یکی از موضوعاتی که در بحث انقلابها از اهمیت بسیاری برخوردار است نحوه و چگونگی رویارویی نظامهای سیاسی با تحولات انقلابی است. در واقع در نهایت آنچه سبب پیروزی بیشتر انقلابها میشود، ناتوانی رژیم حاکم در سرکوب مخالفان است. این نکته از مسائل محوری بیشتر تئوریهای انقلاب است. در واقع شاید بتوان گفت که اگر یک عامل در همه انقلابها مشترک باشد چیزی نیست جز ناتوانی دستگاه امنیتی حاکم در سرکوب مخالفان.1
به همین دلیل همواره نقش نیروهای امنیتی در به ثمر رسیدن انقلابها از اهمیت شایانی برخوردار بوده است. این امر در مورد انقلاب اسلامی نیز مصداق پیدا میکند. به واقع یکی از دلایل پیروزی سریع تحولات انقلابی منتهی به سال 1357 در ایران بیطرفی ارتش در این مقطع حساس میباشد؛ رویکردی که در نهایت باعث شد انقلاب اسلامی ایران هرچه سریعتر به هدف اصلی خود که سرنگونی رژیم شاه بود نزدیک شود.
در این میان، آنچه بیش از پیش مورد توجه است نقش امام خمینی به عنوان رهبر و معمار انقلاب اسلامی است؛ رهبر و معماری که با پیامهای خود نقش مهمی در بیطرفی ارتش و ناتوانی رژیم شاهنشاهی در سرکوب مبارزات مردمی ایفا کرد. بر همین اساس، تلاش خواهیم کرد تا در سطور زیر به این موضوع پرداخته و آن را مورد واکاوی بیشتر قرار دهیم.
ارتش در دوران حکومت پهلوی
تا پیش از استقرار حکومت رضاشاه در ایران، ارتش به شکل مدرن آن وجود نداشت. در واقع برای اولین بار در دوران سلطنت رضاشاه بود که پیکره ارتش شکل منظمی به خود پیدا کرد و به صورت نیروی نظامی رسمی، وظیفه حفظ و حراست از تمامیت ارضی و کیان کشور را بر عهده گرفت. بااینحال به دلیل شیوه حکمرانی رضاشاه و بعد از آن محمدرضا، این نهاد مشی دیگری را در پیش گرفت.
در واقع ارتش به جای برقراری نظم در کشور و حفظ مرزهای سرزمینی به نهادی تبدیل شد که در هنگامه نقاط عطف و بر سر بزنگاهها به صورت ابزاری برای سرکوب مردم مورد استفاده قرار میگرفت. بهترین گواه برای اثبات این ادعا نقشی بود که ارتش در مقاطعی همچون جنبش ملی شدن صنعت نفت و قیام 15 خرداد 1342 ایفا کرد. این روند ادامه داشت تا این که در مقطع منتهی به انقلاب ایران امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب نقش بسزایی در تغییر مسیر ارتش و قرار دادن آن در جایگاه واقعی خود ایفا کرد؛ جایگاهی که حاکی از همراه شدن ارتش با مبارزات مردمی و هم راستا شدن با اهداف انقلابی مردم به جای سرکوب آن بود.2
نقش بیبدیل امام خمینی در جدایی سربازان از سربازخانهها
شاید بتوان اولین اعلام موضع جدی و صریح امام در قبال ارتش در بحبوحه انقلاب را، در دوران نخستوزیری شریفامامی دانست؛ مقطعی که حکومت تلاش کرد از بازوی نظامی خود بیش از پیش استفاده کند و با اعلام حکومت نظامی در شهرهای مختلف ثمره سالها مبارزه مردمی را عقیم سازد.3
پس از حکومت نظامی که برای اولین بار در شهر اصفهان اعلام شد، حضرت امام بسیار هوشمندانه با ارسال پیامی از نجف تلاش کرد ارتش را در مقابل مردم قرار ندهد. ایشان در بیاناتی گفتند که اگرچه حکومت نظامی از سوی ارتش و نیروهای نظامی صورت میگیرد، ولی اینها سرباز وطن هستند و بهناچار از فرمان شاه اطاعت میکنند. ایشان همچنین تلاش کردند تا نقش ارتش در سرکوب مردم را به سربازان و درجهداران گوشزد و به نوعی آن را عین ظلم ظالم تعبیر کنند. امام خمینی در ادامه مبارزه تلاش کرد تا جایی که میتواند بدنه ارتش را از نظام شاهنشاهی جدا کند. ایشان در ادامه با گسترش مبارزات مردمی و با شناخت ماهیت ارتش، با ارسال پیام به مناسبتهای مختلف، ارتشیان را به نافرمانی از دستورات فرماندهی فرا میخواندند.4
امام خمینی اصل نافرمانی و تمرد در ارتش را یک دعوت اسلامی میدانستند و از کلیه اقشار ملت مسلمان ایران میخواستند تا با آگاهی دادن به نیروهای ارتش و ژاندارمری رژیم پهلوی را به سقوط نزدیک کنند. ایشان از خانوادهها میخواستند در تغییر نگرش سربازان و ارتشیها نقش خود را ایفا کنند. در واقع حضرت امام با ارسال پیام، از پدرها و مادرها خواستند تا فرزندانشان را که در ارتش خدمت میکنند از خدمت به شاه بازدارند. ایشان از درجهداران ارتش نیز میخواستند که به مبارزه ملت ملحق شوند و توان خود را صرف اهداف انقلابی مردم سازند.5
