فیروزمیرزا ملقب به نصرتالدوله، پسر شانزدهم عباسمیرزا، با حاجیه خانم، دختر بهمنمیرزا بهاءالدوله، یکی دیگر از فرزندان فتحعلیشاه ازدواج کرد. حاصل این ازدواج، سه دختر و یک پسر بود. فرزند پسر فیروزمیرزا، عبدالحسینمیرزا، به عنوان یکی از مهمترین اعضای خاندان فرمانفرما، نقش بسیار مهمی در عرصه سیاست و اقتصاد ایران ایفا کرد
حضور خاندانهای بزرگ و بانفوذ، جزء جداییناپذیر از پیکر تاریخ معاصر ایران هستند. این خانوادهها، به علّت نسبتهای فامیلی با حکومتها، همواره در رأس قدرت بودند و هرگاه شرایط اجازه میداد از این قدرت و نفوذ به نفع خود استفاده و ثروت زیادی را جمعآوری میکردند. یکی از این خاندانهای متمول و پرقدرت ایرانی، خانواده فرمانفرماییان بود که به علت رابطه خویشاوندی با خاندان قاجار، همواره متصدی امورات مهم حکومتی بودند. این خاندان در دوره قاجار و از زمان فتحعلیشاه تا پایان سلطنت احمدشاه، در رأس قدرت بودند و با روی کار آمدن حکومت پهلوی، از مناصب دولتی کنار گذاشته شدند، امّا به علّت نفوذ و ثروت فراوان مورد توجه حکومت و شخص رضاشاه بودند و شاه همواره از جانب آنها احساس خطر میکرد.
در نوشتۀ پیش رو، ابتدا به نیاکان فرمانفرماییان پرداخته و سپس به عبدالحسینمیرزا به عنوان یکی از اعضای بانفوذ و قدرتمند این خاندان در دوره قاجار اشاره شده و از مناصب او در عرصه سیاست و اقتصاد سخن به میان آمده است. در آخر نیز به کمرنگ شدن نقش این خانواده با ظهور حکومت پهلوی اشاره گردیده و به تحلیل آن پرداخته شده است.
سرآغاز خاندان فرمانفرما
فیروزمیرزا ملقب به نصرتالدوله، پسر شانزدهم عباسمیرزا، در زمان سلطنت فتحعلیشاه قاجار به علت سن کم از مناصب حکومتی دور بود و با روی کار آمدن برادرش محمدشاه، مأموریتهای مهم او در حکومت قاجاریه آغاز شد. او عهدهدار مناصبی چون پیشکاری ناصرالدینشاه به عنوان ولیعهد، حکومت فارس، اراک، تویسرکان و تهران و در نهایت وزارت جنگ بود. فیروزمیرزا با حاجیه خانم، دختر بهمنمیرزا بهاءالدوله، یکی دیگر از فرزندان فتحعلیشاه ازدواج کرد. حاصل این ازدواج، سه دختر و یک پسر بود. نجمالسلطنه دختر بزرگ فرمانفرما، بعدها به عنوان مادر یکی از شاخصترین شخصیتهای تاریخ معاصر ایران، یعنی محمد مصدق، شناخته شد. فرزند پسر فیروزمیرزا، عبدالحسینمیرزا، به عنوان یکی از مهمترین اعضای خاندان فرمانفرما، نقش بسیار مهمی در عرصه سیاست و اقتصاد ایران ایفا کرد. فیروزمیرزا به علت کهولت سن در هشتادسالگی درگذشت و این خاندان و میراثش را به دست تنها پسرش عبدالحسینمیرزا سپرد.
