رژیم پهلوی در دهه 1350ش با تکیه بر درآمد سرشار فروش نفت، در مرحلهای از ثبات و اقتدار نسبی قرار داشت و بنیادهای خود را بر مبنای سیاستهای سرکوب مخالفان تقویت کرده بود. اما با هوشمندی مخالفان رژیم پهلوی در ارتباطگیری با سازمانهای بینالمللی و بهویژه سازمان عفو بینالملل در این دهه با گزارشها و محکومیتهایی به خاطر نقض حقوق بشر مواجه شد. در این نوشتار با نگاهی به این موضوع، مواضع مخالفان رژیم پهلوی، سازمانهای بینالمللی، ایالت متحده آمریکا و رژیم پهلوی دراینباره را بررسی میکنیم.
کنشهای بینالمللی مخالفان
با آغاز دهه 1350 رعب و وحشت ناشی از ساواک، جامعه ایرانی را متشکل از گروههای مخالف اما چند دسته کرده بود و رژیم شاه به دلیل برخورداری از حمایتهای نیروهای مسلح، ایالت متحده آمریکا و قدرتهای بزرگ اروپایی شکستناپذیر به نظر میرسید. اما زیر این ظاهر آرام، مخالفان برخوردار از توان مالی و تشکیلاتی بهرغم چنددستگی مترصد فرصتی برای مقابله با حکومت بودند. از سویی شاه در این برهه نگران وجهه خود به مثابه فرمانروایی خیراندیش در افکار بینالمللی بود. بنابراین مخالفان با افشاگری درباره نقاط ضعف و کور حکومت در قالب تظاهرات، نامه، دادخواست یا بیانیه در خارج از کشور وارد عمل شدند. مخالفان در تبعید، مقیم در اروپای غربی و آمریکای شمالی با برقراری تماس با سازمانهای مدافع حقوق بشر با آگاهی از بخشهای آسیبپذیر و نقاط ضعف رژیم و دادن اطلاعات و آگاه کردن آنها، آن را مخدوش کرد.1
روحانیان مبارز در سالگرد تبعید امام خمینی در تاریخ 15 آبان 1350، نامهای به کمیسیون حقوق بشر نوشت و طی آن خواست رژیم شاه به دلیل نقض حقوق بشر و زیر پاگذاشتن تمامی اصول و قوانین بینالمللی از کمیسیون حقوق بشر اخراج گردد. این دوم اقدامی بود که با هدف پایان دادن به تبعید امام خمینی انجام شد و رژیم شاه در راستای حمایت از حقوق بشر تحت فشار قرار گرفت.2 این تنها یک نمونه از اقدامات مخالفان شاه بود، اما نامه و دادخواستهای متعددی از سوی مخالفان شاه به نهادهای بینالمللی فرستاده شد.3 همچنین ارتباط با برخی روشنفکران، شخصیتها و نهادهای مدنی چون جنبش ضد جنگ در آمریکا توانست در راستای فشار بر رژیم شاه مؤثر واقع گردد و آنان به نقض حقوق بشر در ایران اعتراض کنند و سیاست آمریکا در حمایت از شاه را به نقد بکشند.4
مارگارت مید، که یکی از معروفترین آنتروپولوژیستهای آمریکایی در دهههای 1960 و 1970م و از مخالفان جنگ با ویتنام بود، در 16 دسامبر 1977 (25 آذر 1356) نامهای درباره نقض حقوق بشر در ایران به جیمی کارتر، رئیسجمهور آمریکا، نوشت.5 رمزی کلارک، از رهبران جنبش ضد جنگ در آمریکا، در نامهای به اردشیر زاهدی، سفیر ایران در آمریکا، به تاریخ 11 آوریل 1978 (22 فروردین 1357) به تشریح نقض حقوق بشر و اعتصاب غذای زندانیان در ایران پرداخت و رونوشت آن را به وزیر امور خارجه آمریکا، سایرون ونس، و جامعه بینالمللی حقوق بشر فرستاد.6
واکنش سازمانهای بینالمللی
