استراتژی نیروی سوم از زمان ورود روسیه و انگلستان به عرصه سیاست ایران و آشکار شدن فعالیتهای استعماری آنها پیوسته ذهن سیاستمداران ایران را به خود مشغول نموده بود، اما با طرح ایده مدرنیزاسیون در دوره رضاشاه این استراتژی شکل دیگری به خود گرفت
روابط ایران و آلمان؛ از آمیختگی اقتصادی تا اعلانجنگ؛
فرجام تز نیروی سوم و مُدرنیت
17 شهريور 1398 ساعت 10:59
استراتژی نیروی سوم از زمان ورود روسیه و انگلستان به عرصه سیاست ایران و آشکار شدن فعالیتهای استعماری آنها پیوسته ذهن سیاستمداران ایران را به خود مشغول نموده بود، اما با طرح ایده مدرنیزاسیون در دوره رضاشاه این استراتژی شکل دیگری به خود گرفت
روابطِ سیاسی و اقتصادی ایران با امپراتوری تازه بنیانیافته آلمان با عقدِ پیمان دوستی دریانوردی و بازرگانی در سال 1252 و مقارن با سفر رسمی ناصرالدینشاه به برلین آغاز شد. این روابط ادامه پیدا کرد و با ظهور هیتلر در یکسو و رضاشاه در سوی دیگر، روابط دو کشور وارد مرحلهای جدید شد. ایران به دنبال تز نیروی سوم و مُدرنیت، گرایش عملی و عمیقی به آلمان پیدا کرد و زمینهساز تحول اقتصادی و صنعتی در ایران شد. نوشتارِ پیش رو به این تحولات اقتصادی و صنعتی اختصاص یافته است.
آلمان؛ مُدرنیت و تز نیروی سوم
رضاشاه مدتزمان کوتاهی پس از به چنگ آوردنِ قدرت برای مدرن کردن ایران به دنبالِ متخصصانِ خارجی رفت. هرچند از نظر او رابطه با روسیه و انگلستان مودتآمیز و سازنده بود، مردم ایران و طبقه روشنفکر هنوز خاطره تحکم بریتانیا و روسیه را به یاد داشتند. ایرانیان برای صنعتی کردن کشور ابتدا به ایالات متحده روی آوردند، اما پیشنهادهای آنان نادیده گرفته شد. از طرفی ایرانیان که هنوز خاطره اقدامات آلمانیها در خلال جنگ جهانی اول و بهویژه تضمینِ استقلال و حاکمیت و تخلیه قوای خارجی از ایران را که بر اثر اصرار آلمان در عهدنامه «برست لیتوفسک» (1918م) قید شده بود، به یاد داشتند، آلمان را بهعنوان نیروی سوم مینگریستند و به آن چشم یاری دوخته بودند.1
این امر باعثِ روی آوردن به آلمان شد؛ کشوری که پیشینه امپریالیستی در ایران نداشت. از سوی دیگر، هراس ایرانیان از کمونیسم و بلندپروازیهای امپریالیسم روسیه، ایرانیان را به همکاری با آلمان سوق داد. در سالهای 1305 تا 1308 کمپانی هوایی «یونکرز» آلمان برای توسعه خدمات پستی، سیستمِ راهآهن و بانک ملی با ایران قرارداد بست و افزایش وابستگی ایران به متخصصان فنی آلمان به احساسات هواخواهی از آلمان در میان روشنفکران ایرانی دامن زد. این شدت از نزدیکی برای دیگر کشورها خوشایند نبود؛ برای مثال بریتانیا قبل از حمله به ایران در 3 شهریور 1320 برای کاستن از روابط رو به رشد آلمان و ایران دست به تحرکات تهاجمی در دریا زده بود. یکی از نمونههای روشن آن توقیف کشتی آلمانی حامل قطعات کارخانه ذوب آهن ایران بود.2
بنابراین اگرچه تا جمهوری وایمار روابط اقتصادی ایران و آلمان مانند سایر کشورها در وضعیتی عادی قرار داشت، از هنگام روی کار آمدن رضاشاه و هیتلر، این روابط افزایش پیدا کرد و ایرانِ در جستجوی مُدرنیت و نیروی سوم زمینهساز نفوذ آلمانیها شد.
نبضِ اقتصادِ ایران در دستان آلمان
همزمان با کاهشِ مستمر روابط تجاری ایران با انگلستان و شوروی در دهه 1310، روابط بازرگانی خارجی ایران با آلمان فاشیست از سال 1314 رشد فزایندهای داشته است.3 در آبان 1314 دکتر یالمار شاخت، وزیر اقتصاد هیتلر، وارد تهران شد و در خلال مذاکرات او با مقامات ایرانی یک معاهده تجارتی پایاپای مهم در آذر 1314 بین دو کشور منعقد گردید.4 قرارداد تجاری ایران و آلمان که در 14 دیماه 1317 تمدید گردید، امکانِ گسترش فعالیت سرمایهداران آلمانی در صدور تولیدات خود به ایران را بهوجود آورد. در سال 1313 سهم آلمان در کُل تجارت خارجی ایران 9 درصد بود. این رقم در سال 1318 به 39 درصد و در سال 1319 به 45/5 درصد افزایش یافت. آلمان در سال 1319 مقام اول در تجارت خارجی ایران را دارا بود و انگلستان را با 17 درصد به مقام دوم و شوروی را با 11 درصد به مقام سوم عقب راند.
