ورود سیدضیاءالدین به صحنه سیاسی ایران پس از شهریور 1320 همواره با سروصدا و جنبوجوشهای فراوانی همراه بوده است، ولی این جنب و جوش هرگز دیرپا نبود و پس از مدتی بر اثر بهوجود آمدن دشمنان فراوان برای وی، بسیار زود مانند دولتی مستعجل به سمت افول سوق داده شد. طبیعی بود که سابقه تاریخی سیدضیاء در کودتای 1299ش و نیز کابینه کوتاهمدت وی که با چالشها و دشمنتراشیها و شتاب وی همراه بود، ورود دوباره وی به صحنه سیاسی کشور در سال 1320ش را تحت شعاع خود قرار دهد.
سیدضیاء پس از 22 سال سرگردانی در اروپا بهویژه زندگی هفدهساله در سوئیس و سرانجام زندگی ششساله در فلسطین1 با شخصیت پررمز و رازی وارد ایران شد و از شاه تا رجال ملّی، مذهبی، روشنفکران و فعالیت سیاسی کشور با نگرانی ورود وی را نظارگر بودند؛ در این میان شائبه نزدیکی وی به انگلستان، بر نگرانیها و حساسیتهای ناظرین و رجال سیاسی کشور میافزود.
موضعگیری سیدضیاء پیش از ورود به ایران، علیه حزب توده و روسها، این حزب را به مهمترین دشمنان وی در آغاز ورود به ایران بدل کرد؛ به گونهای که تودهایها وی را مرتجع و فاشیست خواندند. این نگرش به خاطر رفتار خود سیدضیاء بود که از بیان علاقه به موسولینی و الگوبرداری از عملکرد وی رویگردان نبود و آشکارا او را قهرمان خود میدانست.2
واکنش سیدضیاء در برابر تمجیدها و حملههای تند مخالفان بازگشت مجدد وی به صحنه قدرت از طریق تأثیرگذاری بر افکار عمومی با تأسیس مجدد روزنامه و نیز تأسیس حزب بود تا با حمایت مالی و حزبی از وی در برابر فشارها و حملات رجال سیاسی و قدرتمندان، از تکرار دوباره سرنوشت وی در ماجرای تشکیل کابینه پس از کودتای 1299 که به برکناری و تبعید وی انجامید، جلوگیری نماید.
در حقیقت سیدضیاء در صحنه سیاسی کشور وابسته به هیچ کدام از ارکان سنتی قدرت در ایران نبود و همین امر وی را چه در گذشته و چه در حال در برابر دشمنانش آسیبپذیر کرده بود. او با الهام از قدرت و تأثیرگذاری احزاب در اروپا بر آن بود ضمن اصلاح افکار عمومی، خود را به رأس قدرت اجرایی کشور، یعنی نخستوزیری، نزدیک کند و برخلاف گذشته، دولتش را با حمایت حزبی و افکار عمومی و حمایت مالی خاندانهای متمول و بانفوذ پایدار نماید تا مانند گذشته، دولتش دولتی مستعجل نباشد. برای جامه عمل پوشاندن به این اندیشه، سیدضیاء مجددا روزنامه گذشته خود، یعنی «رعد» را با عنوان جدید «رعد امروز» به مدیریت مظفر فیروز در تهران منتشر کرد.
سیدضیاء برای نزدیکتر شدن به قدرت، مدتی بعد از ورود به تهران در مجلس چهاردهم از شهر زادگاهش، یعنی یزد، کاندیدا شد و در میان نگرانی مخالفان سرسختش، که مهمترین آنها محمد مصدق بود، وارد مجلس شد. بهرغم مخالفتهای شدید و سخنرانیهای آتشین مصدق از جمله متهم کردن وی به وابستگی و سرسپردگی به انگلستان و همچنین نگرانیهای شاه اعتبارنامه وی با اکثریت 57 رأی در برابر 29 رأی به تصویب رسید.
