مصاحبهکننده: رحمت رمضانی
چند روز گذشته ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، مدعی شد ابوبکر بغدادی، رهبر گروه خودخوانده دولت اسلامی معروف به داعش، را کشته است. اگر این ادعا درست باشد، این عاقبت شوم رهبر گروهی تروریستی است که به گفته خود غربیها توسط آنان پایهگذاری شده است تا در جهان اسلام تفرقه ایجاد کند؛ به همین دلیل با حجتالاسلام محسن مهاجرنیا، مسئول انجمنهای علمی حوزه علمیه و نویسنده کتاب «جریانشناسی تفکر سیاسی در جهان اسلام»، گفتوگویی انجام دادیم. مهاجرنیا معتقد است گروههای سلفی مانند داعش با اسلحه کفار مانند اسرائیل به جنگ مسلمانان رفتند. همه هویت داعش براساس دشمنی تاریخی است که امروزه دشمنان مشترک مسلمانان را رها کرده و به دشمنی تاریخی برگشتهاند. متن تفصیلی این گفتوگو در ادامه آمده است.
نوع مواجهه مسلمانان سنیمذهب با مدرنیته از کجا آغاز شد و چه ویژگیای داشت؟
مدرنیته در دوران قاجار وارد ایران، مصر و ترکیه شد. علاوه بر اینکه این مواجهه به جهان اسلام فشار وارد میکرد حتی در برخی از موارد به مواجهه اهل سنت و تشیع نیز دامن میزدند. سیدجمالالدین اسدآبادی به نوعی خواستار احیای جهان اسلام شد. او وحدت شیعه و اهل سنت را تبلیغ میکرد.
سیدجمالالدین نیز به کشورهای مختلف اسلامی، بلاد عثمانی و مصر، که سنیمذهب بودند، مهاجرت کرد با بزرگان الازهر و مرحوم رشید رضا و شیخ محمد عبده ارتباط برقرار و یادآوری کرد که جهان اسلام دچار چه بحرانی است و در دوره جدید در مواجهه با پدیده غربی جه باید کرد. درواقع تلاش کرد آنان را بیدار کند.
سیدجمال افرادی مانند شیخ محمد عبدو و رشید رضا را بیدار کرد، اما بیداری آنان با بیداریای که سیدجمالالدین در پی آن بود تفاوت داشت. نوع بیداری آنها بازگشت به منابع نصوص دینی بود. هدف سیدجمالالدین اسدآبادی این بود که اهل سنت بیدار شود، اما نوع ورود اهل تسنن به دنیای مدرن مطابق منابع دینی اهل تسنن بود. بیشترین ورود جهان غرب در جهان اهل سنت بود. نخست جهان غرب از شاخ آفریقا وارد جهان اسلام شد.
سیدجمال به شبهقاره هند نیز رفت. او نقش بسیار مهمی در بیداری اسلامی در این مناطق داشت، اما متأسفانه بیداری اسلامی جهان اهل تسننی که سبک اخباریگری و حنبلی داشت به سمت سلفیت رفت و این سلفیگری باعث شد در مواجهه با آنها، روشنفکران سکولار در جهان عرب هم رشد کنند و هم در نقطه مقابل سلفیها قرار گیرند؛ امری که مصداق افراط و تفریط است.
روشنفکرانی مانند رشید رضا و محمد عبدو در دوران مدرن مرجعیت برای کشورهای عربی داشتند. اندیشه آنان مبنای عملکرد بسیاری از سلفیهای مدرن بود. آنها بیشتر ارکانی مانند جهاد را احیا کردند و منشأ انحراف شدند. سلفیهای امروز با همه امکانات نمیتوانند در دنیای مدرن زندگی کنند. این در حالی است که انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی و جانشین او، چون مبتنی بر اجتهاد شیعی است، روزبهروز در حال تقویت شدن است.
