کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

نگاهی به عملکرد قائم‌مقام فراهانی؛

در حبس باغ

11 تير 1398 ساعت 8:00

بی‌آنکه در بسیاری از تصمیمات مهم، نظر محمدشاه را جویا شود، خود تصمیمات نهایی را اتخاذ و اجرا می‌کرد و در این مشی خود تا آنجا پیش رفت که به باغ نگارستان احضار و چند روز در آنجا حبس شد


 
در دوره قاجار، به‌رغم آنکه ساخت سیاسی قدرت راه را بر رشد و فعالیت نخبگان بسته بود، افراد و بزرگان زیادی همچون قائم‌مقام فراهانی توانستند با اقدامات خود به نامی ماندگار در تاریخ ایران تبدیل شوند. قائم مقام فردی وطن‌دوست بود که با اقدامات خود منافع بسیاری از فرصت‌طلبان داخلی و خارجی را با خطرها و تهدیداتی مواجه نمود؛ ازاین‌رو، بسیاری وجود او را برنتابیده و با تحریک محمدشاه، موجبات قتل و برکناری‌اش را فراهم کردند.
 
بسیاری از هم‌عصران قائم‌مقام، که از نزدیک با او آشنا بودند و حتی در دسیسه‌چینی علیه او شرکت داشتند، وی را مورد ستایش و تمجید قرار داده‌ و بر قاطعیت او در مبارزه با چپاولگران اعتراف کرده‌اند. با این مقدمه در ادامه به بعضی از اقدامات قائم‌مقام که به بزرگی نام او در تاریخ منجر گردید و در مقابل، دشمنی برخی از کینه‌توزان داخلی و خارجی را ایجاد کرد، پرداخته شده است.
 
قائم‌مقام فراهانی که بود؟
میرزا ابوالقاسم فراهانی معروف به سیدالوزرا، فرزند میرزا عیسی، قائم مقام بزرگ، در سال 1158 در اراک متولد شد. خاندان قائم‌مقام از دوران زندیه، در دستگاه حکومت حضور داشتند و با درایت و کاردانی فعالیت کرده بودند؛ چنان‌که میرزا عیسی، در دوران ولیعهدی عباس‌میرزا، اقدامات مفیدی در زمینه ارتش و نظم دادن به آن انجام داده بود. بر این اساس، میرزا ابوالقاسم نیز با خدمات دیوانی به دربار راه یافت و با مرگ برادرش میرزا حسن، پیشکاری یا وزارت ولیعهد و دیگر وظایف میرزاحسن به او محول گردید.
 
پس از مرگ میرزا حسن، میرزا ابوالقاسم به دستور پدر از تهران به تبریز فراخوانده شد و با فرمان دولتی به شغل برادر منصوب گشت. ابوالقاسم، در این مقام لیاقت و استعداد خود را نشان داد. دولت‌آبادی می‌گوید: میرزا ابوالقاسم وزیر به دستور پدر مشغول رتق و فتق امور آذربایجان شد و در سفر و حضر، ملازم خدمت عباس‌میرزای نایب‌السلطنه بود و به او تقریب تام یافت.1 در همین زمانه بود که میرزا ابوالقاسم در دستگاه سیاسی ولیعهد، به قائم‌مقامی و سیدالوزرا ملقب شد.
 
قائم‌مقام در این دوره در بسیاری از حوادث سیاسی مهم کشور همچون جنگ‌های ایران و روس همراه عباس‌میرزا حضور داشت و البته یکی از مخالفان جنگ با روسیه نیز بود؛ چنان‌که وقتی فتحعلی‌شاه انجمنی را گرده آورده و نظر آنان را در مورد جنگ با روسیه جویا شد، وی در پاسخ باصراحت به مخالفت برخاست و آن‌گاه کسانی چون معتمدالدوله، میرزا عبدالوهاب و حاجی میرزا ابوالحسن ایلچی، وزیر خارجه، نیز با جنگ مخالفت کردند، اما کسی به نظر آنها وقعی ننهاد.2
 
بعد از مرگ عباس‌میرزا، و در دوره پادشاهی محمدشاه، قائم‌مقام تلاش زیادی کرد و توانست عهده‌دار صدارت گردد.
 