تشکیل حزب اراده ملّی؛ اهداف، عملکردها
سیدضیاء، نخستینبار در سال 1322 با همفکری مظفر فیروز و نیرالملک به تأسیس حزب «وطن» اقدام نمود. این حزب بعدها شالوده اصلی تأسیس حزب اراده ملّی در 23 بهمن سال 1323 گردید؛3 اگرچه برخی به فعالیت همزمان حزب اراده ملّی و وطن تا سال 1324ش نیز باور دارند. رهبری حزب اراده ملّی بیشتر جنبه تشریفاتی داشت و در ظاهر به نام رضاقلیخان هدایت (نیرالملک) بود و سیدضیاء با عنوان منشی، رهبری واقعی حزب را بر عهده داشت.
حزب اراده ملّی به یک باور از منسجمترین احزاب ایران پس از حزب توده بود و اگرچه افراد قدرتمند و بانفوذی همچون مظفر فیروز، صادق سرمد، حبیبالله رشیدیان، بهاءالدین حسامزاده و کلنل کاظمخان سیاح در هدایت مالی و معنوی حزب، نقشهای مهمی ایفا کردند، اما در حقیقت حزب اراده ملّی حول محور شخصیت سیدضیاءالدین طباطبائی شکل گرفته بود و بر آن استوار بود. علاوه بر آن برخی از روزنامهنگاران و نمایندگان مجلس که متمایل به انگلیس بودند نیز از این حزب حمایت میکردند.4
برنامههای حزب اراده ملّی در قالب شعارهایی برای جذب اکثر مردم، رجال، روشنفکران، کشاورزان و حتّی شخص شاه، و به منظور بازگشت به قدرت رهبر واقعی آن، طراحی شده بود و بر آن بود تا نگاه شاه، مردم و روشنفکران، اهل دین و مجلس را به سود سیدضیاء تغییر دهد.
حزب اراده ملّی عمده شعارهای خود را به تبلیغ سنّت، دین، ضدیت با شوروی و حزب توده و مخالفت با رقیب سنّتی قدرتمند سیدضیاء، یعنی قوامالسلطنه، اختصاص داده بود. سید و همفکرانش از نگرانی شاه و سایر قشرهای مردم از بازیابی شخصیت پر رمز و رازی چون او آگاه بودند. مخالفت با حزب توده و شوروی که شاه و اهل دین، بزرگترین دشمنان آنان محسوب میشدند، میتوانست نظر شاه و اهل دین را به سود سیدضیاء تغییر دهد. بههرحال حزب اراده ملّی با حضور و نقشآفرینی رجال یادشده از جمله حبیبالله رشیدیان، در افکار عمومی محفل انگلوفیلها محسوب میشد و همگان بر آن بودند که سیدضیاء از مشاورهها و کمکهای مالی حبیبالله رشیدیان، از عناصر نزدیک به سفارت انگلیس در ایران، بهره میبرد.
مرامنامه حزب اراده ملّی، سرشار از شعارهای ترقیمآبانه، آزادیخواهانه و انقلابی بود. انگیزه اصلی سیدضیاء در تأسیس حزب اراده ملّی به باور اکثر پژوهندگان، مقابله با حزب توده ایران و جلوگیری از نفوذ شوروی در ایران بود که اغلب این پژوهشها بر آن است که این خط مشی از سوی انگلستان به وی القا شده بوده است.5
زندگی رمزآلود سیدضیاء همواره با پرسشهای زیادی در تاریخ ایران باقی خواهد ماند. آیا نیت سیدضیاء طباطبائی از تشکیل حزب اراده ملّی ایجاد تحول در جهت یاری رساندن به گسترش دموکراسی و تثبیت قدرت مردم و دموکراسی در سایه تضعیف قدرت شاه بود یا سید و همفکرانش تحزب را چنانکه در این پژوهش نیز مورد اشاره قرار گرفت وسیلهای برای بازگشت دوباره به قدرت و صحنه سیاسی ایران قرار داده بودند؟
حزب اراده ملّی در مدت فعالیت دوسالهاش همواره با حزب توده برخورد داشت که شامل جنگهای تبلیغاتی توسط مطبوعات متعدد دو حزب و برخوردهای خیابانی هواداران این دو حزب نیز میشد. از جمله در ماههای نخستین سال 1323ش این رقابتها موجب بروج تشنج در میان کارگران کارخانههای اصفهان گردید که صحنه برخورد میان حزب توده و طرفداران سیدضیاء بود؛ چنانکه احزاب توده و اراده ملّی هر یک آن دیگری را متهم به بر هم زدن آرامش میکرد.7 به نظر میرسد هدف از مقابله گردانندگان حزب اراده ملّی با تودهایها شناخته شدن و قرار گرفتن در متن حوادث بزرگ آن روزگار بوده باشد؛ چنانکه بعدها گرایش به سازش و حتّی تمجید سیدضیاء از آنها و حتّی دفاع از منافع روسها در ایران ابزاری بودن این تقابل را آشکار میکند.