دولت آلمان بین سالهای 1317 تا 1320 حدود 90 درصد از احتیاجات تسلیحاتی و قریب به 80 درصد از نیازهای صنعتی ایران را تأمین مینمود؛ بهعبارتدیگر آلمان بین سالهای 1317 تا 1320 انحصار فروشِ محصولات صنعتی، نظامی، دارویی و الکترونیکی را در اختیار داشت. در مقابل، دولت ایران حدود 60 درصد پنبه مورد نیاز آلمان را تأمین میکرد. آلمانیها با استفاده از امکانات بسیار مناسب اعتباری و پولی و تأسیس کارخانههای متعدد صنعتی مانند نساجی، چای خشک، شیشهسازی، برق و اسلحهسازی و تحصیل امتیازات بازرگانی فراوان موقعیت خود را در زمینههای صنعتی و تجاری به صورتی باورنکردنی گسترش دادند.5
دولت آلمان در قبال کالاهای صادراتی ایران ــ از قبیل پنبه، چوب، جو، برنج، چرم قالی، خشکبار، خاویار، طلا و نقره ــ تجهیزات صنعتی و ماشینآلات مختلف و وسایل نقلیه موتوری به ایران صادر میکرد. صدها تکنسین، مشاور، معلم و تاجر آلمانی راهی ایران شدند و بسیاری از مناصب مهم و اساسی وزارتخانهها و صنایع دولتی را در زمینههای مالیه، معدن، دارویی و ارتباطات احراز کردند.
صنایع ساخت آلمان محتاج سرپرستی تکنسینهای آلمانی بود؛ ازجمله رادیوی دولتی تهران که از سوی شرکت «تلفونکن» احداث شده بود. بنادر، مراکز تلفن، ایستگاههای تلگراف، سدها و ایستگاههای راهآهن تحت مدیریت آلمانیها قرار داشت و استادان آلمانی در دانشگاه تهران تدریس میکردند و ریاست دانشکدههای کشاورزی و دامپزشکی را بر عهده داشتند. همچنین احداث خط آهن سرتاسری ایران که بندر شاهپور را در خلیجفارس به بندر شاه در حوالی مرز ایران و شوروی متصل میساخت تحت نظارت مهندسین آلمانی قرار گرفت.6
نفوذ آلمان در صنعتِ ایران و افزایش واردات
پس از نزدیکی اقتصادی ایران و آلمان، صنعت ایران به آلمان وابسته شد. در سالهای 1314، 1315 و 1316 واردات بر صادرات فزونی نسبتا زیادی پیدا کرد. این تغییر بیشتر به دلیل آن بود که وارداتِ ماشینآلات و کارخانههای صنعتی از قبیل کارخانههای قند و شکر، قماش و سیمان صورت میگرفت و کسری صادرات بر واردات از محل درآمدِ نفت و شیلات تأمین میگردید. در سالهای مزبور قراردادهایی از قبیل قراردادهای پایاپای با دولت آلمان که از یکطرف احتیاجات وارداتی کشور را بدون پرداخت ارز تأمین مینمودند و از طرف دیگر صادرات کشور را به مقادیر قابلملاحظهای جذب میکرد بسته شد.7 صنعت اسلحهسازی از دیگر حوزههایی بود که آلمانیها در آن نفوذ یافته بودند. از سال 1300 برای اصلاح کارخانههای دوران قاجار که از قبل ماشینآلات ساخت اتریش، فرانسه و بریتانیا را داشت تلاشهایی صورت گرفت. متخصصان آلمانی برای سازماندهی و مدیریت این کارخانهها به ایران آمدند و ماشینآلات جدید هم تحویل گرفته شد.8
دولت آلمان بین سالهای 1317 تا 1320 حدود 90 درصد از احتیاجات تسلیحاتی و قریب به 80 درصد از نیازهای صنعتی ایران را تأمین مینمود؛ بهعبارتدیگر آلمان بین سالهای 1317 تا 1320 انحصار فروشِ محصولات صنعتی، نظامی، دارویی و الکترونیکی را در اختیار داشت