قائم‌مقام و اقدامات بزرگ او در زمان محمدشاه
قائم‌مقام از نظر شخصیتی فردی فرهیخته و اندیشمند بود و همین موضوع، در جلب نظر مساعد محمدشاه نسبت به او مؤثر افتاد. میرزا ابوالقاسم «در تحکیم اساس سلطنت محمدشاه صادقانه کوشید و کفایت و لیاقت قابل توجهی از خود نشان داد و چون شاه او را بزرگ‌ترین عامل موفقیت خویش می‌دانست، او را به مقام صدارت برگزید».3
 
دوران سلطنت محمدشاه از نظر سیاسی دوره بی‌ثباتی و شورش‌های محلی در اقصی نقاط مختلف کشور بود که در موارد بسیاری شاه و دستگاه سیاسی حاکم منفعلانه عمل نمودند. «چهارده سال سلطنت محمدشاه وقایعی چون مسئله آقاخان محلاتی و مسئله سیدعلی‌محمد شیرازی معروف به واقعه باب و لشکرکشی به هرات در سال 1253ق را به همراه داشت و ایران به جای اینکه گامی در جهت پیشرفت بردارد به خاموشی رفت.»4 این وضعیت باعث شد قائم‌مقام با درپیش گرفتن خوی قدرت‌‌‌طلبانه، زمام کلیه امور را به‌دست گیرد. قائم‌مقام در مشی قاطعانه خود تا جایی پیش رفت که بی‌آنکه در بسیاری از تصمیمات مهم، نظر شاه را جویا شود، خود تصمیمات نهایی را اتخاذ و اجرا می‌کرد. او «که از لاابالیگری و ضعف مزاج و سستی اراده محمدشاه به‌خوبی اطلاع داشت، امور لشکری و کشوری را شخصا و بدون مراجعه به شاه اداره می‌کرد و به واسطه سوءظنی که به غالب درباریان و اطرافیان شاه داشت، هیچ یک را در کارهای مملکت با خود شریک قرار نمی‌داد و از اختیاراتی که بر اثر نفوذ شخصیت خود در کشور به‌دست آورده بود، به نفع مملکت استفاده می‌کرد».5
 
«روزی محمدشاه امر فرمودند که رقم سیصد تومان وظیفه به اسم جناب میرزا آغاسی از دفترخانه بگذرد. رقم را نوشتند. به نظر قائم‌مقام که رسید، مهر آن را برداشت و رقم را پاره کرد و گفت: با سیصد تومانی که به میرزا آغاسی دیوانه می‌دهید می‌توان سی نفر سرباز گرفت»  
قائم‌مقام گذشته از آنکه بر امور کشور تسلط یافت، بر گروه‌ها و مداخله‌گران داخلی و خارجی نیز احاطه یافت. به طور کلی در زمان سلطنت محمدشاه اوضاع داخلی کشور تحت تأثیر دو گروه بود: «گروه اول اشرافیت تنبلی بود که در واقع ثمره اشتباهات فتحعلی‌شاه به شمار رفته و تعدادشان بر اثر بروز جنگ‌های داخلی بیشتر شده بود»6 و گروه دوم بیگانگان یا همان کشورهای استعمارگر روس و انگلیس بودند که از وجود افراد لایقی چون قائم‌مقام دل خوشی نداشتند. در این راستا، قائم‌مقام توانست بسیاری از گردن‌کشان و چپالگران فرصت‌طلب همچون ظل‌السلطان و آقاسی را که به واسطه نزدیکی به دستگاه سلطنت، به هر کاری دست می‌زدند سر جای خود بنشاند؛ چنان‌که نقل است «روزی محمدشاه امر فرمودند که رقم سیصد تومان وظیفه به اسم جناب میرزا آغاسی از دفترخانه بگذرد. رقم را نوشتند. به نظر قائم‌مقام که رسید، مهر آن را برداشت و رقم را پاره کرد و گفت: با سیصد تومانی که به میرزا آغاسی دیوانه می‌دهید می‌توان سی نفر سرباز گرفت.»7
 