در برنامههای حزب اراده ملّی، اهداف مترقیانه و محافظهکارانه و گاه متحجرانه و متضاد در هم آمیخته بود که مهمترین آنها عبارت بودند از: تأکید بر استقلال سیاسی، اقتصادی با تکیه بر حفظ اصول مشروطیت و صیانت از حقوق فردی، حفظ بیطرفی در سیاست خارجی، تشکیل شوراهای فرهنگی مستقل به منظور تعمیم تحصیلات اجباری، احترام به مقدّسات دینی و تنظیم امور روحانیت و در عین حال عدم دخالت دین در امور سیاسی، تثبیت اصل آزادی فردی و اجتماعی، مبارزه با فقر و تکدّیگری، تأسیس صنایع، اصلاح دادگستری، اصلاح و توسعه امور کشاورزی و تجدید نظر در مالیاتها و شعارهای مردمپسند فراوان دیگر... .8
مروری بر برنامههای حزب اراده ملّی سیدضیاء نشان میدهد که وی و همفکرانش در حزب اراده ملّی بر آن بودند تا همه اقشار جامعه از رجال سیاسی، روحانیان، عامه مردم و روزنامهنگاران و کلیه آحاد ملّت را مخاطب برنامههای خود قرار دهند تا از این طریق نگاه افکار عمومی را متوجه سیدضیاء و نیز برنامههای همفکرانش در ایران نمایند.
سیدضیاء علاوه بر این فعالیتهای حزبی و تبلیغاتی موفق شد با کمک مالی خانوادههای متمول طرفدار حزب از جمله خانواده رشیدیان، مساعدتهای مالی خود را متوجه به افراد نیازمند و قشرهای پایین جامعه نماید. محبوبیت سیدضیاء بر اثر همین مساعدتها سبب شد کمکهای خیرخواهانه دیگران را نیز گرد آورند که از جمله جمعآوری مبلغ دومیلیون ریال برای کمک به زلزلهزدگان گرگان بود. این مسئله علاوه بر ارائه نمودن شخصیت تأثیرگذار از سیدضیاء و جلب توجه رؤسای ایران و خوانین و افکار عمومی به وی و حزب اراده ملی، موجبات نگرانی دشمنان وی را نیز فراهم کرد.9 چنانکه همین اعمال بهظاهر خیرخواهانه بعدها دستاویز دستگیری و زندانی شدن وی توسط دشمن قدیمیاش یعنی قوامالسلطنه گردید.