عبدالحسینمیرزا فرمانفرما؛ شازده قجری
عبدالحسین فرمانفرما به مدت پنجاه سال در مسند قدرت بود و در دوران پنج پادشاه حضور داشت. وی در سال 1236ش در خانواده فرمانفرماییان چشم به جهان گشود. «عبدالحسینمیرزا پس از اتمام مدرسه اتریشی در دوایر نظامی، زیر نظر کامرانمیرزا نایبالسلطنه وزیر جنگ و پسر ناصرالدینشاه مشغول خدمت گردید. در سال 1241ش به درجه سرهنگی رسید و ریاست افواج کرمان به او واگذار شد. این نخستین مأموریتی بود که وی در خارج از مرکز به عهده گرفت.»1 به نظر میآید پس از فوت فیروزمیرزا، «پسرش از جانب شاه ملقب به نصرتالدوله گردید. لقب نصرتالدوله به عبدالحسینمیرزا و لقب فرمانفرما به پسر بزرگ او عبدالحمید عطا شد».2
در دوران ناصرالدینشاه قاجار، عبدالحسینمیرزا عهدهدار حکومت آذربایجان و کرمان شد و توانست شورش عشایر در آذربایجان را کنترل کند. با مرگ ناصرالدینشاه، عبدالحسینمیرزا، که تواناییهای خود را به خاندان قاجار ثابت کرده بود، با دشمنیهای صدراعظم جدید، امینالسلطان، روبهرو شد. اما ازدواج با یکی از دختران مظفرالدینشاه، عزتالدوله، توانست او را در مرکز قدرت نگاه دارد. او توانست حکومت تهران را علاوه بر کرمان و سیستان در زمان مظفرالدینشاه از آن خود کند. شغل دلخواه او وزارت جنگ بود و این در حالی بود که داماد امینالسلطان وزیر جنگ بود و امینالسلطان مایل نبود او را تغییر دهد.3 با عزل امینالسلطان وزارت جنگ به فرمانفرما عطا شد. او نزدیک به یک سال در این سمت باقی ماند و سپس از جانب شاه به حکومت کرمان گمارده شد. با برقراری مشروطه در ایران، عبدالحسین عهدهدار وزارت عدلیه شد. این شغل از آنجا اهمیت زیادی داشت که نخستین خواسته مردم در انقلاب مشروطه، برقراری عدالتخانه بود. مهمترین اقدام عبدالحسین، در دوره وزارت عدلیه، محاکمه عاملان فروش دختران و زنان قوچان به ترکمانان بود.
با مرگ ناصرالدینشاه، عبدالحسینمیرزا، که تواناییهای خود را به خاندان قاجار ثابت کرده بود، با دشمنیهای صدراعظم جدید، امینالسلطان، روبهرو شد
رابطه فرمانفرما با دول خارجه از جمله روس و انگلیس و عثمانی هموار محل بحث و گفتوگوست. او در مدت خدمت خود عهدهدار حکمرانی بر ایالتهای مهم از جمله آذربایجان و کرمانشاهان بود. همین امر ناخودآگاه او را درگیر مناقشات با دول خارجی میکرد. روابط خارجه ایران در آن برهه از تاریخ همواره دستخوش ضعف و دگرگونی بود و شخصی چون عبدالحسین برای کوچکترین کاری مجبور به کسب تکلیف از حکومت و مجری بیچون و چرای اوامر آن بود. با شروع جنگ جهانی اول رجل سیاسی ایران، بهاجبار در برابر کشورهای درگیر جنگ موضع مشخصتری اتخاذ کردند. در این میان عبدالحسین جانب انگلیس را گرفت و خود را به عنوان نخستین انگلوفیل ایران معرفی کرد. «فرمانفرما اروپا را ندیده بود، ولی در حین اقامت چهارساله در عتبات، به مصر، ترکیه، لبنان و سوریه سفر کرده و با ابعاد نفوذ انگلیس در این مناطق آشنا شده بود. به جز این، او و خانوادهاش مدتها در کرمان حکومت کرده و قدرت انگلیس را از نزدیک دیده بودند.»4
عبدالحسین میرزا فرمانفرما با قشون دولتی در هرسین کرمانشاه (1331ق)
شماره آرشیو: 204-141ق
حکومت فارس آخرین منصب فرمانفرا بود، او پس از مراجعت به تهران، با کودتای اسفند 1299 مواجه شد و دیگر تا پایان عمر خود، منصب دولتی نداشت. در حکومت فارس فرمانفرما با انگلیس همراه شد و به همین دلیل مورد حمله دموکرات و ملیون قرار گرفت. او علاقه داشت زمام امور فارس را در دست خود گیرد، اما چنین چیزی با حضور و نفوذ انگلیس و عدم وجود یک دولت مرکزی مقتدر ممکن نبود. «یکی از دلایل انتصاب فرمانفرما به حاکمیت فارس تمایل انگلیسیها بود و خود وی برای سردار معتضد توضیح داد که هیئت دولت سابق و سفارت انگلیس مجدانه اصرار کردند تا او موافقت کند.»5 او برای قبول حکومت فارس و آرام کردن اوضاع این ایالت هم از جانب انگلیس و هم از طرف حکومت توقعات مالی داشت. انگلیس در قبال برآورده کردن این خواسته فرمانفرما، از او خواست که از نفوذ آلمانها و ترکها جلوگیری کند و بنادر را به روی انگلیسیها باز گذارد. فرمانفرما با قبول این خواستهها و مذاکره با بانک شاهنشاهی ایران، وزارت مالیه و خزانهداری، حکومت فارس را قبول و اداره کرد.