با اقدامات بینالمللی مخالفان رژیم پهلوی دیگر بهانهای برای توجه نکردن نهادهای بینالمللی به وضعیت حقوق بشر در ایران وجود نداشت. چنانکه در دهه 1970م (1350ش) طی موارد متعددی ایران را به نقض حقوق بشر متهم کردند؛ برای مثال در سال 1972م (1351ش) هیئتی از سازمان ملل متحد ایران را به نقض حقوق بشر محکوم کرد؛ همچنین در سال 1975م (1354ش) نیز سازمان عفو بین الملل، ایران را به داشتن بدترین آمار نقض حقوق بشر متهم کرد.7
علاوه بر این، دبیرکل سازمان عفو بینالملل ــ آرتین انالز ــ در سال 1974، رژیم ایران را به دلیل نقض مستمر و همهجانبه حقوقبشر متهم و بهصراحت اعلام کرد بدترین و سنگینترین پرونده نقض حقوق بشر در میان همه کشورهای جهان به ایران تعلق دارد؛ همچنین در سال 1975، سازمان عفو بینالملل بار دیگر در لندن ایران را از شدیدترین نقضکنندگان حقوق بشر در جهان خواند.8 دیگر نهاد بینالمللی با نام کمیسیون بینالمللی حقوقدانان در ژنو، که از سازمان عفو بینالملل محافظهکارتر بود، رژیم شاه را به استفاده مداوم از شکنجه و تجاوز به اساسیترین حقوق مدنی اتباع خود متهم کرد. علاوه بر آنها، انجمن بینالمللی حقوقبشر، وابسته به سازمان ملل متحد در نامهای سرگشاده به شاه، رژیم پهلوی را به نقض شدید حقوق بشر متهم کرد و از او خواست که به وضعیت اسفبار حقوق بشر در ایران سروسامان دهد.9
سازمان عفو بینالملل در گزارش دیگری که در تاریخ 25 نوامبر 1976 (4 آذر 1355) منتشر کرد آورد: بین 25 تا 100 هزار نفر به خاطر دلایل سیاسی در ایران زندانی هستند و توسط پلیس مخفی ایران در بازجوییها مداوم شکنجه میشوند. در این گزارش بر نقش ساواک در ایجاد فضای رعب و وحشت حاکم بر ایران تأکید شده است. همچنین به بیرحمی شدید، سیستم خبرچینی، نفوذ و فعالیت ساواک در خارج از مرزهای کشور اشاره شده است. علاوه بر این، ساواک به محاکمه پیش از وارد کردن اتهام و زندانی کردن مظنونین سیاسی در زندانهای انفرادی، کشتن آنان با شکنجههای مداوم و اعدامهای سریع متهم شد. افزون بر اینها به انواع تکنیکهای شکنجه ساواک از جمله شلاق زدن، شوک الکتریکی، کشیدن ناخن انگشتان و تجاوز و شکنجه جنسی اشاره شد. بر این اساس نیز ساواک به نقض حقوق بشر محکوم گردید.10
دبیرکل سازمان عفو بینالملل ــ آرتین انالز ــ در سال 1974، رژیم ایران را به دلیل نقض مستمر و همهجانبه حقوقبشر متهم و به صراحت اعلام کرد بدترین و سنگینترین پرونده نقض حقوق بشر در میان همه کشورهای جهان به ایران تعلق دارد. سازمان عفو بینالملل بار دیگر در سال 1975 در لندن ایران را از شدیدترین نقضکنندگان حقوقبشر در جهان خواند
در این گزارش همچنین آمده است که از آغاز سال 1972 (11 دیماه 1350) تا زمان این گزارش 25 نوامبر 1976 (4 آذر 1355)، دادگاههای نظامی ایران سیصد زندانی سیاسی را به مرگ محکوم کردهاند و در شش ماه اول سال 1976 (اواخر سال 1354 و اوایل سال 1355)، دولت ایران خبر اعدام 22 زندانی سیاسی را اعلام کرده است.11 همچنین روزنامه «واشنگتنپست» در 26 ماه نوامبر 1976 (5 آذر 1355) در گزارشی ضمن اشاره به گزارش سازمان عفو بینالملل آورده است که در ماه مه، کمیسیون بینالمللی حقوقدانان مرکب از حدود 45000 قاضی حقوقدان و استادان حقوق که مرکز آن در ژنو است، طی انتشار گزارشی ساواک را به استفاده از وسایل فیزیکی و روانی در شکنجه سیستماتیک زندانیان سیاسی متهم کرده است.12