تجدید حیات روزنامه «رعد» سیدضیا، که در زمان احمدشاه فعال بود، با نام «رعد امروز» کمک فراوانی به گسترش فعالیتها و تبلیغ افکار و آرمانهای «سید» کرد، اما گشادهدستی افراد متمول حاضر در ارکان تصمیمگیری و هدایت حزب اراده ملّی و نیز جاذبههای سیدضیاء، بهتدریج روزنامههای دیگری را نیز به جرگه حامیان او درآورد؛ روزنامههای «هور»، «روستا»، «کاروان»، «نسیم»، «صبا»، «کشور»، «سرگذشت»، «اقدام» و «کوشش» از جمله جرایدی بودند که برای مدتی ناشر افکار حزب اراده ملّی بهشمار میرفتند.10
انحلال حزب اراده ملّی
عمر حزب اراده ملّی نیز مانند دولت برآمده از کودتای سیدضیاء و نیز دوره فعالیتهای سیاسی و اجراییاش کوتاه بوده و حزب عملا نتوانست تأثیر چندانی در تحولات سیاسی جامعه ایران بر جای بگذارد. طبیعی بود که سرانجام حملات بیپروای حزب اراده ملّی و سیدضیاء، دشمنان زیادی را در میان رجال داخلی و کنشگران خارجی برای وی فراهم کرد. از جمله این دشمنان داخلی قوامالسلطنه بود که در دوران نخستوزیری سیدضیاء در سال 1299ش، طعم دستور توقیف وی را چشیده بود. قوام پس از بازگشت از شوروی و مذاکره با استالین شاید در راستای تنشزدایی با شوروی و نزدیکی ظاهری به حزب توده، برای پیشبرد اهدافی چون خروج روسها از آذربایجان و شمال ایران و انحلال حکومت خودمختار آذربایجان و شاید برای انتقام از عملکرد او بهویژه دستگیریاش در سال 1299ش و نیز حملات تند حزب و روزنامههای وابسته به آن به وی، در اول فروردین 1325ش، سیدضیاء و چند تن از یارانش را دستگیر کرد؛ حزب اراده ملّی ازآنجاکه بیشتر حول محور شخصیت خود وی شکل گرفته بود بهسرعت رو به انحلال نهاد، به گونهای که پس از آزادی سیدضیاء از زندان نیز این حزب مانند خود وی هرگز به صحنه سیاسی کشور بازنگشت.
از دلایل مهم شکست سیدضیاء و حزب او فضای سیاسی حاکم بر مجلس چهاردهم بود. این فضا مانع از آن میشد که وی بتواند تأثیر چندانی در اوضاع کشور بگذارد. اقدام سیدضیاء در تأسیس حزب اراده ملّی با هدف تأثیرگذاری بر همین مقاومتها بود، اما روزنامه و حزب نیز چنانکه او میاندیشید نقش پررنگ و جریانسازی برای وی در عرصه کشور فراهم نیاورد؛ و بر عکس اقدامات سیدضیاء باعث شد قوام «اقدام علیه امنیت عمومی» و نیز «حیف و میل اعانات مربوط به سیلزدگان گرگان» را مستمسکی برای دستگیری وی قرار دهد، درحالیکه مخالفتهای آشکارش با روسها و حزب توده دلیل اصلی این توقیف بود.11
سرنوشت حزب اراده ملّی با سرنوشت سیدضیاء چنان گره خورده بود که همه عملکرد آن به پای وی نوشته میشد، بهخصوص که جملات تند این روزنامه و رفتار چالشبرانگیز آن بر نگرانیهای مجلس، شاه، قوام و حزب توده میافزود. از یکسو نیز حزب اراده ملّی و خود سید برای پست رئیسالوزرایی، رجال مدعی این عرصه شطرنج را نگران میکرد و از سوی دیگر دشمنان وی بر ترس دربار، مبنی بر اینکه سیدضیاء بر آن است که به حکمرانی خاندان پهلوی خاتمه دهد یا نفوذ و قدرت دربار و شاه را محدود سازد، دامن میزدند.12
به این ترتیب بهرغم همه اختلافات، اتحاد نانوشتهای علیه سیدضیاء، میان شاه، حزب توده، قوام و مجلس چهاردهم، روسها و نیز وطنپرستان مخالف انگلیس برقرار شده بود که در کنار مسئله سرسپردگی وی به انگلستان، موجبات کنارهگیری ظاهری سیدضیاء از سیاست و انحلال همیشگی حزب اراده ملّی را فراهم آورد.
