آنچه پیش روی دارید دو خاطره امیر محبیان، روزنامهنگار و کارشناس مسائل سیاسی، از زندهیاد علامه محمدتقی جعفری است که نمایانگر منظر آن فرزانه فقید درباره برخی مقولات علمی و فرهنگی جامعه امروز است.
دو خاطره از دو دیدار با زندهیاد علامه محمدتقی جعفری
هدف از پوشیدن لباس روحانیت
10 آذر 1398 ساعت 14:07
آنچه پیش روی دارید دو خاطره امیر محبیان، روزنامهنگار و کارشناس مسائل سیاسی، از زندهیاد علامه محمدتقی جعفری است که نمایانگر منظر آن فرزانه فقید درباره برخی مقولات علمی و فرهنگی جامعه امروز است.
امیر محبیان
در یکی از روزهای سال 1360 برای اولینبار خدمت استاد محمدتقی جعفری رسیدم. در کتابخانه بزرگ ایشان در حالی با وی روبهرو شدم که به دلیل سرمای زمستان به عارضه سرماخوردگی مبتلا شده بودند. در کنار بخاری برقی پتویی را به دور خویش پیچیده بودند و در حال نوشتن مطالب فلسفی برای ارسال به کنگره شاید بوعلی سینا بودند. پس از گفتوگوهای مقدماتی و آشنایی از ایشان پرسیدم در دیوان شمس تبریزی به شعری برخوردم که میخواهم پیچیدگی آن را برایم باز کنید و آن غزلی است که در آن عبارت «شمس من و خدای من» تکرار میشود. پرسیدم: «آیا این عبارت شرک نیست؟ چطور مولانا عبارتی چنین صریح را که ظاهر آن دلالت بر شرک میکند ذکر کرده است؟» ایشان پس از تأملی فرمودند: «برای تو در این مرحله از سلوک که هستی، این عبارت شرک محض است و جز این تعبیری ندارد». گفتم: «چطور چنین چیزی ممکن است. مولانا و شرک؟» فرمود: «در این مرحله که تو هستی، یعنی تلاش برای زهد، جز چنین تعبیری ندارد، اما اگر در سلوک به جایی رسیدی آنگاه خواهی فهمید که این عبارت توحید محض است».
البته ایشان توضیحاتی را اضافه کردند که برای ذهن طلبه مشتاق، ولی متعصبی چون من بسیار روشنگرانه بود و تأثیر مهمی در نوع نگرش آتی من داشت.
***
اواخر سال 1361 در فصل زمستان بود که در محل خانه علامه جعفری در کوچه حاج قاضی میدان خراسان خدمت ایشان رسیدم و مستقیما به کتابخانه ایشان هدایت شدم. برای من که در آن زمان دروس حوزوی را میخواندم، شخصیت وی با هالهای از اعجاب و احترام آمیخته بود؛ حالتی که هنوز نسبت به تواضع و سلامت نفس وی در خود احساس میکنم. در دومین دیدارم با ایشان که کسی هم حضور نداشت، ایشان بسیار متواضعانه شخصا در آن هوای سرد برایم چای آورد. حرکتی که فصلی از کتاب و درسهای اخلاق عملی بود. بههرحال پس از گفتوگو درباره موضوعات متفرقه که قریب دو ساعت طول کشید به نکته اصلی که مشورتخواهی از ایشان بود، رسیدم و غرض و مقصود خود را بدین صورت پرسیدم: «آیا پوشیدن لباس روحانیت را برای من صلاح میدانید یا خیر؟» ایشان پرسشم را با سؤالی پاسخ دادند: «آیا هدف تو، پوشیدن لباس است یا خدمت به اسلام؟» پاسخ دادم: «طبیعی است خدمت به اسلام...» آنگاه فرمود: «اگر لباس روحانیت را بپوشی، مسئولیت بسیار سنگینی خواهی داشت. کلیه اعمال تو زیر نظر مردم است و اشتباهاتت ممکن است توسط برخی از ناآگاهان به پای اسلام گذاشته شود. توقع همه مردم هم از تو تبلیغ اسلام است، ولی اگر لباس روحانیت را نپوشی، این مسئولیت تا حدودی از دوشت برداشته میشود. ضمن آنکه تبلیغ یک غیر روحانی (بهاصطلاح ایشان یک مکلا) برای اسلام شاید تأثیر بیشتری داشته باشد تا کسی که وظیفه او را دفاع از اسلام میدانند. البته سخن در این نیست که این ذهنیت عمومی تا چه حد صحیح است، اما ذهنیتی است که بههرحال ایجاد شده است».
در همین حال اشاره کرد توصیهام مشابه توصیهای است که حضرت آیتالله بروجردی به مرحوم محمدتقی شریعتی داشت. گفته ایشان تأثیر قاطعی در روند زندگی خصوصیام داشت.
خداوند روح پاک او را قرین نعمات خود فرماید.
کد مطلب: 8381