سلفیها فقط منشأ بحران برای جهان اسلام هستند و کارآمد نیستند؛ به این دلیل که زمان و مکان را رعایت نمیکنند.
به نظر شما نوع مواجهه گروههای سنی با دنیای مدرن چگونه بوده است؟
پس از ایجاد دوران مدرن در غرب همه ادیان دچار بحران هویت شدند و در دوران مدرن شکاف عمیقی بین سنت و دنیای امروز ایجاد شد و بسیاری از گروههای دینی دچار بحران هویت شدند و سعی کردند این مسئله هویتی را حل کنند.
بخشی از جامعه اسلامی جذب دوران مدرن شدند که ما آنها را جریان سکولار میدانیم و برخی گروههای فکری بودند که وقتی با بحران هویت روبهرو شدند یک نوع عقبگردی را به سلف شروع کردند.
گروههای معروف سلفی چند نوع بازگشت داشتند. سلفیها نیز به چند دسته تقسیم میشوند؛ عدهای از وضع موجود فرار کردند؛ دیدند مدرنیته و پدیدههای مدرن برای نابودی آنان آمده است؛ به همین دلیل به عقب بازگشتند و به نوعی خواستند مدرنیته را نفی کنند.
این گروههای سلفی با بازگشت به عقب خواستند سبک زندگی گذشتهشان را انتخاب کنند؛ سبک زندگی نه با شرایط امروزی، بلکه بر اساس همان تفسیر گذشتگان. اگر بخواهیم اسمی بر روی این گروها بگذاریم آنها را «سلفیهای در سلف مانده» میتوان نامید که انسانهای امروزی نیستند و موجوداتی هستند که به 1400 سال قبل تعلق دارند و در امروز دارند زندگی میکنند.
گروهی دیگر هستند که برای ستیز با دنیای جدید به عقب برگشتند تا با ابزار و مبانی گذشته به جنگ دنیای مدرن بروند. مصداق این افراد انسانهای سلفی هستند که در دوره مدرن رها شدند؛ کسانی که با تفکر دیروز ولی در خیابانهای امروز رفتوآمد میکنند. این نوع تفکر را در رفتار القاعده میبینید. اسلحه به دست میگیرند و به روی هر کس شلیک میکنند. برای آنها مهم نیست با شیعه یا آمریکا میجنگند با هر کسی که در برابرشان قرار بگیرند میجنگند و میکشند.
برخی دیگر از سلفیها هستند که وقتی با دنیای مدرن برخورد کردند به عقب برگشتند، اما نه فرار کردند و نه برای ستیز با دنیای امروز آمدند. این بازگشت به عقب برای انتخاب مبانی برای تعیین سبک زندگی در دنیای امروز بود. آنها خواستند با توجه به آموزههای دینی و مبانی آموزههای دینی با دنیای مدرن روبهرو شوند؛ در واقع آنان با تفسیر مدرن به سراغ سلف رفتند تا بتوانند با حفظ گذشته در دنیای مدرن زندگی کنند. این آدمها سلفیهای معقول و منطقی هستند که نمیخواهند پیشینه تاریخی خود را از دست بدهند؛ همچنین گذشته را با عقلانیتی میپذیرند تا از زندگی در دنیای مدرن باز نماندند.
منشأ سلفیگری به اوج چالش سنت و مدرنیته تعلق دارد که به قرن نوزدهم برمیگردد. در قرن نوزدهم میلادی دنیای غرب با دنیای اسلام مواجهه شد. خاورمیانه و شرق آسیا برای نخستینبار با جهان غرب رودررو شدند. چالش غرب و جهان اسلام دلیل متولد شدن سلفیهاست.
سلفیهایی که امروز خود را گروههای داعش مینامند یا همان نووهابیهای امروز به شخصیتهایی مانند ابن تیمیه و افرادی که از این طیف محسوب میشوند رجوع کردند. بیشتر این افراد دارای مذهب حنبلی هستند که به نوعی اهل حدیث و اخباری بهشمار میآیند.