در سالهای 1308 تا 1319 قسمت اعظم احتیاجات ایران از لحاظ وسایل و ابزار راهآهن از آلمان وارد شد. آلمان اتومبیل و هواپیما هم به ایران صادر میکرد. صدور موتورسیکلت به ایران عملا در انحصار آلمان بود. از لحاظ حملونقل از راه دریا نیز آلمانیها پروژههایی را به انجام رساندند و بین بنادر ایران در خلیج فارس و بنادر آلمان ارتباط دائم برقرار ساختند. آلمان به مسئله حملونقل هوایی در ایران توجه مخصوص مبذول داشت و در سال 1316 یک خط هوایی که برلین را به بغداد و تهران و کابل وصل میکرد، دایر شد که مسافران را در ظرف 48 ساعت از برلین به تهران میرساند. منظور آلمان از ایجاد خط هوایی مذکور این بود که در منطقه خاورمیانه و بهخصوص خلیج فارس نفوذ کامل پیدا کند.9 همچنین در سال 1317 خط کشتیرانی مستقیم بین هامبورگ و خرمشهر دایر شد و شرکت هواپیمایی «لوفت هانزا» نیز خط هوایی تهران ـ برلین را تأسیس کرد. تا سال 1319 مبادلات بازرگانی ایران و آلمان با چنان سرعتی افزایش یافت که صادرات آلمان به ایران پنج برابر شد و آلمان نیز بزرگترین خریدار مواد خام صادراتی ایران گردید.10
رجحان تمامیتِ ارضی بر اقتصاد و ایدئولوژی
رضاشاه از دریچه اقتصاد و ایدئولوژی (نژاد برتر آریایی) به آلمان هیتلری مینگریست و در آغاز جنگ جهانی دوم، آلمان شریکِ اصلی تجارت با ایران بود. این امر یکی از دلایل اشغال ایران در جنگ جهانی دوم بهشمار میآید. پس از اشغال ایران توسط متفقین، ایران با خطرِ از دست رفتنِ تمامیت ارضی روبهرو شد و درصدد فرصت بود تا این خطر را کاهش دهد. در زمانِ ملاقات بین چرچیل و روزولت و هنگامیکه در 11 دی 1321 اعلامیهای علیه کشورهای محور در حال جنگ تنظیم شد، این فرصت فراهم گردید. این اعلامیه که به اعلامیه «ملل متحد» معروف شد، در 11 دی 1321 در کاخ سفید به امضای 26 کشور رسید. امضاکنندگانِ این اعلامیه متعهد شدند که همه امکانات خود را اعم از اقتصادی و نظامی علیه کشورهای محور و در رأس آنها آلمان نازی و ژاپن بهکار گیرند. پیوستن به این اعلامیه سبب میشد کشورهای عضو بتوانند در کنفرانسهای صلحی که در آینده تشکیل میشود شرکت کنند؛ بنابراین مقامات ایران برخلاف رضاشاه تمامیت ارضی را بر اقتصاد و ایدئولوژی ترجیح دادند و در 17 شهریور 1322 حالتِ جنگ بین ایران و آلمان رسما اعلام شد.11
فشرده سخن
همزیستی ایدئولوژی و اقتصاد سببِ روابط نزدیکِ اقتصادی و صنعتی ایران و آلمان در دوره رضاشاه و هیتلر شده بود. این همزیستی برای ایران منافع درازمدت به بار نیاورد و زمینهساز اشغال ایران در جنگ جهانی دوم شد؛ تحولاتی که در بطن نظام بینالملل رخ داد باعث شد ایران برای حفظ تمامیت ارضی و به اُمید شرکت در کنفرانسهای صلح و مقابله با برخی سیاستهای غیرعقلانی گذشته، به متحد اقتصادی و صنعتی سالهای گذشته خود اعلان جنگ دهد.
در دوره رضاشاه، بنادر، مراکز تلفن، ایستگاههای تلگراف، سدها و ایستگاههای راهآهن تحت مدیریت آلمانیها قرار داشت
رضاشاه همراه جمعی از فرماندهان بلندپایه ارتش و مهندسان آلمانی در بازدید از پروژه عمرانی
شماره آرشیو: 6216-3ع
پی نوشت:
1. علیرضا امینی، تاریخ روابط خارجی ایران در دوران پهلوی، تهران، صدای معاصر، 1386، چ دوم، ص 47.
2. کاوه فرخ، ایران در جنگ: از چالدران تا جنگ تحمیلی، ترجمه شهربانو صارمی، تهران، ققنوس، 1397، ص 463.
3. علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران 1357-1320، تهران، نشر قومس، 1387، چ هشتم، ص 77.
4. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی 1357-1300، تهران، نشر پیکان، 1391، چ نهم، ص 49.
5. علیرضا ازغندی، همان، صص 78-80.
6. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، همان، صص 49-50.
7. میثم موسایی، تجارت خارجی ایران (در عهد قاجار و پهلوی)، تهران، جامعهشناسان، 1389، ص 57.
8. کاوه فرخ، همان، ص 458.
9. علیرضا امینی، همان، ص 48.
10. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، همان، ص 50.
11. علیرضا ازغندی، همان، صص 103-108.
کد مطلب: 8110