانی برای رژیم پهلوی وخیمتر شد که سازمان برنامه و بودجه به عنوان هسته اصلی دولت مرکزی نیز دست به اعتصاب زد.1
تابستان سال 57 یکی از سختترین دوران اقتصادی برای طبقه کارگر ایران محسوب میشد. اوج کاهش دستمزدها در همین دوره شروع شد تا حدی که شمار بیکاریها به چیزی حدود 400 هزار نفر رسید. همچنین حقوق خالص مزدبگیران به خصوص در بخش ساختمان سازی بیش از 30 درصد کاهش پیدا کرد. این مسائل باعث شد به یکباره شمار اعتصابات چندین برابر شده و بخش بسیار وسیعتری از نهادها، شرکتها و بخش خصوصی را نیز فراگیرد. نکته حائز اهمیت این است که شخص محمدرضا شاه که پیش از این سخن از «دولت رفاه» زده و عنوان کرده بود که در این دولت کارگران را با «پشم نرم» پوشانده است، در یک سخنرانی تند و صریح نسبت به کارگران و مزدبگیران اظهار داشت: « این قابل تحمل نیست، آنهایی را که کار نمیکنند دمشان را میگیریم و مثل موش بیرون میاندازیم. کسی که کارش را به درستی انجام نمیدهد نه تنها به وجدان بلکه به وظیفه میهنی خود هم خیانت میکند... من به خاطر دارم که چندسال پیش یک بنّا که اکنون آنچنان خواهان دارد که مردم باید برایش چاپلوسی کنند حاضر بود تنها برای یک وعده غذا همه روز را کار کند و هرگز کار کافی گیر نمیآورد. ما امروز، در این مرحله انتقال کشور، که به کارگران بیشتری نیازمندیم باید به آنها التماس کنیم».2
سخنرانی شاه خطاب به کارگران و مزدبگیران برای سختکوشی و تلاش بیشتر در حالی صورت گرفت که هرآنچه از فروش نفت و دیگر منابع وارد ایران میشد صرف هزینههای دربار و خوشگذرانی ایشان میشد. در پیش گرفتن این سیاستهای سختگیرانه از سوی حکومت پهلوی موجب بروز چندین اعتصاب بزرگ در حوزه صنعت و دیگر بخشها شد. در خردادماه سال 57 کارکنان شرکتهای برق تهران و برخی از شهرهای جنوبی کشور به اضافه شبکه آبرسانی تهران و چند کارخانه بزرگ صنعتی در پایتخت در اعتصاب به لغو پاداشهای سالانه دست به یک اعتصاب بزرگ زدند، اعتصاب کارکنان شرکت برق در برخی از شهرهای بزرگ کشور اگرچه در آغاز به دلایل اقتصادی صورت گرفت ولی به تدریج جنبه سیاسی پیدا کرد و به عنوان موج جدیدی از اعتراضات علیه حکومت خود را نشان داد.3
قطع برق برخی از شهرهای بزرگ ، اولین نتیجه اعتصاب کارکنان این بخش به شمار میرفت. طبیعتا این مسأله اعتراض مردم را علیه حکومت پهلوی به همراه داشت. شرایط پیش آمده فرصت بسیار مناسبی برای مخالفین سیاسی حکومت فراهم ساخت تا بتوانند در نبود تبلیغات یکجانبه حکومت به سود خود که از طریق تلوزیون و رادیو صورت میگرفت، با پخش اعلامیهها و سخنرانیهای رهبر انقلاب به عنوان تنها سلاح مبارزه در آن مقطع، علاوه بر آگاه سازی بیشتر مردم، به تدریج همراهی گسترده ایشان را نیز با خود داشته باشند.
هم زمان با توّلد حضرت عیسی مسیح، اعتصابیون شرکت توانیر از قطع برق خودداری کردند تا ارامنهایران به جشن و پایکوبی هرساله خود بپردازند. این اقدام منجر به صدور اطّلاعیهای از سوی بزرگان مذهب مسیحیت در ایران شد که به خاطر خون شهیدانی که در مسیر مبارزه با رژیم پهلوی ریخته شده بود از هرگونه جشن و پایکوبی خودداری کنند .
حضرت امام خمینی (ره) از ورود معترضین به صف انقلاب استقبال کردند تا جاییکه قطع برق در هنگام پخش اخبار از تلوزیون و رادیو توسط کارکنان شرکت توانیز با موافقت و دستور ایشان صورت میگرفت. لازم به ذکر است که بسیاری از روزنامههای دولتی و خصوصی نیز با اعتصابات هماهنگ خود اجازه هیچگونه توجیه و تبلیغی را برای حکومت وقت باقی نگذاشتند به همین دلیل هر چه به روزهای منتهی به انقلاب سال 57 نزدیک میشویم، طیفهای متفاوتی از مردم به انقلابیون میپیوستند.
یکی از نگرانیهای حضرت امام و دیگر مخالفین رژیم، عدم اتحاد میان اهل تسنن و تشیع و به خصوص مسیحیان ساکن ایران در آستانه انقلاب بود که هماهنگی پیش آمده میان پرسنل شرکت برق و حضرت امام موجب شد در روز 4 دی ماه سال 1357 که هم زمان با توّلد حضرت عیسی مسیح بود، اعضای شرکت توانیر از قطع برق خودداری کرده تا ارامنهایران به جشن و پایکوبی هرساله خود بپردازند. این اقدام در نهایت منجر به صدور اطّلاعیهای از سوی بزرگان مذهب مسیحیت در ایران شد که به خاطر خون شهیدانی که در مسیر مبارزه با رژیم پهلوی ریخته شده بود از هرگونه جشن و پایکوبی خودداری کنند. این حرکت علاوه بر یکپارچگی میان مسیحیان و مسلمانان داخل ایران، اثر مثبتی نیز در آن سوی مرزهای کشور به همراه داشت تا بیگانگان حرکت انقلابی مردم ایران علیه حکومت فاسد و خودکامه پهلوی را یک جنبش بزرگ و عدالت محور متصور شوند.4
اعتصاب پرسنل شرکت برق شهرهای بزرگ کشور به صورت یک موج فراگیر در تمامی کشور گسترده شد تا جاییکه در آذر و دی ماه سال 57 بسیاری دیگر از شهرها از جمله اصفهان، کرمان، ساری و مازندران نیز دست به اعتصاب زدند. با توجه به اهمیت برق در سایر صنایع، بخشهای دولتی و از همه مهمتر زندگی عادی، جامعه با یک از هم پاشیدگی درونی مواجه شده بود. به طور مثال بسیاری از بازاریان و مغازه دارها نیز دست از کار کشیدند. همچنین دادگستری برخی از شهرها از جمله ساری به مدت چند روز اعتصاب کردند و به معنای واقعی کلمه کشور به صورت نیمه تعطیل درآمد.5
همانطور که گفته شد قطع برق به خصوص در ساعات پخش خبر به همراه اعتصاب برخی از روزنامههای دولتی و خصوصی، تنها اهرم دولت برای جوسازی علیه مخالفین و القای جوی آرام به مردم خنثی شد. عموم مردم نیز با مشاهده ناکارآمدی حکومت پهلوی در متقاعد کردن کارکنان دولتی و نیز بخش خصوصی برای ادامه کار خود، بیش از پیش به سخنان حضرت امام خمینی (ره) که از چندین سال قبل ظلم و فساد موجود در حکومت را به عموم گوشزد کرده بود اعتماد کردند و با مطالعه سخنرانیهای ایشان که در قالب اعلامیهها در سطح شهر پخش میشد، خود را در مسیر انقلاب با دیگر معترضان همراه کردند.6
هم زمان با فراگیر شدن اعتصابات شرکت توانیر در شهرهای مختلف ایران، یک سلسله اعتصابات دیگری از سوی بسیاری از پرسنل شرکتهای مختلف در بیشتر کلانشهرهای ایران رخ داد که میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: اعتصاب بیش از 600 نفر از کارکنان اداره بهداری آبادان ، اعتصاب بزرگ کارگران کارخانه بافندگی بهشهر که عملا موجب تعطیلی این کارخانه بزرگ شد، اعتصاب دو هفته ای بیش از 200 هزار نفر پرسنل ماشینسازی تبریز که به عنوان یکی از مهمترین کارخانههای غرب کشور مطرح بود، همچنین کارکنان کارخانهجات کاغذسازی فارس، خودروسازی تهران و تأسیسات آب و ماشین سازی اهواز.7
اعتصاب پرسنل شرکت نفت مسیر انقلاب را تسهیل بخشید
هم زمان با اعتصابات صورت گرفته در بسیاری از مراکز صنعتی و غیر صنعتی ایران که ناشی از کاهش حقوق و مزایا و شرایط بد اقتصادی شکل گرفت، بسیاری از پرسنل شرکت نفت نیز از اوایل شهریور سال 57 دست به اعتصابات مختلف در بسیاری از شهرها زدند. این درحالی بود که از سال 1353 به بعد با افزایش بسیار زیاد قیمت نفت، ثروت عظیمی به خزانه دربار سرازیر شد که عملا از این درآمد هنگفت درصد بسیار ناچیزی نصیب مردم و به دنبال آن پرسنل شرکت نفت شد.