البته نباید این نکته را از نظر دور کرد که افرادی مانند ابن تیمیه بازگشت به سیره سلف صالح را الگوی خود قرار دادند، اما سلفیهای مدرن مانند داعش با سلفیهای گذشته خیلی متفاوت هستند. سلفیهای از جنس داعش انسانهای گذشتهگرایی هستند که از تاریخ جا ماندهاند، ولی در خیابانهای امروز زندگی میکنند. ستیزهگراهایی مانند القاعده به دلیل اینکه در فضای گفتمانی دنیای مدرن زندگی میکنند، ویژگیهایی پیدا کردند. یکی از این ویژگیها این است که بهشدت دچار بحران هویت شدهاند و خودشان هم نمیدانند که چرا این رفتار را میکنند. حتی اگر به فتوای علمای آنان نگاه کنید میبینید فتواهای عجیب و غریبی است که نه با عقل و نه با دیانت و مبانی فقهی سنخیت دارد.
این سلفیها چون قادر نیستند فضای جدید را درک کنند به راحتی ابزار دست دشمن و کفار میشوند و از همه جالبتر ادبیات آنان حول محور کفار و دشمن میچرخد، اما طنز تلخ اینجاست که تأسیس آنها به دست دشمن جهان اسلام، یعنی آمریکا، صورت گرفته است؛ درواقع آنها اختراع دنیای غرب علیه کشورهای اسلامی هستند. بنابراین اولین ویژگی مدرن آنها این است که ابزار دست کفار هستند.
ویژگی دوم داعش این است که چون به گذشته برگشتند در پی دشمنی برانگیختن میان مذاهب اسلامی برآمدند. باید قبول کنیم که اهل تشیع و اهل سنت در صدر اسلام اختلافات تاریخی داشتند و سلفیها چون به گذشته برگشتند این اختلافات تاریخی را مبنای فعالیت خود قرار دادند و براساس آن دعوای تاریخی راه انداختند؛ به نحوی که هدف اصلی آنان این دعوای تاریخی شده است و با همین رویکرد، با کفار و صهیونیستها کنار میآیند که دشمنی مبنایی با مسلمانان دارند و با اسلحه همین کفار مانند اسرائیل به جنگ مسلمانان میروند. همه هویت داعش براساس این دشمنی است. آنها امروزه دشمنان مشترک مسلمانان را رها کرده و این دشمنی را مبنای عمل خود قرار دادهاند.
از ویژگیهای دیگر گروههای سلفی مانند داعش این است که بهشدت ظاهرگرا و متحجر به ظواهر نصوص هستند و این امر به این دلیل است که چون اجتهاد عقلانی را نمیفهمند، به ظواهر نصوص اکتفا میکنند و راحت دست به جنایت میزنند.
گروههای سلفی مانند داعش فقط بخشی از نصوص را که به جهاد فقهی مربوط بود احیا و به گونهای آنها را تفسیر کردند که خودکشی و انتحار و مسلمانکشی بخشی از جهاد اسلامی شد.
این گروهها چون قادر نیستند خود را با دنیای مدرن هماهنگ کنند. این گروهها حتی نمیتوانند بین خود متحد شوند؛ برای مثال گروههایی مانند النصر و داعش پس از آنکه 3 سال در کشور سوریه در جنگ با بشار اسد بودند در نهایت با هم جنگیدند.
جریانهای سلفی جریانهای بیهویتی هستند که توسط دشمنان اسلام احیا میشوند و هدف اصلی آنان ایجاد جنگ و تفرقه بین اهل تسنن و اهل تشیع است و علت اینکه ابزار دشمن میشوند این است که بسیار کجفهم هستند و از اجتهاد عقلانی بهدورند. آنها حتی اگر قدرت را به دست گیرند، قادر نیستند حکومت خود را ادامه دهند؛ همانطوری که القاعده در افغانستان قدرت گرفت، اما قادر به ادامه حیات در افغانستان نبود.