برای جلوگیری از شناخت سربازانی که از خدمت فرار کرده بودند راهکارهایی ارائه شد؛ برای نمونه آیتالله خامنهای در مسجد گوهرشاد طی نطقی توصیه نمودند تا جوانان دیگر نیز که مشغول خدمت سربازی نبودند سرهای خود را بتراشند تا سربازان مشمول خدمت، که از سربازی فرار کرده بودند شناخته نشوند.
ازآنجاکه بدنه و پیکره ارتش و در واقع بیشترین تعداد نفرات ارتش را سربازان تشکیل میدادند، امام در مورد سربازان طرح فرار آنها از پادگان را مطرح کردند و در پیامی خطاب به سربازان در آذر 1357 فرمودند: «من از سربازان سراسر کشور خواستارم که از سربازخانهها فرار کنند که این وظیفهای است شرعی که در خدمت ستمکار نباید بود».6
به اعتراف ارتشبد قرهباغی «فتوای آقای خمینی درباره فرار نظامیان از سربازخانهها، سبب ازدیاد روزافزون فرار پرسنل نیروهای مسلح شاهنشاهی به خصوص پرسنل وظیفه شد. آثار نامطلوب این وضعیت به حدی بود که قدرت مقاومت نیروهای مسلح را از آنها سلب کرد».7
پاسخ مثبت ارتش و سربازان به دعوت امام خمینی
پس از اینکه حضرت امام این پیام را برای سربازان مخابره کردند ارتش و نیروهای آن، که پیکره اصلیاش با انقلاب همراه شده بود، تلاش برای تحقق این مهم را آغاز کرد. در واقع سربازان و درجهداران اقصی نقاط کشور از خراسان تا کرمان و شهرهای دیگر به این دعوت امام لبیک گفتند و به تعبیری به صف انقلاب پیوستند؛ به عنوان نمونه اعلامیهای از سوی سربازان و افسران لشگر 77 خراسان منتشر شد و در آن صریحا از مبارزات مردم و رهبری امام خمینی حمایت به عمل آمد. این نیروها در بیانه خود به صراحت اعلام کرده بودند که به پیروی از فرمان شرعی مرجعی عالیقدر، که در راستای دستورات اسلام و منطبق با نص صریح قرآن است، از لشگر طاغوتی شاه خارج شده و به نهضت اسلامی مردم که لشگری خدایی است ملحق میشوند.8
همچنین گزارشی از پادگان جی تهران در روز 19 آذر 1357 حکایت از این داشت که چند تن از گروهبانان قرار گذاشتند که برخی از سربازان و درجهداران را راضی کنند تا بعد از پایان روزهای منتهی به عاشورای حسینی از خدمت فرار کنند و به صف انقلاب و تظاهرگنندگان بپیوندند. در همین مورد، از زنجان نیز مشخصات شخصی تعدادی از سربازان فرارای طی گزارشی به فرماندهی ضداطلاعات ارتش واصل شد.9
شکاف در صفوف ارتش و ناکامی رژیم در مقابله با آن
بعد از همگسیختگی ارتش که رکن اصلی سرکوب در نظام پهلوی را شکل میداد، فرماندهان عالیرتبه تصمیم گرفتند سربازان فراری را که تعدادشان کم نیز نبود تحت تعقیب قرار دهند. در چنین جوی، حضرت امام از قاطبه ملت خواستند تا به کمک سربازان بشتابند. امام در این رابطه فرمودند:
«ما به سربازها دستور دادیم که فرار کنند.. بسیاریشان فرار کردند؛ لکن بعضی مشکلات پیدا شده است. اینها بسیاریشان فقیرند و مکان هم ندارند. اگر بخواهند در مکانهای خودشان بروند مورد تجاوز دولت واقع میشوند و آنها را میگیرند. از این جهت آنها نمیتوانند در منازل خودشان بروند. مردم در هر کجا مکلفاند که اینها را پناه دهند، مخارجشان هم بدهند و منزلی محقر برای اینها، به طوری که معلوم نشود که کجا هستند تهیه کنند. ما هم از بابت وجوه شرعیه قبول داریم».10
همچنین برای جلوگیری از شناخت سربازانی که از خدمت فرار کرده بودند راهکارهایی ارائه شد؛ برای نمونه آیتالله خامنهای در مسجد گوهرشاد طی نطقی توصیه نمودند تا جوانان دیگر نیز که مشغول خدمت سربازی نبودند سرهای خود را بتراشند تا سربازان مشمول خدمت، که از سربازی فرار کرده بودند شناخته نشوند. در این میان بازار نیز با تشکیل کمیتهای به امداد سربازان پرداخت. وظیفه این کمیته نیز مخفی نمودن سربازان فراری از ارتش بود11.