حکومت پهلوی و افول خاندان فرمانفرما
فرمانفرما پس از پنج سال حکمرانی ایالت فارس، به تهران بازگشت. سیدضیاء و رضاخان میرپنج زمام امور را در دست داشتند. دولت سیدضیاء او و دو پسرش را به زندان انداخت و آنها را از کارهای حکومتی منع کرد. با سرنگونی دولت، رجال قدیمی امیدی دوباره پیدا کردند، اما زمانه عوض شده بود و دیگر جایی برای این افراد در رأس حکومت نبود. فرمانفرما دیگر زمام امور دولتی را برعهده نگرفت، اما همچنان از موقعیت اجتماعی و اقتصادی بالایی در جامعه برخوردار بود. او رابطه خوبی با سردار سپه نداشت و ترجیح داد باقی عمر را برای رسیدگی به اموال بیشمار خود، که در طول خدمت درباری به دست آورده بود، صرف کند.
فرجام
خاندانهای حکومتگر، همواره نقش بسیار مهمی در تاریخ معاصر ایران ایفا کردهاند. فرمانفرما یکی از این خاندانهای مشهور ایرانی بود که به دلیل خویشاوندی با خاندان قاجار از زمان فتحعلیشاه در رأس قدرت حضور داشت و همواره توانست ثروت و موقعیت اجتماعی زیادی را تا پایان حکومت قاجاریه نصیب خود کند. در این میان دو تن از اعضای این خاندان، یعنی فیروزمیرزا و عبدالحسینمیرزا، توانستند متصدی مشاغل مهمی در دربار قاجاریه شوند و اعتبار و آبروی این خاندان را حتی بعد از روی کار آمدن حکومت پهلوی حفظ کنند. عبدالحسینمیرزا، با قبول حکمرانی ایالتهای مهم و با ایجاد ارتباط با دول خارجه و تأمین منافع آنها در ایالتهای مذکور و همچنین دریافت پول از دولت مرکزی برای آرام کردن اوضاع، ثروت زیادی را از آن خود و خانوادهاش کرد؛ ازهمینرو این خاندان حتی پس از روی کار آمدن حکومت پهلوی و برکناریشان از رأس قدرت، ثروت و موقعیت اجتماعی خود را از دست ندادند و همواره آن را حفظ کردند.
با شروع جنگ جهانی اول، عبدالحسینمیرزا فرمانفرما، که در مدت حکومت در کرمان، قدرت انگلیس را از نزدیک دیده بود، جانب این قدرت را گرفت
شماره آرشیو: 694-2ع
پی نوشت:
1. مهرماه فرمانفرماییان، زندگینامه عبدالحسینمیرزا فرمانفرما، ج 1، تهران، توس، 1382، ص 55.
2. منصوره اتحادیه، عبدالحسینمیرزا فرمانفرما، با همکاری غلامرضا سلامی، اسماعیل شمس، ج 1، تهران، کتاب سیامک، 1383، ص 65 .
3. همان، ص 134.
4. همان، ج 2، ص 224.
5. همان، ص 351.