دکتر جواد منصوری از صاحب نظران حوزه انقلاب اسلامی است که خود در مبارزه علیه حکومت طاغوت نیز حضور داشت. بازتابهای انقلاب اسلامی در حیطه نظر و عمل را با ایشان در میان گذاشتیم. «سالهای بیقرار» عنوان کتاب خاطرات ایشان درباره دوره مبارزه با پهلوی است.
جواد منصوری در بحث از «بازتاب انقلاب اسلامی» گفت:
شرایط فعلی جهان از نظر فکری یتیم است
15 تير 1398 ساعت 12:06
دکتر جواد منصوری از صاحب نظران حوزه انقلاب اسلامی است که خود در مبارزه علیه حکومت طاغوت نیز حضور داشت. بازتابهای انقلاب اسلامی در حیطه نظر و عمل را با ایشان در میان گذاشتیم. «سالهای بیقرار» عنوان کتاب خاطرات ایشان درباره دوره مبارزه با پهلوی است.
انقلاب اسلامی ایران بعد از پیروزی چه بازتابی در کشورهای غربی بهخصوص آمریکا داشته است؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت دولتهای اروپایی و آمریکایی طی دو قرن اخیر با سلطه فرهنگی و سیاسی خود بر دنیا این تصور را ایجاد کرده بودند که امکان یک انقلاب بزرگ خارج از این قدرتها و خارج از ارزش و فرهنگ مادی و سرمایهداری غرب وجود ندارد؛ به همین دلیل نیز معمولا انقلابهای طی دو قرن اخیر در حرکتهای استقلالطلبانه خود برضد قدرتهای استعماری طوری رفتار داشتند که غرب و آمریکا تجربه مقابله با این گونه انقلابها را داشتند. به واقع آمریکا و غرب در برخورد با انقلاب اسلامی ایران همچنان تصورشان این بود که این انقلاب شباهتی به انقلابهای دیگر دارد و میتوانند به شکلی که دیگر انقلابها را از بین بردند و مجددا در شکل جدید بر آن کشورها مسلط شدند، درباره ایران نیز چنین حرکتی داشته باشند.
در ابتدای پیروزی انقلاب ضمن اینکه درک این انقلاب برای آنها سخت و تلخ بود، اما امیدوار بودند که بتوانند با یک فاصله زمانی کوتاه مجددا به ایران برگردند؛ اگرچه قرائن نیز نشان میداد که آنها برای مدتی سکوت اختیار کردند تا انقلاب اسلامی ایران را به درستی بشناسند. در باب حیرت و انفعال آمریکا در باب انقلاب، اشاره به صحبت رئیس سازمان سیا، چند روز پس از پیروزی انقلاب ایران میتواند بخش مهمی از این واقعیت را آشکار نماید: بنا بر صحبت این فرد «آنچه در ایران اتفاق افتاد یک واقعه مهم نبود، بلکه یک واقعه عجیب و باورنکردنی است؛ زیرا با توجه به حضور آمریکا در ایران از یکسو و وابستگی رژیم سلطنتی پهلوی به غرب از سویی دیگر، امکان چنین انقلابی در ایران قابل تصور نبود و ما نمیدانیم چرا این انقلاب واقع شد». ازاینرو شاهدیم که از سال 1364 غرب با تشکیل یک مجموعه از کارشناسان ایرانی و اسلامشناسان در سازمانهای اطلاعاتی غرب مانند سازمان سیا و سازمان اطلاعاتی آلمان، تا حدودی توانستند چرایی انقلاب اسلامی ایران و چگونگی مقابله با آن و حتی سقوط آن را تحلیل کنند.
تأثیر این انقلاب در کشورهای جهان سوم و بهویژه کشورهای تحت سلطه استعمار چگونه بوده است؟
کشورهای بلوک شرق و کمونیستی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به این علت که این انقلاب ضد آمریکایی بود به استقبال آن رفتند؛ چرا که تصور کشورهای کمونیستی و در رأس آن شوروی این بود که انقلاب ایران فرصتی برای کمونیسم است؛ زیرا علاوه بر اینکه این انقلاب بعد اسلامی دارد، بعدی ضد آمریکایی و ضد غربی نیز دارد و کمونیستها میتوانند از این جنبه به سود خودشان استفاده کنند؛ لذا در دو تا سه سال پس از پیروزی انقلاب علاوه بر شوروی و بلوک شرق عوامل شوروی در ایران مانند حزب توده نیز با انقلاب اسلامی ایران به تظاهر همکاری میکردند.
کشورهای اسلامی بهویژه کشورهای خاورمیانه تا حدودی در ابتدای انقلاب ایران ابراز رضایت میکردند؛ زیرا از یک طرف شاه بهعنوان ژاندارم منطقه از بین رفته بود؛ از طرف دیگر هم گمان میکردند آمریکا پس از این تاریخ، یعنی پیروزی انقلاب ایران، به آنها توجه بیشتری خواهد نمود. پس از این لحاظ خوشحال بودند و تظاهر به دوستی با انقلاب اسلامی ایران میکردند، اما چند سال بعد با روشن شدن اهداف انقلاب و آثار آن، آنها بهتدریج از انقلاب ایران و اسلام و رابطه با ایران به سمت اسرائیل منحرف شدند. به عبارتی به سمت اتحاد استراتژیک با اسرائیل پیش رفتند تا جاییکه امروز شاهد هستیم چنین وضعیتی پیش آمده است. البته استثنائاتی مانند لبنان و سوریه و یمن نیز وجود داشتند، اما اکثرا چنین گرایشی به انقلاب نداشتند و امروز وضعیتی را میبینیم که سال 1357 شاید تصورش هم نمیشد.
در باب حیرت و انفعال آمریکا در باب انقلاب، اشاره به صحبت رئیس سازمان سیا، چند روز پس از پیروزی انقلاب ایران میتواند بخش مهمی از این واقعیت را آشکار نماید: بنا بر صحبت این فرد «آنچه در ایران اتفاق افتاد یک واقعه مهم نبود، بلکه یک واقعه عجیب و باورنکردنی است؛ زیرا با توجه به حضور آمریکا در ایران از یکسو و وابستگی رژیم سلطنتی پهلوی به غرب از سویی دیگر، امکان چنین انقلابی در ایران قابل تصور نبود و ما نمیدانیم چرا این انقلاب واقع شد»
اما کشورهای تحت سلطه غرب نیز از انقلاب اسلامی ایران استقبال کردند و تصورشان این بود که انقلاب صدایی برای حمایت از آنها باشد و با توجه به اینکه ایران امکاناتی مناسب دارد، آنها در پی این هستند که انقلاب ایران برای آنها مزایایی داشته باشد، اما بهتدریج دولتهای غربی آنها را تطمیع و تهدید کردند و از اینکه با ایران رابطه فعال داشته باشند، بازداشتند و چنان آنها را در فشار قرار دادند که عملا جرئت این کار را پیدا نکردند که بتوانند با ایران رابطه عمیقتری داشته باشند.
سران این دولتها هم بیان میکردند که چون زندگی و نان و حیات سیاسیشان در گرو رابطه با غرب است، نمیتوانند با ایران و انقلاب آن همراهی داشته باشند. اما در عین حال هم تظاهر به دوستی با ایران میکردند یا حداقل اقدامی علیه جمهوری اسلامی ایران انجام نمیدادند یا اقدامات کمی درحد اجبار انجام میدادند. در دنیا حتی در قلب اروپا و آمریکا، ایران نفوذ و حیثیت و اعتبار و آبروی بسیار خوبی دارد و دشمنان هم بهصراحت این مطلب را اعتراف میکنند. اتفاقا یکی از دلایل دشمنی شدید و اقدامات خارج از معمول برضد جمهوری اسلامی ایران به همین دلیل است که نگراناند گسترش اسلام و گرایش به آن و جمهوری اسلامی برای آنها گران تمام شود؛ بههمین دلیل تلاش مشترک گستردهای دارند. بهعبارت دیگر طی صد سال گذشته برای اولین بار مجموعه قدرتهای دنیا در هر طرفی که هستند به اعتقادی نسبی درمورد مقابله با ایران و اسلام دست پیدا کردند.
انقلاب اسلامی چه تأثیری در مباحث تئوریک انقلاب داشت؛ به این معنا که تحلیلگران عرصه مسائل انقلاب و عرصه سیاسی چه نگاهی به ایران داشتند؟
در ابتدای پیروزی انقلاب قدرتهای بزرگ تصور نمیکردند که جمهوری اسلامی ایران بتواند جریانسازی فکری و فرهنگی در دنیا داشته باشد و همچنین توانایی تغییر تفکر و معیارها و ارزشهای مسلط سرمایهداری و مادی جهان غرب را داشته باشد؛ بهخصوص آنکه یکی از ابعاد خاص و منحصربهفرد انقلاب ایران که متمایزکننده آن از سایر انقلابهای قرن بیستویکم بود، مذهبی بودن آن بود. ضمن آنکه چند سال پس از انقلاب هم مشخص شد انقلاب اسلامی و اسلام سیاسی که انقلاب ایران پرچمدار آن است، در حال نفوذ و گسترش در میان مردم جهان سوم و مردم جهان است، حیرت و تعجب تئوریپردازان انقلاب بیش از پیش شد؛ هرچند برخی از کشورها نیز در واکنش به این جریان، با اسلام به صورت اسلامستیزی و ایرانستیزی و شیعهستیزی در ابعاد گسترده به رویارویی و مقابله برآمدند.
هزینهای که امروزه غرب برای مقابله با اسلام و شیعه و ایران میپردازد در تاریخ معاصر استعمار بیسابقه است؛ چنانکه شبکههای مختلف تلویزیونی و رادیویی و رسانهها و دیگر امکانات را برای مقابله با ایران و اسلام بهکار بردهاند، اما بهرغم این اقدامات، نکته جالب و قابل تأمل این است که دانشگاه هاروارد آمریکا مأموریت پیدا کرده تا راههای مقابله با موج گسترده اسلام در جهان را پیدا کند و آن را در اختیار دولت آمریکا قرار دهد؛ زیرا طبق گزارشی که در دست دارند این جریان در دنیا بهتدریج ساختار فکری و فرهنگی و فلسفی و سیاسی جهان را تغییر داده است. امروز کمونیسم و سکولاریسم و لیبرالیسم نسبت به صد سال گذشته اعتبار خود را از دست داده و کمونیسم هم کاملا از صحنه خارج شده است. سایر مکاتب فلسفی سیاسی غرب هم درحال از دست دادن اعتبار و حیثیت خود هستند؛ چنانکه براساس گزارش منتشرشده خود آنها، قرآن یکی از کتابهای پرفروش در اروپا و آمریکا شده است. از این جهت غرب بهشدت نگران است که ایران پیروزیهایی با گسترش سیاسی و اقتصادی خود حاصل کند و البته بیش از آن نگران نفوذ فرهنگی و فکری و فلسفی ایران هستند. امروز مشاهده میکنیم که تقریبا در گوشه و کنار کشورهای غربی حمله به مساجد و مراکز اسلامی رو به افزایش است و این خود نشان میدهد که آن دولتها نگران هستند و برای رفع نگرانی خود متوسل به این اعمال میشوند. حمله به مساجد، عملیات گروههای تکفیری و مانند اینها همه برای مقابله با اسلام انجام میشود و مشخص است که جنگ شدیدی علیه اسلام راه انداختند که تا به حال بیسابقه بوده است.
کدام بعد از انقلاب اسلامی ایران بیشتر مورد توجه جهانیان قرار گرفت و به نوعی شگفتی آنان را در پی داشت؟
همانطور که در پاسخ به سؤال قبل هم اشاره کردم بعد غیرمادی انقلاب ایران، نقطه شگرف و شگفتانگیز انقلاب ایران است و البته توجه بسیاری از مکاتب سیاسی و صاحبنظران را نیز به دنبال داشت. با پیروزی انقلاب ایران، تمام ارزشهای دنیای ماتریالیستی و سرمایهداری مورد تهدید قرار گرفت و از بعد فکری و فطری انقلاب اسلامی و ارزشهای انسانی و معنوی آن استقبال زیادی صورت گرفت. بیراهه نیست اگر بهصراحت گفته میشود که شرایط فعلی جهان از نظر فکری یتیم است و اسلام به عنوان یک نظام قابل قبول میتواند مورد استقبال قرار گیرد. اتفاقا ما شاهد این هستیم که با وجود همه اقدامات ضد ایرانی و اسلامی و ضد تشیع سران این کشورها خود آنها اعتراف کردند که موقعیت اسلام به عنوان مکتبی انسانی و فطری و معنوی مورد احترام در دنیا در حال افزایش است و حیثیت و اعتبار ایران هم بهرغم همه اقدامات انجامشده و اقدامات ضعیف از طرف خود ایران باز هم درحال افزایش است. به نظر بنده متأسفانه ایران طی چهل سال گذشته اقدامات درست و زیادی برای ارائه تفکرات و ارزشهای خود در دنیا انجام نداده است. اما در هر حال با وجود این شرایط امروز شاهد هستیم که حتی مذهب در جهان آزاد است و ارزشهای مذهبی مورد احترام جهان است. امروز امپراتوری کمونیسم فرو پاشیده و غرب هم از سقوط سرمایهداری سخن میگوید. امروز دهها کتاب در آمریکا با عناوینی چون «پایان عصر آمریکا» و «آمریکا در سراشیبی سقوط» نوشته میشود. همه اینها نشان میدهد که آنها تمامی عوامل بقای خود را از دست دادهاند و نگرانی این قدرتها بسیار بیشتر از تصور ماست؛ چرا که اسلام و ارزشهای اسلامی ایران را تهدیدی بزرگ علیه منافع مادی و ماتریالیستی خود میدانند و به طور مستقیم شاهد افزایش گرایش مردم به سوی اسلام هستند. قطعا بخشی از این موضوع مرهون پیروزی انقلاب اسلامی و گسترش آرمانهای آن در سراسر جهان است.
کد مطلب: 7919