در نتیجه در پیش گرفتن چنین رویکردی از طرف انقلابیون و در رأس آن امام خمینی و همراهی ارتش با آرمانهای ایشان، شیرازه ارتش که به صورت سلسله مراتبی بود و بدنه اصلی آن برای سرکوب مردم را سربازان تشکیل میداد از هم فروپاشید و دستگاه حاکمه نتوانست مانند گذشته از این ابزار برای از بین بردن انقلاب مردمی ایران استفاده نماید.
در واقع این سیاستها و راهبردهای امام خمینی بود که در مورد تغییر نقش ارتش مؤثر واقع شد. این موضوع پس از بازگشت امام خمینی از تبعید ناخواسته به میهن، بیش از پیش نمایان شد و نافرمانی در ارتش به اوج خود رسید. تظاهرات، راهپیمایی، بیعت با امام خمینی و تحصن در نیروهای مسلح چندان شدت گرفت که فرماندهان ارتش به این باور رسیدند که روحیه برخی از سربازان و درجهداران که همچنان دل در گرو نظام پهلوی دارند بهشدت ضعیف شده و در صورتی که کار به برخوردهای سخت و خشن نظامی بکشد روی بسیاری از این نیروها نمیتوان حساب باز کرد. به همین دلیل بود که ارتش روزبهروز بیشتر تحلیل میرفت تا جایی که کار به آنجا رسید که در برابر خواست انقلابی مردم موضع بیطرفی اتخاذ کرد و انقلاب اسلامی پس از سالها مجاهدت به وسیله نیروهای مختلف سیاسی به پیروزی رسید. امام خمینی نیز با درایت هوشمندانه خود پس از پیروزی انقلاب از فروپاشی کلی آن جلوگیری به عمل آورد و در این راستا تلاش شد این نهاد مهم با کمترین تسویه به مسیر خود ادامه دهد.12
نمایی از همبستگی ارتش با مردم در یکی از خیابانهای تهران (19 بهمن 1357)
پی نوشت:
1. فرهاد درویشی سه تلانی، تجزیه و تحلیل امنیتی فروپاشی رژیم شاه در ایران، تهران، شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، نشر هماهنگ، 1377، ص 15.
2. فرد هالیدی، ایران، دیکتاتوری و توسعه، ترجمه محسن یلفانی و علی طلوع، تهران، نشر علم، 1358، ص 70.
3. روحالله حسینیان، یکسال برای سرنگونی رژیم شاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385، ص 267.
4. «امام خمینی چگونه ارتش رژیم پهلوی را خلع سلاح کرد؟ (روایت اسناد از فرار سربازان از پادگانها به دستور امام خمینی، اقدامات انقلابی روحانیت و مردم در حمایت از سربازان)»، پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی،
http://irdc.ir/fa/news
5. صحیفه امام، ج 3، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار آثار امام خمینی، 1387، ص 441.
6. همان، ج 5، ص 153.
7. عباس قره باغی، اعترافات ژنرال، تهران، نشر نی، 1365، ص 79.
8. جلیل جباری، گزارش زمستان 57، تهران، انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، 1372، ص 59.
9. همان، ص 63.
10. صحیفه امام، ج 6، همان، صص 121-122.
11. امام خمینی چگونه ارتش رژیم پهلوی را خلع سلاح کرد؟ همان.
12. نصرالله توکلی نیشابوری، آخرین سقوط آریاها، مریلند، انتشارات آیبکس، 1393، صص 780-781.