با تمام این احوالات، به نظر میرسد اعتراضات صورت گرفته از سوی پرسنل شرکت نفت در قالب اعتصاب، نسبت به سایر بخشهای جامعه از همان روزهای نخستین جنبه سیاسی بیشتری داشت زیرا شروع این اعتصابات از روز 18 شهریور ماه سال 57 دقیقا یک روز پس از جمعه سیاه که مصادف بود با شهادت بسیاری از مردم ایران توسط نیروهای حکومتی صورت گرفت. در این روز حدود 700 نفر از کارگران پالایشگاه نفت تهران در اعتراض به کاهش دستمزدها و نیز اعلام حکومت نظامی از سوی دولت مرکزی دست به اعتصاب زدند. پس از این و در تاریخ 20 شهریورماه نیز پرسنل پالایشگاههای تهران، تبریز، اصفهان و آبادان به خیل عظیم اعتصاب کنندگان پیوستند.8
این دوره همچنین مصادف بود با آغاز مذاکرات برای امضای قرارداد جدید خدمات نفتی osco کنسرسیوم و شرکت ملی نفت ایران، با توجه به افزایش قیمت نفت،پرسنل این شرکت انتظار افزایش دستمزد خود و همچنین فراهم آمدن شرایط بهتر کاری از سوی دولت را داشتند در صورتی که شرکت نفت در مذاکرات خود با کنسرسیوم برای امضای قرارداد جدید، هیچگونه توجّهی به خواسته پرسنل نداشت. از همین رو و پس از اعتصابات صورت گرفته در تهران، اصفهان و آبادان، کارگران میدان نفتی اهواز که در آن زمان به عنوان بزرگترین میدان نفتی کشور مطرح بود، دست به اعتصاب زدند. در این برهه اعتصاب کارکنان شرکت نفت در شهرهای مختلف از سازماندهی خاصی برخوردار نبود. به همین دلیل در برخی موارد با اعمال فشار از سوی حکومت مرکزی برخی از اعتصابات خنثی میشد ولی با درایت حضرت امام (ره) و انتخاب یک تیم مدیریتی برای سازماندهی این اعتصابات و وارد کردن ضربه بیشتر به حکومت پهلوی، بیشتر پالایشگاههای کشور از این پس با برنامه دست به اعتصاب زدند که این اقدام عملا شرایط رابرای رژیم پهلوی وخیمتر کرد.
در مهرماه سال 57 و پس از هماهنگی به عمل آمده میان اعتصابیون در بخشهای مختلف کشور، حدود 30 هزار نفر از کارکنان شرکت نفت به همراه کارمندان بانکهای مختلف و بیش از 100 هزار نفر از کارکنان و کارگران سایر قسمتها، خواستههای اقتصادی خود را با خواستههای سیاسی همسو کرده و شکستن اعتصابات را منوط به اجرای شروط ذیل نهادند: انحلال ساواک، لغو حکومت نظامی، آزادی زندانیان سیاسی، بازگشت حضرت امام خمینی به کشور و پایان یافت حکومت استبدادی از سوی رژیم پهلوی.9
بدیهی مینماید که بروز اعتصابات فراگیر در صنعت نفت به عنوان مهمترین منبع درآمد کشور، حکومت پهلوی را با یک بحران بسیار جدی روبه رو کرد. به عنوان مثال درآمد نفت ایران در سال 56 از مرز 20 میلیارد دلار نیز عبور کرد ولی عدم صادرات در نیمه دوم سال 57 به خاطر اعتصابات گسترده از سوی پرسنل و کارگران این شرکت که با مشورت و تحت مدیریت رهبر انقلاب صورت گرفت، موجب به صدا درآمدن زنگ خطر سقوط این رژیم شد. ناگفته پیداست که نقش اعتصاب کنندگان بخشهای مختلف کشور به خصوص کارکنان شرکت نفت علاوه بر اینکه قدرت مانور حکومت را در مقابل معترضین بسیار کاهش داد، ضعف ساختاری و سستی پایههای حکومت پهلوی را نیز بیش از پیش نمایان کرد که نتیجه آن سقوط این رژیم پس از یک سلسله اعتراضات و اعتصابات 5 ماه بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1.یرواند آبراهامیان،تاریخ ایران مدرن، ترجمه محمد ابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، چاپ دهم، 1393، ص285.
2. یرواند آبراهامیان،ایران بین دو انقلاب، تهران، نشر نی، 1387، ص631.
3.همان،ص 631 و 649.
4. مهدی کیهان،نقش طبقه کارگر ایران در انقلاب بزرگ ضد امپریالیستی و خلق میهنی ما، مجله دنیا، شماره5. سال 1358. ص 73.
5.همان، ص73.
6. غلامرضا نجاتی،تاریخ سیاسی 25 ساله ایران، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ هشتم، 1386، ص ص 327.
7. یرواند آبراهامیان،ایران بین دو انقلاب، ص632.
8.همان. ص 638.
9. همان ص 639.