تاریخ معاصر ایران مملو از حضور سیاستمداران، مستشاران و سفیرانی است که برخی از آنها به دلیل نقش اثرگذاری که داشتهاند جزء لاینفکی از تاریخنگاری معاصر شدهاند. از این میان، برخی دست به قلم بردهاند و کتابهایی درباره فعالیتهای خود پدید آوردهاند که هرچند با رویکرد غربی و مبتنی بر منافع کشورهای مبدأ خود نگاشته شده، به منبعی برای بررسی احوال و جریانهای سیاسی در دوره مورد نگارش بدل گردیدهاند.
در میان سفیران انگلستان در ایران شاید بیش از همه نام پارسونز و سر دنیس رایت به گوش خورده باشد که اولی در دوره مقارن با انقلاب اسلامی و دیگری در دو برهه پس از
کودتای ۲۸ مرداد و دهه 13۴۰ در ایران مشغول به فعالیت بوده و هر دو، سه برهه مهم از تاریخ معاصر ایران را در دوران سفارت خود تجربه کردهاند و بعضا در رقم خوردن برخی از امور نیز نقش باواسطه یا بلاواسطه داشتهاند. سر دنیس رایت یکی از این سفیران انگلیس در ایران است که هم در برههای حساس ایفاگر نقش خود در ایران بود و هم مجموعه اقدامات شکلگرفته در این دوران، نام وی را بیشتر از گذشته بهویژه در زمینه امور مرتبط با ایران بر سر زبانها انداخت.
کارداری سفارت در مقطع حساس
نخستین تجربه حضور دنیس رایت در ایران به دوران پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ بازمیگردد؛ پیش از این دولت
محمد مصدق ضمن یادداشتی خطاب به سفارت انگلیس از طریق وزیر امور خارجه خود، یعنی
حسین فاطمی، روابط ۹۳ ساله ایران و انگلیس را قطع کرده بود؛ تصمیمی که البته شاه ایران با آن موافق نبود.۱
پس از سرنگونی دولت مصدق فرصت برای برقراری مجدد روابط دیپلماتیک میان ایران و انگلیس برقرار شد. آنتونی ایدن در مجلس عوام انگلیس تجدید مناسبات میان دو کشور را گامی مهم و اساسی در حل مسئله نفت عنوان میکرد و ملکه انگلیس نیز در مراسم افتتاح پارلمان آن کشور در 12 آبان 1332 اظهار کرد: «دولت من امیدوار است مناسبات دوستانهای را که از قدیمالایام بین دو کشور وجود داشته است دوباره تجدید نماید».۲ سرانجام اعلامیه مشترک تجدید روابط در 16 آذر 1332 منتشر شد که تصمیم دولت را به مبادله بدون تأخیر سفیر اعلام داشت.3 کاتالیزوری که این مهم را در ایران انجام داد و سفارت انگلیس را مجددا بازگشایی کرد کسی جز سر دنیس رایت نبود.
دنیس رایت و ماجرای کنسرسیوم
نخستین مسئلهای که دنیس رایت در نخستین مأموریتش به ایران با آن روبهرو بود نحوه حل و فصل معادله پیچیده نفت بود که البته پیش از این تصمیم گرفته شده بود در قالب کنسرسیوم این مسئله نهایی شود و شاه ایران در آن دخیل نبود. دنیس رایت خود در این زمینه میگوید: «مأموریت من صرفا بررسى امکانات حل مسئله نفت است و براى مذاکره نیامدهام. همین قدر مىتوانم بگویم که هر راهحلى در نظر گرفته شود باید اولا متضمن پرداخت خسارت عادلانه به شرکت نفت انگلیس و ایران باشد و ثانیا نباید ایران را در وضعیتى بهتر از سایر تولیدکنندگان نفت قرار دهد».۴
عبارات فوق بیانگر این است که تشکیل کنسرسیوم مسئلهای نبود که دنیس رایت در آن چندان دخیل باشد و وی صرفا از یک سو برای بازگشایی سفارت و از سوی دیگر حمایت از تشکیل کنسرسیوم به ایران آمده بود.
مواجهه جالب با شاه
یکی از مسائل دیگری که دنیس رایت در مأموریت نخست خود در ایران با آن روبهرو میشود پاسخگویی به شاه ایران در مورد انتصاب
علی امینی است. در کابینه
زاهدی که پس از کودتای ۲۸ مرداد روی کار آمده بود، علی امینی به عنوان وزیر دارایی مشغول به فعالیت شده بود و البته که شاه دل خوشی از وی نداشت و حتی در فرودگاه نیز این نارضایتی خود را اعلام کرده بود.
تصور شاه این بود که امینی منصوب انگلیسیهاست و به همین دلیل در این زمینه از سر دنیس رایت سؤال میکند. سر دنیس رایت خود در این زمینه نقل میکند: «شاه به من گفت: شما امینی را تعیین کردید؟ پاسخ دادم: ما در این مورد هیچ دخالتی نداشتیم. جواب داد: شما و آمریکاییها مثل هم هستید».۵
اتمام مأموریت نخست
بازگشایی سفارت مهمترین مأموریت سر دنیس رایت در ایران بود و وی سال بعد با رسیدن استیونس، سفیر جدید بریتانیا در ایران، امور مربوط به سفارت را به وی تحویل داد و خود به لندن بازگشت. وی سپس به دلیل مأموریتهای سیاسی کوتاهمدت به کشورهایی همچون رومانی، ترکیه و یوگسلاوی و برخی کشورهای متحد ایالات متحده آمریکا اعزام شد، اما در نهایت در سال ۱۹۵۹ به عنوان سفیر بریتانیا در اتیوپی منصوب گردید و تا سال ۱۹۶۳ عهدهدار این سمت در کشور آفریقایی اتیوپی (حبشه) بود.
بازگشت به ایران در ۱۹۶۳
مأموریت جدید سر دنیس رایت در ایران از سال ۱۹۶۳ آغاز شد. این مأموریت دو تفاوت عمده با مأموریت نخست داشت: اولا وی ارتقای مقام یافته بود و در سفر جدید دیگر کاردار سفارت نبود، بلکه به عنوان سفیر انگلستان در ایران منصوب شده بود و از سوی دیگر مدت زمان حضورش مانند دوره ابتدایی، کوتاهمدت نبود و قریب به هشت سال در ایران ماندگار شد.
نخستین مواجهه
نخستین برخورد جدی دنیس رایت در این برهه با مسائل ایران مسئله انقلاب سفید است؛ وی عنوان میکند که در بدو مأموریت دومش در ایران مشاهده کرد که محمدرضا پهلوی به واسطه افزایش درآمدهای نفتی به اقدامات اصلاحی از نوع غربی دست زده است؛ اقداماتی که حتی به مذاق فردی چون دنیس رایت نیز خوش نمیآید. پیش از این علی امینی از نخستوزیری برکنار شده و
اسدالله علم روی کار آمده و انگلستان پشت پرده با آمریکا توافق کرده بود که به عنوان قدرت دوم در ایران ایفای نقش کند و به همین دلیل است که بلافاصله از انقلاب سفید شاه حمایت میکند و چند روز پس از رفراندوم 6 بهمن 1341 سردنیس رایت، سفیر بریتانیا، با اسدالله علم، نخستوزیر وقت، ملاقات ترتیب میدهد و مراتب رضایت و خشنودی ملکه انگلستان را از تصویب لوایح ششگانه و پیروزی شاه در رفراندوم اعلام میکند.
دنیس رایت و مسئله بحرین
یکی از مسائل مهم دوره دوم مأموریت دنیس رایت در ایران مسئله بحرین بود که استان چهاردهم ایران محسوب میشد و در مجلس شورای ملی نیز دو نماینده از این استان ایران حضور داشتند. در سال ۱۹۶۷ انگلستان اعلام میکند که قصد پایان دادن به حضور خود در خلیج فارس را دارد و ترجیح میدهد قبل از خروج تعدادی امیرنشین از جمله امارات و بحرین را تشکیل دهد؛ اقدامی که با مخالفت محمدرضا پهلوی روبهرو میشود، اما دنیس رایت در اقناع شاه به انجام دادن مذاکرات در مورد بحرین از طریق سازمان ملل نقشی اساسی ایفا میکند.
دنیس رایت در این زمینه حتی در سنت موریس با محمدرضا پهلوی مذاکراتی خصوصی انجام میدهد. بدین ترتیب زمانی که شاه برای اسکی به آنجا مراجعه کرده بود، رایت به مذاکره با شاه میپردازد و در نهایت متنی را تنظیم میکند که به تأیید شاه میرسد. همین متن را به سازمان ملل ارائه میکنند و در نهایت به گفته دنیس رایت غائله بحرین حل میشود.
پایان کار در ایران
دنیس رایت نیز مانند هر سفیر دیگری به پایان کار خود در ایران نزدیک شد و بعد از حدود هشت سال، در سال ۱۹۷۱، یعنی هشت سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، از ایران خارج گردید، اما این پایان پیوند وی با ایران نبود؛ رایت از دو طریق همواره با ایرانیان ارتباط داشت: یکی نگارش دو کتاب «ایرانیان در میان انگلیسیها» و «انگلیسیها در میان ایرانیان» و دیگری اتفاقاتی که پس از انقلاب ایران با محوریت وی رخ داد.
براساس اسناد تاریخی، وی پس از انقلاب اسلامی با نام و شکل مخفیانه از سوی مارگارت تاچر به باهاما، محل استقرار محمدرضا پهلوی پس از خروج از ایران، مراجعه میکند و نظر دولت متبوعش را در مورد اینکه به مصلحت نیست که وی به انگلیس سفر کند به اطلاع این شاه مخلوع میرساند؛ در واقع پایان کار دنیس رایت در مورد ایران را باید در وقایع مربوط به پس از ۱۹۷۹ جست و نه لزوما در سال ۱۹۷۱ که وی ایران را ترک کرد.
نتیجهگیری
دنیس رایت در زمره دیپلماتهای انگلیسی است که در دو مقطع نقش بارزی در تاریخ معاصر ایران ایفا کرد: سند بازگشایی سفارت انگلستان در ایران پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ به نام وی خورده و اتفاقاتی مانند شکلگیری کنسرسیوم نفتی نیز در دوره وی انجام شده است؛ در دوره دوم که وی مقارن با انقلاب سفید شاه به ایران بازمیگردد دفاع از اقدامات شاه در انقلاب سفید و ایفای نقش بارز برای جدا کردن بحرین از ایران و متقاعد کردن محمدرضا پهلوی در این زمینه جزء نکات برجستهای است که در مورد وی باید اشاره کرد.
علاوه بر این، شاید بتوان ادعا کرد که وی نخستین دیپلمات انگلیسی است که از سطح خاطرهنگاری در مورد ایران فراتر رفت و دو جلد کتاب دراینباره نگاشت که مرجع مطالعه در این حوزه است.