اتحادیه بینالمللی حقوق بشر نیز در اوت 1977 (مرداد 1356) طی تلگرافی به شاه نگرانی خود را نسبت به وضعیت زندانیان سیاسی در ایران اعلام کرد. این اتحادیه بار دیگر در نامهای در می 1978 (خرداد 1357) به شاه و وزیر امور خارجه آمریکا درباره وضعیت حقوق بشر در ایران هشدار داد و از حمایتهای آمریکا از شاه انتقاد کرد. 13 میز ایران در وزارت امور خارجه این کشور نیز پاسخی به این نامه داد. در این جوابیه آمده است: رئیسجمهور کارتر و وزارت امور خارجه آمریکا بیشترین اولویت خود را در سیاست خارجی به وضعیت حقوق بشر میدهند و همچنین علاقهمند به وضعیت حقوق بشر در ایران و تمام دنیا هستند. علاوه بر این آنها از سیاستهای شاه در این زمینه دفاع کردند که در چندماهه اخیر تغییرات امیدوارکنندهای صورت گرفته است. حتی سفیر آمریکا سولیوان نیز تغییرات در قوانین کیفری ارتش و محاکمات نظامی را نمود تغیر مثبت دانست و از شاه حمایت کرد. اما اتحادیه بینالمللی حقوق بشر در ادامه مکاتبات خود تخلفاتی از جمله محکومیتهای آیتالله طالقانی، منتظری و هاشمی رفسنجانی را نام برد و خواستار پاسخگویی به وکلای آیتالله طالقانی شد.14
همچنین گاهی نیز این نهادها به حمایت از جمعیتها و تشکلهای مخالفان ایرانی میپرداختند که گاه در پی ارتباط این تشکلها با این نهادها و مکاتبات مستمر و پیگیریهای مداوم آنان میسر میشد؛ برای نمونه اتحادیه بینالمللی حقوق بشر در نیمه اول سال 1978م (اواخر سال 1356 ـ اوایل سال 1357) بیانیهای درباره فشار رژیم ایران بر جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر و بمبگذاری در منازل رهبران آن منتشر کرد؛ همچنین در 3 آگوست 1978 (12 مردادماه 1357) در نامهای به جمشید آموزگار، نخستوزیر ایران، نسبت به دستگیری هاشم صباغیان، از اعضای مؤسس جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر، ابراز نگرانی کرد.15
واکنش رژیم پهلوی
در مجموع نظارت و افشاگریهای این سازمانهای بینالمللی موجب خشم و نگرانی شدید رژیم شاه شد و اقدامات تبلیغاتی و دروغپردازانهای چون ارتباط این سازمانها با کمونیسم16 یا استعمار نو17 در نشریات و مطبوعات کشور به راه افتاد که پرویز راجی در خاطرات خود در قالب «مبارزه تبلیغاتی علیه سازمان عفو بینالمللی» از آن یاد میکند.18 مقابله با فعالیتهای سازمانهای بینالمللی حقوق بشر تنها در داخل کشور اجرا نمیشد، بلکه به موازات آن مقامات مسئول سفارتخانههای ایران در اروپا بهویژه در لندن به اقدامات زیادی برای اقناع و تطمیع مسئولین این سازمانها و انصراف آنها از انتشار گزارش علیه ایران دست زدند؛ برای مثال پرویز راجی سفیر ایران در انگلیس در خاطرات خود به مواردی چند پرداخته است.19
از سوی دیگر نیز پرویز ثابتی، مدیر امنیت داخلی ساواک، به برخی عقبنشینیها و تسلیم شدن به خواست آمریکاییها بهویژه پس از ملاقات با مارتین آنالز، رئیس سازمان عفو بینالملل، میپردازد که با دعوت از صلیب سرخ جهانی برای بازدید از زندانها در اواخر دیماه 1355 (ژانویه 1977) عینیت یافت. او از تشکیل کمیسیونی درباره تصمیمگیری درباره بازدید صلیب سرخ از زندانهای کشور در وزارت امور خارجه یاد میکند. وی میگوید با فرستادن معاونش پیام مخالفت خود را با این کار در این کمیسیون به گوش دیگر اعضا رساند. از نظر او صلیب سرخ فقط میتوانست وضعیت زندانیان خارجی را بررسی کند و این کار او مصداق مداخله در کار کشور است. همه اعضای کمیسیون نیز با این نظر موافقت میکنند. اما پس از یک ماه، شاه میخواهد که با اعضای صلیب سرخ همکاری شود. ثابتی همچنین به آزادسازی برخی زندانیان سیاسی و کاهش زندانیان در ادامه عقبنشینیهای شاه اشاره میکند.20
در مجموع استبدادی بودن حکومت شاه و جنایات او علیه بشریت طبق شواهد مختلف و آن هم با ارتباطگیری هوشمندانه و مستمر مخالفان رژیم پهلوی به گوش سازمانهای بینالمللی رسید و گزارشهای متعددی دراینباره منتشر گردید. بااینحال آمریکا به حمایت از شاه ادامه داد و اقدامات حداقلی او را به عنوانهای گامهایی امیدارکننده نامید تا شاید درِ توجیه برای حمایت از یک رژیم استبدادی باز باشد. این در صورتی است که کارتر سیاست خود را حمایت از حقوق بشر میدانست. در نهایت زمانی فشارها بر شاه افزایش یافت و او وادار به عقبنشینی شد که کاهش درآمدهای نفتی و مشکلات اقتصادی موجب ضعف حکومت پهلوی شده بود و او هر چه بیشتر به کمکهای خارجی وابسته میشد. بنابراین در راستای تقویت رابطه خود با آمریکا و جلب حمایت او عقبنشینیهایی صورت داد که دیگر نوشدارو بعد از مرگ سهراب بود.
سخنرانی حجتالاسلام ناظمزاده در حاشیه یکی از راهپیماییها در تازهآباد رشت (زمستان 1357)
پی نوشت:
1. محسن میلانی، شکلگیری انقلاب اسلامی از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ترجمه مجتبی عظارزاده، تهران، گام نو، 1381، ص 200.
2. شصت سال صبوری و شکوری (خاطرات دکتر ابراهیم یزدی)، ج 2، تهران، کویر، 1397، ص 457.
3. همان، ص 445.
4. همان، ص 457.
5. همان، ص 459.
6. همان، ص 458.
7. محسن میلانی، همان، ص 201.
8. روزنامه کیهان، ش 20682، چهارشنبه 18 دی 1392، ص 6.
9. همانجا
10. سند 3130004، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، منتشره در تاریخ 4 آذر 1396، کد خبر 1703 در: http://irdc.ir/fa/print/1703
11. همانجا.
12. همانجا.
13. شصت سال صبوری و شکوری، همان، ج 2، ص 442.
14. همانجا.
15. خدمتگزار تخت طاووس، خاطرات پرویز راجی، ترجمه ح.ا. مهران، تهران، اطلاعات، 1387، ص 53.
16. شصت سال صبوری و شکوری، همان، ج 2، ص 445.
17. خدمتگزار تخت طاووس، همان، ص 47.
18. شصت سال صبوری و شکوری، همان، ج 2، ص 535.
19. خدمتگزار تخت طاووس، همان، صص 38-40، 47-48، 50-51.
20. در دامگه حادثه، بررسی علل و عوامل فروپاشی حکومت شاهنشاهی، گفتوگو با پرویز ثابتی مدیر امنیت داخلی ساواک، عرفان قانعی راد، لوس آنجلس، شرکت کتاب، 1390 (2012)، صص 592-594.