تهیه و تنظیم: فرهاد قلیزاده
شنبه 8 تیر 1353
«شام شاهانه... بعد از شام به من دستور داد کثافتکاریهای دولّو را رفع و رجوع کنم. مردکه رسما به عنوان یک معتاد به تریاک شناخته شده است و از یک اداره ویژه دولتی سهمیه دریافت میکند. با وجود این، رانندهاش را به اصفهان فرستاده تا 30 کیلو تریاک برای او بیاورد. در راه بازگشت اتومبیلش تصادف کرد و همسر راننده کشته شد. اتومبیل دیگر مقصر بود، اما به محض اینکه ژاندارمری و پزشکی قانونی درباره احتمال توطئه قتل شروع به تحقیق کردند طبیعتا متوجه تریاکهای دولّو شدند...
وقتی به خانه رسیدم فرمانده ژاندارمری را احضار کردم که اظهار داشت: علاوه بر تریاک، آثار هروئین هم در اتومبیل دیده شده است. این ضربه هولناکی بود. در این کشور یک آدم به خاطر تملک یک گرم هروئین اعدام، و خانوادهاش بیسرپرست میشود. من چه باید بکنم؟... بالاخره تصمیم گرفتم که چنانچه شاه خواهان پردهپوشی باشد، تقاضا کنم از مقام خود در دربار معاف شوم.
در این ضمن به فرمانده گفتم که به تحقیقاتش ادامه دهد. آن وقت به دولّو تلفن کردم که به کلی این موضوع را که چیزی غیر از تریاک در اتومبیل بوده است تکذیب کرد. کمی بعد فرمانده تلفن کرد و تأیید کرد که این درست است؛ گزارش اولیهشان نادرست بوده است، بار سنگینی از دوشم برداشته شد.»1
محمدرضا و فرح پهلوی، عبدالکریم ایادی، هوشنگ دولو و ملکتاج قوام و دیگران در یک میهمانی
شماره آرشیو: 1-2732-288م
پی نوشت:
1. اسدالله علم، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج 2، تهران، طرح نو، بهار 1371، صص 600ـ601.