قائم‌مقام در امور مالی بسیار دقیق و حساس بود و با مهارت و شجاعت تمام توانست جلوی بسیاری از دزدی‌ها و ولخرجی‌های دربار و شاهزادگان را بگیرد. «او خود به‌خوبی آگاه بود که چگونه خزانه شاه با چپاول و غارت زندگی مردم تهیدستی پر می‌شود که در دوره‌های طولانی جنگ دیگر رمقی برایشان باقی نمانده است و چگونه در مقابل هزینه‌های سرسام‌آور دربار شاه و دربارک‌های شاهزادگان و دولتمردان خالی می‌شود.»8 وی در رابطه با مطامع سیاسی و استعماری قدرت‌های خارجی نیز قاطعانه برخورد کرد و مانع از انعقاد قراردادهای استعماری یا واگذاری امتیازات سیاسی و اقتصادی شد. در یک نمونه می‌توان به تلاش‌های سرسختانه در کسب امتیاز تجاری و ایجاد یک تجارتخانه اشاره کرد که با ممانعت قائم‌مقام، این هدف استعماری محقق نشد. البته شخص محمدشاه نیز نسبت به انگلیسی‌ها بدبین بود؛ چنان‌که وقتی حکومت هند متعاقب امضای یک سند دوستی، مقداری اسلحه و یک گروه مستشار نظامی انگلیسی جهت آموزش ارتش ایران، به تهران فرستاد محمدشاه نسبت به آن سوظن داشت و افسران ایرانی هم با احتیاط با آنان رفتار می‌کردند.9
 
بااین‌حال عامل اصلی در عدم بسط و گسترش دخالت کشورهای استعمارگر، اقدامات قائم‌مقام فراهانی بود که تا حدودی مانع از دستیابی این کشورها به مطامع سیاسی و استعماری آنان شد. اقدامات وطن‌دوستانه و قاطعانه قائم‌مقام در برابر دولت‌های خارجی و دست‌اندازی‌های آنان به حدی آشکار و جدی بود که حتی استعمارگران خارجی نیز وطن‌پرستی او را می‌ستودند و به آن اعتراف داشتند. در همین رابطه «واتسون مورخ انگلیسی از جهت این تسلط او را با کاردینال مازارن در زمان لویی چهاردهم، پادشاه فرانسه، مقایسه نموده است».10 در نهایت همین اقدامات باعث تحریک دشمنان داخلی و خارجی علیه قائم‌مقام شد و آن عده که برای نیل به مقامات عالیه کشوری، وجود قائم‌مقام را مانعی بزرگ در راه ترقی و چپاول خود می‌دانستند به تحریک محمدشاه پرداختند و سبب بدبینی او نسبت به قائم‌مقام شدند. در نهایت، نفوذ و وجود قائم‌مقام در برابر دشمنان داخلی و خارجی رنگ باخت و درنتیجه دسیسه‌چینی دشمنان، قائم‌مقام فراهانی به دستور محمدشاه، دستگیر و چند روزی در باغ نگارستان زندانی شد و بعد از چند روز در سال 1214ش به قتل رسید.
 
سخن نهایی
به جرئت می‌توان گفت قائم‌مقام از شخصیت‌های منحصربه‌فرد دوره قاجار بود که پیش از دمیده شدن روح مشروطه‌خواهی، درصدد محدود کردن اختیارات شاه برآمد و تلاش نمود در امر سلطنت حساب و کتاب برقرار سازد تا به نوعی سلطنت بی‌ضابطه قاجاریان را سروسامان دهد. این اقدامات، رشته مشترک دشمنی میان توطئه‌گران خارجی و داخلی را فراهم آورد و به بهای جان قائم‌مقام تمام شد. بعد از مرگ قائم‌مقام بسیاری از کسانی که به فرمان قائم‌مقام از مقام خود برکنار شده بودند، فرصت راه‌یابی به حکومت را پیدا کردند و به مقربان شاه نزدیک شدند.
 

محمدشاه قاجار (عکس از نقاشی)
شماره آرشیو: 1-1027-172ع

پی نوشت:
 
1. پناهی سمنانی، قائم‌مقام فراهانی چهره درخشان ادب و سیاست، تهران، نشر ندا، 1376، ص 64.
2. دانشنامه بزرگ اسلامی، ترکمنچای، مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، الجزء 15، ص 5886.
3. علی‌اصغر شمیم، ایران دوره سلطنت قاجار قرن سیزدهم و نیمه اول قرن چهاردهم، تهران، بهزاد، 1389، چ دوم، ص 121.
4. سیدجلال‌الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1391، چ هفدهم، ص 45.
5. علی‌اصغر شمیم، همان، ص 121.
6. پیتر آوری، تاریخ معاصر ایران: از تأسیس تا انقراض سلسله قاجاریه، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، تهران، انتشارات مؤسسه عطایی، 1373، چ سوم، ص 76.
7. پناهی سمنانی، همان، ص 88.
8. همان، ص 219.
9. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، روابط خارجی ایران (از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ دوم جهانی) تهران، امیرکبیر، چ یازدهم، 1385، ص 249.
10. سیدجلال‌الدین مدنی، همان، ص 45.


کد مطلب: 7908

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/news/7908/حبس-باغ

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir