شاه: «واقعه 15 خرداد بزرگترین ننگ برای مملکت ما بود»/ کلیدواژههای تکراری؛ ارتجاع سیاه و قوای مخرب سرخ در مقابل اصلاحات ما ایستادند!/ برای انجام اصلاحات مجبور شدیم مجلسی که مربوط به گذشته بود را تعطیل کنیم!/ به قوای مسلح دستور داده بودم با تمام قوا مجری اصلاحات ارضی باشند!/ با تلفات حدود هفتاد، هشتاد نفر به غائله فارس پایان دادیم!/ با آغاز سال تحصیلی؛ کتاب درسی نیست، کلاسها جا ندارند و دانشآموزان سر پا ایستادهاند!
شاه: «واقعه 15 خرداد بزرگترین ننگ برای مملکت ما بود»
روزنامه «اطلاعات» در شماره امروز خود نوشت: ساعت 9 صبح امروز اعلیحضرت همایونی به اتفاق علیاحضرت شهبانوی ایران درحالیکه آقای علم، نخستوزیر، در التزام بودند با هواپیما به بوئین زهرا تشریففرما شدند.
در فرودگاه تیمسار سپهبد ریاحی، وزیر کشاورزی، و آقاخان بختیار، قائم مقام رئیس هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران، از شاهنشاه استقبال کردند. وزیر کشاورزی در مراسم استقبال مطالبی درباره جشن دهقان و اجرای مرحله اول قانون اصلاحات ارضی معروض داشت و ضمن آن پایان مرحله اول قانون اصلاحات ارضی را اعلام کرد.
شاهنشاه در این مراسم گفت: زلزلهای که پارسال در این صفحات پدید آمد، با کمال تأسف بیش از دههزار نفر تلفات داشت و در حدود سیهزار نفر بیخانمان شدند. اقداماتی که تا به حال شده است آن چیزی که از دست مؤسسات ایرانی، خیرخواهان ایرانی، و تمام کسانی که در این مملکت به نحوی از انحا در تجدید بنای این دهات شرکت کردند، و همچنین کمکهای ذیقیمتی که ممالک دوست و افراد بشردوست و خیرخواه که از خارج به این مملکت کمک کردند باعث کمال قدردانی است. منتها اقداماتی که انجام گرفته است جوابگوی تمام احتیاجات ساکنین آسیبدیده نمیباشد و سعی ما در آتیه باید این باشد که در تمام دهات خرابشده بتوانیم برای باقیماندگان آنها بنای کافی و وسیله زندگی، وسیله کشاورزی و امرار معاش فراهم کنیم.
کلیدواژههای تکراری؛ ارتجاع سیاه و قوای مخرب سرخ در مقابل اصلاحات ما ایستادند!
و اما در این روز باید از اصلاحات ارضی که در این مملکت صورت گرفته است ذکری بکنیم. اصلاحات ارضی را همان طوری که میدانید سعی کردم که در ۱۳۲۹ با تقسیم املاک شخصی خود شروع کنم.
معنای متوقف کردن این برنامه در ۱۳۳۱ را ما در اتفاقاتی که در این یک سال اخیر در این مملکت افتاد فهمیدیم؛ یعنی همان حرفی که من در کنگره دهقانها زدم که در مقابل این نهضت بزرگ ما، این انقلاب ملی ما، دو قوه از پای نخواهند نشست و آن ارتجاع سیاه و قوای مخرب سرخ با هم دست اتحاد خواهند داد تا مانع پیشرفت و سرافرازی این مملکت بشوند. همین قوه و اتحاد این دو قوه بود که در ۱۳۳۱ به زمامداران کور وقت در واقع حکم کرد که در همان موقع این برنامه اصلاحات ارضی را متوقف کنند.
برای انجام اصلاحات مجبور شدیم مجلسی که مربوط به گذشته بود را تعطیل کنیم!
این است که مجبور شدیم برای انجام اصلاحات و پیشرفتهای مملکت مدتی بدون دغدغه و اشکالاتی تصمیماتی که برای پیشرفت مملکت لازم بود انجام بدهیم. دو سال و نیم ما بدون نمایندگان که مربوط به گذشته این مملکت بودند زندگی کردیم و نتیجه این دو سال و نیم همین است که امروز میبینید.
به قوای مسلح دستور داده بودم با تمام قوا مجری اصلاحات ارضی باشند!
وقتی که قانون اصلاحات ارضی اول تصویب شد و ما به مراغه رفتیم و برنامه را اعلام کردیم، خیلیها بودند که فکر میکردند این برنامهها در مملکت عملی نیست. شاید اولین کسانی که از طرف اصلاحات ارضی به دهات مراغه فرستاده شده بودند، برای آنها اسباب اشکال شد؛ بعضیها آنها را تهدید کردند، ولی دستور من به قوای مسلح مملکت این بود که با تمام قوا مجری این برنامه هستند و هر کسی که خواست حتی یک ثانیه در مقابل اجرای قانون حتی تأخیر بیندازد، آن شخص را خلع سلاح بکنند؛ یعنی از صدمه رساندن او جلوگیری بکنند.
با تلفات حدود هفتاد، هشتاد نفر به غائله فارس پایان دادیم!
به همت سربازهای رشید وطن شما که متأسفانه آنها نیز تلفات دادند و شاید تلفاتشان در حدود هفتاد الی هشتاد نفر بود، از سرباز و ژاندارم و غیره، به آن غائله خائنانه و در عین حال بچگانه و مضحک پایان داد. بعد از آن 15 خرداد را ما داشتیم که در آن بدترین مظاهر وحشیگری و عقبافتادگی و تحجّر فکری نمایان شد که برای این مملکت ننگی بود که باز اراده قوی ملت ایران، و همچنین وظیفهشناسی قوای مسلح، در عرض مدت کوتاهی به این وضع خاتمه داد.
با آغاز سال تحصیلی؛ کتاب درسی نیست، کلاسها جا ندارند و دانشآموزان سر پا ایستادهاند!
از ساعت 8 صبح امروز سال تحصیلی 42-43 پس از سه ماه تعطیلات تابستانی با شرکت متجاوز از دومیلیون دانشآموز در سراسر کشور آغاز شد.
به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید، دکتر خانلری، وزیر فرهنگ، از چند دبستان دخترانه و پسرانه در جنوبیترین نقاط پایتخت دیدن کرد.
اولین دبستان که مورد بازدید قرار گرفت دبستان خواجه نظامالملک بود که 505 دانشآموز ثبت نام کرده بودند، ولی کلاسها گنجایش این تعداد دانشآموز را نداشت؛ کلیه کلاسها نصف روز شده بود؛ دانشآموزان کلاسهای سوم و چهارم نیز کتاب نداشتند. در اغلب کلاسها نیز به علت کمبود جا عدهای از شاگردان سرپا ایستاده بودند. در دبستان پندار رازی هم در اغلب کلاسها تخته سیاه و نیمکتها شکسته و غیر قبل استفاده بود.1