برنامههای حزب اراده ملّی البته بعدها روی شاه ایران مؤثر بود، چنانکه حتی پس از کنارهگیری سیدضیاء از سیاست، وی همواره دیدارهای منظمی با شاه ایران داشت. به نظر میرسد اطلاع شاه از سابقه دوستی سیدضیاء و انگلیسیها سبب شده بود که وی برای آگاهی از مطامع پیدا و پنهان انگلیسیها در ایران و چارهاندیشی برای آن، بهرغم نگرانیهای گذشته، به مشورتها و دیدارهای هفتگی با مرد پر رمز و راز ایران رضایت داده باشد.
زندگی رمزآلود سیدضیاء همواره با پرسشهای زیادی در تاریخ ایران باقی خواهد ماند. آیا نیت سیدضیاء طباطبائی از تشکیل حزب اراده ملّی ایجاد تحول در جهت یاری رساندن به گسترش دموکراسی و تثبیت قدرت مردم و دموکراسی در سایه تضعیف قدرت شاه بود یا سید و همفکرانش تحزب را چنانکه در این پژوهش نیز مورد اشاره قرار گرفت وسیلهای برای بازگشت دوباره به قدرت و صحنه سیاسی ایران قرار داده بودند؟
به بیان دیگر آیا وی به اصول مشروطیت پایبند و باورمند بود و شاه را بدون قدرت و اقتدارگرایی در ایران میپسندید؟! اگر این گونه است چرا و چگونه تا سالهای پایان زندگیاش و حتّی در دوران کنارهگیری از سیاست و درست در روزگاری که شاه در اوج اقتدارگرایی بود، همواره هفتهای یک بار مورد مشورت شاه قرار میگرفت؟ آیا چنانکه اغلب پژوهندگان تاریخ معاصر ایران میگویند، بازگشت سیدضیاء به صحنه سیاسی کشور و تشکیل حزب اراده ملّی با حمایت مستقیم انگلیسیها و در جهت یاری رساندن به اهداف آنها در کشور بود؟ آیا مخالفت سید ضیاء با حزب توده در قالب حزب اراده ملّی با حزب توده و روسها را میتوان در جهت رقابتهای سنتی میان انگلیسیها و روسها ارزیابی کرد؟
دریاسالار هیوز، فرمانده نیروی دریایی آمریکا در خاورمیانه، در سفر به ایران هنگام دیدار با سیدضیاءالدین طباطبائی
شماره آرشیو: 1-625-124ط
پی نوشت:
1. محمدرضا تبریزی شیرازی، زندگی سیاسی، اجتماعی سیدضیاء، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1379، صص 121-189.
2. صدرالدین الهی، سیدضیاء عامل کودتا، گفتهها و ناگفتههای تاریخ معاصر ایران از زبان سیدضیاءالدین طباطبایی، تهران، نشر ثالث، 1394، صص 50-51؛ محمدرضا تبریزی شیرازی، زندگی سیاسی و اجتماعی سیدضیاءالدین طباطبایی، کودتای سوم اسفند 1299، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1383، صص 275-279 .
3. صدرالدین الهی، همان، صص 63-64 .
4. رجال عصر پهلوی، سیدضیاءالدین طباطبایی، به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 28.
5. عبدالله جاسبی، تشکیل فراگیر، مروری بر یک دهه فعالیت حزب جمهوری اسلامی ایران، ج 1، تهران، مرکز انتشارات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، 1379، ص 300 .
6. محمدرضا تبریزی شیرازی، زندگی سیاسی ـ اجتماعی، سیدضیاءالدین طباطبایی، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخی ایران، 1379، ص 399.
7. بورل، یادداشتهای سیاسی ایران، 1334-1260، ج 12، تهران، مرکز اسناد انقلاب، ص 593.
8. محمدعلی زندی، «حزب اراده ملّی»، پژوهشکده باقرالعلوم، 24 آبان 1393، به آدرس اینترنتی:
http://lpajoohe.ir
9. بورل، همان، صص 584-593.
10. محمود تربتی سنجابی، قربانیان باور و احزاب سیاسی ایران، تهران، آسیا، 1375، ص 55.
11. خسرو معتضد و نجف قلی پسیان، معماران عصر پهلوی، تهران، ثالث، 1388، ص 266.
12. رجال عصر پهلوی، همان، ص 180.